بسمه تعالی
«الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ، کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»[1]
خسارت دیدن مفسدین عالم
خسارتدیدگان حقیقی عالم، آن کسانی هستند که با امر ذوالجلال والاکرام مخالفت کنند. آنها تصوّر میکنند اگر با امر خدا، پیامبر و اولیاء خدا مخالفت کنند، میتوانند فسادی ایجاد کنند؛ در حالی که خسارت دیدهاند «أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ».
در عالم نشان داده شده هرکسی که خواست به دین ضربه بزند، جز این که ریشه خودش را از بین برد، چیز دیگری عایدش نشد. سلمان رشدی ملعون را ببینید. الآن سالهای سال است در کشور کفر در محاصره است و مدام در ترس و اضطراب است.
خسارت دیدگان عالم همان کسانی هستند که میخواهند خلاف امر پروردگار عالم عمل کنند و در زمین فساد میکنند. اینها فکر میکنند با فسادشان بر دین فائق میآیند و احساس میکنند هرچه مفسده بیشتری راه بیاندازند، برندهاند؛ در حالی که اشتباه میکنند و خودشان خسارت میبینند.
عذابی از باب رحمت و دلسوزی!
البته با این که پروردگار عالم جزایشان را فردای قیامت به آنها میدهد امّا این مطلب هم هست که اگر فسادی در زمین کند، معالأسف تر و خشک با هم میسوزند. همانطور که پروردگار عالم بیان میفرمایند: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»[2] لذا اگر این فساد دامنگیر میشود، به این خاطر است که این عامل برای توبه کردن میشود تا شاید برگردند.
پس قرآن میفرماید: کسانی که فسادگر هستند، یکی از خصائصشان این است که میخواهند آیات الهی را واژگون جلوه بدهند و با پروردگار عالم مبارزه میکنند امّا این فساد گریبانگیرشان میشود و براساس این فساد، عذاب میبینند.
دلیل عذاب هم این است که خدا دوستشان دارد و میخواهد برگردند. به عنوان مثال در همین آیه که اشاره کردیم، خداوند میفرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ» ظاهر میشود فساد، «فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» در خشکی و دریا، «بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ» به وسیله انسانها، «لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا» امّا پروردگار عالم به واسطه اعمالی که اینها انجام میدهند - تازه تمام اعمالشان هم نه، بلکه بعضی از اعمالشان، «بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا» - عذابشان میکند. برای چه؟ «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» تا شاید برگردند.
لذا اگر خاطر شریفتان باشد ما در تفسیر سوره حمد بیان کردیم که عذاب خدا هم در بستر رحمتش است. شاید درک این مطلب برای انسان کمی سخت باشد که چطور عذاب خدا در باب رحمت است؟ امّا باید گفت: عذاب خدا از باب این که خدا بخواهد بالجد بندگانش را عذاب کند، نیست، بلکه خدا خالق بندگانش است و بندگان خود را دوست دارد.
بارها این مثال را زدم، اگر پدر یا مادری گوش فرزند خود را میگیرند میکشند، واقعاً که از فرزند خودشان بدشان نمیآید. اصلاً مگر میشود کسی از فرزند خودش بدش بیاید؟! جز این نیست که میخواهد با این گوشمالی و تنبیه، او برگردد.
پروردگار عالم هم اگر انسان را عذاب میکند، برای این است که میخواهد انسان برگردد.
لذا فساد از ناحیه بشر است و هیچ جایی نداریم که نستجیربالله فساد مِن ناحیه الله تبارک و تعالی باشد. خدا خودش کسی است که بیان میکند «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها»[3] شما فساد نکنید، بعد از این که خدا این زمین را روی اصلاح قرار داده است. پس فساد از ناحیه انسان است و خدا فساد نمیکند.
در اینجا هم پروردگار عالم میفرماید: فاسقین عالم کارشان به فساد در زمین میکشد «وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ» که البته خسارتش هم مال خودشان است؛ یعنی آنها تصوّر میکنند به کسی خسارت میزنند امّا در واقع به هیچ کس جز خودشان خسارت نمیزنند.
خدا دلسوز بندگانش هست و از این که آنها را در فساد میبیند، ناراحت هست. وقتی انسان توبه کند و برگردد، خدا بیشتر از خود او خوشحال است. برای همین است که بعد از بیان «إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ»، بیان میکند: «رَحیم». لذا پروردگار عالم دلش برای بندگانش میسوزد امّا خسارت را خود انسان میبیند، «أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ».
1. اختلاف و تمسّک به باطل؛ اوّلین عامل فساد
منتها عوامل فساد چیست؟ یکی از مطالبی که برای انسان این فساد را به وجود میآورد، در ذیل همین آیه «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها» بیان شده است که وجود مقدّس خاتم الانبیاء، محمّد مصطفی(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «مَا اخْتَلَفَتْ أُمَّةٌ بَعْدَ نَبِیِّهَا إِلَّا ظَهْرَ أَهْلُ بَاطِلِهَا عَلَى أَهْلِ حَقِّهَا»[4]. اوّلین عامل برای فساد، اختلاف است. میفرمایند: هیچ امّتی پس از پیامبر خودش دچار اختلاف نشد، مگر این که آن امّت به باطل گرایش پیدا کرد و حقّ از بین رفت.
یعنی علّت اصلی فساد، اختلاف و تمسّک به باطل و دور شدن از حقّ است. اینها نکات خیلی مهمّی است که فهرست وار به هم ربط دارند: تمسّک به باطل و دور شدن از حقّ عامل اختلاف میشود و هیچ امّتی به اختلاف گرفتار نشد، مگر به باطل گروید و از حقّ دور شد.
لذا نبیّ مکرّم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) ذیل «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها» - که خداوند میفرماید: بعد از این که خدا این دنیا را اصلاح کرد و به خوبی قرار داد، در آن فساد نکنید - میفرماید: عامل فساد، اختلاف است و عامل اختلاف، این است که انسانها به سمت باطل میروند؛ یعنی انسان آنچه را که خدای متعال، انبیاء و اولیاء بیان میکنند، انجام ندهد.
باطل یعنی آن چیزی که شیاطین جنّ و انس و نفس انسان طلب میکند. باطل یعنی غیر از آنچه پروردگار عالم بیان کرده است. لذا این که میگویند باطل شد؛ یعنی دیگر فایدهای ندارد.
بدعت گذاری باطل است ولو در عبادت!
اگر کسی آن اعمالی را که پروردگار عالم بیان میکند، انجام ندهد و از خودش یک چیزهایی بتراشد و به آن عمل کند، بیفایده است. حتّی جالب است اولیاء خدا به ما میگویند: اگر میخواهید به باطل گرایش پیدا نکنید - خوب دقّت کنید، نکته بسیار مهم، ظریف و زیبایی است - در عبادت هم از خودتان چیزی را نتراشید.
یعنی مثلاً نگویید حالا من این چهار رکعت نماز را اضافه میخوانم. هیچوقت این کار را نکنید مگر این که بدانید در روایت آمده است. اگر مثلاً دو تا دو رکعت نماز به عنوان نافله وارد شده ولی کسی همینطور بگوید: من میخواهم یک چیزی را اضافه کنم، آن بدعت میشود! وقتی بدعتگذاری شود، ولو صورت ظاهرش عبادت باشد، فساد میآورد و باطل است.
در عبادت هم میگویند: انسان نباید بیاذن معصوم و اولیاء خدا کاری انجام دهد، مگر این که یک موقع کسی بگوید دستوری را دیدیم که میخواهم به عنوان رجا انجام دهم که تازه آن به قصد رجا یعنی به قصد امیدواری را هم میگویند خودتان نخوانید و در آن مورد هم اجازه بگیرید. مثلاً اگر در زمان وجود مقدّس معصوم(علیه الصّلاة و السّلام) هستید، از معصوم(علیه الصّلاة و السّلام) اجازه بگیرید و بگویید: آقا جان! اجازه میدهید من حالا که وقتم خالی است، چند رکعت نماز بخوانم یا خیر؟
یک نکتهای هست که خیلی جالب است، اگر آن را به ذهنتان بسپارید، برندهاید. دیدید در مفاتیح، ادعیّه ساعات روز دارد که مثلاً در ساعت اوّل، دوم و ... روز، این دعا را بخوانید - که آشیخ عبّاس قمی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) اینها را جمعآوری کرده است - اولیاء خدا در این مورد اینطور بیان میکنند، میگویند: این ادعیّه که از ناحیه معصوم(علیه الصّلاة و السّلام) آمده، فقط و فقط به خاطر این است که اگر یک کسی لحظهای بیکار شد، «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَب»[5] و خواست خودش را به پروردگار عالم نصب کند امّا نمیدانست چه کار کند و دلش هم دعا میخواست، بداند در آن ساعت چه ادعیّهای وارد شده و همان را بخواند؛ یعنی از خودش چیزی را ابداع نکند.
ببینید اطاعت تا کجا سفارش شده است! میخواهد دعا بخواند امّا میفرمایند: ببیند چه دعایی وارد شده است، همان را بخواند. لذا منظور از بیان ادعیّه در تمام ساعات روز، به این معناست که انسان تمام آنها را انجام بدهد، اگر آنطور باشد که باید بیکار باشیم و صبح تا شب بنشینیم دعاهایی که در مفاتیح وارد شده، بخوانیم. منظور از بیان آنها، این است که آن لحظهای که شما فارغ میشوید و دلتان میخواهد دعا بخوانید، بدانید چه دعایی بخوانید.
حتّی به ما گفتند که نماز پدر و مادر چگونه است؛ یعنی اگر دلمان خواست برای پدر و مادر خود نماز بخوانیم، این که با چه کیفیّتی این نماز را بخوانیم برای ما تبیین شده است.
وسوسه شیطان حتّی در عبادت!
پس با توجّه به این مطالب است که انسان به باطل گرایش پیدا نمیکند. بارها عرض کردیم «الْوَسْواسِ الْخَنَّاس الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاس»[6] برای یک کسی که اهل عبادت هست که دیگر نمیآید نستجیربالله، نعوذبالله از طریق مسائل جنسی وارد شود - البته امکان دارد از این طریق هم بیاید ولی به احتمال قوی نمیآید - مثلاً برای کسی که دیگر در کبر سن هست، از این طریق میآید که او را نسبت به جمعآوری ثروت وسوسه میکند. یا حتّی شیطان ملعون یکی را هم در عبادت وسوسه میکند، آن هم به این صورت که همینطوری از خودش یک چیزی را بتراشد و انجام دهد.
این عرفانهای کاذب همین است. مگر در همین کرج نبود که یک بنده خدا - که برای همین جا هم بود، حالا نمیخواهیم اسم او را تکرار کنیم - در ماه ذیحجّه یک کعبه درست کرده بود و بعد هم گفته بود: از این کوه تا آن کوه، صفا و مروه است و مردم بیچاره هم به دنبالش رفته بودند! اینها بدعتگذاری است.
لذا گاهی شیطان ملعون بعضیها را از طریق عبادت بیچاره میکند. عزیز دلم! برای همین است که میگویند اخلاق باید علمی باشد - که من این مقدّمه را در مباحث اوّلیّه اخلاق که چندین سال پیش شروع کردیم، گفتم - یعنی شما حتّی در اخلاق هم باید مواظب باشید که یک موقعی از خودتان عملی را انجام ندهید؛ چون شیطان ملعون گاهی از طریق عبادت میآید.
لذا باید در این تأمّل کرد که وقتی در هر ساعت از روز، ادعیّهای تبیین شده است و گفته: دعای ساعت اوّل روز، دعای ساعت دوم روز و ...؛ یعنی میخواهد بگوید خودتان از خودتان چیزی را تبیین نکنید که این کار شیطان است. البته یک موقع میبینی جوانی را از طریق مسائل جنسی وسوسه میکند یا یکی را از طریق ثروت فریب میدهد امّا یک راه فریب او هم از طریق عبادت است. ملعون در فریب دادن هر کسی به یک طریق جلو میآید. لذا ما باید هوشیار و بیدار باشیم!
پس انسان نباید دستش را از دست عالم الهی دور کند؛ چون عامل اختلاف میشود. همانطور که در این روایت شریف فرمودند: امّتی بعد از پیامبر دچار اختلاف نشد، مگر این که به باطل گروید و باطلگراهای آن امّت بر حقّگراهایش چیره شدند؛ یعنی مردم به سمت باطل رفتند، «مَا اخْتَلَفَتْ أُمَّةٌ بَعْدَ نَبِیِّهَا إِلَّا ظَهْرَ أَهْلُ بَاطِلِهَا عَلَى أَهْلِ حَقِّهَا».
لذا هر وقت اهل باطل بر اهل حقّ چیره شوند؛ آنوقت فساد به وجود میآید و باید در اینها دقّت کنیم.
2. تفرقه؛ عامل دیگری برای فساد و در نهایت خسارت دیدن
منتها یک نکته دیگری هم که فساد ایجاد میکند، این است که ما در حقّ خودمان ثابت قدم نیستیم. وجود مقدّس مولیالموالی(علیه الصّلوة و السّلام) وقتی سپاه معاویه آمدند، چیره شدن سپاه معاویه را برای یاران خود بیان کرد و فرمود: «وَ إِنِّی وَ اللَّهِ لَأَظُنُّ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ سَیُدَالُونَ مِنْکُمْ بِاجْتِمَاعِهِمْ عَلَى بَاطِلِهِمْ»[7] من میبینم که اینها بر شما غلبه پیدا میکنند؛ چون در باطلشان مجتمع هستند، «وَ تَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ» امّا شما در حقّ خودتان متفرّقید.
یعنی هر کدام از آنها برای خودشان یک حرفی را میزدند و همین تفرقه، عامل فساد است. دقّت کنید، این نکته خیلی مهم است که خداوند حتّی در باب شورا هم فرمودند: «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ»[8] شور بکن امّا حرف آخر را تو نبیّ مکرّم باید بزنی. بنا نیست در شورا بگوییم که حرف آخر را کس دیگری بزند، بلکه حرف آخر را خودت بزن و به خدا توکّل کن و انجام بده.
لذا مولیالموالی(علیه الصّلوة و السّلام) میفرمایند: آنها در باطل خودشان یکسان هستند امّا شما در حقّ خودتان متفرّقید، «وَ تَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ».
«وَ بِمَعْصِیَتِکُمْ إِمَامَکُمْ فِی الْحَقِّ وَ طَاعَتِهِمْ إِمَامَهُمْ فِی الْبَاطِلِ» شما نسبت به پیشوای خودتان که در حقّ هست، نافرمانی کردید. نافرمانی از امام و ولایت انسان را بیچاره میکند.
«وَ بِأَدَائِهِمُ الْأَمَانَةَ إِلَى صَاحِبِهِمْ وَ خِیَانَتِکُمْ» شما در امانت به صاحبش خیانت کردید.
«وَ بِصَلَاحِهِمْ فِی بِلَادِهِمْ وَ فَسَادِکُم» شما در سرزمین پروردگار عالم، در این زمین و ارض فساد کردید و تباهی را آوردید.
آن وقت است که پروردگار عالم میفرماید: شما چون به فساد دچار شدید، خسارتش را هم بعداً میبینید. اصلاً هر موقع انسان اختلاف را کنار گذاشت و متّحد شد و برای خدا کار کرد و هر چه مولا گفت آن را پذیرفت؛ طبعاً برنده است امّا هر موقع اختلاف به وجود آمد، حرف مولا ملاک نبود و هر کس گفت حرف من؛ فساد به وجود میآید. فساد هم برای انسان خسارت میآورد. لذا عامل خسارت، فساد است که باید انسان در آن تأمل کند.
3. حلال کردن حرام الهی و حرام کردن حلال الهی؛ سبب فساد و خسارت به بشر
یکی از مطالب مهمی که باز در روایات به عنوان عوامل ایجاد فساد برای انسان تبیین شده است، حلال نمودن حرام خداست. این را وجود مقدّس ثامنالحجج(علیه آلاف التّحیّه و الثّناء) بیان فرمودند. ایشان فرمودند: هر وقت در جامعهای حلال خدا، حرام شد و حرام خدا، حلال شد؛ فساد به وجود میآید.
«وَ کَتَبَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ فِیمَا کَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ»[9] حضرت در رد جواب مسائلی که محمدبنسنان سؤال کرده بود، کتبی جوابش را دادند و فرمودند: «حَرَّمَ اللَّهُ قَتْلَ النَّفْسِ لِعِلَّةِ فَسَادِ الْخَلْقِ فِی تَحْلِیلِهِ لَوْ أَحَلَّ وَ فَنَائِهِمْ وَ فَسَادِ التَّدْبِیرِ وَ حَرَّمَ اللَّه ...»، در ادامه فرمودند: «و حرّم اللّه عزّوجل عامل و من عمل بالحرام، و هو فی الفساد و من ترک الحلال فهو فی الفساد» هر کس حرام الهی را انجام داد و هر کس حلال الهی را ترک کرد؛ در فساد میافتد.
یعنی چه حرام الهی را انجام دهی و چه حلال الهی را ترک کنی؛ در فساد میافتی. مثلاً اگر معاملات ربوی که حرام است، در جامعه حلال شد؛ آن جامعه به فساد میافتد و نتیجه فساد هم معلوم است، قرآن به ما خطاب میکند: اگر فساد آمد، خسارتش به خود بشر است. به عنوان مثال مسائل ربوی سبب میشوند که فقر زیاد شود، یا در روایات داریم که با انجام معاملات ربوی، بارندگی کم میشود و ... .
پس خسارت فساد در جامعه به خودمان برمیگردد و کسی نمیتواند به خدا خسارت بزند. لذا این مواردی که تبیین شد، به عنوان عوامل فساد هستند که انسان باید در آنها دقّت کند.
چه کسانی در جامعه فساد را دفع می کنند؟
این قدر این مسئله فساد مهم است که وجود مقدّس نبی مکرّم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند - این روایت را امیرالمؤمنین از نبیّ مکرّم اسلام(علیهما الصّلاة و السّلام) نقل میکنند - : چهار گروه هستند که عامل میشوند در جامعه فساد به وجود نیاید:
1. «بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ»[10] آن عالمی که وقتی سخن میگوید به آن نطق خودش عمل کند. پس عالمی که عامل باشد، موجب میشود فساد از جامعه برود.
2. «وَ بِغَنِیٍّ لَا یَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِینِ اللَّهِ» غنیای که در احسان کردن بخل نورزد. پس ثروتمندی که به اهل دین کمک برساند، باعث میشود فساد در جامعه به وجود نیاید و خسارت هم به بشر نمیرسد.
اگر بخیل باشد و به قول مرحوم ابوی وقتی به سجده میرود به جای این که بگوید: «سبحان ربّی الاعلی و بحمده»، میگوید: «سبحان ربّی الاعلی و به من ده»! یعنی مدام به فکر خودش باشد، «الَّذی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَة»[11] و مدام ثروت روی ثروت بگذارد و همیشه دنبال مال جمع کردن باشد، این خانه را دارم آن خانه را دارم، این کارخانه را دارم آن کارخانه را دارم، این ویلا را داریم آن ویلا را دارم و ...؛ «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»[12] یک موقعی چشم باز میکند که میبیند در قبر است.
لذا میفرمایند: اوّل عالم باید عمل کند و دوم ثروتمند هم باید دریغ نورزد و حتماً در راه خدا به پیروان دین خدا کمک کند.
3. «وَ بِفَقِیرٍ لَا یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ» سوّم گروه که عامل میشود فساد در جامعه به وجود نیاید و همیشه جامعه جامعه سالم و صالح باشد، فقیری است که به خاطر دنیا آخرتش را نفروشد. یعنی تا چشمش، جلوات و ظواهر دنیا را دید، به خاطر آنها آخرتش را نفروشد.
سلمان رشدی آخرتش را برای دنیا فروخت، گرچه سودی هم برایش ندارد و الآن هم گرفتار و بدبخت و در محاصره است.
لذا اگر فقیری به خاطر این که به یک پست، مقام و پولی برسد، آخرتش را نفروشد، سبب میشود فساد در جامعه به وجود نیاید.
4. «وَ بِجَاهِلٍ لَا یَتَکَبَّرُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ»، آن جاهلی که طلب علم کند و تکبّر نورزد.
گاهی بعضی که به ظاهر ثروتمند هستند و یا چند کلاس درس خواندند، میگویند: نه دیگر در شأن من نیست که بروم درس بخوانم، دیگر از من گذشته، من که با این ثروتم و ... نمیتوانم بروم پای مباحث بنشینم!
چگونه دنیا به قهقرا کشیده می شود؟
لذا در ادامه این روایت میفرمایند: «فَإِذَا اکْتَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ» هر موقع عالمی علم خودش را کتمان کرد؛ یعنی عمل نکرد، «وَ بَخِلَ الْغَنِیُّ» و غنی به مالش بخل ورزید و به دیگران نداد، «وَ بَاعَ الْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ» و فقیر هم آخرتش را به دنیا فروخت، «وَ اسْتَکْبَرَ الْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ» و جاهل هم از طلب علم تکبّر ورزید؛ «رَجَعَتِ الدُّنْیَا عَلَى تُرَاثِهَا قَهْقَرَى»، دنیا به سمت قهقرا و ضلالت و گمراهی میرود، مدام به پایین میرود تا این که از بین میرود. یعنی نه تنها روز به روز بهتر نمیشود، بلکه روز به روز زندگی بشر به قهقرا کشیده میشود و بیچاره مطلق میشود.
لذا بیان میفرمایند: «وَ لَا تَغُرَّنَّکُمْ کَثْرَةُ الْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَةٍ»، یک موقع به این که مساجد زیاد است و اقوام زیادی هستید، مغرور نشوید، اینها فایده ندارد.
چگونه در امن و آسایش و به دور از فساد زندگی کنیم؟
کسی سؤال کرد: «قِیلَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ کَیْفَ الْعَیْشُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ»، پس چگونه در این زمان زندگی کنیم؟ شما که دارید میگویید این کار را نکنید و آن کار را نکنید، با این وضعیّت چگونه زندگی کنیم؟
«فَقَالَ خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِیَّةِ یَعْنِی فِی الظَّاهِرِ وَ خَالِفُوهُمْ فِی الْبَاطِنِ لِلْمَرْءِ مَا اکْتَسَبَ وَ هُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَ انْتَظِرُوا مَعَ ذَلِکَ الْفَرَجَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی»، حضرت فرمودند: اگر میخواهید زندگی کنید و در امن باشید که به فساد کشیده نشوید، «خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِیَّةِ»، خودتان را با خوبان عالم همنشین کنید، «وَ خَالِفُوهُمْ» و با کسانی که در فساد هستند، مخالفت کنید.
پس بدانید ذوالجلال و الاکرام بعد از فساد میفرماید: «أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»، یعنی خسراندیدگان عالم، فسادکنندگان هستند، پس اگر میخواهید خسارت برای شما نیاید، فساد نکنید که عوامل فساد هم تبیین شد.
به طور خلاصه میتوان گفت: نهایت امر این است: حتماً هر کسی کار خودش را انجام دهد، عالم به علمش عمل کند، ثروتمند بخل نورزد و در انتها اگر کسی بخواهد به فساد و خسارت دچار نشود، حتماً با ابرار عالم همنشینی کند؛ آنوقت از فساد و خسارت به دور است، چون فساد برای انسان خسارت میآورد.
عاقبت جنگ تحت حاکمیّت الهی
این هفته، هفته دفاع مقدّس است. خوش به حال آن مصلحین حقیقی، آنها که جان و اموالشان را دادند. ما بعضی را میشناختیم که چندین کامیون داشتند امّا تمام آنها را در همین راه خرج کردند و خودشان هم به جبهه رفتند و بچّههایشان هم شهید شدند. اینها در راه خدا بخل نورزیدند و همینها عامل شدند برای این که این جامعه بماند.
شما در هر جنگی که ایران داشته نگاه کنید، میبینید به جز دفاع مقدّس هیچ جا نبوده که مفت مفت خاک ایران عزیزمان را از دست نداده باشند. حتّی بعضی جاها جنگ هم نبوده و فقط تهدیدش کردند و به خاطر همان تهدید خاکمان را تقدیمشان کردند، مانند ترکمانچای و ... .
بحرین را ببینید، بحرین مال ما بود. سال 50 استقلال یافت، آن هم به دست استعمار پیر، انگلیس. آن موقع به هویدا گفتند: بحرین برای ما بوده، آن را بگیریم. گفت: حالا فکر کنید یک دختری بود، شوهرش دادیم و رفت! همینطوری راحت مملکت را شوهر دادیم و رفت! برایشان اصلاً مهم نبود.
پادشاهان دیگر هم همینطور بودند. از این سلاطین قجری گرفته تا غیره. بعضیهایشان میگفتند: فقط تهران سقوط نکند، هر جای دیگر را گرفتند، ایرادی ندارد. شوروی سابق (روسها) تا قزوین پیشرفت کرده بودند، امّا اینها میگفتند: فقط تهران سقوط نکند. یعنی تنها به دنبال منافع خودشان بودند و اینگونه بسیاری از سرزمینمان را از دست دادیم. همین آذربایجان برای ما بود امّا حالا میبینید که این الهاماُف برای ما شیطنت میکند.
لذا نگاه کنید وقتی حاکم، حاکم الهی باشد مثل امام، یک وجب هم از دست ندادیم. تازه یک جاهایی عراقیها میگویند بنشینیم مرزهایمان را درست کنیم - که الان هم دارند این کار را میکنند - شما یک مقدار جلو آمدید. یعنی تازه آنها مدّعی هستند که در بعضی از جاها، شما در خاک ما هستید و باید بنشینیم براساس همان مرز 1975، مجدّد مرزهایمان را درست کنیم. لذا ما این بار یک وجب نه، حتّی یک بند انگشت از خاکمان را ندادیم، امّا همیشه داده بودیم. مردان الهی اینگونه هستند.
واقعاً باید این ایّام همیشه جاودان بماند. ما باید بیش از اینها در این مورد کار کنیم و جا دارد که هر شب برنامه باشد.
امیدواریم که خدای متعال به همه ما برای خدمت به دین توفیق مرحمت کند و این وضع اقتصادی کشور را هم بهبود مرحمت بفرماید.
من این را گفتم و بر آن اصرار دارم که در مورد این نابسامانیهای اقتصادی، دستهایی در کار است. میخواهند اگر یک موقعی امامالمسلمین، رهبر معظّم حرف زدند، دیگر نعوذبالله، نستجیربالله کسی حرف ایشان را گوش ندهد، چون مردم اگر در فقر قرار بگیرند، نمیتوانند تحمّل کنند.
خدایا! آنهایی را که میخواهند ریشه این انقلاب را به تعبیر خودشان بزنند، ریشهشان را بکن و فسادشان را به خودشان برگردان.
خدایا! عاقبت ما را ختم به خیر بگردان.
ی
[4] بحارالانوار، ج: 28، ص: 54، باب: 2
[7] بحارالانوار، ج: 34، ص: 159
[9] منلایحضرهالفقیه، ج: 3، ص: 565
[10] بحارالانوار، ج: 1، ص: 179، باب: 1