بسمه تعالی
شب هشتم ماه محرم الحرام 1445_حضرت آیت الله قرهی(مد ظله العالی)
حسینیه
ماه مدینه_1402/5/3
نشانه صادق
الوعد بودن
وجود
مقدس ابی عبدالله به عنوان حجت خدا بر روی زمین، باید آن دعوتنامه های ظاهری را میپذیرفت،
کما اینکه خود حضرت در خطبه ای که بیان فرمودند، اشاره کردند که حضرت حق از حجج
الهی پیمان گرفته که اگر مردم او را دعوت کردند، جواب مثبت بدهد. معنای این جمله چیست؟
یک
معنا این است که وجود نازنین حجت خدا صادق الوعده است و وقتی با پروردگار عالم پیمان
بست، هر نوع قدمی بناست در راه دین برداشته شود، باید در میدان باشد؛ چون صادق
الوعده است، طبعاً اگر چه مردم هم به صورت ظاهر دروغ گفتند و اگر چه سابقه کاری آنها
نشان داده که مثل قبل خلف وعده میکنند و حضرت می داند به احتمال قوی، نه ضعیف این
ها از پیمانشان دست بر میدارند و پیمان شکن میشوند، اما با این حال چون با حضرت
حق پیمان الهی بسته، به آن وفا می کند. عهد با خدا مهم است.
در
روایت داریم کسانی صادق الوعده هستند که وقتی وعده میدهند، عهد میبندند، وفا میکنند،
گرچه طرف مقابلشان اهل وفا و صفا نباشد. روایات ما بسیار زیبا این را تبیین کرده اند
که آن کسی صادق الوعده است که صادق القول است. نکته، بسیار ظریف است؛ یعنی اگر
خواستید ببینید کسی در وعده اش صادق است، ببینید آیا در قولش صادق است؟
چه
کسانی صادق القول هستند؟ در یک روایت شریفه، عجیب بیان شده آن کسانی که «لیس لهم
من الفواحش» کسانی که از فواحش نیستند «فاحشه من اللسان و من اعضاء الجوارح» چه از
لسانشان فحش باشد، چه اعضا و جوارح.
اولا
خصوصیتی که صادق الوعد دارد، صادق القول بودن است و آن کسی صادق القول است که
وجودش به فواحش آلوده نیست؛ چه فواحش لسان؛ یعنی زبان فحش نمی دهد و چه سایر اعضا
و جوارح به مطالب دیگر.
خیلی
جالب است اینکه تبیین می کنند از فحشا دوری کنید، انسان باید از فحشا دور باشد، فحشا
از فحش است و نشانه ی عمده فحشا در لسان است؛ یعنی فحشا اول از لسان می آید بعد به
اعضا و جوارح دیگر.
معمولا
کسانی که اهل فحش هستند یک خصوصیت دیگری دارند و آن این است که حیا کم دارند، بی حیا
میشوند. این ها وقتی بواسطه زبان بی حیا شدند، در اعضا و جوارح دیگر هم بیحیا میشوند.
اثر فحش
پیغمبر
اکرم، محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَا کَانَ الْفُحْشُ فِی
شَیْءٍ إِلَّا شَانَهُ» این دشنام و فحش دادن و بدی کردن با هیچ چیز همراه نشد
مگر اینکه آن را زشت و بد کرد.
یعنی
حتی اگر شما بخواهید دعوت به حق کنید، دیگر بالا تر از حق؟ اگر با فحش باشد این
دعوت به حق نیست، دعوت به بدی است. اگر دیدی طرف دیگر نمیآید، خیلی هم دلت میسوزد،
حق نداری زبان بد بیان کنی، این یک نکتهی بسیار مهم است.
مثلا
شما مجلسی برای اهل بیت می گیرید، چه شادی، چه عزا، اگر در آن فحش آمد، با بددهنی همراه
شد، آن مجلس را بد می کند. به تعبیر دیگر اثر منفی میگذارد. - این فرمایش پیامبر
است، گفته ی فلانی و فلان عارف ربانی نیست -
دیدید
کلیپ یکی از این دانشمندان ژاپنی را که تأثیر کلمات را روی مولکول های آب بررسی
کرده بود. عالم، عالم اثر و مؤثر است. چرا بعضی از بزرگان وقتی حمد میخوانند، حمد
کلام خداست، فی ذاته در آن شفاست و وقتی از لسان مومن هم خوانده میشود، نورعلی
نور، نور فوق کل نور میشود. اثر شفا دارد. اما همین حمد با لسانی که دائم به فحش
برقرار است، خوانده شود، اثر منفی دارد. یا به این آب حرف های رکیک بزنی، روی
مولکول های آب اثر دارد. عالم، عالم اثر و مؤثر است.
داریم
فردای قیامت یکی از مکان هایی که شفاعت میکند، مسجد است؛ چون در مسجد فقط ذکر پرودگار
عالم است، نماز خوانده شده، حمد و سوره و ذکر پرودگار عالم، تسبیح و تقدیس حضرت حق،
تحمید حضرت حق در مسجد است، لذا شفیع میشود.
وقتی
این زمین را من و شما میخریم و می سازیم و صیغه مسجد جاری میشود، برای اینکه در
آن طهارت بماند، میگویند دیگر جنب وارد نشود، حائض وارد نشود، نفاس وارد نشود. اثر
دارد.
مسجد
به نام پرودگار عالم است، این حسینیه ها هم که به نام اهل بیت زده میشود هم همین
طور است. این ها هم نور ذوالجلال والکرام هستند. حضرات معصومین کلهم نور واحد
هستند. کما اینکه در زیارت نامه روز چهارشنبه که متعلق به وجود مقدس باب الحوائج و
ثامن الحجج و امام جواد و امام هادی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین است در یک
فرازی از زیارتنامه می گوییم: «السلام علیکم یا نورالله» شما نور خدایید. انوار
الله نمی گویید. «السلام علیکم یا اولیا الله، السلام علیکم یاحجج الله، السلام علیکم
یا نورالله». خود این حسینیه ها هم مثل مسجد میمانند.
لذا
بعضی از عرفا و اولیا خدا میگفتند جایی که ذکر ابی عبدالله زیاد بیان میشود، ذکر
اهل بیت بیان میشود، محتاط باشید. آیت الله مولوی قندهاری، آن کنز خفی الهی فرمودند:
آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی فرمودند که اگر به من خرده نمیگرفتند، فتوا می
دادم در حسینیه ها هم مثل مسجد جنب وارد نشود؛ چون اینجا ذکر اهل بیت است، اهل بیت
نور خداوند هستند، زمین اینجا فردا شهادت میدهد.
یکی
از آقایان خدا رحمتش کند، تاجر بزرگی بود، یک میدانی هم به نامش است، اسم نمی برم،
ایشان در پاسداران منزلی داشتند که طبقه پایین را حسینیه کرده بودند. گفته بودند این
جا الی الابد حسینیه بماند. من هم چند سالی از قم میآمدم و آن جا منبر می رفتم. عجیب
بود، وقتی کسی ارتباط با اهل بیت پیدا کند، خودش هم مرگش را متوجه میشود. سال آخر
خیلی حالش عجیب بود، خیلی گریه می کرد، همیشه دم در می نشست و خوش آمد می گفت، آن
سال می آمد وسط می نشست. یک شب به بنده گفت: فلانی من حس می کنم امسال سال آخرم
هست، می ترسم بچه ها بعد از من این حسینیه را نگه ندارند. گفتم: ان شاءالله خدا
طول عمر بدهد ولی وصیت کنید. گفت: وصیت کردم. اتفاقاً آن سال ایشان از دنیا رفت و بچه
ها ختم مفصلی در حسینیه برگزار کردند، بعد هم به عنوان اینکه میخواهیم دیگر اینجا
را بکوبیم و بسازیم و... تعطیل شد. یکی از اولیا الهی فرمودند: این بچهها خیر نمیبینند.
گفتم: چرا؟ فرمودند: بخاطر اینکه تا من یادم است بیش از چهل سال، از زمان قبل از
طاغوت اینجا به نام حسینیه بوده وآن ها این را تعطیل کردند. همین هم شد، یکیشان
رفت خارج و ورشکست شد و هر کدام ... . فرمود: اینجا حیف است، این مکان مطهر است، اینجا
ذکر اهل بیت گفته می شود. این در و دیوار شهادت میدهند، معلوم نیست بعدا چه بشود
و طهارتش از بین می رود.
لذا
عالم، عالم اثر و مؤثر است. هر جایی تبدیل به فحش شد، آن اثرش از بین میرود. این فرمایش
پیغمبر اکرم، محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) است. دیگر شأنش از بین میرود
و بد نما میشود.
بی حیایی و بددهنی
فرموند:
شرم و حیا با هیچ چیز همراه نشد، مگر اینکه آن را زینت داد. یک علت بد دهنی ها، بیحیا
بودن انسان است. وقتی انسان بی حیا شد بد دهن هم میشود و وقتی بد دهن شد تمام است.
حضرت
صادق القول والفعل، امام جعفر صادق (صلوات الله و سلامه علیه) فرمودند: ایمان
ندارد کسی که حیا ندارد. آدم بی حیا می گوید عیبی ندارد بگذارهمه بفهمند. انسان با
حیا میترسد ابا دارد وحشت دارد نکند اگر خطایی هم بکند، کسی بفهمد یا بیان شود
اما برای انسان بی حیا مهم نیست، چرا؟ چون ایمان ندارد. آن وقت خود این عامل چیست؟
عامل بد دهنی در انسان میشود.
عزیز
دلم! باید مواظب و مراقب باشیم. برادر من! خواهر من! فرزندان گرامم! این طوری به
ما یاد ندهند که دوستی و رفاقت این است که وقتی با رفقا با هم هستیم، بد دهن شویم.
عرض کردم کمترینش این است - که از ساحت مقدس حسینیه و شما و رسول الله عذرخواهی می
کنم - که می گوید: چطوری خره؟! تا القاب دادن و حرف های بی ادبانه و ... .
قدیم
میخواستند بگویند فلانی کیست، مثلاً می گفتند: پسر اسدالله، میرزا عبدالله را نمی
شناسی مگر؟ حالا می خواهند بگویند فلانی کیست، القاب زشت می دهند. یک بنده خدایی
به من گفت: آقای فلانی. گفتم: من افراد را خیلی نمی شناسم. گفت: باباش فلانی،
استغفرالله، بعد گفت اینقدر همه اینطور گفتند، ناخودآگاه به زبانم جاری شد. گاهی اصلاً
عادت میشود، باید این طور بیان کنیم، برایمان مهم نیست. این ها همه نشانه بی حیایی
است که پرده از بین میرود.
وجود
مقدس ثامن الحجج، از پدر گرامیشان بیان می کند، ایشان از پدر گرامیشان ... تا می رسد
به پیامبر اکرم، سلسله الذهب می شود. سؤال کردند: چگونه حرمت از بین می رود؟ فرمودند:
به لسانی که به فحش مبتلا است. بعد فرمودند: پرده حرمت و احترام خودت و برادرت را
از بین برندار و یک مقداری از آن باقی بگذار؛ چون وقتی پرده برداشته شود، حیا در بینتان
از بین می رود و بی حیا می شوید.
چطور
میشود پرده حیا از بینمان برداشته شود؟ بین دو دوست و برادر و مومن، دوتا رفیق و
همسایه و فامیل، فرمودند: به این لسان که به فواحش دچار میشود. خیلی نکتهی مهمی
است. در اصول کافی، باب ایمان و باب حیا میفرمایند: به لسان فواحش حیا از بین میرود.
ابی عبدالله فرمود: ما رئیس دزدها نیستیم!
خدا
رحمت کند مرحوم شیخ عبدالکریم حامد از شاگردان حاج شیخ رجبعلی خیاط. ایشان در سال
پنجاه و هشت از دنیا رفت. مرحوم حامد خیلی اهل حال بود، خیلی اهل بکا و گریه بود. خیلی
اهل صفا بود. هر جا هم مینشست حرف نمی زد، مردم عادی او را نمیشناختند، اما عرفا
می شناختند. شاگرد خصوصی شیخ رجبعلی خیاط بود. خود شیخ رجبعلی خیاط با آیت الله العظمی
شاه آبادی محشور بود و شاگردی ایشان را کرد که هر کسی هم به آن گعده خصوصی آیت
الله العظمی شاه آبادی رسید و در آن جمع اصحاب خاصشان آمد، برای خودش کسی شد. هر
کس هم در گعده و اصحاب خصوصی مرحوم رجبعلی خیاط آمد، کسی شد.
مرحوم
حامد می گوید: یکبار آشیخ رجبعلی خیاط در مجلس سید الشهدا علیه السلام، دید یک کسی
همین طور که دارد کار می کند، استکان جمع میکند، خدمت می کند، زیر لب خیلی آرام
با خودش مدام می خواند: حسین دارم چه غم دارم، خیلی آشیخ رجبعلی خیاط خوشش می آید،
با خودش می گوید: به به! خوش به سعادتش، معلوم است که فردای قیامت این اهل نجات
است و ابی عبدالله فردای قیامت به او تفضل می کند و او را از هم ها وغم های قیامت
نجات میدهد.
مرحوم
آشیخ رجبعلی خیاط می گوید: بعد از مدتی، یک شب در عالم رؤیا دیدم قیامت شده و خود
ابی عبدالله به حساب مردم رسیدگی می کند - در زیارت جامعه داریم «و حسابهم علیکم»
حساب ناس با شماست - این شخص هم در ابتدای صف ایستاده است. شیخ رجبعلی میگوید: وقتی
دیدم اول صف ایستاده، گفتم: خوش به حالت، یک عمر گفتی حسین دارم چه غم دارم، امروز
روز توست. ناگهان دیدم ابی عبدالله یک ملکی را صدا زدند و فرمودند: این مرد را ببر
انتهای صف قرار بده. من متعجب شدم، حضرت هم یک نگاهی به من کرد و با ناراحتی فرمود:
شیخ رجبعلی! ما رئیس دزدها نیستیم. من تعجب کردم حضرت چه میفرمایند. نزدیک اذان
صبح، نیم ساعتی به اذان مانده بود، از خواب بیدار شدم. متحیر بودم. نماز شب و صبح
را خواندم، به بازار رفتم.
از
یکی پرسیدم: فلانی را می شناسی؟ گفت: بله، گفتم: چکاره است؟ گفتند: عامل توزیع شکرهای
دولتی است. پیگیری کردم دیدم بله، مقداری از این شکرهای دولتی را بجای اینکه به
مردم توزیع کند، به صورت آزاد میفروشد. همان که ابی عبدالله فرمود: من رئیس دزدها
نیستم.
آشیخ
رجبعلی خیاط دلش سوخت. پیش او رفت، گفت: فلانی آن شب در مجلس روضه دیدم این ذکر را
می گفتی، گفت: بله، من خیلی به همین مصرع حسین دارم چه غم دارم، علاقه دارم، با
خودم زمزمه می کنم. شیخ رجبعلی گفت: اتفاقاً وقتی می گفتی به حالت غبطه خوردم،
گفتم خوش به حالت فردای قیامت کارت با ابی عبدالله است، ولی آمدم یک انذار به تو
بدهم و تو را بترسانم. گفت: چه شده؟
شیخ
رجبعلی گفت: دیشب این خواب را دیدم، هیچ کس هم نمیداند. گریه کرد و گفت: بله، فقط
دوبار این کار را کردم. فرمود: همان دوبار پدرت را درآورد، اتفاقا تو در بغل ابی
عبدالله بودی، فرمود: بگیرید، به آخر صف پرتش کنید. گریه کرد، گفت: چه کنم؟ شیخ گفت:
جبران کن، شوخی ندارد.
بعد
شیخ رجبعلی فرمود: می دانی اگر ادامه می دادی آرام آرام زبانت به فحش باز میشد؟ گفت:
شیخ یک چیزی بگویم؟ دیشب با خودم می گفتم: احمق! تو چرا بد دهن شدی؟! دو روز است به
شاگردت فحش می دهی. فرمود: من همان دیشب این خواب را دیدم؛ چون تو دیشب خودت به خودت
تشر زدی – توجه! گاهی خوب است خود انسان بیدار شود، از خودش بدش بیاید، بگوید اصلا
این چه کاری است، این چه رفتاری است، آدم شو، خودش به خودش تشر بزند: برگرد به
مقام انسانیتت - چون خودت تشر زدی، من آن خواب را دیدم، باز هم خوب است ابی
عبدالله از صف بیرونت نکرد، فقط فرمود او را آخر صف بیندازید، پس هنوز اهل نجاتی.
شادی در ایام عزای ابی عبدالله؟
گاهی
لقمه است. این لقمه را مواظب باشیم. ابی عبدالله فرمودند: به خاطر این لقمه هاست
که باعث میشود حتی حرف را نشنیده اید، اصلا نمی دانید چه میگویم، هلهله می کنید.
عزیزان!
خیلی مواظب باشیم. چه کار داریم فلان جا اختلاس میکنند، آن ها فردای قیامت باید
جوابش را بدهند. اگر من و تو هم در کار خودمان رعایت نکردیم، معلوم میشود مثل آن
ها که اختلاس می کنند، هستیم، فقط دستمان به گوشت نمی رسد، می گوییم بو می دهد.
هر
که هر شغلی دارد، باید خیلی رعایت کند. در لقمه مواظبت کند. مداحی که قیمت را تعیین
میکند، بدبخت است. این برای ابی عبدالله است، غلط کردی. واعظی که بگوید: فلان
مقدار می گیرم. اصلا تعیین یعنی چه؟ دادند برای خدا دادند، تبرکی اهل بیت است. عه
کم دادند، عه زیاد دادند. پس معلوم است تو اصلا رزاقیت خدا را نمی فهمی، تو هم
لقمه ات این طور آلوده شده است.
آن
کسی که در مغازه، در هر شغلی از میوه فروش بگیر، سیب زمینی پیاز فروش، مصالح فروش،
لوستر فروش تا مشاغل دیگر، هر که هر شغلی دارد، باید حق دیگران را رعایت کند. گاهی
تصور کند این فلانی است، بگذار این حواله ای که آمده، به او بدهم، در حالی که دیگری
جلوتر از او است. در حق او اشتباه کردی، دوستی نکردی، اولا به او جفا کردی و
بالاتر در حق خودت جفا کردی. آرام آرام لقمه، حرام میشود. لقمه، حرام شد، زبان به
فحش میآید.
رجبعلی
خیاط فرمود: حضرت تو را آخر صف انداختند، بیرون نینداختند، همین دوبار اثر بد
گذاشته است که حق مردم و شکرها را به دیگری دادی. زبانت هم بد میشود. گفت: اتفاقاً
دیشب با خودم تشر می زدم که تو بد زبان نبودی، بد زبان شدی، به شاگردت بی ادبی می
کنی و فحش دادی. فرمود: دیدی این دوبار اثرش را هم گذاشته است. گفت: چه کنم؟ فرمود:
جبران کن. اگر این حال برای انسان به وجود بیاید، آن وقت متوجه میشود.
عزیزم!
مراقب باشیم. این روایات را شوخی نگیریم. طوری نشود که دیگر طبق روایت «ختم فی
قلبه» قلب مهر بخورد، چنان مُهری که عبادت های مردم و آیات الهی را مسخره کند.
این
کلیپ هایی که گاهاً بیرون می آید که بعضی از دوستان به ما هم نشان می دهند و نقد میکنند
که میبینید در عزای ابی عبدالله دارد می رقصد، گرچه اعتقاد بنده این است و راسخ
است و قبلا هم بیان می کردم و بعضی باور نمیکردند بعد دیدند چنین چیزی است، پشت این
صحنه ها بهائیت ملعون و وهابیت ملعون است و خیلی از این ها هم خودشان بهایی هستند،
اصلا شیعه نیستند، اما آن کسی هم که شیعه است و به ظاهر میبینید دیگر آرام آرام
عوض شده است و در ایام عزای ابی عبدالله می رقصد، بروید ریشه یابی کنید، می بینید
اثر همین لقمه است.
اما
اگر لقمه حلال شد، تا می گوید «السلام علیک یا اباعبدالله» حالش عوض می شود. امام
راحل عظیم الشأنمان، همین که مرحوم کوثری روضه را شروع می کرد، شانه های مبارکش
تکان می خورد.
خدا
رحمت کند چند تا از عرفا بودند از جمله ابوالعرفا آیت الله العظمی ادیب، گاهی
مرحوم آیت الله حق شناس و ...، این ها دور حوض میگشتند، فقط میگفتند: ابالفضل، عباس،
روضه شان همین بود، سینه میزدند و اشک می ریختند. چون لقمه حلال بود، اسم حسین می آمد، تا یک زیارت عاشورا میخواندند، اشک میریختند
تا روضه میخواندند، دیگر نیازی نبود خودشان را به تباکی بزنند، دائم گریه میکردند.