هفتم رمضان المبارک 1434 جلسه: پنجم 25/04/92
«یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»
وزن دقیق و جذب برکت
پیامبر عظیمالشّأن فرمودند: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ». در رابطه با برکت برخی از مطالبی را که پیامبر عظیمالشّأن و روایات بیان فرمودند، عرض کردیم. یکی از مطالب برکت هم قناعت است. پیامبر عظیمالشّأن فرمودند: «الْقَنَاعَةُ بَرَکَة»[1].
چه کنیم در زندگیمان برکات روزافزون شود؟ من چند مطلب را فهرستوار عرض میکنم که البته هر کدام نیاز به شرح و مطالب دارد امّا چون وقت محدود است، من مختصر بیان میکنم.
یکی از مطالب در برکت دقّت در کسب است. پیامبر فرمودند: «کِیلُوا طَعَامَکُمْ فَإِنَّ الْبَرَکَةَ فِی الطَّعَامِ الْمَکِیلِ»[2]. خوراکی و طعام خودتان را کیل و وزن کنید که برکت در وزن و پیمانه است.
یادتان هست قدیم نان را هم در ترازو وزن میکردند، بعد اگر کم بود، یک تکّه روی آن میگذاشتند. من یادم هست بچّه که بودم به یک نانوایی تافتونی میرفتم و میدیدم که مثلاً دو تا نان که میدهد، وزن هم میکند. نانوایش یک شاطر عبّاس نامی بود که نانش هم خیلی خوب بود. خود آیتالله دزفولی هم هر موقعی که از آنجا رد میشدند، با ایشان خوش و بش میکرد. یک بار یادم هست که به او گفتند: فلانی نیست، کارگر خوبی بود. گفت: آقا چند بار به او تذکر دادم که پسرم! وزن کن، او حوصله نداشت . گوش نمیداد. گفتم: ما هم حوصله نداریم که نان و رزقمان را خراب کنیم. یک چیز اضافهای از آنچه که باید به او میدادم، دادم و عذرش را خواستم. یعنی اینطور بودند و وزن را مراقبت میکردند. مردم میدانستند که برکت در همین مطالب است.
پیامبر میفرمایند: یکی از عوامل برکت در خوارکتان، در غلاتتان و در زندگیتان این است که وزن کنید. اگر روزی وزن برداشته شد، برکت برداشته میشود.
بعضی عوامل هم هست که موجب برکتزدایی میشود که در جلسه گذشته هم بعضی را اشاره کردیم. یکی وضو نگرفتن و نگفتن بسم الله الرحمن الرحیم است. در ذبح گوسفند، پرندگان یا چرندگانی که حلال هستند باید بسم الله الرحمن الرحیم بگویند، گفته نشود برکت برداشته میشود. وزن کردن نباشد، برکت برداشته میشود. فساد و فحشاء زیاد شود، برکت برداشته میشود.
الان متأسّفانه برای ما برکت برداشته شده است. یکی دلیلش همین چیزهایی است که ما ریز میپنداریم. پیامبر فرمودند: «کِیلُوا طَعَامَکُمْ فَإِنَّ الْبَرَکَةَ فِی الطَّعَامِ الْمَکِیلِ» در خوراکیهایتان موقعی برکت به وجود میآید که شما پیمانه و وزن کنید.
قدیم کاسبها میخواستند چیزی را بکشند و در کاغذ بریزند، یک کاغذ هم طرف دیگر ترازو میگذاشتند. من یادم هست یکی بندهخدایی - که خدا رحمتش کند - وقتی میخواست زردچوبهای یا چیزی را در کاغذ وزن کند، طرف دیگر دو از همان ورقه که مال بسته بندی بود میانداخت که یک موقعی کم نفروشد. میگفت اگر بیشتر هم میشود، آن طرف بیشتر برود. اینها برکت میآورد.
صدق در معامله و جذب برکت
یکی از مطالب دیگر هم قسم است. پیامبر اکرم فرمودند: «إِذَا التَّاجِرَانِ صَدَقَا بُورِکَ لَهُمَا فَإِذَا کَذَبَا وَ خَانَا لَمْ یُبَارَکْ لَهُمَا»[3] اگر دو معاملهگر راستگو باشند، برای هر دو آنها خجسته است. صادقانه بگویند آقا اینقدر است؛ هر موقع دروغ بگویند یا قسم بخورند و یا خیانت کنند، برای هیچ کدامشان برکتی وجود ندارد «لَمْ یُبَارَکْ لَهُمَا».
پس یک مطلب هم این است که قسم نخورند. چرا قسم میخوری، آقا همین است که هست. با بشاشیّت و روی باز بگو: این، قیمتش این است. حالا او گفته من یک جای دیگر ارزانتر دیدم، شما چرا قسم میخوری؟!
متأسّفانه یک چیزی که جا افتاده و خیلی بد است - این را به خصوص خانمها دقّت کنند - این است که طرف میداند که مثلاً اینها با قیمت بالا میفروشند، به دروغ میگوید: من چهار تا مغازه پایینتر قیمت کردم، ارزان تر بود. حالا ممکن است این دروغش درست دربیاید، امّا نباید دروغ گفت. دروغ بگویی، برکت در آن جنسی که میخری، از بین میرود و دیگر بیبرکت میشود. این را پیامبر فرمودهاند. بگو: آقا من ارزانتر میخواهم، امکان دارد؟ یا امکان دارد یا ندارد.
حالا عرض میکنیم در باب چانه زنی در تجارت داریم که یکی از مطالبی که تجارت را پایین میآورد و برکتش را هم از بین میبرد، چانهزنی است. متأسّفانه از بس یاد گرفتیم از بس همه هم یاد گرفتیم چانه بزنیم، گرفتار شدیم. اصلاً از بس یاد گرفتیم یک عدّه هم قیمت را خیلی بالا میگویند و بالاخره مقداری را برای چانهزنی قرار میدهند. باید از اوّل بگوید: آقا من این را اینقدر خریدم، اینقدر میفروشم، قیمتش این است. همان چیزی که در کتاب التجاره هست و همان چیزی که باید در باب معاملات تبیین شود. من دائم دنبال این هستم که چانه بزنم. آن که چانه میزند اگر خدای ناکرده دروغ بگوید که من این را فلان جا اینقدر دیدم، حالا چرا شما اینجا اینقدر میدهی، بیبرکتی میآورد. طرف مقابل هم همینطور، باید دروغ بگوید. پس باید هر دو راستگو باشند، «إِذَا التَّاجِرَانِ صَدَقَا بُورِکَ لَهُمَا» اگر دو معامله گر راستگو باشند، برایشان مبارک میشود و برکت میآورد امّا اگر خیانت کنم یا خدای ناکرده دروغ بگویم، برکت از بین میرود.
برکت در سه چیز است
سه چیز هم بیان شده که خیلی عالی است و عجیب برکت دارد. پیامبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بیان فرمودند: «ثلاث فیهنّ البرکة»[4] در سه چیز برکت زیاد است:
1. «البیع إلى أجل» خرید و فروشی که مدتدار باشد، (اجل یعنی برایش مهلتی قرار دادند) یعنی نسیه.
2. «و المقارضة» وام دادن به یکی دیگر که نمیدانید این چه برکاتی دارد. امتحان کنید، عجیب برکت دارد. موقعی که شما به مشکل میخورید، خدای متعال هم عنایت میکند.
ما امروز نمیتوانیم امّا اگر امتحان کنیم خیلی هم خوب میشود. به حاج شیخ رجبعلی خیاط گفتند: آقا معمولاً میگویند نسیه هم داده میشود امّا شما نوشتید: قرض هم داده میشود. این دیگر چه مطلبی است؟! گفت: آن را از نسیه دادن به دست آوردم. گفت: من دیدم پیامبر فرموده است برکت در این است که شما خرید و فروشتان نسیه باشد و مدّتدار بدهید. به یک عدّه اجازه بدهید، دیرتر پرداخت کنند.
البته باید هر دو هم اینطور باشند. اگر من گفتم فلان موقع میآورم، باید ولو شده از یکی دیگر قرض بگیرم به موقع ببرم، یک روز جلوتر ببرم، نه این که بگذارم ده روز بعد ببرم. عزیزان! بگذارید این حالت در ما به وجود بیاید. بعضی به این خاطر نسیه نمیدهند که طرف دو بار میگوید فلان موقع میآورم، نمیبرد. بعد او هم میگوید: آقا من دیگر پشت دستم را داغ میکنم که به کسی نسیه ندهم و از این حرفها. گاهی ما خودمان خراب میکنیم. لذا هر دو باید اینطور باشند.
3. «و إخلاط البرّ بالشّعیر للبیت لا للبیع» مخلوط کردن گندم با جو برای مصرف خانه نه برای فروش؛ چون آن غش در معامله میشود.. البته این برای این است که به ما بگویند مقتصد زندگی کنید؛ یعنی دائم خوب نخورید. آن موقعها چون هر که در خانهاش تنور داشت و آسیابی داشت و نان درست میکردند، اینطور بیان شده امروز اگر بخواهیم مصداق فرمایش پیامبر عظیمالشّأن را پیدا کنیم، مثالش این است که برنج درجه یک را با یک مقدار برنج درجه دو یا پایینتر که قیمتش قیمت مناسبتر است، مخلوط کن. نمیگویم این برنجهایی که مریضی میآورد و خراب است امّا حتماً که نباید دائم درجه یک بخوری، دو و سه و اینها را هم قاطیاش کن، این در خانهات برکت میآورد. این روایت را پیامبر فرمودند، دیگر نمیشود گفت: چون وضع اقتصادی خراب است این را آخوندها از خودشان درآوردند.
در درس اخلاق، در بحث این که چرا انسان مبتلای به شرّ میشود، عرض کردم فرمودند: اصلاً ملعون است آن کسی که تا موقعی به غذا دست میبرد که در آن گوشت هست؛ حتماً باید برای هر لقمهاش گوشت باشد، دیگر گوشت که نباشد نمیخورند. مگر گرگی؟ حتّی تعبیر به گرگ میکنند! این بی برکتی میآورد. انسان که نباید دائم خوب بخورد. لذا میفرمایند: در طعام خانوادهات - نه برای فروش - جو و گندم را قاطی کن. همهاش درجه یک نخور، برکت میآورد. پس این هم یکی از چیزهایی است که برای انسان برکت میآورد.
عوامل از بین رفتن برکت
قبلاً هم چهار چیز را عرض کردیم که بیان فرمودند، اینها عامل میشود که برکت از بین برود: خیانت، دزدی، شرابخواری و زنا. در روایت دیگری فرمودند: در خانهای که خیانت به وجود بیاید، برکت برداشته میشود. «ترفع البرکة من البیت اذا کان فیه الخیانة».
اولیاء خدا میگویند: یک خانه، خانه خود شماست. یک خانه اجتماع است که به آن عنوان «البیت الوسیع» میگفتند. ملّای نراقی راجع به خیانت میگوید: بدترین خیانت در البیت الوسیع است. بعد توضیح میدهد که بیت وسیع چیست. میگوید: اگر در جامعه خیانت شود، برکت از آن جامعه برداشته میشود.
مواظب چشممان باشم، مواظب گوشمان باشیم. مواظب حرف زدنمان باشیم. نعوذبالله نستجیربالله به کسی خیانت نکنیم، که اگر اینطور شد برکت برداشته میشود.
سربسته بیان میکنم، خدا گواه است خیلی از چیزها مربوط به محاصره اقتصادی نیست. محاصره اقتصادی برای ما برکات دارد، مثل همین بنزین که خودمان تولید کردیم و مثل خیلی از چیزهای دیگر. اگر میبینیم وضعی اقتصادی ما بد است، خیلیهایش به خاطر خیانت است که بیبرکتی میآورد. ما یادمان رفته که باید دیندار زندگی کنیم. برکت در دینداری است، عنایت میکنند.
یکی از چیزهای دیگری که بیان میفرمایند برکت را از بین میبرد، غش در معامله و فریب دادن برادر دینی است. باز پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «مَنْ غَشَّ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ نَزَعَ اللَّهُ عَنْهُ بَرَکَةَ رِزْقِهِ»[5] هر کس برادر مسلمانش را فریب بدهد، خدا برکت روزیاش را از او میگیرد.
این را دقّت کنید، مسئولین هم باید برای آن یک فکری کنند، بعضی مواقع ما مردم را گرفتار میکنیم. گاهی میگویند: ما میدهیم، مثلاً وام کالا. بیچاره چون نیاز دارد، وام کالا را میگیرد و برای چیز دیگری خرج میکند. این همان فریب است. فریب بیاید، رزق و روزی از بین میرود و برکت ندارد. ما یک تبصره بزنیم که اگر کسی نیاز دیگری هم دارد، عیبی ندارد، به او هم میدهیم. یک کاری نکنیم که مردم هم گرفتار شوند. کسی هم اگر این کار را بکند اشتباه است، گرفتار میشود، برکت از بین میرود. مملکت بیبرکت میشود. چرا وقتی مطلبی را بیان میکنید، خلاف آن را انجام میدهید؟! این فریب است، هرکه برادر مسلمانش را فریب دهد، خداوند برکت روزیاش را از او میگیرد «مَنْ غَشَّ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ نَزَعَ اللَّهُ عَنْهُ بَرَکَةَ رِزْقِهِ». شما راستش را بگو، بگو من نیاز دارم، این طوری است. دروغ نگوییم، خیلی مواقع برکات به واسطه دروغها از بین میرود.
مثل همان ماجرایی که بیان میکنند امیرالمؤمنین آمدند و به یک نفر گفتند مواظب اسبشان باشد. او زین اسب را برداشت و فرار کرد. بعد حضرت فرمودند: من میخواستم همان را به عنوان مزد به او بدهم امّا او پولش را به حرام قاطی کرد.
بعضی پول را به لجن میکشند و میخورند. رزقشان همان است، چون در روایات داریم رزق معیّن است ولی آن را خراب میکنند.
یا مثلاً بنده بیایم به یکی بگویم اینجا که نشستی فلانی گفته باید اجارهاش را بدهی، پول را بگیرم و برای خودم خرج کنم در حالی که اصلاً چنین چیزی نگفته است. بگویم: آقا من نیاز دارم، میخواهم بروم یک جایی خانه اجاره کنم، رهن اینقدر است، پول کم دارم. چرا بگویم که فلانی گفته برای اینجا باید اینقدر به من بدهی؟! این حرام است، این برکت را از بین میرود. بعد هم همیشه میگویم که چرا هشتم گرو نهم است؟! عزیزم! برای این که از اول اشتباه گفتی، اشتباه رفتی، چرا آدم اشتباه قدم بردارد؟!
«مَنْ غَشَّ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ نَزَعَ اللَّهُ عَنْهُ بَرَکَةَ رِزْقِهِ»، اصلاً فرض کن فریب دادی، او هم متوجّه نشد، خودت که متوجّه هستی، خدای خودت که متوجّه هست. فرمود: چون فریب دادی، خدایت رزقت را بیبرکت میکند؛ دائم هشتت گرو نهت است. این «نَزَعَ» که بیان شده، یعنی اصلاً خدا برمیدارد و یک ذرّه هم نمیگذارد. درگیری را که عنوان نزاع بیان میکنند برای این است که وقتی درگیری ایجاد شد، دیگر آن محبّت از بین میرود. «نَزَعَ اللَّهُ عَنْهُ بَرَکَةَ رِزْقِهِ» یعنی خدا برکت را از رزقش برمیدارد.
یکی از مطالب دیگر هم این است که هر موقع گناهان و جنایت زیاد شود، برکت از بین میرود «إِذَا ظَهَرَتِ الْجِنَایَاتُ ارْتَفَعَتِ الْبَرَکَاتُ»[6]. دعا کنیم که إنشاءالله اینطور نشود و خدا هم برکت دهد.
چرا در ماه مبارک رمضان برکت هست؟ چون وقتی کسی روزه است، میگوید حالا دیگر خیانت نمیکنم، لذا مدام برکت میآید.
پروردگارا! به اولیائت، به انبیائت، برکاتت را بر ما روزافزون بگردان.
خدایا! به خودت قسم ما جاهلیم، ما عامد نیستیم. احمق هستیم که فکر کردیم مثلاً با فریب دادن زندگیمان بهتر میشود؛ این حماقت است، عقل که این کار را نمیکند. اعمال ما از روی جهل است. خدایا! ما را به جهلمان مگیر.
خدایا! به فضل و کرمت با ما برخورد بفرما.
خدایا! عقل سلیم - این هم یکی از آن دعاهای اولیاء است که عرض کردم گاهی ما از آن بیخبریم - به ما مرحمت بفرما.
عقل سلیم، عقل الهی است. بعضی اظهار میکنند ما عاقلیم امّا عقل که الهی شد، اوّل همه عینش عبودیّت استو انسان بندگی کندو بداند هرچه خدا گفت، خیر است. ما هنوز خداشناس نیستیم. خدا خیر ما را میخواهد، خدا هیچ موقع شرّ ما را نمیخواهد.
این کد را همیشه در ذهنمان بسپاریم که هرچه خدا گفت انجام بدهیم، بگوییم: چشم؛ هرچه خدا گفت انجام ندهیم، باز هم بگوییم: چشم، چون خیر در آن است. مثلاً خدا گفته: دست به مشروب نزنید، بگوییم: چشم. خدا گفته: پدر و مادر را اطاعت کنیم، بگوییم: چشم. ولو پدر و مادر بگویند: حوزه علمیّه نرو، گوش بدهیم و بگوییم: چشم. همان داستان حاج حلوایی را که گفتم چون به حرف پدرش گوش کرد و نرفت، بعد خدا یک ولیّ خدای آنچنانی، ابوالعرفاء را مقابل راهش قرار داد و او جزء شاگردان ایشان شد. یک آدم بازاری هم بود. استادت میگوید، چشم، بپذیر، خیر در آن است. این چشم را بگوییم دیگر خیالمان راحت میشود که خدایا! من این چشم را گفتم، دیگر بقیهاش با خودت. این خیر است، برکتش را هم خواهیم دید.
پروردگاررا! ما را از جهل دور بگردان.
ای خدا! این ماه مبارک رمضان را ماه مبارک آخر ما قرار مده.
خدایا! اموات غریق رحمت واسعهات بگردان.
ای خدا! مرگ را به بهترین مرگها، یعنی شهادت در راه خودت قرار بده.
خدایا! ما را مشول ادعیّه زاکیّه آقاجانمان، امام زمان قرار بده.
هرچه دعا مدّ نظر داریم و بر لسان جاری نگردید، به ادعیّه زاکیه آقاجانمان به هدف اجابت برسان.
نائب امام زمان، رهبر عظیمالشّأنمان محافظت بفرما.
مشکلات این مملکت رفع بگردان.
خدایا! ما را بیدار و هشیار بگردان.
عاقبت به خیرمان بگردان.
بار دیگر عاجزانه از تو میخواهیم هرچه دعا مدّ نظر بود و بر لسان جاری نگردید، به ادعیّه زاکیّه آقاجانمان، امام زمان به هدف اجابت برسان.
«بالنبی و آله صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)»
[1] مستدرک الوسائل، ج: 15، ص: 228، باب: 10
[4] نهج الفصاحة، ص: 415، حدیث: 1216
[5] بحار الأنوار، ج: 73، ص: 365، باب: 67
[6] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: 458، حدیث: 10465