بسمه تعالی
شرح و تفسیر دعای ماه رجب المرجّب
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ»
حضرت آیت الله روح الله قرهی
جلسهی نهم - تاریخ: 04/02/96
خسارت و محتاج شدن حقیقی انسان در چیست؟
خسارت حقیقی انسان
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِکَ» . بیان کردیم: ماه رجب، ماه توحید است و این که پروردگار عالم میخواهد انسان، فقط و فقط به او متمسّک شود که موحّد شود.
نکاتی را در زمینهی این دعای شریفه که از لسان حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) است، بیان کردیم. بعد از بررسی «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ»، بیان کردیم که خسران چیست. خسران حقیقی، این است که انسان به غیر از خدا چنگ بزند، «وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ».
گاهی انسان، به صورت ظاهر تصوّر میکند در دنیا، از لحاظ مالی، خسارت دیده است. امّا روایت مولیالموالی را بیان کردیم که حضرت فرمودند: «لِکُلِّ امْرِئٍ فِی مَالِهِ شَرِیکَانِ الْوَارِثُ وَ الْحَوَادِث»، هر کسی، همیشه دو شریک در مالش دارد، یکی ورّاث و یکی هم حوادث، مثلاً تصادف که امکان فرد، خودش راننده خوبی باشد و احتیاط کند، امّا ماشین دیگری به او میزند. این حادثهها، شریک مال هستند و خسرانی نیست. خسران، عمر من و توست که دارد از بین میرود.
علّامه طبرسی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در باب سورهی عصر که بیان میشود: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْر»، فرمودند: من یک موقعی در بازار بغداد راه میرفتم، دیدم کسی داد میزند، یخهای من که تمام سرمایهام بود، از بین رفت، مردم، بخرید. من خیلی ناراحت شدم. گفتم: آن پارچه فروش وقتی پارچههایش را نخرند، میگوید: من زیان دیدم، در حالی که اصل پارچه هست. امّا این یخ فروش است که دارد یخهایش آب میشود، سود که نبرده، سرمایهی اصلی او هم دارد از بین میرود. فهمیدم «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْر»، همین است، عمر دارد مانند یخ، آب میشود و از بین میرود.
لذا حضرت در اینجا فرمودند: خسارت این است که کسی به غیر از تو، وارد شود. کسی که به غیر خدا رو کند، خسارت دیده است. این که من تصوّر کنم دیگران میتوانند به من کمک کنند، یا اگر به فلان حزب و گروه بچسبم، رشد میکنم و به پست و مقام و مال و منالی میرسم، این، خسارت است.
بیان کردیم: اگر ما به معصومین متوسّل میشویم، برای این است که خود پروردگار عالم بیان فرموده: «و ابتغوا الیه الوسیلة»، با وسیله، به درب خانهی من بیایید. خودش هم بیان فرموده که وسایلش اینها هستند، آن هم در جایی که فرمود: «إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطّهرکم تطهیراً». در جایی دیگر نیز به پیامبر فرموده: بگو از شما اجری نمیخواهم، مگر مودّت به اینها، «قل لاأسئلکم علیه اجرا إلّا المودة فی القربی».
پس اگر ما از این که بیان فرمودند: «وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ»، تصوّر کنیم که درب خانهی حضرات معصومین هم نباید برویم، خود این هم خسارت است. چون خسارت، آن چیزی است که غیر خدا باشد. وقتی خدا میفرماید: شما باید از این طریق بروید، اگر از طریق دیگری برویم، خسارت است.
خدا میفرماید: من به تو میگویم: این کار را انجام بده و هر کس آن کار را نکند، خسارت دیده است. مانند شیطان. نام شیطان، ابلیس بود، امّا خسارت دید چون باورش نشد که او باید بر آدم سجده کند. او شش هزار سال عبادت کرده است. اگر سال دنیوی باشد که خیلی است. اگر اخروی باشد که دیگر مطلب عجیب و غریبی است، قرآن میفرماید: هر روز آخرت، پنجاه هزار سال دنیاست، حالا ببینید شش هزار سال، چه درمیآید!!! او میداند سجده مختصّ به خداست، امّا حال که پروردگار عالم امر کرد: «و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین»، او امتناع کرد، تکبّر ورزید و کفران نعمت کرد. دلیلش هم این بود که میگفت: سجده برای خداست، پس چرا من باید به این آدم تازه وارد سجده کنم؟! به تعبیری، جورچین و معادلاتش به هم خورد و خسارت دید و رجیم و رانده شد. لذا از آن به بعد هم دیگر به او ابلیس نگفتند و شیطان رجیم گفتند.
شیطان خسارت دید، چون حرف خدا را گوش نداد. لذا وقتی گفتیم: «وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ»، اینطور نیست که مانند وهّابیها بگوییم فقط خدا و دیگران، هیچ. آنها اصلاً خودشان هم نمیفهمند چه میگویند. چون خود قرآن راجع به پیامبر و اهل بیت بیان فرموده است و اگر اینطور باشد، قرآن را هم نباید قبول کنند.
پس خسارت یعنی هر چه از ناحیهی خدا نباشد.
ورود به درگاهی غیر از خدا و محتاج شدن
در ادامه میفرماید: «وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِکَ»، هر کس به درگاه غیر تو وارد شود، محتاج شده است. یعنی امکان دارد جای دیگر برود و احتیاجش برطرف شود، امّا نمیفهمد؛ چون این، خودش را عبد آن طرف قرار داد و خود را محتاج دیگری کرد.
البته بشر فی ذاته، اجتماعی است و نمیتواند ادّعا کند که من، فردی هستم. هیچ کس نمیتواند فردی کاری را انجام بدهد. این هم که میگویند: جز خدا، محتاج دیگری نباید باشید؛ به این معنی نیست که انسانها خودشان باید همهی کارها را انجام دهند. یکی شغلش، نانوایی است، یکی، نجّار است، یکی بنّا است، یکی، تدریس میکند و ... . همه هم به همدیگر نیاز داریم. کسی که مدرّس است، نمیتواند بگوید: شغل من از همه بهتر است، چون همین که صبح بلند شود و هیچ نانوایی نباشد، کارش لنگ میشود. پس همه به هم وابسته هستند و این حلقههایی است که جامعه را به وجود میآورد.
لذا این که میفرماید: «وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِکَ»، یعنی هر کس به غیر از درگاه تو برود، به دیگران محتاج میشود که إنشاءالله بحث احتیاج را در جلسهی آینده بیان خواهیم کرد.
پروردگارا، ما را از بندگان خالص و صالح خودت قرار بده و در این باقی ماه رجب المرجّب، ما را در تطهیر قرار بده.