شرح خطبه شعبانیّه
یازدهم رمضان المبارک 1434 / جلسه: هشتم / 29/04/92
«یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»
دهه برکت یا ماه برکت؟ / علّت چشیدن رحمت خدا در ماه مبارک
یک عدّه تقسیم کردند و گفتند این که پیامبر فرمودند: «بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ» یعنی هر دهه یک عنوان دارد؛ دهه برکت، دهه رحمت و دهه مغفرت. ولی اگر در این مسئله دقّت کنیم، میبینیم اوّلاً کلّ ماه برکت است و فقط دهه اوّل - که تا دیروز بود و امروز وارد دهه دوم شدیم - دهه برکت نیست؛ چون نفرمودند: فقط اگر دهه اوّل یک آیه بخوانی، ختم قرآن است و برکتش زیاد میشود، در کلّ ماه مبارک همینطور است. ثانیاً برکت در بستر رحمت خداست، رحمت خدا هم «وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ» همه عالم را فرا گرفته و مخصوص یک زمان خاص هم نیست.
ممکن است سؤال شود پس چطور در ماه مبارک رمضان فرمود: «بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ»؟
خصوصیّت اوّلی که در ماه مبارک رمضان است این است که ما در این ماه به واسطه مقداری عبادت ظاهری که داریم و کنترل اعضاء و جوارحمان (چون روزه هستیم دیگر زبانمان را کنترل میکنیم، چون روزه هستیم، چشممان را کنترل میکنیم و نعوذبالله نستجیربالله نگاه بد نمیکنیم، چون روزه هستیم دستمان را کنترل میکنیم و قلممان بیهوده حرکت نمیکند و چون روزه هستیم خلاصه همه اعضاء و جوارحمان کنترل میشود) کمتر مبتلای به گناه میشویم، رحمت خدا را بهتر و بیشتر میچشیم وإلّا رحمت خدا همیشگی است، «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ».
یک خصوصیّت دیگری هم که موجب درک بیشتر رحمت الهی در ماه مبارک رمضان است این است که این رحمت پروردگار عالم تماماٌ توأم با برکات است؛ یعنی مضاعف میشود. مثل همان مطلبی که عرض کردیم مدام مضاعف میشود، رحمت هم رحمت هم مضاعف میشود.
پس شاید بشود گفت این که دهه اوّل برکت، دهه دوم رحمت و دهه سوم مغفرت است، صحّت خارجی ندارد و همه ماه، ماه برکت است. در همه ماه بیان فرمودند هر آیهای که بخوانی، یک ختم قرآن محسوب میشود، نه فقط دهه اوّل و برکت همه این ماه در بستر رحمت است و ما در این ماه چون اعضاء و جوارح را کنترل کردیم این رحمت را بیشتر میچشیم وإلّا رحمت پروردگار عالم همیشگی است.
حلق صد رحمت هم زمان با خلق آسمانها و زمین
اصلاً خلقتش پروردگار عالم روی همین رحمتش است. پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بیان فرمودند: «ان اللّه تعالی خلق مائة رحمة یوم خلق السماوات و الارض» به درستی که همان لحظهای که پروردگار عالم آسمانها و زمین را خلق کرد، صد رحمت را خلق کرد؛ یعنی در رزق و ... تقسیمبندی کرد.
البته هر کدام اینها معنی دارد و این صد تا همان صد تایی که ما میگوییم نیست. کما این که در باب ایمان بیان میفرمایند درجات ایمان که فرمودند ده درجه است، بیان شده: «لکل درجة الی درجة اخری الف درجة» از هر درجه تا درجه دیگر، هزار درجه است. قیاس عددی ما این است که بلافاصله بعد از یک، دو است امّا اعداد الهی با اعداد ما متفاوت است.
پس فرمودند: خدا روزی که آسمان و زمین را خلق کرد، صد رحمت را خلق کرد. در ادامه خود پیامبر برای این که ما بدانیم این صد رحمت را نباید با این قیاس عددی خودمان قیاس کنیم، توضیح میدهند، میفرمایند: «کل رحمة منها طباق ما بین السماء و الارض» که هر رحمتی از آن یک طبقه از آسمان تا زمین است؛ یعنی به اندازه فاصله آسمان و زمین است.
پس خلقتش در بستر رحمت است و رحمتش همیشگی است. حالا پروردگار عالم همه این رحمتها را که هر کدام به اندازه فاصله از آسمان تا زمین است - مخصوصا تأکید میکنم که خوب به این فاصله دقّت داشته باشید - وارد به زمین کرد. «فاهبط رحمة منها الی الارض»، خدا این رحمتها را یکی یکی به زمین هبوط داد.
ببینید غوغایی است! فقط یک رحمتش فاصله بین آسمان تا زمین است - حالا این را که خود رحمت چیست، عرض میکنیم - همین یک رحمت که به اندازه فاصله بین آسمان و زمین است، کافی است امّا جالب است صد رحمت را به زمین هبوط داد.
رحم خلائق به هم، به سبب رحمت خدا
«فبها تراحم الخلق» به سبب همین رحمت است که خلائق به یکدیگر رحم میکنند.
یک نکته عالی را میخواهم امروز عرض کنم، در آن تأمّل بفرمایید. دو دستی رحمت پروردگار عالم را بچسبید و دائم و همیشه «الحمدلله رب العالمین» بگویید. حتماً یکی از ذکرهایی که میگویید حمد خدا باشد.
پرورگار عالم ما را خلق کرد و خودش فرمود: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[1]. از آن طرف هم یک فهم نسبی در بستر عقل -خوب به این تعابیر دقّت بفرمایید، مطلبی که امروز میخواهم بگویم، خیلی محشر است - به ما مرحمت کرد، خیلی چیزها را فهمیدیم. ما مثل فرشتگان و ملائکه الله پاک نبودیم و مثل حیوانات خوهای درندگی و حیوانی همه وجودمان را دربرنداشت ولی یک چیزی داشتیم که نه حیوانات داشتند و نه ملائکه. آن یک چیز هم میتوانست باعث نجات ما شود و هم میتوانست باعث هلاکت ابدیمان. هم میتوانست ما را برتر از ملائکه الله قرار دهد و هم میتوانست ما را یک موقعی از هر حیوانی، حیوانتر و از هر درّندهای درّندهتر کند. همان که خودش فرمود: «کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[2]. آن یک چیط همین درک و فهم نسبی در بستر عقل است.
وقتی انسان یک مقدار در بستر عقل درک میکند، ممکن است به سمت شیطانی شدن و حیوانی شدن برود. یادتان هست که عرض کردم ابلیس ملعون شش هزار سال قبل از ما آنجا بوده و خیلی تجربه دارد. بعد از خلقت ما هم که زمان از ابانا آدم تا امروز هست. ما نمیتوانیم اینقدر تجربه پیدا کنیم. یک چند سالیاش که بچّهایم، چند سالی هم که جوانیم، نصفش را هم که میخوابیم، تا بیاییم به خودمان بیاییم، باید برویم، یعنی اصلاً در مقابل او هیچ تجربه به دست نیاوردهایم امّا با همه اینها اگر رحمت پروردگار عالم نبود و شامل حال ما نمیشد - آن هم اینقدر رحمت، صد رحمت که هر کدام به اندازه فاصله بین زمین و آسمان است و همه را به زمین هبوط داد، رحمتی که «وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ» است - ابلیس مجرّب جلوی ما کم میآورد. یعنی همان چیزی میشدیم که گاهی در اصطلاح میگویند فلانی شیطان را هم درس میدهد.
چرا؟ چون همانگونه که ما از هر حیوانی و حتّی جنّ برتریم - شیطان جزء جن ّاست «کانَ مِنَ الْجِنِّ»[3] - اگر در خوی شیطانی و خوی هم حیوانی میرفتیم و نعوذبالله نستجیربالله در بدی میافتادیم - چون «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»- از جنّ و هر حیوانی هم بدتر میشدیم. راحت با یک کار از هر مجربّی، مجرّبتر بودیم. خوب به این جورچینی که چیدم و جلو آمدم دقّت کنید.
برای همین است که پروردگار عالم همه خلقتش را در بستر رحمت قرار داد که این انسان، انسان بشود. همه خلقت را، تازه آن هم روزی که آسمان و زمین را خلق کرد، پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «ان اللّه تعالی خلق مائة رحمة یوم خلق السماوات و الارض رحمة منها طباق ما بین السماء و الارض» که هر رحمتش به اندازه فاصله آسمان است «فاهبط رحمة منها الی الارض فبها تراحم الخلق»، این رحمتها را بر زمین هبوط داد و به خاطر همین است که خلق، به خصوص انسانها به همدیگر رحم میکنند.
البته در حیوانات هم همینطور است و خدا یک شمّهاش را در آنها قرار داده است. شغال را دیدید میآید مرغها و خروسها و گوسفندها و همه را میکشد و یک دانهاش را میخورد؛ یعنیبی رحمی میکنند. - در اصطلاح ما هم همین است که به کسی که بریزد و بپاشد و اسراف کند، میگوییم: چقدر بیرحمی، اینقدر نمیریختی، هر قدر میخواستی برمیداشتی و بعد میدادی یکی دیگر استفاده میکرد و میخورد؛ بیرحمی نمی کردی و اینور آنور نمیریختی. بعضی ضمن این که اسراف میکنند، بیرحمی میکنند - اگر رحمت خدا نبود، همه حیوانات اینطور میشدند، ولی انسان بدتر میشد.
ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمودند: اگر رحمت خدا نبود، همان اوایل تمام زمین و خلقت از بین میرفت. بعد فرمودند: میدانید چطور؟ نمونهاش همان اوائل هابیل و قابیل شد. اگر رحمت خدا نبود، دیگر این همه هزارها سال و اینها نمیکشید، همان اوّل خلقت از دست این انسان چموش همه چیز از بین میرفت.
عطوفت مادر به فرزند، به سبب رحمت خدا
قدر رحمت را بدانیم، رحمت خیلی عجیب است. بعد پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود: «فبها تراحم الخلق و بها تعطف الوالدة علی ولدها» به خاطر این رحمت است که مادر به فرزند خودش عطوفت و مهربانی به خرج میدهد.
باز هم خدا یک نمونه دیگر خلق کرده است. در حیوانات دیدید - البته آن خودش عنوان این بچّه نیست، آن تعیین جفت است که این کار را میکند برای این که ضعف او را نگیرد ولی اصطلاحاً اینطور است که میگوییم بچّه آخرش را مثل گربه یا امثال اینها میخواهد – گربهای که معمولاً ما میگوییم بیحیا و بی چشم و رو است، خدا که به او بچّه میدهد، اگر یک نفر به سمتشان برود، سریع ژست حمله میگیرد و به سر و صورت او میپرد. همه حیوانات همینطور هستند. این حبّ به فرزند است.
اتّفاقاً همین حبّ بیش از حد به فرزند است که باعث میشود گاهی آقازادهها به وجود بیایند و آقازادهبازی درآورند.
«و بها تعطف الوالدة علی ولدها» پس اصلاً به واسطه این رحمت است که مادر به بچّهاش رحم میکند. دیدید بچّه که در شکم مادر است، مادر کلّی با او حرف میزند[4]. هنوز که چیزی نمیبیند، چرا با او حرف میزند؟ چون خدا این محبّت را قرار داد. لذا برایش لباس میبافد، لباس میدوزد، لباس میخرد و ... . تازه زود میرود جنسش را ببیند که پسر است یا دختر است و دیگر بر اساس آن خرید کند. پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «و بها تعطف الوالدة علی ولدها» به خاطر همین رحمت است که مادر از همان لحظه مهرورزیاش به فرزندش شروع میشود وإلّا واقعا زایمان سخت است. اگر این لطف و رحمت نبود، مادر سختیاش را تحمّل نمی کرد.
آنقدر زایمان سخت است که پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: همان لحظهای که زایمان میشود، تمام گناهان مادر بخشیده میشود. میدانید این حتّی برای کافر و حتّی نعوذبالله نستجیربالله برای آن کسی که خودش زنازاده است، هم هست. البته نطفهای که از زنا باشد، آمرزیده نمیشود. این نکته هم جالب است. آن کسی نستجیربالله نعوذبالله نطفهاش از راه حرام تشکیل شد، مادر موقعی که دارد وضع حمل میکند و زجر میکشد، هرچه درد بکشد، خدا برایش عذاب مینویسد. «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ»[5] همین است. امّا آن کسی که نطفهاش از راه حلال است، طوری میشود که طاهر و پاک میشود ولو کافر - منتها اگر همان لحظه اسلام بیاورد - چون میدانید کفّار هم ازدواج دارند و انسان نعوذبالله به همه نمیتواند: بگوید نطفه حرام.
خدا مرحوم آقای ناطق اصفهانی را رحمت کند. ایشان در اصفهان از آن منبریهای بسیار معروفند. گاهی هم قم پیش علما و مراجع مثل آیتالله العظمی بروجردی میرفتند. یک موقعی بالای منبر بحث زجر خانمها در زایمان شده بود، خطاب به آقایان بیان کرده بودند: برویم خدا را شکر کنیم که زن نشدیم. بعد دوباره گفته بودند: البته ما راه بخشش نداریم، آنها راه بخشش دارند. بعد فرموده بودند: خانم هر چقدر گناه کردی، برو یکی دیگر هم زایمان کن که بخشیده بشوی، چون در زایمان همه گناهها آمرزیده میشود. ایشان خیلی هم اهل مزاح بودند و میگویند خلاصه به تعبیری منبر را میترکاند.
پس خدا تحمّل آن همه سختی را به واسطه این رحمت به زن میدهد «و بها تعطف الوالدة و علی ولدها».
آب نوشیدن پرندگان و وحوش، به سبب رحمت خدا
«و بها تشرب الطیر و الوحوش من الماء» و اصلاً به خاطر همین رحمت است که خدا در دل حیوانات نسبت به هم رحم میاندازد؛ یعنی خدا حتّی در درندگان هم رحم قرار میدهد و لذا وحشیها و پرندگان با هم سر یک جا میروند و آب میخورند.
الله اکبر! خیلی عجیب است! آیتالله سیّد جمالالدّین گلپایگانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان فرمودند: در بیابان دیدم - حالا نمیدانم خودشان دیده بودند یا کسی از بزرگان - که حیوانی درّنده، حالا روباهی، گرگی یا چیزی، به آهویی برخورد کرد، آمد او را بخورد، دید پستان این آهو خونی است و خیلی هم لاغر است. متوجّه شد این شیر میدهد و چون زمستان بوده و علف نبوده که او بخورد و شیر داشته باشد، شیر نداشته و بچّههایش هی این پستان را مک زدند و خون آمده است. آن حیوان با این که خصوصیّتش وحشیگری و درّندهخویی بود و با این که خودش هم گرسنه بود و طبعاً در زمستان دیگر غذا و شکاری نبود و بچّه هم داشت، ولی سرش را برگرداند و رفت.
همه اینها به خاطر این رحمی است که پیامبر فرمودند: «خلق مائة رحمة یوم خلق السماوات و الارض کل رحمة منها طباق بین السماء و الارض فاهبط رحمة منها الی الارض فبها تراحم الخلق»، این رحمت را در زمین آورد و به خاطر همین رحمت خلق به همدیگر رحمت میکنند، «و بها تعطف الوالدة علی ولدها» به خاطر همین مادر به فرزندش اینقدر مهربانی دارد. بچه این همه زجر دارد، کثافت کاری میکند، مدفوع، ادرار! من و شما همینطور ببینیم؛ حالمان به هم میخورد امّا مادر با شوق و ذوق او را عوضش میکند و قربان صدقهاش هم میرود. میفرمایند همه این تحمّلها به خاطر این رحمت است. به خاطر همین است که «و بها تشرب الطیر و الوحوش من الماء» از یک آب هم وحوش میخورند و هم پرندگان.
زندگی کردن مردم با یکدیگر، به سبب رحمت خدا
«و بها تعیش الخلائق» به خاطر همین رحمت هم است که مردم با هم زندگی میکنند. تا میفهمند فلانی گرفتار است، خودش هم نداشته باشد، بالاخره هر طوری شده دست هم را میگیرند وإلّا به قول مرحوم ابوی در سجده میرفتند و به جای «سبحان ربی الاعلی و بحمده»، میگفتند: «سبحان ربی الاعلی و به من ده»، حاضر بود همه را فدا کند ولی خودش خوش باشد، مثل بعضیها که اینطورند. میفرمایند: این رحمت خداست که عامل میشود خلائق و مردم با همدیگر زندگی کنند. پس رحمت خدا اینطور عجیب است.
پس خلّص کلام این شد که این که پیامبر عظیمالشّأن در خطبه آخرین جمعه ماه شعبان در رابطه با ماه مبارک میفرمایند: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ» به این معنا نیست که دهه اوّل برکت، دهه دوم رحمت و دهه سوم مغفرت باشد. این را که برکت چیست و چگونه است و چقدر زیاد میشود، توضیح دادیم. گفتیم یک آیه، یک ختم میشود، یک صلوات حداقل ده سال روزی صد صلوات میشود و ... . گفتیم حالا که به دهه دوم رسیدیم، این طور نیست که دهه رحمت باشد و دهه برکت تمام شده باشد؛ خیر، همه ماه برکت است. بنا نیست فقط دهه اوّل یک آیه بخوانیم، ختم قرآن حساب کنند، همه ماه اینطور است امّا در بستر رحمت است. حالا ادامه این که خود رحمت چیست و مطالب دیگر را که یک مقداری توضیح دادیم، إنشاءالله به فضل الهی جلسه آینده بیان میکنیم.
پروردگارا! به اولیاء و انبیائت به ما در بستر رحمتت از آن رحمت الهیات روز به روز بچشان.
خدایا! رحم را - یک مرتبه عرض کردم رَحِم که زنان دارند از رحم است، چون مرکز رحمت است دیگر، برای همین مادر این همه زجر برای زایمان را تحمّل میکند - در وجود همه ما قرار بده.
ای خدا! یک دهه این ماه گذشت. با این که به ظاهر طولانی بود امّا چه به سرعت گذشت. خدایا! به اولیائت، به انبیائت، به خصّصین درگاهت قسمت میدهیم، ما را از برکات این ماه مبارک بهرهمند بگردان.
ای خدا! آنچه به خوبان عالمت مرحمت فرمودهای و مرحمت میفرمایی، تفضلّاً به همه ما مرحمت بفرما.
خدا! آنچه خوبان عالمت دعا بلدند - که بارها گفتم بعضی از خوبان دعاهایی بلدند که ما بلد نیستیم و از آنها محرومیم، ما این دعاهای خیلی پیش پا افتاده را میدانیم - تفضّلاً همه آنها را در حقّ همه ما مستجاب شده قرار بده.
به اولیائت، به انبیائت، به خصّصین درگاهت دشمنان دین و قرآن و ناموس و مملکتمان، دشمنان رمضان المبارک، دشمنان جوانان عزیزمان، رأس این دشمنان، صهیونیسم جهانی، یهود، ریشهکن بگردان.
به اولیاء و انبیائت دو بازوی یهود، وهابیت و بهائیّت ملعون قطع بگردان.
خدایا! کید آمریکا و ایادیاش به خودشان بازگردان.
خدا! هر کس ما را در این صراط مستقیم و صراط زیباییها قرار داده و قرار میدهد، بر توفیقاتش بیفزا.
ای خدا! از این ماه پر فیض و برکت، اموات این جمع، اموات مؤمنین و مؤمنات، اموات محبّین اهلبیت در اقصی نقاط عالم بهرهمند بگردان.
به اولیائت، به انبیائت، به خصّصین درگاهت آقاجانمان، امام زمان(روحی له الفدا) از ما راضی و خشنود بگردان.
ای خدا! تو قادری؛ ظهور آقاجان را در عمر ناقابل ما قرار بده.
ما را جزء سربازان حقیقیاش قرار بده.
نائبش، امامالمسلمین، رهبر عظیمالشّأنمان محافظت بفرما.
امام راحل و شهدای عظیمالشّأن ما درجاتشان عالی است، متعالی بگردان.
به اولیائت، به انبیائت، به خصّصین درگاهت هرچه دعا مدّ نظر داشتیم و بر لسان جاری نشد، هرچه در آینده دعا مدّ نظر میآید، به ادعیّه زاکیّه آقاجانمان، امام زمان به هدف اجابت برسان.
ما را همیشه و همیشه مشمول ادعیّه زاکیّه آقاجانمان، امام زمان قرار بده.
«بالنبی و آله صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)»
[4] اتّفاقا این خیلی هم خوب است. ما هم در روایات داریم و هم از لحاظ علمی ثابت شده که کوچکترین رفتاری روی فرزند اثر دارد. باید از اوّل در این زمینه دقّت کرد. حالا از قدیمیها که دیگر گذشته، امّا جوانها که میخواهند بچّهدار شوند، باید یک دوره تعلیمات ببینند و به محض این که نطفه انعقاد یافت، دیگر باید خیلی مراقب باشند. البته این مراقب باشید به این معنا نیست که بعضی حساسیّت بیجا به خرج دهند - قدیم یک مادر تعداد زیادی بچّه داشت، تا لحظه آخر هم به فعالیّت های خود ادامه می داد و کار میکرد - ولی کوچکترین حرف اثر دارد. اگر با مهربانی حرف بزنیم، در رحم بر طفل اثر دارد. اگر زیاد عصبانی هم بشویم، بر بچّه اثر دارد.