بسمه تعالی
تفسیر قرآن کریم و مجید الهی - حضرت آیتاللّه قرهی(مدّ ظلّه العالی(
جلسه هفدهم - 96/05/29
موضوع: فضیلت و ثمرهی تلاوت سورهی مبارکهی ناس
جایگاه نزول سورهی ناس
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ
در جلسات گذشته نکاتی را راجع به این که شأن نزول چیست، بیان کردیم و گفتیم: آیا آن چیزی که اهل جماعت راجع به شأن نزول سورهی ناس بیان میکنند، صحیح است یا خیر؟ هم روایت آنان را خواندیم و هم نکاتی را که بعضی از بزرگان، از جمله ملّامحسن فیض کاشانی و ... بیان کردند، اشاره کردیم و بیان شد: به عقیدهی شیعه و به حقیقت علم آل الله، ابداً پیامبر مسحور یهود نشد که بخواهد نسیان برایش به وجود آید. البته آنها کارهایی میکردند که بتوانند پیامبر را اذیّت کنند، امّا هیچوقت نتوانستند پیامبر را سحر کنند. طبق بیان کتاب تاریخالدمشقیّه و بعضی دیگر از کتب خود آنان، به این خاطر به پیامبر ساحر میگفتند که هر چه سحر کردند، در پیامبر اثر نگذاشت و لذا تصوّرشان این بود که نعوذبالله پیامبر خودش ساحر بزرگی است که سحرها در او اثر نمیکند.
لذا آنها قصد این را داشتند که پیامبر را اذیّت کنند، حتّی قرآن میفرماید: شیاطین جنّ (چون طبق آیهای در همین سورهی مبارکه، شیاطین دو دسته هستند، جنّ و انس، «مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ») میخواهند به عرش و آنچه اسرار هستی در عرش هست، برسند، امّا با شهاب مبین رانده میشوند - که بیان کردیم، «شهاب مبین» را جستجو کنید و آیه آن را ببینید - مطالبی مانند این موضوع، هم در روایات شریفه هست و هم در قرآن کریم اشاره شده است. آنچه بنده از فرمایشات بزرگان بیان میکنند، معمولاً از روایاتی متقن از باب حدیثشناسی، علم الدرایه و علم الرجال اخذ شده است. لذا بنده روایاتی را انتخاب میکنم که لا شک و لا ریب هست، امّا چون بحث عمومی است، سندهای آنها را نمیتوانم بیان کنم؛ چون بحث تخصّصی میشود.
لذا پیامبر را اذیّت میکردند و گاه پیامبر به واسطهی آزار آنان، به حال مریضی و سر درد میافتادند، امّا محال است که نعوذبالله نسیانی بر ایشان ورود پیدا کند.
در روایتی از فضیل بن یسار آمده که میگوید: «سمعت ابا جعفر(صلوات اللّه و سلامه علیه) یقول ان رسول اللّه (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)اشتکی شکوی شدیده و وجع وجعاً شدیداً فاتاه جبرائیل و میکائیل عند رأسه و میکائیل عند رجلیه فعوذه جبرائیل «بقل اعوذ برب الفلق» و عوذ میکائیل«بقل اعوذ برب الناس»».
اتّفاقاً این روایت، روایت بسیار عالی از لحاظ سند میشود. هیچ یک از آقایان از باب رجالی در این روایت هیچ إنقلتی ندارند. تا جایی که حتّی آیتالله العظمی خوئی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، در مباحث علم رجال خودشان تبیین به این میکنند که این روایت، یکی از روایاتی است که هیچ یک از آقایان نتوانستند بگویند حتّی وسط مطلب آن، شاید اینچنین باشد. لذا قویِ قوی است.
خدا مرحوم تستری (شوشتری) را رحمت کند، ایشان دارای کتاب علم رجال بود. پیرمردی در شوشتر بود که من مخصوص رفتم و زیارتشان کردم. تقریباً حدود سال 70 غریق رحمت الهی شد، امّا حقیقتاً کسی این مرد الهی را نشناخت. در همان زمان، کتاب علم رجال ایشان عند اهله، غوغا کرد و مشهور شد. ایشان در مورد این روایت بیان میکنند: «أقوی هذه الروایة»، این، قویترین روایت در زمینهی روایات استعاذه است.
در این روایت، فضیل بن یسار میگوید: شنیدم امام محمّد باقر، ابوجعفر(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمود: رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) کسالت و درد شدید و سختی پیدا کرد («شکوی»، دردی است که انسان ناخودآگاه به ناله میافتد، « وجعاً »، دردی است که سوزش دارد و انسان را به نالههایی توأم با سرفه میاندازد) و جبرئیل و میکائیل (که این دو، دو ملک مقرّب خدا، از بین ملکهای الهی هستند)، خدمت آن حضرت آمدند. جبرئیل در کنار سر آن حضرت نشست و میکائیل در زیر پاهای حضرت نشست، پس جبرئیل آن حضرت را به «قل اعوذ برب الفلق» پوشاند و میکائیل هم به «قل اعوذ برب الناس».
پس پیامبر را اذیّت کردند، پیامبر مریض شدند و دو سوره برای این قضیّه آمده است، از جمله همین سورهی ناس. روایتی دیگری نیز از ابوخدیجه نقل شده است: «عن ابو خدیجه عن ابی عبد الله(صلوات اللّه و سلامه علیه)قال جاء جبرائیل الی النبی (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)و هوشاک فرقاه بالمعوذتین و«قل هو الله احد»و قال بسم الله ارقیک و الله یشفیک من کل داء یؤذیک خذها فلنهنیک فقال:بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس». همانطور که شنیدیم، میگویند: چهار قل بخوانید. این روایت میگوید: سه قل با هم آمده است. این روایت را هم میگویند: صحیح است، امّا أقوی همان روایت قبلی بود.
یک روایت دیگر هم از عقبه بن عامر است. پیامبر زمانی که مسجد النبی را ساخت، در آن ابتدا مردم همه بر روی خاک نماز میخواندند. عقبه بن عامر خودش حصیری درست کرد و برای پیامبر قرار داد که ایشان زیاد اذیّت نشوند - - اتّفاقاً یکی از محاجّههایی که ما با اهل جماعت و وهابیّت ملعون داریم، این است که خود آنها این مطلب را در کتبشان دارند - پیامبر ابتدا امتناع کردند، ولی از آنجایی که نباید هبه را رد کرد، پذیرفتند. لذا عقبه بن عامر خودش آن حصیر را جمع میکرد و دو مرتبه پیامبر که میخواستند نماز بخوانند، میآورد. پیامبر هم او را دوست داشت و وجود مقدّس امام صادق بر روایاتی که از او نقل شده، تأکید کردند.
روایتی که عقبه نقل میکند، اینگونه است: «عن عقبه بن عامر عن النبی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) قال یا عقبه الا اعملک سورتین هما افضل القرآن او من افضل القرآن قلت بلی یا رسول الله فعلمنی المعوذتین ثم قرء بها صلاه العذاه و قال لی اقرء هما کلما قمت و نمت». عقبه میگوید: من نزد پیامبر بودم. پیامبر فرمودند: ای عقبه، میخواهی دو سوره به تو یاد دهم که برتر از همهی قرآن باشد؟ گفت: بله، ای رسول خدا، پس به من معوذّتین را یاد داد. پیامبر را میدیدم که خودشان در نماز این دو سوره را قرائت میکردند (مستحب هم است که در یک رکعت، توحید و در رکعت دیگر سورهای دیگر بخوانیم) و به بنده هم بیان کردند: این دو سوره را بخوان، هر موقعی که بلند میشوی و هر موقعی که میخوابی.
فضیلت و ثمرهی تلاوت سورهی ناس
حالا روایاتی دیگر بیان کنم که ببینیم خصوصیّات این سوره چیست؟
<!--[if !supportLists]-->1. <!--[endif]-->ساکت کردن درد و ایجاد شفا
باز روایتی از عقبه بن عامر بیان شده که میگوید: پیامبر فرمودند: دو سوره بر من نازل شد که مثل اینها بر من نازل نشده است و هر کسی این دو سوره را بخواند، شفا میگیرد و دردش، ساکت میشود.
مرحوم طبرسی از شیخ طوسی نقل میکند که میشود در نماز این دو سوره را با هم خواند. البته آقایان دیگر این مطلب را تأیید نکردند. شیخ طوسی که به شیخ الطائفه معروف است و شاگرد شیخ مفید بوده است، قائل به این است که به خاطر این روایت پیامبر، این دو سوره یکی هستند و میتوان در نماز با هم خواند.
<!--[if !supportLists]-->2. <!--[endif]-->امان از جن و وسواس
یک روایت دیگری از امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان شده که حضرت فرمودند: «من قرأ معوذتین کل لیلة أمن من الجنّ و الوسواس». هر کسی هر شب معوذّتین را بخواند، از جنّ و وسواس ایمنی دارد.
من از آیتالله العظمی بهاءالدّینی شنیده بودم که تا کسی خدمت ایشان میآمد و مثلاً میگفت: خانم ما وسواس دارد، زود میفرمود: معوذّتین بخوانید آقا.
بعد بیان فرمودند: «من کتبها و علقها علی اطفال الصغار، حفظوا من الجان باذن الله»، هر کسی این دو سوره را بنویسد و گردن بچّهها آویزان کند، بچّهها از جنّ حفاظت میشوند (چون اجنّه بعضی از بچّهها را اذیّت میکنند).
<!--[if !supportLists]-->3. <!--[endif]-->قبولی عمل و دور شدن از گناه
روایت دیگری هم از امام باقر(صلوات اللّه و سلامه علیه) نقل شده که حضرت فرمودند: «من اوتر «بالمعوذتین» قیل له: یا عبدالله! أبشر فقد قبل الله عملک و ترک عن ذنوبک». «هر کس سوره های فلق و ناس را دائم قرائت کند، به او خطاب میشود: ای بندهی خدا! مژده باد تو را که پس به تحقیق محقّق است (صد در صد، مو لای درز آن نمیرود) که خداوند عمل تو را قبول کرد و تو را از گناه، دور کرد».
<!--[if !supportLists]-->4. <!--[endif]-->عاملی برای ترک گناه
آیت الله آقا میرزا جواد ملکی تبریزی - که هم استاد عرفان امام راحل و هم آیتالله العظمی مرعشی نجفی و خیلی از بزرگان دیگر بود - راجع به کسانی که به گناهی گرفتار هستند و عادت کردند و ترک آن، برایشان محال است (بعضی از جوانان نزد بنده هم میآیند و میگویند: حتّی بعد از گناهی که به آن مبتلا هستیم، به خودمان بد و بیراه هم میگوییم و گریه میکنیم، امّا توان و قدرت ترک آن را نداریم)، دستورالعمل مفصّلی دارد، از جمله این که نزد قبر ولیّ خدایی بروند و برایش فاتحه بخوانند تا او برایشان دعا کند و از گناه دور شوند، امّا خیلی جالب است که یکی از موارد دیگر آن این است که معوذّتین را بخوانند. اعوذ، پناه بردن است و انسان میخواهد از شرّ وسواس خنّاس که لذّت ظاهری گناه را برای او جلوه میدهد، به خدا پناه ببرد.
در جلسهی آینده هم به برخی دیگر از روایات در این زمینه اشاره میکنم تا فضیلت و ثمرهی تلاوت این سوره را هم بدانیم. روایتی هم در زمینهی همین مطلب که بسیار شنیدیم که چهار قل بخوانیم، داریم که إنشاءالله بیان خواهم کرد.
بهترین پناهگاه که افضل از قرآن صامت است
امّا عرض کردم و باز هم عرض میکنم: عزیزان من، برادران عزیز، خواهران گرامی، بهترین پناهگاه، آقا جانمان، حضرت حجّت(روحی له الفداء و سلام اللّه علیه) است.
همانطور که بارها بیان کردم: ساعتها و موبایلهایتان را تنظیم کنید و هر ساعت، حداقل یک دعای سلامتی برای آقاجان، امام زمان بخوانید. خدا گواه است این که انسان دائم یاد آقا جان باشد، حصن حصین است. آن آقای مهربانی که خودشان فرمودند: من شما را فراموش نمیکنم.
اگر الآن اعلان کنند نائب امام زمان، امامالمسلمین میآیند، همه میخواهیم برویم و ایشان را ببینیم. انسان یاد آقا جان، حضرت حجّت باشد، بهترین پناهگاه است.
یک مطلب دیگر هم که بر روی آن اصرار دارم، این است که دو، سه دقیقه قبل از خواب، وقتی مسواکتان را زدید، وضو گرفتید (امروزه در جامعه، فقر زیاد است، میخواهید فقر به سراغتان نیاید، دائم الوضو باشید، «الوضوء نور». لذا حتّی برای دنیایمان هم شده، دائم الوضو باشیم) و برق ها را خاموش کردید و میخواهید بخوابید، با آقا جان، حرف بزنید. فاتحهای برای مادرشان بخوانید. کلید ورود به قلب آقا جان، حضرت حجّت، حضرت نرجس خاتون، آن عالمه، تقیّه، نقیّه، زکیّه است. بعد از فاتحه، سلام دهید و عرض حال کنید، بگویید: آقا جان، نکند دنیا و جلواتش، من را فریب دهد. نکند شیاطین جنّ و انس بر من مسلّط شوند و ... .
بالاترین «أعوذ»، حضرت است، چون حضرت، قرآن ناطق است. آیتالله العظمی وحید میفرمودند: شما باید با قرآن، خیلی مأنوس و محشور باشید، امّا آیا با بالاتر از قرآن صامت، یعنی قرآن ناطق، محشور هستید؟!
حشر دائمی با آقا جان، امام زمان خیلی مهم است. به آقا بگویید: آقا جان، جان مادرت، دستم را بگیر. خدا شاهد است اگر هر شب، هر شب، هر شب، مثل حلقههای زنجیر و بدون انقطاع، با آقا جان صحبت کنی، به یک سال نمیرسد که در خودت، حالاتی را میبینی. ضمن این که کسی که هر شب با آقا صحبت میکند، معلوم میشود که آقا جان اجازه و اذن داده است که با او صحبت کنند. اگر یک شب دیدی فراموش کردی و فردا یادت آمد، بدان آن روز کاری کردی که به تو اجازه ندادند.
اگر بتوانید در این حرف زدن شبانه خود، دو قطره اشک هم بریزید، غوغا و اکسیر است، ببینید چه خواهد شد! گاهی اگر هم دیدید اشکتان درنیامد، بگویید: آقا جان شنیدم علاوه بر مادرتان، دو خانم دیگر را هم خیلی دوست دارید، یکی مادرتان فاطمه زهرا، یکی هم عمه جانتان زینب که آن مصیبتها را کشیدند. بگو: آقا جان، به جان آن عمه جانت که وقتی دست حجّت خدا بر قلبش کشیده شد، طبعاً باید آرام آرام باشد، امّا وقتی بر بالای آن تل قرار گرفت، دیدند زینب هی مینشیند، هی بلند میشود، هی به سر میزند، هی میگوید: وا محمّدا! به قول آیتالله شوشتری، ناظر به آن صحنهای است که الشمر جالس علی صدره ...
<!--[if !supportFootnotes]-->
<!--[endif]-->
. جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل چهار ملک اصلی هستند که هر کدام بیش از میلیاردها ملک در اختیار دارند. بعضی تصوّر کردند روحالامین، جبرائیل است، امّا جبرائیل نیست و برتر از این چهار ملک هست و رکن اصلی میباشد که این چهار ملک مقرّب خدا بعد از او هستند. البته برخی از ملکها هم هستند که نیمچه مستقل هستند، مانند قرطاطیل که در روایات داریم و ... .
. آیتالله العظمی وحید(حفظه اللّه تعالی) میفرمودند: بر روی این مطلب تأمّل کنید که کلمات معصومین، مثل کلکات الله هست و به کار بردن هر کلمهای حساب شده است، حتّی حرف، حرف آن حساب شده است، این که لام را بر سر فلام فعل میآورند، یا «فاء» را میآورند و ...، دلیل و برهان دارد. از جمله این که در اینجا «فوق رأسه» بیان نشده و «عند رأسه» بیان شده است. ایشان میفرمودند: مراقب باشید «عند» را «فوق» نخوانید. عندرأسه یعنی کنار سر مبارکشان نشست، چون هیچ احدی نباید مافوق رأس پیامبر باشد.
. البته در بعضی از روایات باید «عند» را «فوق» خواند، یکی از معانی «عند»، «تحت» هست، وقتی میفرماید: «عند رجلیه» یعنی پایین پاهایش، چون اگر کنار ترجمه کنیم، کنار یک پا مینشیند، امّا با بیان «رجلیه» به دو پا اشاره شده است و لذا منظور از «عند رجلیه»، «تحت قدومه» است.
. آن حضرت مفیدی که آقا جان، حضرت حجّت بن الحسن المهدی، لقب مفید را به ایشان مرحمت کردند. نام ایشان، محمّد بن محمّد بن نعمان بود، حضرت به او فرمودند: «انت المفید بحقّاً» تو حقیقتاً مفید هستی. شیخ مفید، غوغاست. چند سالی بنده توفیق داشتم و قبل از اذان صبح محضر آیتالله العظمی مرعشی نجفی میرفتم، در آنجا برای بنده، عظمت شیخنا الاعظم، معلوم و مشهود شد. از جمله این که ایشان، به خاطر دلتنگی امام زمان در فراق ایشان، حیّ شدند و الآن در محضر حضرت هستند و آیتالله العظمی مرعشی نجفی مطالبی را از شیخ مفید گرفته بودند.