بسمه تعالی
تفسیر قرآن کریم و مجید الهی - حضرت آیتاللّه قرهی(مدّ ظلّه العالی(
جلسه سیزدهم - 96/02/24
موضوع: استعاذه دائمی انسان به خداوند
عکس العمل متّقین در مقابل وساوس شیطان
أعوذ باللّه من الشّیطان اللّعین الرّجیم
«وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْهُدى وَ أَوْرَثْنا بَنی إِسْرائیلَ الْکِتابهُدىً وَ ذِکْرى لِأُولِی الْأَلْبابفَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارإِنَّ الَّذینَ یُجادِلُونَ فی آیاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فی صُدُورِهِمْ إِلاَّ کِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغیهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرلَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون».
در باب «إعوذ بالله» نکاتی را در جلسات گذشته بیان کردیم، از جمله این که اوّلاً پروردگار عالم بیان فرمودند: هر موقعی که میخواهید قرآن بخوانید، استعاذه به پروردگار عالم داشته باشید و به خدا پناه ببرید. نوع این استعاذه را هم روایات شریفه بیان فرمودند و هم باز خود پروردگار عالم بیان فرمود.
همانطور که قبلاً اشاره شد، حضرت حقّ، در سورهی اعراف، آیهی 200 اینگونه تبیین فرمودند: «وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیم»، آنچه از طرف شیطان، همیشه برای انسانها هست، وسوسه است و اگر تو به خدا پناه ببری، چون خدا سمیع و علیم است، محافظت میشوی.
خصوصیّت اهل تقوا هم این است که فریب شیطان را نمیخورند، «إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون». لذا خداوند در آیهی بعدی میفرمایند: وقتی وسوسهای از طرف شیطان به اهل تقوا میرسد، همان لحظه یاد خدا میکنند.
خصوصیّت ذکر این است که اوّلاً از شرّ شیطان، به انسان، پناه میدهد. ثانیاً کسانی که متّقی هستند، به ذکر پناه میبرند. انسان متّقی، وقتی ببیند شیطان دارد میآید، بلافاصله با یاد خدا، او را دور میکند. همانطور که بیان کردیم، ذکر فقط این نیست که به لسان گفته شود، اصل ذکر، به معنای یاد است؛ یعنی انسان متّقی در مقابل وساوس شیطان (قدرت، مال، خلوت برای شهوت و ... ) خدا را یاد میکند و به پروردگار عالم پناه میبرد و همین مطلب سبب میشود که فریب نخورد.
اتّفاقاً اولیاء خدا ذیل آیهی شریفهی «ألا بذکر الله تطمئن القلوب» فرمودند: این که ذکر خدا، سبب آرامش قلوب میشود، به این علّت است که وقتی به یاد خدا میافتند، وسوسهی شیطان، کارساز نیست. وقتی وسوسهی شیطان کارساز نشد، طبعا، به راحتی جلو میروند.
صداقت شیطان در قسم خوردنش!!!
در اینجا هم پروردگار عالم به حبیبش میفرماید: بدان که شیطان دائم وسوسهگر است. در مباحث قبل هم بیان کردیم که شیطان، قسم خورده و گفته: «فبعزتک لاغوینهم اجمعین». آیتالله العظمی مرعشی نجفی میفرمودند: آیتالله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی (استاد عرفان ایشان) همیشه این تذکار را میدادند و میفرمودند: بدانید شیطان در قسمش، صادق است. یعنی در این که قسم خورده فریب دهد، ایستاده و دستبردار نیست.
گاهی ما عهد و پیمان میبندیم، ولی معالأسف نمیایستیم. امّا شیطان سر همین قسمش «فبعزتک لاغوینهم اجمعین» ایستاده و از آن موقعی که أبانا آدم و أمّنا حوّا آمدند تا کنون، ایستادگیاش مشخّص است، قضیّه هابیل و قابیل را ببینید، لذا پروردگار عالم برای این که انذار و هشدار بدهد که مراقب باشیم، فرمود: «عدوّی و عدوّکم»، این شیطان، دشمن من و شماست، مراقب باشید.
یعنی ای انسانها، شما باید در جبههی من، جبههی حقّ باشید، دشمن من و شما، مشترک است که شیطان است. البته شیطان که نمیتواند در مقابل خدا عرض اندام کند، نه تنها خدا که خود پروردگار عالم میفرماید: حتّی شیطان بر آن کسانی که اهل تقوا هستند، مسلّط نمیشود.
چرخش شیطان بر دور دل انسانها!
امّا چراشیطان بر بعضی از انسانها مسلّط است؟ برای این که غفلت میکنند و حواسشان نیست. چه زمانی غفلت میکنیم؟ آن زمانی که باور نکردیم باید متّقی باشیم و باید واقعاً به خدا پناه ببریم. اگر از پناهگاه خارج شویم، از طرف شیطان، بمباران میشویم و قلب ما را در تسخیر خودش میگیرد، امّا قلب مؤمن را نمیتواند در تسخیر درآورد؛ چون او در پناهگاه است.
استعاذه، پناه بردن است و اصلش در تقواست، تقوا یاد خدا را میآورد. ذکر، یادآوری است، وقتی انسان یاد خدا بود، تمام است. لذا میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون»، آنهایی که اهل تقوا هستند، وقتی یک طائفی از شیطان میآید، خدا را به یاد میآورند. «طائف» از طواف و طوف است؛ طواف یعنی دور گشتن. لذا منظور از طائف در اینجا یعنی زمانی که شیطان میآید دل شما را دور بزند و بگیرد.
چرخیدن به دور خانهی خدا و هفت شوط را طواف میگوییم. منظور از طائف هم در اینجا یعنی شیطان دور دل شما میچرخد، ولی وقتی کسی متّقی هست، آن موقع خدا را یاد میآورد. همان لحظه هم که یاد خدا برای او پیش میآید، بصیرت پیدا میکند؛ یعنی بلافاصله متوجّه میشود و اجازه نمیدهد شیطان بر او مسلّط شود.
پس موقعی که میخواهید شیطان بر دور دل شما نچرخد، خدا را یاد کنید که باعث میشود شما بینا شوید و همان موقع متوجّه شوید. استغفرالله بگویید و از عملی کردن وسوسه شیطان اجتناب کنید.
همراهی استعاذه و استغفار، برای دور کردن فکر گناه
در جلسهی گذشته بیان شد که امام صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «إغلقوا ابواب المعصیة بالاستعاذة و افتحوا ابواب الطاعة بالتسمیّة»، دربهای معصیت را با استعاذه و گفتن «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» ببندید. تا میخواهد گناه بیاید، بگو: «اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم». دربهای طاعت را با تسمیه یعنی گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» بگشایید.
ملّا محسن فیض کاشانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در کتاب کلمات المکنونه خود، ذیل این روایت مطلبی دارند، میفرمایند: موقعی که در فکرت، معصیت آمد، بگو: «اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم» و استغار کن و بلافاصله پشت آن بگو: «استغفر الله ربی و اتوب الیه»؛ برای این که خطورات شیطان را از ذهن تو منهدم کند.
یعنی وقتی گناهی به ذهنت آمد، بگو: «اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم»، پناه به خدا، «استغفر الله». این حالت را در تعابیر عامیانه خودمان هم به کار میبریم، مثلاً وقتی با کسی حرفمان میشود، میگوییم: دهان من را باز نکن، لعنت بر شیطان، استغفر الله ... . لذا این حالت، اساسی دارد که بزرگان از جمله ملّا محسن فیض کاشانی بیان کردند.
بعد ایشان ادامه میدهند و میگویند: سنّت پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) این بود که بعد از استعاذه، استغفار را به مردم یادآوری میکرد.
بدی را با خوبی پاسخ دهید
لذا استعاذه کردن، فقط برای شروع قرآن نیست. بلکه هر وقتی که شیطان میآید وسوسه کند، شما باید بلافاصله بگویید: «اعوذ بالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین و اعوذ بالله ان یحضرون إن الله هو السمیع العلیم».
خداوند در سورهی مؤمنون، آیه 97 و 98 هم این مطلب را میفرماید. از آیات قبلی آن بررسی میکنیم که میفرماید: «قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی ما یُوعَدُونرَبِّ فَلا تَجْعَلْنی فِی الْقَوْمِ الظَّالِمینوَ إِنَّا عَلى أَنْ نُرِیَکَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُون وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطین وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُون».
ای رسول ما، آزار و بدیهای امّت را به آنچه نیکوتر است، دفع کن. یعنی تو در مقابل بدی، پلشتی و زشتی اینها، کار نیکو انجام بده. معمولاً میگوییم: بدی را بدی جواب نده. یا در اصطلاح عامیانه میگوییم: خون را با خون نمیشویند.
لذا خداوند در این آیه میفرمایند: بدی را با بدی جواب ندهید. شما دیدید که این سیّد عظیمالشّأن، اخلاقی رفتار کرد، با این که پروندههای اینها در دستش بود، چیزی نگفت. خودش هم فرمود: من نخواستم در آنجا مطلبی بگویم که تصوّر شود به خاطر خودم هست. همین آقایی که در مناظره گفت: زندگی بنده از این کاغذ سفیدتر است؛ خودش پرونده دارد. امّا ایشان در آنجا این مطلب را عنوان نکرد که شائبه پیش نیاید که الآن در انتخابات به خاطر خودش این مطالب را افشا میکند. به این، «ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ» و اخلاق نیکو میگویند.
رأس مکارم اخلاق؛ پایداری در گفتن حقّ است
در خصال شیخ صدوق آمده که امام صادق فرمودند: مکارم اخلاق، ده چیز است، به دنبال آن بروید، گاهی پدر دارد و فرزند ندارد، گاهی فرزند دارد و پدر ندارد. گاهی حرّ دارد، بنده ندارد، گاهی بنده دارد و حرّ ندارد. اوّلین مورد آن هم «صدق البأس» است؛ یعنی پایداری کردن در گفتن حقّ.
لذا اخلاق این نیست که اگر یکی در گوش ما زد، بگوییم: بفرما در گوش دیگرم هم بزن. اخلاق یعنی دروغ نگو، تهمت نزن، امّا آنچه هم که هست، باید گفته شود. «صدق البأس»، رأس مکارم اخلاق است، دومین مورد «صدق اللسان» و سومین هم «اداء الامانة»، چهارمین «صلة الارحام» و ... است. لذا اوّلین مورد این است که محکم بایستی و حرف حقّ را بگویی. تهمت نزن، دروغ نگو، چیزی اضافه نکن، امّا همان را که حقّ هست، بگو. حرّ باش و از کسی واهمه نداشته باش. آنچه را که دین میگوید، باید بیان کنیم. چون اینها به شدّت دروغ میگویند، مثلاً میگویند: اقتصاد خوب شده است. من از شما مردم سؤال میکنم: خوب شده؟!
پناه بردن به خدا از شرّ شیاطین انس!
لذا شیطان کاری میکند که گاهی حسن و نیکو نگوییم. حضرت حقّ میفرماید: این را بدان، نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُون که ما جزای گفتار آنها را بهتر میدانیم و تو هم بگو که از همزات شیاطین، به خدا پناه میبرم.
در جلسهی گذشته هم بیان کردم که شیاطین، جمع شیطان است و همزات هم به معنای جنگ نرم است. اتّفاقاً خداوند در اینجا دارد به پیامبر میگوید: شیطانها وجود دارند. نمیگوید: شیطان فقط ابلیس هست. میگوید: آنهایی که میآیند سیّئه را میگویند و تو را اذیّت میکنند و مردم را به بدیها دعوت میکنند، شیاطین هستند؛ بگو: خدا، از این جنگهای نرم شیطانها به تو پناه میبرم.
در آیهی قبل فرمود: ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُون. یعنی ای پیامبر ما، بدیهایی هست که تو را آزار میدهند و فتنهگران، بدی میکنند، منتها تو نیکی کن، ما میدانیم آنها چه میکنند. امّا پیامبر من، مواظب هم باش، بگو: رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطین وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُون، خدایا، من به تو پناه میبرم، از شرّ این سوسهها و جنگهای نرم شیاطین و به تو پناه میبرم از این که اینها به مجلس من، حضور پیدا کنند. معلوم میشود این شیاطین، انسان هستند. فکر نکنیم جنّ و ابلیس که «کان من الجنّ» بود، هستند، بلکه انسانهایی هستند که شیطان هستند.
لذا وقتی شما میگویید: «اعوذ بالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین و اعوذ بالله ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم». بدانید که منظور از این شیاطین، انسانهایی هستند که جزء سپاه شیطان هستند و خودشان هم شیطان شدند.
بیشعوری اصلاحطلبان در قرآن
الآن شیاطین در این انقلاب هستند. اگر به بعضیها این مطلب را بگویید، میگویند: چرا شما ایندر تند هستید؟! باید گفت: قرآن، اینگونه بیان کرده و به تندی صحبت کرده است، إدْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُون وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطین وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُون. یعنی به خدا پناه ببرید که این شیاطین حضور پیدا کنند.
آیا این قرآن برای همیشه هست یا نیست؟ پس این آیات فقط برای پیامبر نیست، برای زمان ما هم هست. در زمان ما هم شیاطین هستند و حضور پیدا میکنند. همانطور که پروردگار عالم میفرماید: ما در مورد اینهایی که فساد میکنند و منافق هستند، میگوییم: «و من الناس من یقول آمنّا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمؤمنین، یخادعون الله و الذین آمنوا و ما یخدعون الا انفسهم و ما یشعرون». بیشرمتر از اینها که اینگونه حقّهبازی میکنند، وجود ندارد.
قرآن میفرماید: «یخادعون الله و الذین آمنوا و ما یخدعون الا انفسهم و ما یشعرون»، اینها فکر میکنند دارند خدا و مؤمنین را فریب میدهند، در حالی که دارند نفس خودشان را فریب میدهند و سفیه هستند و چیزی نمیدانند. «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا و لهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون» در قلوبشان، مرض هست و این مرض هم اضافه میشود.
اگر میگویید: «این برای دوران قبل هست»، پس باید قرآن را ببوسید و کنار بگذارید. آیات قرآن برای همین الآن هست. قرآنی را که برای 1400 سال پیش باشد، نمیخواهیم. ما قرآن روز را میخواهیم. برای همین هست که قرآن کهنه نمیشود.
«و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون»، به آنها میگوییم: فساد نکنید، میگویند: ما اصلاحطلب هستیم.
به آنها میگوییم: اینقدر آزادی آزادی گفتید، مردم را بیچاره کردید، کار مردم را انجام بدهید، مدام دارید با لفظ آزادی، آنها را فریب میدهید. مردم بیکار هستند و شغل میخواهند. جوان شغل ندارد و نمیتواند ازدواج کند. به من که یک طلبهی جزء هستم و کارهای نیستم، کلّی مراجعات میشود که کار نداریم و ... . مردم گرفتار هستند، حالا مدام بگویید: آزادی، ما اصلاح طلبیم و ... .
خدا میفرماید: «الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون»، آگاه باشید که اینها سخت مفسد هستند، از طرفی هم بدانید که اینها بیشعور هستند.
«و اذا قیل لهم آمنوا کما آمن الناس»، وقتی به آنها گفته میشود: مانند مردم که ایمان آوردند، ایمان بیاورید؛ «قالوا أ نؤمن کما آمن السفهاء» میگویند: ما مانند رأی روستاییها و ... رأی دهیم. در حالی که مردم، دین و ولایتفقیه را قبول دارند، مردم کار میخواهند و ...، امّا اینها مردم را سفیه میدانند. قرآن می فرماید: «ألا إنهم هم السفهاء و لکن لا یعلمون»، اینها خودشان سفیه هستند، ولی نمیدانند.
«و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنّا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم، انما نحن مستهزئون» وقتی با مؤمنین هستند، میگویند: ما ایمان آوردیم، امّا وقتی با شیطانهایشان خلوت میکنند، میگویند: ما با شما هستیم، ما داریم اینها را به استهزا میکشیم و مسخره میکنیم. این آقا به آقای رئیسی میگوید: چرا امام رضا را خرج میکنید، در حالی که خودش در کنار حرم حضرت معصومه، عکس انداخته و در تبلیغات قم خود پخش کرده است. از آن طرف وقتی تبلیغات بالاشهر او را میبینیم، عکسی از او میبینیم که بدون لباس روحانیّت، در کوه رفته و ... . عجب!
«الله یستهزئ بهم و یمدهم فی طغیانهم یعمهون، اولئک الذین اشتروا الضلالة بالهدی فما ربحت تجارتهم و ما کانوا مهتدین» اوّلاً آنها خیال میکنند که دیگران را مسخره میکنند، امّا در اصل خدا آنها را به استهزا گرفته و اجازه داده که مدّتی جولان بدهند. اینها گمراهی را به راه راست خریدند و تجارت خیلی بدی کردند.
لذا از این شیاطین به خدا پناه ببرید. قرآن میفرماید: رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطین وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُون. آیهی قبلی دارد قشنگ بیان میکند: کسانی که سیئه درست میکنند. پس فکر نکنید اعوذبالله گفتن، فقط برای تلاوت قرآن است، در هر کاری باید به خدا پناه ببریم.
پروردگارا، به اولیاء و انبیائت عاقبت به خیرمان بگردان.