بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
« یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» [1]
در جلسهی قبل بیان شد که ذوالجلال والاکرام در این آیه انذار میدهد و هشدار میدهد که بنده خدا باشید و همه را به تقوا دعوت میکند «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ» یکی از چیزهایی که بشر معالأسف به آن گرفتار است این است که وقتی به صورت ظاهر از لحاظ علمی، مقامی و سنّی به جایی میرسد فکر میکند خودش بوده که به اینجا رسیده است. تا بشر گرفتار این مطلب است بدانید که آدم شدن برای انسان محال است لذا حتّی در مقابل ذوالجلال والاکرام بیادب میشود.
خضوع و خشوع در صلاه به تعبیر عرفا یعنی ادب محض عند الله تبارک و تعالی؛ یعنی من بنده ام، عبدم، تو خدای ذوالجلال والاکرامی، من هیچم. ربّ من تو هستی، یعنی تو تربیت کردی؛ تو قدرت تفکر دادی؛ تو قدرت تأمّل دادی؛ همه چیز را تو مرحمت کردی. اگر تو مرحمت نکنی یک بیماری انسان را فلج میکند؛ یک خطا در مسئله اقتصادی انسان را از اوج پایین میاندازد. کی بشر میخواهد این را بفهمد؟!
پروردگار عالم در اینجا هم میخواهد بفرماید: ای مردم «یا أَیُّهَا النَّاسُ» خدا را عبادت کنید چون او ربّ شماست «رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ» او شما را خلق کرده، همانطور کسانی را که قبل از شما بودند؛ اگر اینها را بفهمید «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» شاید متّقی شوید.
تقوا یعنی چه؟ یعنی پرهیز کنی از هر چیزی که بخواهد تو را از بندگی خدا دور کند. چون خطاب «اعْبُدُوا» است یعنی بنده باشید؛ بنده باید در برابر مولا مؤدّب باشد. چه زمانی انسان عندالله تعالی و عند خلفائه وعند حجج الله مؤدّب میشود؟ زمانی که بداند هیچ است؛ عبد است؛ عبد یعنی هیچ! و تقوا یعنی انسان از هر چیزی که بخواهد او را از هیچ بودن بیرون بیاورد پرهیز کند؛ دائم بداند هیچ است.
اگر کبد انسان دچار بیماری شد طبیب به او میگوید: چربی و شیرینی نخور، تخم مرغ و ... نخور. چرا نباید بخورد؟ چون کبدش را میخواهد، میداند حیات او در سلامتی کبدش است. اگر ما بدانیم حیاتمان به بندگی است از هر چیزی که بخواهد ما را از بندگی دور کند پرهیز میکنیم.
حتّی اگر سواد باعث شود ما فکر کنیم چیزی هستیم باید از او پرهیز کنیم لذا فرمودند: «العلم حجاب الأکبر» بگذارید یک رمزگشایی کنم. در محضر یکی از اولیاء الهی سؤال کردم: این چگونه است که عزّوجلّ میفرماید: «العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء»[2] از آن طرف هم فرمودند: «العلم حجاب الأکبر»؟ مگر علم میتواند هم نور باشد، هم حجاب باشد؟ در جواب فرمودند: اینکه گفتند: «العلم حجاب الأکبر» علم ظاهری است که در مردم هست چون مردم همین سواد را علم میدانند و آن حجاب اکبر است؛ امّا اینکه فرمودند: «العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء» این علم الهی است که خداوند در قلوب اولیاء الهی قرار میدهد.
برای همین است که وقتی ما به این علوم ظاهری میرسیم برای ما حجاب میشود و حتی مثل فرعون ادعای ربوبیت میکنیم. خدا میخواهد بگوید مراقب باشید یک موقع فکر نکنید خبری است!
«یا أَیُّهَا النَّاسُ» یاء خطابی است، هوشیاری است، تنبّهی است. بنا به تعبیر حضرت آیت الله شوشتری خدا داد میزند: آآآی مردم! «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ» عبادت کنید، بنده باشید، بنده کسی که شما را خلق کرد. مهم این است که انسان دائم بفمد من هیچم، من هیچم، من هیچم! آنوقت «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» شاید دوری بجویید از آنچه که شما را از بندگی دور کند. اگرعلم ظاهری است؟ دور شو؛ رهایش کن. پست و مقام است؛ مال است؟ رهایش کن. اگر میتوانی کنترل کن اگر نه رهایش کن.
ظاهر امر این است که بشر خودش فراموش میکند لذا خدای متعال تعبیر دیگری را میفرماید: «الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً» ما برای شما زمین را گستراندیم، یعنی چه؟ یعنی مدتی تأمّل کن ببین زمین چگونه است.
شکل زمین کروی است. جسم مسطح با کروی دو چیز متفاوت است و اجسامی که در مدار کروی میچرخند ذاتاً نمیتوانند پهن باشند.پروردگار عالم میفرماید: من این زمین را برای شما پهن و مسطح کردم، فراش کردم و این یکی از اعجازهای باریتعالی است.
«وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» این بناء چیست؟ بناء بستری است برای آنچه که در آن وجود دارد. تمام کرات از جمله کره زمین در آسمان وجود دارد. سماء، بنایی برای همه کرات است، یعنی جایگاهی است که اینها در آن قرار گرفتهاند. پروردگار عالم میفرماید: آسمان جایگاه استقرار و بنای ارض است. «وَ السَّماءَ بِناءً» ارض فراش است و آسمان بناء است. باز خدا میخواهد ما را بیدار کند که ای بشر! تأمّل کن، بفهم چه قیامت عظیمی است؟!
یکی از نکات بسیار عجیب این است که اگر در بناء آب باشد و آب از آن فوران کند بعد از مدتی باعث از بین رفتن بناء میشود. اگر شما ساختمان را در جایی که مرطوب است و در آنجا آب وجود دارد بسازید یعنی در حقیقت خودتان بناء را از بین بردید.
پروردگار عالم میفرماید: این بنائی که زمین هم در آن قرار دارد، از آن آب نازل میشود. جالب است همین آب بخار میشود و به آسمان میرود و این قسمی از بخاراتی است که با فعل و انفعالاتی که بواسطه خورشید هم صورت میگیرد در کرات دیگر ریخته میشود و همینطور مجدداً از آنجا روی زمین ریخته میشود و این یک قدرت نمایی مطلق ذوالجلال و الاکرام است.
اصلاً خود ماء چیست؟ مولکول هایش از چه چیزی درست شده و شفاف بودنش چیست؟ چرا باید به شکل شش ضلعی باشد؟ آیا شش ضلعی بودن ماء، که هر مولکول سالم آب باید به شکل شش ضلعی باشد، با آیه «فی سِتَّةِ أَیَّامٍ»[3] ارتباط دارد؟ این هم یک نکته عجیبی است که ذوالجلال و الاکرام قرار داده است.
«فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ» پروردگارعالم میفرماید: بواسطه آب ثمراتی بیرون آوردیم که رزق شماست. جالب این است که همه چیز را از ماء خارج میکند و باز در خود ماء غوطهور میکند. سه چهارم بدن انسان و هر شیئی که حیات دارد و اصلاً وجود دارد، آب است. اگر در همین میکروفون آب نباشد پودر میشود یعنی عدم میشود؛ اصلاً مولکولهایش نمیتوانند کنار هم قرار بگیرند؛ این هم قدرت نمایی خداست.
ذوالجلال و الاکرام بعد از این انذارها و هشدارها به انسان میفرماید: «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون» کسی را مثل و مانند خدا قرار ندهید . انداد چیست؟ نّد یعنی همتا قرار دادن برای ذوالجلال و الاکرام ولو صغیرهاش ، بشر اوّل چیزی که ندّ قرار میدهد نفس خودش است و همین نفس انسان را بیچاره میکند.
یک عدّه برای خودشان ندّی قرار میدهند و چون جعل قرارداد دائمی است و اینها جعلِ ندّی داشتند لذا حتّی اگر خود پیامبر هم به آنها بگوید نمیپذیرند و هدایت نمیشوند، چون جعل، دائمی است و خدا میفرماید: «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون»
یک موقع هوی و هوس بر انسان غالب میشود امّا بعد برمیگردد. نمیخواهم بگویم گناه کنید؛ نه، من بارها گفتم اولیای الهی حتّی از اسم گناه هم فراری بودند. اگر انسان میخواهد به جایی برسد باید از اسم گناه هم فرار کند، امّا آن کسی که یک لحظه بواسطه هوی و هوس و نفس امّاره مرتکب یک گناه میشود، امکان برگشت برای او هست چون برای خود جعل ندّ نکرده است.
چرا قرآن صراحتاً میفرماید: منافقین برنمیگردند و هر آیهای که میآمد به کید و کینهشان اضافه میشد؟ «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»[4] چون آنها ندّ را جعل کردند و جعل قرارداد دائمی است. لذا سخن پیامبر خدا هم در آنها اثر نداشت حتی شقّ القمر را به اشاره انگشت پیامبر دیدند امّا در آنها اثر نکرد.
بعد خدا میفرماید: «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» شما میدانید. خیلی چیزها را خود بشر میبیند و به عظمت باریتعالی پی میبرد امّا این نفس امّاره است که باعث میشود انسان باز فکر میکند خودش کسی است. یکی از انداد همین نفس امّاره است لذا بشر نمیفهمد هرچه تکبّر کند خود را سنگینتر میکند و دیگر توان پرواز ندارد. سبک شو تا پرواز کنی!
نکات برگزیده
v یکی از چیزهایی که بشر معالأسف به آن گرفتار است این است که وقتی به صورت ظاهر از لحاظ علمی، مقامی و سنّی به جایی میرسد فکر میکند خودش بوده که به اینجا رسیده است. تا بشر گرفتار این مطلب است بدانید که آدم شدن برای انسان محال است.
v خضوع و خشوع در صلاه به تعبیر عرفا یعنی ادب محض عند الله تبارک و تعالی؛ یعنی من بنده ام، عبدم، تو خدای ذوالجلال والاکرامی، من هیچم. ربّ من تو هستی؛ همه چیز را تو مرحمت کردی.
v تقوا یعنی پرهیز کنی از هر چیزی که بخواهد تو را از بندگی خدا دور کند.
v چه زمانی انسان عندالله تعالی و عند خلفائه وعند حججالله مؤدّب میشود؟ زمانی که بداند هیچ است؛ عبد است؛ عبد یعنی هیچ!
v تقوا یعنی انسان از هر چیزی که بخواهد او را از هیچ بودن بیرون بیاورد پرهیز کند.
v اگر ما بدانیم حیاتمان به بندگی است از هر چیزی که بخواهد ما را از بندگی دور کند پرهیز میکنیم.
v «وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» این بناء چیست؟ بناء بستری است برای آنچه که در آن وجود دارد. سماء، بنایی برای همه کرات است، یعنی جایگاهی است که اینها در آن قرار گرفتهاند.
v یکی از نکات بسیار عجیب این است که اگر در بناء آب باشد و آب از آن فوران کند بعد از مدتی باعث از بین رفتن بناء میشود.
v پروردگار عالم میفرماید: این بنائی که زمین هم در آن قرار دارد، از آن آب نازل میشود و این یک قدرت نمایی مطلق ذوالجلال و الاکرام است.
v جالب این است که همه چیز را از ماء خارج میکند و باز در خود ماء غوطهور میکند. سه چهارم بدن انسان و هر شیئی که حیات دارد و اصلاً وجود دارد، آب است؛ این هم قدرت نمایی خداست.
v نّد یعنی همتا قرار دادن برای ذوالجلال و الاکرام ولو صغیرهاش، بشر اوّل چیزی که ندّ قرار میدهد نفس خودش است و همین نفس انسان را بیچاره میکند.
v یک عدّه برای خودشان ندّی قرار میدهند و چون جعل قرارداد دائمی است و اینها جعلِ ندّی داشتند لذا حتّی اگر خود پیامبر هم به آنها بگوید نمیپذیرند و هدایت نمیشوند.
v قرآن صراحتاً میفرماید: منافقین برنمیگردند و هر آیهای که میآمد به کید و کینهشان اضافه میشد «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»[5] چون آنها ندّ را جعل کردند و جعل قرارداد دائمی است. لذا سخن پیامبر خدا هم در آنها اثر نداشت.
v خیلی چیزها را خود بشر میبیند و به عظمت باریتعالی پی میبرد امّا این نفس امّاره است که باعث میشود انسان باز فکر میکند خودش کسی است. یکی از انداد همین نفس امّاره است.
[2] مصباح الشریعه، ص: 344