پنجم رمضان المبارک 1434 جلسه: سوم 23/04/92
«یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»
شهرالله و مرحمت کردن خود خدا!
عرض کردیم یک دلیلی که ماه مبارک رمضان را شهر الله بیان میکنند، این است که در همه مطالبش خود پروردگار عالم قدم جلو میگذارد. عزّوجلّ، میزبانی است که در این یک ماه، قدم جلو میگذارد و هر آنچه را که از مطالب هست، به انسان مرحمت میکند.
بیان کردیم دلیل قدم جلو گذاشتن پروردگار عالم این است که معمولاً خود انسانها ورود پیدا نمیکنند.
مسئله دیگر این است که اصلاً در شهرالله چه چیزی به انسان میدهند؟ در شهرالله چون ماه، ماه خداست، خودش را میدهند.
شهرالله مصادف با همین آیه شریفه است که «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»[1]. اولیاء خدا میگویند: «جَنَّتِی» مثل جنّات ورضوان نیست که در او انهار و اکل و شربی باشد، اصلاً اینها وجود ندارد و منظور از «جَنَّتِی» این است که فقط خودش را مرحمت میکند. شهرالله هم شهرالله است چون خود خدا، خودش را مرحمت میکند و انسان هم فقط به خود خدا میرسد.
مردمآزاری خدا!
تازه در شهرالله برعکس است، همه چیز را هم میگیرند. خدا مرحوم آیتالله بهلول را مرحمت کند. ایشان یک مزاحی کرده بودند، فرموده بودند: پروردگار عالم در دنیا همه جلوات و زیباییهای ظاهری که را دنیا دارد، جلوی چشم انسان میگذارد، بعد از آن طرف هم میگوید از تو میگیرم.
بعد ایشان به مزاح بیان فرموده بودند که پروردگار عالم مردم آزار است، مردم را اذیت میکند. از یک طرف جلوات را جلوی چشمش قرار میدهد و از طرف دیگر هم میگوید به این جلوات دلبستگی نداشته باشد. - این را من خودم از ایشان نشنیده بودم امّا یکی از آقایانی که ثقه است، برای بنده بیان کرد - صورت ظاهرش از باب مزاح همینطور است امّا حقیقیتش این است که سازنده است.
سازندگی صیام
کما این که اصلاً خود صیام همین است. پروردگار عالم در آن حدیث قدسی که در کتاب احادیث القدسیه شیخ حر عاملی است، فرمود: جزای هر عملی معلوم است إلّا روزه که جزایش فقط متعلّق به من است، چون روزه فقط متعلّق به من است، «الصوم لی»[2]. اصلاً پروردگار عالم بینیاز از همه اعمال ماست امّا فرمود: «الصوم لی»، روزه متعلّق به من است، «و أنا أجزی» و خودم هم جزایش را میدهم.
معلوم میشود پروردگار عالم اینجا میخواهد یک نکاتی را بیان کند، چون سازندگیای که در صیام و در شهرالله هست، در هیچ ماهی و در غیر از صیام نیست. پروردگار عالم همه چیز را از انسان میگیرد که چیز دیگری مرحمت کند.
راه دور کردن هر نوع شهوتی
لذا اولیاء الهی هم بیان کردند اگر کسی دچار گرفتاریها و شهوت شد، روزه بگیرد.
شهوت هم فقط این شهوت جنسی نیست. یکی از اولیاء الهی میفرمود: آقاجان! عنوان روایت، عنوان شهوت است، نه شهوت جنسی. میدانید یک نسخهای که اولیاء خدا به بعضی که نعوذبالله نستجیربالله به مسئله شهوت جنسی گرفتار هستند، دادهاند این است که میگویند: زیاد روزه بگیر. روزه قوه بار را کم میکند و انسان از شهوت جنسی دور میشود. ایشان فرمود: این یک مورد آن است، نه این که این نباشد، اتّفاقاً اثر عجیبی هم در این زمینه دارد امّا کلّاً برای هر شهوتی است. شهوت ریاست داری، روزه بگیر. شهوت مال داری، روزه بگیر. روزه خیلی عجیب است.
روزه و شفای مریضیها
عرض هم کردم کمتر انسانها با روزه مریض شدند. من میترسم یک چیزی بگویم یک کسی مریضی خاصی داشته باشد بعد برود روزه بگیرد و طوریش شود و ما را به عنوان قاتل بگیرند! نمیخواهم همه را بگویم امّا باور بفرمایید خیلی از مریضیها به واسطه روزه از بین میرود. اینطور نیست که تصوّر کنید روزه مریضیآور است؛ برعکس، ضدّ مریضی است و اصلاً مریضی را از بین میبرد.
صومِ صبرآور
لذا در صیام همه چیز را از انسان میگیرند که چیز دیگری مرحمت کنند. یک مورد آن هم صبر است.
مفسّرین حسب روایات شریفه بیان میکنند در آیه «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»[3] منظور از صبر، صوم است. «الصوم صاده صبر و الصبر صاده صوم» یعنی اینها طوری است که این آن را میآورد و آن این را. صاد صبر با صوم است؛ اگر میخواهی صبور باشی، صوم هم صبرآور است.
همینطور است دیگر، روزه طاقت انسان را زیاد میکند. شما ببینید آن کسی که اصلاً در سال روزه نگرفته، دوشنبه پنجشنبهها یا ایّام دیگری که روزههای استحبابی هست، توفیقش را نداشته روزه بگیرد، روزهای اوّل ماه مبارک برایش سخت است امّا بعداً آرام آرام عادت میکند. میبیند خیلی هم مسئلهای نیست.
بارها عرض کردم ساعات اوّلیه انسان به ظاهر احساس تشنگی و گرسنگی هم میکند امّا دم غروب میبینیم آن تشنگی کذایی که انسان برای خودش جورچین درست کرده بود که یک پارچ آب میخورم، یک پارچ شربت چنین میخورم و ...، تمام شد. با یک لیوان آب هم تشنگیاش رفع میشود. میبیند آن همه جوع (جوع به عنوان حرص زدن، نه به عنوان گرسنگی) و حرص زدن آخرش با یک لیوان، تمام شد.
دل بریدن از دنیا در شهرالله
انسان میتواند عادت کند. یکی از خصایص شهرالله هم این است که از انسان دنیا را میگیرد و دنیا را به انسان نمیدهد. شهرالله تمرین از دست دادن دنیاست؛ در دنیا و با مردم دنیا باشی ولی دل به دنیا نبندی و دنیا را از دست بدهی. موقعی که دنیا را از دست دادی، خودش را به دست میآوری. لذا چیزی که در شهرالله به انسان میدهند، این است. دنیا را از انسان میگیرند که خودش را بدهند. چون نمیشود که انسان هم بخواهد خدا را داشته باشد، هم دنیا را؛ جمع اضداد محال است.
شهرالله و برکت در رزق و روزی ظاهری
وقتی اینطور شد، آنوقت پروردگار عالم مسائلی را به انسان میدهد. از جمله از مسائلی که مرحمت میکند، همان برکت است. شهرالله برکت دارد.
برکت شهرالله در چیست؟ برکت در رزق و روزی ظاهری است؟
البته آن را هم دارد، رزق و روزی ظاهری هم برکت دارد. اولیاء الهی بعضی از تمثیلها را بیان میکنند که مطلب به ذهن ما که ذهن مادّی و دنیوی است، یک مقدار نزدیک شود. یکی از اولیاء الهی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمودند: وقتی انسان سحرگاهان چند لقمه بیش نمیخورد، افطار هم کم و سبک میخورد، هم معدهاش راحت است و استراحت میکند، یعنی برای جسمش برکت دارد و هم برای مالش برکات دارد - البته شرطش این است که بعدش معدهاش را با خوردن زیاد داغون نکند - بالاخره حدّاقل یک ماه کمتر مصرف کرده و یک ماه توانسته با حقوقش، هر که هرچه دارد، زندگیاش را کنترل کند. با این روش میشود در ماههای دیگر هم به نوع دیگری مقتصد انسان زندگی کردن را یاد بگیرد. البته اینها مطالبی مادیاش است.
برکت عظمای صیام؛ اتّصال به حضرت حقّ
امّا مهم در مطالب معنوی است که برکت پیدا میشود. در برکت، اوّل همه این است که شما حقایقی را که برای صیام است، میفهمید. این نکته بسیار مهمّی است که باید به آن توجّه کنیم.
حتّی با صیام دیگر آرامش ایجاد میشود. این که بیان میکند روزه برای همه شهوات است، همین است. یک بندهخدایی - که خدا رحمتش کند - خیلی عصبی بود و به قول معروف مغز و اعصابش کم میآورد و داد میزد. مرحوم ابوی به ایشان میگفت: خیلی روزه بگیر. خانم ایشان که از آشنایان بود، گفت: این همینطوری دیوانه است - حالا گاهی زنها به شوهرشان نیش میزنند دیگر - شما میگویی روزه بگیر، دیگر هیچی هم که نخورد، ما گرفتارتر میشویم! ایشان فرمودند: اتّفاقاً روزه که میگیرد، آرام میشود. روزه برکت دارد.
اصلاً برکت خود صیام این است که در هر مسئلهای به انسان عنایت میکند؛ یعنی حتّی گاهی مریضیهای روحی و روانی را میشود با روزه درمان کرد. این هم یک مطلب است ولی در بحث برکت صیام اوّل چیزی که وجود دارد و مهم هم هست، این است که همه اعضاء و جوارح در آرامش قرار میگیرند و از مادیات دور میشوند. برکت عظمای صیام این است: انسان اتّصال به پروردگار عالم پیدا میکند. این اوّلین برکت است.
وقتی انسان روزه هست، دیگر به خودی خود نای داد زدن هم ندارد، حالات دیگری هم ندارد، لذا به خودی خود یک مقدار آرامش برای او هست. از آن طرف وقتی اهل صیام است، خودش میفهمد، میگوید: دیگر حدّاقل امروز که روزهام، باید دستم را کنترل کنم، چشمم را کنترل کنم، زبانم را کنترل کنم. حدّاقل قضیه تا غروب که روزه هستم، کنترل کنم و دیگر چشمچرانی نکنم.
روزه و از بین بردن چشمچرانی به حلال خود!
یک نکته خوب دیگری هم که اولیاء میفرمایند، این است که چشمچرانی هم فقط به ناموس نیست؛ به اموال هم هست، حتّی به مال حلال خودت.
این که شنیدید میگویند: خوردن جلوی روزهدار، مکروه است، برای همین است. ولو به این که در خانه کسی مریض است و نمیتواند روزه بگیرد، میگویند: برود در پستو یا آشپزخانه، پنهانی یک چیزی بخورد. یا حالا مثلاً این یک مدّت را یک غذای سرد بخورد که بو راه نیاندازد؛ نیاز نیست حتماً غذای گرم بخورد. چرا این را بیان میکنند؟ چون این روزهدار نبیند. اصلاً میگویند انسان دائم نباید به غذاها نگاه کند، مکروه است؛ نباید مدام برود و در یخچال را باز کند.
امّا اولیاء خدا مرحله بالاتر از این را میگویند. میگویند: به جایی برسد که حتّی بوی غذا را هم که میشنود، خودش بگوید: اصلاً دیگر نمیخواهم. یعنی برکت به این باشد که من به خودی خود از طعام و شراب، از خوراکی و نوشیدنیها بریده شدم. جلو دستمم هست، امّا نمیخواهم. چون در روزه که ریا نیست، میگویند: در صلاه نعوذبالله نستجیربالله امکان ریا هست امّا در روزه نیست، طرف میتواند برود و تنهایی بخورد امّا چه چیزی است که باعث میشود انسان در خفا و تنهایی ولو از کار آمده - به خصوص آنهایی که به تعبیری کارهای سنگین یدی دارند و در گرمای شدید کار میکند - و عطش هم او را فرا گرفته و لبهایش خشک شده، آب خنک هم هست، دیگر اصلاً به آب نگاه هم نمیکند؟ این برکت میشود.
صیام و ساختن روح
لذا اوّلین برکت این است که روح انسان ساخته میشود؛ این خیلی مهم است. در ماه مبارک رمضان به برکت همین صیام، روح انسان ساخته میشود. میبینی الان آب جلویت هست، غذا جلویت هست امّا نمیخوری، روحت ساخته میشود. راحت میتوانی کنترل کنی. کسی که اینطوری شد، میتواند جلوی شهوت را بگیرد. شهوت هم فقط شهوت جنسی نیست، دیگر چشمچران هم انسان، نمیشود. چشمچرانی هم فقط برای جنسی نیست، برای دنیا هم است، برای خورد و خوراک هم هست، برای همه چیز هست، دیگر عین خیالش نیست.
لذا میبیند اولیاء خدا به جایی میرسند که اوّل نمازشان را میخوانند، بعد افطار میکنند. میگویند اصلاً فکر میکنیم که ده دقیقه دیرتر اذان گفتند امّا بعضی دیدید تا میخواهد اذان بشود سریع سفره میاندازند و بیا و برو و بگیر و ببر که حالا مثلاً هفده ساعت روزه گرفته!
از سوئد به حوزه زنگ زده بودند که از ما مسئله بپرسند. میگفت: ما این جا دو ساعت افطار داریم، یعنی همین که افطار میشود، دو ساعت بعد اذان صبح است. دختر من تازه امسال به سن تکلیف رسیده و نمیتواند روزه بگیرد، چه کار باید کند؟ مسئله شرعیاش را پرسید که حالا جوابش را دادیم. او داشت دختر تازه به بلوغ رسیده را سؤال میکرد، معلوم بود که که خودش میتواند تحمّل کند.
لذا حالا خیلی هم مهم نیست که مثلاً ما داریم هفده، هجده ساعت روزه میگیریم. کسی که میتواند هفده ساعت را بگیرد، میتواند ده دقیقه دیگر هم صبر کند که حدّاقل یک نماز مغرب را بخواند. حدّاقل میتواند همین ادعیّهای که بیان شده مثل «اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا و علیک توکلنا» و اینها را بخواند، سوره انا انزلناه را بخواند، بعد بخورد. معلوم میشود که او متوجّه نشده انسان میتواند.
کاری کنید که طعام به شما التماس کند!
یک تعبیری را بگویم که ما اینها را نمیفهمیم. اگر این ایّام ماه مبارک رمضان نبود و شما اهل صیام نبودید، و مجلس خصوصی نبود، این مطلب را بیان نمیکردم. ابوالعرفاء، آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمودند: آقاجان! یک کاری کن که طعام به شما التماس کند.
خیلی حرف است! میدانید یعنی چه؟ یعنی انسان به جایی برسد که طعامها را ببیند، بگوید: فلان غذاست، باشد؛ فلان نوشیدنی است، باشد و ...؛ یعنی به طعام حریص نباشی. معلوم است دیگر، انسان یا آن اهل دل است، یا این اهل دل.
یک مطلبی بگویم که خیلی جالب است. من این را خودم نبودم و ندیدم، آشیخ علی خسروی بیان کردند. ایشان تعریف میکردند که یک بار به بیابان رفته بودیم. یک کبک نزدیک ما آمد، آیتالله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: کیشده! برو. نرفت. بعد فرمودند: شیخ علی! این چشمک میزند، برو، آن را بگیر. ما رفتیم گرفتیم و برای آقا کباب کردیم. تعجّب هم کردیم که آقا کبک خوردند. بعداً فرمودند: این به من التماس میکرد که من را بخور. یعنی فهمیده بود و میدانست که میخواهد شکار یک کسی شود، میگفت: مؤمن مرا بخورد.
دیدید بعضی میگویند: آن غذا دارد از دور چشمک میزند. برای ما نفس امّارهمان است که میگوید امّا به اولیاء خود آنها میگویند که بیان من را بخور. خیلی تفاوت است! کسی که آن اهل دل شد، دیگر این اهل دل نمیشود. البته اینها به قدری هم میخورند که یک بنیهای داشته باشند و شکمپرور نیستند.
صیام، پرورش روح، تسلط بر جسم
پس یکی از برکات ماه مبارک رمضان این است که روحت را پرورش میدهد. بالاترین برکت همین است. یک روحی درست میکند که روح عالی و الهی است. دیگر به مادیات میگویی: نه. حلال هم هست. بارها عرض کردم وقتی اذان صبح میگویند ما دست از حرام و شبههناک که نمیکشیم، دست از حلال میکشیم. به تعبیری شما دیگر آن لقمهای را که از عرض جبین به دست آوردی، نمیخوری، دیگر چشم به ناموس خودت نداری، نه ناموس مردم. حلال را از تو میگیرند. تا قبل حرام و شبههناک را از تو گرفته بودند امّا حالا در ماه مبارک رمضان پروردگار عالم حلالت را هم از تو میگیرد. عجب ضیافتاللهای است! عوض این که یک چیز بدهند، یک چیز میگیرند! حلالت را هم از تو میگیرند منتها یک چیز دیگر میدهند، روحت را قوی میکنند. به قدری که دیگر قادری به این جسم حاکم شوی.
من این را چون خودم دیدم، عرض میکنم، نمیگویم هم چه کسی بود امّا خودم دیدم. ما در بلندیهای الله اکبر گیر کرده بودیم. هیچ چیزی نبود. معمولا در گرسنگی این طور است که اوّلش شکم آدم قار و قور و سر و صدا میکند، غذا میخواهد. یکی از آقایان دید این شکمش ول نمیکند، چنان تشری به او زد که چه خبر است؟! تا سه روز هم هیچ چیزی گیرشان نیامد. بعد یک خرمایی گیر آمد. آن هم که گیر آمد، به نفسش گفت: نه، اینطور به تو نمیدهم، اوّل باید آدم شوی.. اصلاً طوریش هم نشده بود و مریض نشد.
خدا گواه است میشود انسان به اینجاها برسد. روح انسان چنان پرورش پیدا میکند که بر جسم مسلّط میشود. به او الان بگویم بخور، میگوید: چشم. بگویم: الان نخور، میگوید چشم. قاعده این است که ما هر موقع گرسنهمان شد، بخوریم و گفتند قبل از این هم که سیر شویم، از سر سفره بلند شویم. این قاعدهای است که دین به ما بیان میفرماید. این قاعده برای همه انسانهای عادی است امّا قاعدهای که اولیاء خدا در پرورش روحشان میتوانند پیدا کنند که در این ماه صیام برکت پیدا میکند این است که طوری میشود که از اینجا به بعد دیگر او میگوید کِی بخور و کِی نخور.
حالا اینها را شاید ما الان نفهمیم، عیبی ندارد؛ وصف العیش، نصف العیش. ماه مبارک رمضان است دیگر، ماه برکات و رحمت است. قاعده این است که همه چیز را از تو میگیرند، حلالت را از تو میگیرند، روحت را پرورش میدهند. آنوقت بالاترین روح را پیدا میکنی؛ روحت، روحاللهای میشود. «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»[4]، این نفخه روح باید یک جایی خودش را نشان بدهد، در روحاللهای باید معلوم شود.
لطف خدا در نرسیدن به خواسته!
دیگر آنقدر بر اعضاء و جوارحت تسلّط پیدا میکنی که تو به دستور میدهی کِی بخور و کِی نخور. گیرت نیامد هم مهم نیست. اتّفاقاً بعضی مواقع این گیر نیامدنها لطف است.
سال 60-61 یک جوانی پیش آن ولیّ خدا آمد، من هم آنجا بودم، به ایشان بیان کرد: آقا! من هرکاری میکنم، زن گیرم نمیآید. فرمودند: عجب! خدا خیلی دوستت دارد. او فکر کرد که آقا مثلاً میگوید زنها گرفتارت میکنند، زنها شیطان هستند و اینها. خندید و اینطور جواب آقا را داد که آقا! بالاخره میگویند زن بلاست امّا خدا نکند هیچ خانهای بیبلا باشد. آقا یک خندهای کردند و فرمودند: نه، من از این جهت نمیگویم. من میگویم: خدا دارد سنجش شهوتت را به تو نشان میدهد. میخواهد ببیند حالا که زن گیرت نمیآید، تو چطوری هستی. میتوانی خودت را کنترل کنی یا نه.
یک مواقعی هرچه میدوی، به خواستهات نمیرسی. البته بعضی مواقع گرفتاریها هست، یک کسی یک کاری کرده و مشکلی ایجاد شده، لذا دعای بختگشایی هم میدهند، منعی ندارد امّا یک مواقعی امتحان است. میخواهند ببینند تو چه کارهای، چقدر به نفس خودت تسلّط داری.
ماه مبارک رمضان در تابستان میافتد، در زمستان هم میافتد؛ مثل ماه شمسی نیست که همینطور ثابت بماند. مرداد ماه، همیشه تابستان است. هیچ موقع مرداد در زمستان نمیرود امّا ماه مبارک رمضان تغییر میکند که ببینند تو فقط موقعی که در زمستان است اهل صیام هستی، یا در تابستان هم اهل صیامی. برای اهل صیام هیچ فرقی نمیکند، میخواهد زمستان باشد، میخواهد تابستان، حالشان را پیدا میکنند، چرا؟ چون به جسمشان تسلّط پیدا میکنند و روحشان تقویت میشود.
روحانی شدن انسان در شهرالله / اهل صیام، سایه خدا میشوند!
لذا بالاترین برکت این است که انسان جدّی، انسان روحانی میشود. اگر به اینطور آدمها در سفر هم دقّت کنید، میبینید دیگر ولع هم ندارند امّا امثال ما چون با روزه انس نداریم، ولع داریم. اینها یک مهمانی که هست، سفره را که میاندازند، صبر میکنند همه باید بیایند. در مطالبی که اینها تقسیم میکند و قاسم میشود، کمترین را خودشان برمیدارند امّا کسان دیگر ولع دارند. لذا با اینطور افراد میشود مسافرت کرد، چون روحشان قوی شده است.
یک بندهخدایی هم رجبالمرجّب و شعبان المعظّم و هم در طول سال همه دوشنبهها و پنجشنبهها را روزه میگرفت. یکی از اولیاء الهی به او بیان فرمودند: فلانی! خوب است ما دائم با تو سفر باشیم، این به نفع ماست. تصوّر ما این بود که منظور این است که تو همیشه روزهای، ما به جایت میخوریم. خود ایشان فهمید، گفت: شما لطف داری ولی خیر، ما به جایش هم میخوریم. آن ولیّ خدا فرمودند: نه، خوبی تو این است که قاسم خوبی میشوی، همه چیز را هم میشود به تو سپرد، امانتدار خوبی هم میشوی. چون خودت هم عادت کردی، کم میخوری، به جایش ما خوب میخوریم. البته این را از باب مثال مادّی میزدند که ما بفهمیم.
لذا صیام روح انسان را بالا میبرد. بالاترین برکتی که میفرماید: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ» این است روحت، روح الهی میشود. کسی که اینطور شد، دیگر مادیات تحت ظلّ و سایه اوست؛ نه تحت یدش - عین این تعبیر را در ذهنت حک کن - یعنی همه عالم زیر سایه اوست، ظل الله میشود. برکت صیام این است که اهل صیام ظل الله میشوند، سایه خدا. چون همه چیز زیر سایه اینها میشود. غوغاست! محشر است! خیلی باید در این تأمّل کنیم. پس این بالاترین برکت است.
پروردگارا! به اولیاء و انبیائت، به خصّیصینت، ما را از برکات این ماه مبارک بهرهمند بگردان.
بیدار شدن از خواب غفلت؛ شرط درک وصف العیش
خدایا! ما که نفهمیدیم چه شد، نه رجبش را فهمیدیم، نه شعبانش را، نه الانش را. اصلاً نمیدانیم ما در ماه مبارک هستیم یا نیستیم. تکلیف خودمان را که نمیدانیم. چشم به هم میگذاریم، تمام میشود، اصلاً چه شد؟! کدام ماه؟!
خدایا! «وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ». خدا! ما را از خواب غفلت بیدار بگردان.
چون تا از این خواب غفلت بیدار نشویم، نمیفهمیم این حرفها یعنی چه، فقط یک چیزی به گوشمان خورده است. این نکته بسیار مهمّ و جالب است بدانید اگر از خواب غفلت بیدار شدیم، این نکات اولیه را هم میفهمیم وإلّا با خواب غفلت حتّی اگر یک زمانی وصفالعیش هم برایمان نصفالعیش بود، دیگر اصلاً گویی برای ما وصفالعیشی هم نیست. فقط یک چیزی میشنویم و سریع رد میشویم. چون برای کسی که وصفالعیش است، کیف میکند و یک لذّتی و حالی میبرد. بعد مطلب را میخواهد و طلب میکند.
عذر میخواهم، مادیّ هستیم دیگر، باید از محسوسات و ملموسات مثال بزنم. مثلاً اگر تعریف کنند که فلانجا یک باغ زیبایی است، آبشار دارد، همه چیز فراوان است ،چنین و چنان است و ..، شما دهانت آب میافتد و طالب میشوی، میگویی بیا برویم، دائم میپرسی فلانجا که گفتی چه شد، امّا کسی اصلاً بیعلاقه باشد، مریض باشد و حس و حال نداشته باشد، این حرفها را هم که بزنی، نمیفهمد.
یک موقع خدای ناکرده ما چنان خواب هستیم که حتّی این اوصافی را که عرض کردم وصفالعیش است، فقط میشنویم و رد میشویم. اوصافی که اصلاً خودش جدّاً یک عیش کامل برای انسان است، چون انسان واقعاً لذّت میبرد.
ببخشید از شما و از خود ساحت قدس ماه مبارک رمضان عذر میخواهم. چه کنم، مجبورم این مثال را بزنم. دیدید آن که مثلاً نستجیربالله نعوذبالله وصف فلان فیلم چنین و چنانی را میشنود، که در آن شهوات و در آن گندابها غرق هستند، چطور لذّت میبرد. مدام طالب است که آن کثافت را ببیند.
آن کسی هم که در مطلب الهی است، وقتی آنها را برایش میگویند، طالب میشود منتها شرطش این است که خواب نباشد.
ما خوابیم. دیگر الان حتّی وصفالعیش را هم نمیفهمیم. یک موقعی وصفالعیش را که میشنیدیم، لذّت میبردیم، بال درمیآوردیم، میخواستیم پرواز کنیم و اوج بگیریم امّا حالا اصلاً دیگر وصفالعیش هم برای ما معنا ندارد. از این معلوم است که خوابیم.
تفسیر این دعای روز اول ماه مبارک را قبلاً عرض کردم، گفتم این «نَبِّهْنِی» یعنی سیلی میزنند، طوری بزنند که بیدار شویم. یک مثال زدم، گفتم مثل این بیمارانی که صرعی هستند - که إنشاءالله خدا همهشان را شفا دهد - وقتی بیهوش میشوند، به صورتشان آب میزنند و بعد هم چند ضربه به صورتشان میزنند که به حال بیایند و یک موقع در کما نروند. امّا ما انگار گاهی در کما رفتیم، دیگر ظاهراً سیلی هم بزنند، بیدار نمیشویم، «وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ».
خدایا! ما را خواب غفلت بیدار بگردان.
خدایا! به اولیاء و انبیائت این ماه مبارک رمضان را بر ما مبارک بگردان.
ای خدا! به آقاجانمان، درک این ماه را برای همه آسان بگردان.
خدایا! آنچه به خوبان عالمت در این ماه مبارک مرحمت فرمودهای و مرحمت میکنی، تفضّلاً به ما مرحمت بفرما.
خدایا! آنچه که خوبان عالمت دعا بلدند و ما از آن دعاها محرومیم، همه آن دعاها را تفضّلا در حقّ همه ما مستجاب شده قرار بده.
عاقبتمان ختم به خیر بگردان.
خدا! ما را مشمول ادعیّه زاکیّه آقاجانمان قرار بده.
آن صائم حقیقیات را از ما راضی و خشنود بگردان.
توفیق درک لیالی قدر به ما مرحمت بفرما.
خدایا به اولیاء و انبیائت این ماه مبارک رمضان، ماه مبارک آخر عمر ما قرار مده. - این ماه را که درک نکردیم، مقدّماتش را که درک نکردیم، دیگر اگر آخری هم باشد وامصیبتا! -
ای قادر! به اولیاء و انبیائت، به خصّیصین درگاهت، ظهور آقاجان در عمر ناقابل ما قرار بده.
ما را جزء سربازان حقیقیاش قرار بده.
نائبش، رهبر عزیز و عظیمالشّأن و فرزانه انقلابمان، امامالمسلمین محافظت بفرما.
اما راحل و عظیمالشأنمان غریق رحمت واسعهات بگردان.
شهدای عزیز ما با شهدای کربلا محشور بفرما.
اموات این جمع را غریق رحمت واسعهات بگردان.
ای خدا! اموات مؤمنین و مؤمنات، اموات شیعیان در اقصی نقاط عالم، به حقّ این ماه مبارک غریق رحمت واسعهات بگردان و از این ماه مبارک رمضان بهرهمندشان بگردان.
همه دعاهایی که مدّ نظر داشتیم و بر لسان جاری نگردید، به ادعیّه زاکیّه آقاجانمان، امام زمان به هدف اجابت برسان.
«بالنبی و آله صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)»
[2] الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة (کلیات حدیث قدسى)، ص: 319