بسمه تعالی
تفسیر قرآن کریم و مجید الهی - حضرت آیتاللّه قرهی(مدّ ظلّه العالی)
08/06/94- موضوع: آیه 36 سوره بقره
طلب هدایت از غیر قرآن، عامل حتمی گمراهی
«قال مولانا الرضا(صلوات اللّه و سلامه علیه وعلیه آلاف التّحیّه و الثّناء)لا تطلبوا الهدى فی غیر القرآن فتضلوا» این روایت شریفه در امالی شیخ صدوق(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که حضرت فرمودند: در غیر از قرآن طلب هدایت نکنید، هر چه هدایت است درون قرآن است، چراا که حقیقتاً گمراه میشوید، « فتضلوا». همانطور که عرض کردیم همانگونه که کلام قرآن نیاز به ادبیّات دارد و قابل تأمّل و تدبّر است، کلام معصوم(علیه الصّلوة و السّلام) هم همینطور است. حضرت با فاء بیان فرمودند. فاء حرف است و حرف کلمه است و کلمه معانی مختلف دارد « کلمة واحدة تدل علی معانٍ المختلفة ». فاء هم به معنی پس است و هم به معنی تحقیق است. وقتی فاء بر سر «تضلوا» آمده است، یعنی پس به تحقیق گمراه میشوید؛ یعنی اگر کسی هدایت را از غیر قرآن طلب کند، صددرصد گمراه میشود.
چه کسی به استوارترین راه هدایت میشود؟
لذا امیرالمؤمنین هم یک نکتهای بیان کردند. فرمودند: «مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَ اللَّهِ دَلِیلًا هُدِیَ إِلَى الَّتِی هِیَ أَقْوَم»[1] هر کسی که سخن پروردگار عالم را دلیل و راهنمای خودش بگیرد و اتّخاذ کند، به استوارترین راهها هدایت میشود « هُدِیَ إِلَى الَّتِی هِیَ أَقْوَم ».
پس غیر قرآن ضلالت است. حضرت ثامن الحجج میفرماید: طلب هدایت از غیر قرآن کار را به ضلالت و گمراهی میکشاند.
دنیا، عامل دشمنی بشر
این مطلب را در همین آیات الهی، مثلاً در باب همین دشمنشناسی هم میشود بیان کرد. همین آیاتی که راجع به دشمنشناسی داریم که قرآن میفرماید: هم دشمن حقیقی و ابدی ابلیس « عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ »[2] و هم « مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ »[3] نباید فراموش شود. همانطور که این آیه شریفه را داشتیم بررسی میکردیم که فرمود: «أعوذباللّه من الشّیطان اللّعین الرّجیم فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حینٍ »[4] بعضی برای بعضی دیگر دشمن میشوید و گفتیم لام هم، لام تعلیقیّه است و حتمی نیست. گر چه لام تحقیق هم بیان میشود امّا اینطور نیست که حتما همیشه دشمنی باشد امّا قاعده این است که چون بشر تن به هدایت نمیدهد، طبعاً به ضلالت میافتد و ضلالت هم دشمنی میآورد « بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حینٍ ».
علّت را هم ذوالجلال و الاکرام اینگونه بیان میفرماید که شما در این زمین مستقر هستید و علّت دشمنی شما همین دنیاست، در حالی که « مَتاعٌ إِلى حینٍ » این استقرار تا یک موقع معلومی است. اینطور نیست که شما تصوّر کنید دائم اینجا هستید.
پس علی ای حال دشمنی به وجود میآید و دشمنی هست. حالا طبق همان روایت شریفه که از حضرت ثامن الحجج نقل شد، چون هم ایّام ولادت حضرت بود و هم تبرّکاً و تیمّنا خواستیم از هر دو قرآن صامت و قرآن ناطق بهره ببریم، آیا میشود دشمن را فراموش کرد؟ خیر، چون وقتی میفرماید: «اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ » یعنی باید هوشیار و بیدار باشید؛ یعنی دشمنی هست و کسی هم نمیتواند بگوید دشمنی نیست.
حالا عرض میکنیم قرآن راجع به دشمنیها چه میگوید که چه چیزهایی عامل دشمنی میشود. هم روایات و هم آیات الهی را بیان میکنیم.
یک نمونه آن در همین آیه است که بیان فرمود: « مَتاعٌ إِلى حینٍ »، شما در زمین مستقر میشوید امّا دنبال دنیا هستید در حالی که متاع این دنیا تا یک زمان محدودی برای شماست. اوّلاً خود کره زمین بالاخره تمام میشود. ثانیاً اقلّ قضیّه این است که عمر من و شما ولو صد سال هم عمر کنیم، بالاخره تمام میشود. پس دائمی در اینجا نیستیم. اینها نکات بسیار مهمّی است.
ذیل این مطلب بیان شد این که عداوت در مکان مهبط، یعنی در جایگاه هبوط است، یقینی است امّا آیا عداوت در بهشت هم بوده یا خیر؟
نکاتی را در این باره عرض کردیم که دیگر نمیخواهیم تکرار کنیم امّا یک نکته بسیار مهم این است که پروردگار عالم بالصراحه تبیین میفرمایند این دشمنیهایی که شما از آن غافل هستید، گاهی گرفتارتان میکند.
لزوم تطبیق دادن آیات قرآن به زمان
در مثال مناقشه نیست؛ یک مثال بزنم و بعد برای شما آیات را بخوانم؛ چون عرض کردیم بالاخره قرآن کهنه نمیشود. قرآن که مال قبل نیست. بله، هر آیه شأن نزول دارد و این طبیعی و بلاشک است امّا آیا آیات الهی فقط برای همان شأن نزول است؟ اگر آیات الهی فقط برای همان شأن نزول باشد، به این معناست که دیگر قرآن کهنه و نسخ شده است و نمیتوانیم برای آن یک معنای جدید اتّخاذ کنید و بهره برداری در زمان شما، دیگر معنا ندارد. لذا ضمن این که باید انسان شأن نزولها را بداند که هر کدام معلوم و مشهود است، باید تطبیق به زمان هم بدهد؛ چون اگر تطبیق به زمان ندهد، دیگر به روز بودن قرآن معنا ندارد.
دشمنی دشمن، همیشگی است.
به واسطه همین مطلب از باب تطبیق به زمان، میبینیم بعضی از آقایان قائل به این هستند که اوّلاً دشمنی دشمن تمام میشود در حالی که قرآن خلاف این را بیان میکند که آیات آن را عرض میکنیم. دشمن اگر دشمن شد، دشمنی او دیگر از بین نمیرود.
حتّی پروردگار عالم به صراحت بیان میفرماید که مثلاً بدانید یهود و نصاری دست از شما برنمیدارند و کاری میکنند که شما به دین آنها برگردید و اینطور نیست که شما تصوّر کنید آنها راضی میشوند « لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى »[5] با عنوان لن هم میآورد که یعنی ابدی است، این یهود و نصاری هرگز راضی نمیشوند که شما در کنار آنها به صلح و صفا زندگی کنید، این یک قاعده است. اگر جان بگیرند، شما را از بین میبرند.
دنیا، عاملی برای ایجاد اختلاف و شبهه در امّت واحده
گرچه پروردگار عالم بیان میفرماید: شما همه یک امّت هستید. خیلی جالب است - البته این را من در بحث امام و امّت هم عرض کردم که اصلاً قرآن بحث امّت دارد و طبعاً امامت - در آیه 213 در سوره بقره میفرماید: « کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً » نه فقط اسلام امّت واحده است ، همه مردم امّت واحد هستند « فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ» پس خدا رسولانی فرستاد که اینها را بشارت و انذار بدهند و بترسانند «وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ » و با هر کدام از این انبیاء هم که آمدند، پروردگار عالم کتابی را مرحمت کرد که به حق هست، تا تنها دین خدا، در مورد نزاع مردم حکم کند؛ یعنی هرچه که هست از کتاب خدا باشد، «وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ».
ذوالجلال و الاکرام میفرماید: وقتی ما مبشّرین و منذرین خودمان را برای امّت واحده قرار دادیم، یک عامل این که افرادی شبهه و اختلاف میاندازند، این دنیاست؛ - همان که بیان کردم در آیه شریفه فرمود: «متاع الی حین» - چون در آیه قبل یعنی آیه 212 پروردگار عالم میفرماید: «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا» پروردگارعالم برای کسانی که کافر هستند حیات دنیا را زینت داد، «وَیَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ » و تازه اهل ایمان را هم مسخره میکنند که شما زهد دارید و ...، بروید بگردید ببینید دنیا چه خبر است. شما اینجا نشستهاید و نمیدانید آمریکا و اروپا چه خبر است؛ یعنی به سخره میگیرند. میگویند: بابا دنیا عوض شده و تغییر کرده، دیگر با انقلابی بودن و مرگ بر آمریکا گفتن، نمیشود دنیا را چرخاند. مگر ما رحمانیّت نداریم؟! یعنی خلط بحث میکنند. در حالی که قرآن میفرماید: اینها شما را به سخره میگیرند. «وَالَّذِینَ اتَّقَواْ فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَاللّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ» و آنهایی که تقوا پیشه کنند و در مقابل دشمن بایستند، روز قیامت برترند، و خدا هم به هر که بخواهد، رزق میدهد.
حالا خوب دقّت کنید. در آیه قبل به دنیاطلبی کافران اشاره کرد و در این آیه میفرماید: در آنچه که انبیاء آوردند، اختلاف کردند، آن هم به واسطه بغی که در میانشان بود «بَغْیًا بَیْنَهُمْ» . مثل همان روایت که عرض کردم بیان فرمود «لا تطلبوا الهدی فی غیر القرآن فتضلوا» هدایت را از غیر قرآن نجویید وإلّا به تحقیق به ضلالت و گمراهی کشیده میشوید، اینجا هم میفرماید: « فَهَدَى اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ » پس به تحقیق خدا، کسانی را که ایمان میآورند، هدایت میکند، « لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ » از آن ظلماتی که برایشان وجود دارد و از آن شبهات بیرون میآیند «وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» خدا هرکه را بخواهد، هدایت میکند و به صراط مستقیم میبرد.
تمام نشدن عداوتها بعد از فرستادن انبیاء و دیدن معجزاتشان
این آیات تا جایی میرود که بیان میفرماید: افرادی هستند که دشمنی دائمی با شما دارند و دست از دشمنیشان هم برنمیدارند. خوب دقّت کنید که این نکته بسیار مهمّی است. پروردگار عالم در آیه 253 سوره بقره بیان میفرماید: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَکِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن کَفَرَ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ» ، قبل از این آیه هم فرموده بود: «تِلْکَ آیَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ »[6] ، یعنی تو هم یکی از مرسلین هستی و ما پیغمبرانی قرار دادیم که بعضی از آنها بر بعضی دیگر برتری دارند. بعضی با خدا صحبت داشتند مثل موسی بن عمران و بعضی را درجات دیگری داد، مثل عیسی بن مریم(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) و معجزات آشکاری به او مرحمت کرد و او را به روح القدس تأیید کرد. بعد میفرماید که اگر خدا میخواست معجزات آشکار دیگری را هم بیان میکرد و دیگر مردم به قتال با هم نمیپرداختند ولی باز به قتال پرداختند، با این که این معجزات را دیدند «وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ» دارند این بینات را میبینند. میخواهم بگویم عداوت سر دنیاطلبی است و همیشگی هم هست. اینجا پروردگارعالم میفرماید: بدانید اینطور نیست که خصومات بعد از معجزات و انبیاء تمام شود، همیشگی است. اگر خدا میخواست، با لو آورده «وَلَوْ شَاء اللّهُ »، اینها در مقام خصومت و قتل برنمیآمدند و به قتل نمیپرداختند « مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ»، بعد از این که برایشان بینات آمد «مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ» امّا اینها به دشمنی پرداختند. برخی ایمان آوردند و برخی هم کافر شدند «وَلَکِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن کَفَرَ». باز پروردگار عالم میفرماید: «وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ» ولی هر چه که خدا بخواهد و ارادهاش باشد، همان میشود؛ یعنی به مصلحت گاهی اینطور است که حالا خداوند متعال میفرماید چرا اینطور است.
تنها راهی که انسان به ضلالت دچار نمیشود
بعضی از آقایان و بزرگان و مفسرین دلیل و برهان این آیه را در همین آیات بعدی قرار دادند، همین آیاتی که معروف است به آیه الکرسی - گرچه اگر آیه الکرسی است، یعنی باید یک آیه باشد ولی بعضی هم آیات تبیین میکنند - و آن این است: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ »[7] بحثم از اینجا به بعد است گرچه این آیات به جای خودش بسیار مهم است و آنقدر این چند آیه جای بحث دارد که بعضی از آقایان آمدند کتابی مجزا به نام آیه الکرسی نوشتهاند، یا با عنوان آیات الکرسیه هم داریم. میفرماید: « لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ »[8] کار دین به اجبار نیست « قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ »؛ این رشد از این ضلالت، غی و طغیان بر همه کس روشن گردیده و راه روشن را از راه ضلالت انبیاء بیان کردند امّا «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى ». تنها راهی که انسان به ضلالت دچار نمیشود چیست؟ باز با فاء تبیین شده، فاء حرف است و بر سر من آمد. عرض کردیم حرف خودش کلمه است و کلمه اسم است و فعل است و حرف «کلمه واحده تدل علی معانی المختلفه» پس خود حرف درای معانی المختلفه است، همانطور که اسم معانی المختلفه دارد میشود ، فمن، پس، به تحقیق دو معنی از فاء میگیریم که در باب الحروف معانی المختلفه دارد. «فَمَن» یعنی پس به تحقیق آن کسی که « یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ »، نه «کفر بالطاغوت»، با « یَکْفُرْ » میآورد یعنی باید دائمی باشد و زمان بردار نیست. یعنی برای فقط یک زمان خاص نیست و گذشته نیست؛ چون صیغه مضارع است و مستقبل که دائم است، « فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ »، عنوان «لطاغوت» نیست، عنوان «من الطاغوت» هم نیست، عنوان « بِالطَّاغُوتِ » است. « بِالطَّاغُوتِ » یعنی کلیّت طاغوت؛ یعنی همانطور که زمان ندارد و برای همه ازمنه است، کلیّت طواغیت عالم را هم شامل میشود؛ یعنی فقط فرعون نیست؛ چون اوّل کسی که طغیان کرد، خود ابلیس است، «أَبى وَ اسْتَکْبَرَ »[9] .
علّت طغیان ابلیس
آن طغیانی هم که ابلیس کرد، به واسطه این بود که او هم اولین بار جورچین یا آن تحلیلش به هم خورد. در جلسات قبل عرض کردیم که ابلیس باورش نمیشد بشود به غیر خدا سجده کرد؛ چون شش هزار سال عبادت کرده بود و در جنّت بود و قرآن میفرماید «کانَ مِنَ الْجِنِّ »[10] او از جنّیان بود و از ملائکه نبود و میدانید که جنّیان بعد از ما برتر هستند. قرآن میفرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ »[11] که عنوان «الا لیعرفون» هم تبیین کردند و گفتند: «یعبدون» به عنوان «یعرفون» شناخت و آگاهی هست. ملائکه الله در طهارت مطلقند و تکلیفی الّا آنچه که برایشان تبیین شده ندارند امّا ما و جنّیان در عالم اختیار هستیم و انسان برتر از جنّ است و جنیان هم برتر از ملائکه هستند. ابلیس از جنّیان بود و شش هزار سال عبادت کرده بود که اگر شش هزار سال دنیا را حساب کنیم، خوشش خیلی هست و اگر شش هزار سال اخری حساب کنیم که قرآن میفرماید یک روز آخرت برابر است با پنجاه هزار سال «خَمْسینَ أَلْفَ سَنَةٍ »[12]. آخرت اصلاً مثل دنیا نیست. در دنیا روز و شب مجازی است و حقیقی نیست؛ چون خورشید که همان خورشید است و فقط این کره زمین است که دارد میچرخد و بخشی از او رو به خورشید است که روز است و بخشی، پشت به خورشید است که میشود شب. عرض کردم ناسا از بالا یک عکسی از کره زمین گرفته که خیلی قشنگ است و در آن مرز بین شب و روز مشخص است، کانّ یک خط بسیار عالی کشیدهاند و یک طرف سایه است و یک طرف روشن است. امّا مافوق این کهکشانها دیگر چیزی به عنوان شب و روز نیست. و لذا شاید این پنجاه هزار سال هم تمثیل است که انسان بفهمد خیلی طولانی میشود. حالا اگر بگوییم شش هزار سال اخروی عبادت کرده که اصلاً یک چیز عجیب و غریبی است.
برای همین او میداند که سجده متعلّق به خداست و لذا وقتی پروردگار عالم میفرماید: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا»[13] پس آنها به تحقیق سجده کردند « إِلاَّ إِبْلیسَ » چون او به تعبیری جورچینش به هم خورد و گفت یعنی چه؟! اوّلاً که سجده مختص به خداست و اگر بنا به سجده هم باشد من برترم خودش هم اقرار کرد و گفت: «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ »[14] ، من آتشم و آتش گرما و نور دارد و او از خاک است حالا به تعبیری چطور باید من به این تازه به دوران رسیده، سجده کنم؟! پس این جورچینش به هم خورد و از اینجا به بعد طغیان کرد.
لذا پروردگار عالم بیان میفرماید: « فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ »، چرا که طاغوت کلیّت است و فقط به این عنوان نیست که ابلیس طغیان کرد. امکان دارد جنس این شیاطین که وسوسهگران میباشند، از جنس من و تو هم باشد « مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ». پس طاغوت کلّی است.
عروه الوثقی چه کسانی هستند؟
حالا « فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ » هرکس به طاغوت کافر شد و به پروردگار عالم ایمان آورد « فَقَد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى». عروه الوثقی هم ولایت است و ائمه عروه الوثقی هستند. خود حضرت ثامنالحجج فرمود: «نحن عروه الوثقی»، ما عروه الوثقی هستیم. « لاَ انْفِصامَ لَها »، اینها هرگز گسسته نمیشوند، «وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ ».
لذا در آیه بعد هم میفرماید: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ »[15] آنها که اولیاء خودشان را طاغوت گرفتند که باز هم اینجا طاغوت کلیّت است « یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ ». اصحاب نار هم یعنی اینها به نار گرفتار میشوند و در آن خالدون و همیشگی هم هستند.
لذا عامل اصلی عداوت بین انسانها دو مطلب است. یک عدّه ایمان به خدا دارند و کافر به طاغوت هستند و به عروه الوثقی چنگ میزنند امّا یک عدّه خیر، ایمان به خدا ندارند. اینها به طاغوت چنگ میزنند « وَ الَّذینَ کَفَرُوا » اولیاء آنها هم طاغوت میشود. اینها « یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ » هستند و معلوم است که از نور چیز نمیفهمند. خدا هم خارجشان میکند.
علل دشمنی
لذا برای همین است که اینها مؤمنین را هم به سخره میگیرد. در آیات قبل عرض کردیم که در آیه 212 فرمود: «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا» زینت حیات دنیا اینها را فریب میدهد. میگویند: اینها با آن پیشرفتهایشان امّا شما چه؟! «وَیَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ » و آنهایی را که ایمان آوردند، به سخره میگیرند. این سخره هم با عنوان «یَسْخَرُونَ» است؛ یعنی دائمی است و هر بار به یک عنوانی مسخره میکنند و دشمنی دائمی است، این یک.
دوم علّت دشمنی ایمان و کفر است. در عالم همیشه دو جبهه وجود دارد. یک جبهه ایمان و یک جبهه کفر. جنگ مؤمنین در مقابل کفار همیشگی است. چیزی به نام صلح بین آنها وجود ندارد. کما این عرض کردیم هیچ موقع آنها دست از شما برنمیدارند. با این که خدا میخواهد مردم، امّت واحده باشند « کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً » که عرض کردیم و انبیاء هم همه آمدند و یک چیز را مدّ نظر دارند امّا توجه به این که اینها یهود و نصاری هستند – چندین مرتبه من محضر مبارکتان عرض کردم چون قرآن هدایتگر است و وجود مقدّس حضرت فرمودند: «لاتطلبوا الهدی فی غیر القرآن»، ما باید تعابیر قرآنی را به کار ببریم. قرآن نمیگوید اینها مسیحی یا کلیمی هستند، میفرماید: اینها یهود و نصاری هستند - دشمنی دارند و لذا اینها از شما راضی نمیشوند الّا به این که شما به دین آنها بگروید. پس وقتی به دین آنها نمیگروید، دشمنی هست.
اگر شما آیات الهی را نگاه کنید، بیشتر به دشمنی دشمنان میپردازد که اینها با شما دشمنی میکنند و این دشمنی همیشه وجود دارد. پس علّت این که پروردگار عالم میفرماید وقتی شما در دنیا ورود پیدا میکنید، «« بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ » آنجا بعضی با بعضی دیگر عدو هستید، همین دنیاست و دلیلش این است که اینها دنبال این هستند که شما را به سمت خودشان و به سمت کفر بکشند و لذا این دشمنی همیشه وجود دارد.
تفسیر مختصر آیات 52 الی 57 سوره آل عمران در بحث دشمنشناسی
باز یک مثال دیگر در آیات الهی بزنم که شما را ترغیب میکند به این که مواظب و مراقب باشید و فریب اینها را نخورید و یک موقع ظواهر اینها شما را گول نزند و بدانید اینها همیشه با شما دشمنی دارند.
در سوره آل عمران، در آیات 52 به بعد میفرماید: « فَلَمَّا أَحَسَّ عیسى مِنْهُمُ الْکُفْرَ»[16] چون عیسی بن مریم به یقین دریافت که آنها ایمان نخواهند آورد، «قالَ مَنْ أَنْصاری إِلَى اللَّهِ» گفت: کیست که با من دین خدا را یاری کند؟ «قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» حواریّون گفتند: ما دین خدا را یاری میکنیم «آمَنَّا بِاللَّهِ» به خدا ایمان آوردیم «وَ اشْهَدْ» گواهی بده «بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» که ما مسلمان و تسلیم فرمان او هستیم.
بعد دعا کردند؛ «رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدینَ»[17] پروردگارا! ما به کتابی که فرستادی ایمان آوردیم و از رسول تو پیروی کردیم. نام ما را در صحیفهای که اهل یقین هستند، ثبت کن.
«وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ»[18] یهود با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل آنها مکر کرد و از همه بهتر مکرکننده خود خداست.
بعد فرمود یاد بیاور آن لحظهای را خدا فرمود: «إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ»[19]ای عیسی! من تو را قبض روح میکنم و بر آسمان قرب خودم بالا میبرم «وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا» و در معاشرت با این کفر تو را آلایش میدهم و بیرون میآورم - چون حضرت عیسی بسیار ناراحت بود - «وَ جاعِلُ الَّذینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ» و آنها را که پیرو تو هستد، تا روز قیامت بر کافران برتری میدهم «ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ» سپس بازگشت همه به سوی من خواهد بود و من هم بین آنها در آنچه که بینشان نزاع و اختلاف است، حکم میکنم. میفرماید: اینها دشمنی و نزاع دائمی دارند «فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ».
«فَأَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ»[20] آنهایی را که کافر شدند، عذابشان میکنم «عَذاباً شَدیداً» یک عذاب همیشگی «فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ» در دنیا و آخرت – خوب دقّت کنید، میخواهم یک نکتهای بگویم که بسیار زیباست. در تفسیر باید دقّت و تأمّل کنید و حواستان باشد؛ چون در آن نکته دارد- «وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرینَ» و برایشان یاری نمیآورم.
«وَ امّا الَّذینَ آمَنُوا»[21] و آنهایی که ایمان آوردند، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ» خدا اجرشان را کامل به آنها عطا میکند، «وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمینَ» و خدای متعال نه تنها خودش به کسی ظلم نمیکند، بلکه ظالمین را هم دوست نمیدارد.
ذیل این آیات، در روایات و تفاسیر اینطور بیان کردند که اگر کسی ایمان آورد و در مقابل دشمن ایستاد، مقاومت کرد و کافر نشد، خدا یاریاش میکند و در مقابل آنها پیروز میشود امّا اگر کسی این کار را نکرد، طبیعی است میشود جزء کسانی که کافرند و خدا هم یاریش نمیکند. در این دنیا و آخرت هم عذاب شدید میشوند. «فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدیداً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ »، برای این که اینها میخواهند شما را منحرف کنند.
دین حضرت ابراهیم چه بود؟
حالا دلیل چیست؟ میگویند: این آیات همینطور جلو میآید تا جایی که میفرماید: «ما کانَ إِبْراهیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنینَ »[22]. اوّلاً ابراهیم خلیل نه آئین یهود داشت، نه نصاری. به تعابیر قرآن خوب دقّت کنید، نمیگوید: آئین کلیمی یا مسیحی، میفرماید: « یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا ». دینش چه بود؟ « وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً » او حنیف بود، توحید، «مُسْلِماً » اسلام بود، « وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ » و هرگز از آنهایی که به خدا شرک ورزیدند، نبود. حالا نزدیکترین مردم به ابراهیم چه کسانی هستند؟ « إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهیمَ » آنهایی که از و پیروی کنند « لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ » و این پیغمبر، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) « وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذینَ آمَنُوا » و امّتش که اهل ایمان هستند و خدا را دوست دارند، اینها تبعیّت میکنند، « وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنینَ » و خدا هم یاری کننده و دوستدار مؤمنین است.
آرزوی اهل کتاب برای مؤمنین
حالا دقّت کنید. «وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ»[23] گروهی از اهل کتاب انتظار و آرزو دارند «لَوْ یُضِلُّونَکُمْ وَ ما یُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ» که شما را گمراه کنند و جز این که خود را گمراه کنند، به آرزویی نمیرسند، اگر شما مؤمن باشید.
پس عداوت همیشگی است، گروهی از اینها و طائفهای هم وجود دارند. آقایان ذیل این طائفه اعلام کردند که برای این میگویند: طائفه که بدانید همیشه هست.
هرچه جلو میروی میبینی همه این آیات، راجع به دین، راجع به دینداری، راجع به این که دشمن در دنیا هست، راجع به این که بدانید اینها میخواهند فسق کنند، راجع به این که همیشه از دشمن غافل نباشید، است. متأسفانه بعضی میخواهند دشمن را فراموش کنند.
مصداق دشمن امروز
الان هم بعضی از آقایان همینطور هستند. امروز مصداق دشمن کیست؟ آمریکاست، استعمارگران هستند. بعضی آقایان بیان میکنند که آن آقا بیست سال پیش آمده و یک کاری کرده، شما چرا الان به او میپردازید. عجب! بیست سال پیش آمده و چیزی را در این کشور آورده که خیلیها به واسطه آن از دنیا رفتند و خیلیها هم هنوز گرفتار هستند، به نام ایدز. او خون های آلوده را آورده و شما از او استقبال میکنید و میگویید: چیزی هم نیست؟! چرا چیزی نیست؟! تازه میخواهید بگویید: او دشمن هم نیست؟! دشمن است. میگویید: دیگر دوست شدند؟! خیر، اینها صد سال دیگر هم دوست نمیشوند. در بحث عدوّ (دشمن) عرض کردم که بنا نیست دشمن، دوست شود. دشمن، دشمن است. اینها فقط موقعی با شما دوست میشوند که شما تسلیم شوید. اسم تسلیم رویش هست، تسلیم شدن در مقابل اینها هم طوری است که شما باید زیرمجموعه باشید.
لزوم اطلاع رسانی درباره اوضاع زمان طاغوت
زمان طاغوت، شاه با اینها رفیق بود. امّا الآن متأسفانه از زمان طاغوت، مطالبی را در گروههای اجتماعی میگویند که غلط است و باید درباره اینها آگاهی داد. راجع به ثروت میگویند که در آن زمان ثروتمند زیاد بود که دروغ میگویند، فقط یک عدّه خاصّی در ثروت غوطهور بودند و دیگران هیچ. راجع به فحشا میگویند که در آن زمان کمتر بود که باز دروغ میگویند. با این که الان فحشا زیاد است ولی آن موقع یک وضع بسیار زنندهای داشت. مطالب دیگری هم میگویند که همه دروغ است و باید اینها را افشا کرد و مطالب و مسائل طاغوت را بیان کرد.
عدم تبعیّت دولتها در پیروی از فرمان امام خامنهای(مدّ ظلّه العالی) عامل مشکلات
گرچه امروز هم مشکلات هست، امّا قابل قیاس نیست. بیتدبیری مسئولین هم هست، چه آن دولت و چه این دولت. آمار تورم هم صحیح نیست. به قول آن بنده خدا - که میخواست رئیسجمهور شود و خودش گرفتار شد. دورش را گرفتند، بیچارهاش کردند و کلاه سرش گذاشتند. حیف است یکی عمامه سرش باشد و سرش هم کلاه برود. حتّی همان کسی که قرار بود معاون اوّل او شود، خودش رأیش را بالا آورد و گفت: من به فلانی رأی میدهم و به این بابا رأی نمیدهم که فیلم و عکسش هم هست - که به رئیس دولت قبلی میگفت: ننه جون من هم برود مغازه خرید کند، میفهمد تورم هست. حالا که دیگر بسیار بدتر هم شده است.
لذا هم آن دولت، فرمان حضرت امام خامنهای(مدّ ظلّه العالی) را گوش نداد که اقتصاد مقاومتی را انجام دهد و هم این دولت. مدام میگویند: تورم خیلی پایین آمده است که درست نیست! تازه بعضی هم میخواهند پای آمریکا و انگلیس ملعون را هم به این کشور باز کنند. مگر میگذاریم؟! قطره قطره خونمان هم بریزد، اجازه نمیدهیم. ما با آبرویمان معامله کردیم، با جانمان معامله کردیم، با قطره قطره خون معامله میکنیم و اجازه نمیدهیم. دشمنشناس باشید و مواظب باشید و به دیگران بگویید.
سکوت مسئولین و علما در برابر ظلم به نظام جایز نیست.
امّا نمیدانم چرا بعضی از علما و آقایان سکوت کردند؟! مگر به دنیا چسبیدیم؟ چه میخواهیم؟! حمایتی که امام المسلمین از دولتها میکنند، بحثش جداست. ایشان از همه دولتها حمایت میکنند. این به این معنا نیست که شما سکوت کنید، در حالی که دارید این همه ظلم علن را میبینید. دارد به این نظام ظلم میشود، آنوقت سکوت کنیم؟! واقعاً من ماندم!
خدا از انبیاء چه پیمانی گرفت؟
قرآن میفرماید: «إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ»[24] خدا از پیامبرانش میثاق و پیمان تبلیغ گرفته است «لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِکُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشَّاهِدینَ فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ». لذا خداوند میخواهد بفرماید: اگر کسی از این به بعد دنبال انبیاء نرود و دوری بجوید، اصلاً فاسق است. میفرماید: خدا از پیغمبراش پیمان گرفت و به آنها کتاب و حکمت بخشید « آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ » بعد برای هدایت شما رسول فرستاد که گواهی به راستی کتاب و شریعت شما میداد، ایمان بیاورید و او را یاری کنید. خدا میفرماید به رسول و آنچه در کتاب اوست، ایمان داشتید، از پیمان من پیروی خواهید کرد؟ همه گفتند: بله. « قالُوا أَقْرَرْنا» خدا هم فرمود: «قالَ فَاشْهَدُوا» شما گواه باشید و من هم با شما گواه خواهم بود امّا محققاً کسانی که بعد از آمدن چنین رسولانی، از حق رو برگردانند، گروه فاسق خواهند بود.
آمریکا از شوری(سابق) بدتر و شوروی از آمریکا بدتر و انگلیس از هر دو بدتر و خبیثتر!
بعد از آمدن امام، که امام میفرماید: اگر فرض بگیریم که در آمریکا منارههایش هم اذان بگویند، ما آن اذان را باور نمیکنیم، امام که آمریکا را شیطان بزرگ میداند. امامی که میفرماید: آمریکا از شوری(سابق) بدتر و شوروی از آمریکا بدتر و انگلیس از هر دو بدتر و خبیثتر، پس چه شد؟! آرمان های امام کجا رفت؟! سکوت کنیم؟! خیلی باید مواظب و مراقب بود، فریب نخوریم.
حالا میخواستم آیات و روایتی هم بیان کنم که آیا دشمنی در بهشت بوده یا اینجا که وقت گذشت و إنشاءالله به فضل و کرم الهی بعدا عرض کنیم.
«السلام علیک یا مولای یا ابا عبدالله»
لذا سلامی هم داده شود. واقعاً درد است. درد زیاد است. ببینیم چه شد که کربلا به وجود آمد؟ فقط روضه نخوانیم. نکند نعوذبالله ما هم امروز با سکوتمان، با دنیاطلبیمان، با چسبیدن به این دنیا - که مفتش هم گران است و همه هم از این دنیا میروند و میبینند هم که دیگران میروند امّا نمیدانم چرا محکم چسبیدند؟! – و با این مطالب، گرفتار و بیچاره شویم. مواظب باشیم دومرتبه حسینی را به قتلگاه نفرستیم؛ دومرتبه دشمنی را پیروز نکنیم.
همیشه شما با دشمن دوست میشوید، نه او با شما!
گرچه إنشاءالله با هشیاری و بیداری و با دشمنشناسی اینطور نخواهد شد. . قرآن فرمود: دشمن، دشمن است. این هم یک قاعده است که هیچ موقع هم دشمن با شما دوست نمیشود. شما کوتاه بیایی، شما با دشمن دوست میشوی؛ دشمن، با شما دوست نمیشود. شما باید با دشمن دوست شوید تا به ظاهر دست از دشمنی بردارد، این یک قاعده لایتغیر هم هست. لذا فکر کنید که دشمن با شما دوست میشود، بله، وقتی شما دوست شوید، یک مقداری پایین میآید امّا در آن هم باید تأمّل کرد.
« السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ وَ أَنَاخَتْ بِرَحْلِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَوْلَادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْن »
[1]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: 111، حدیث: 1974