شرح خطبه شعبانیّه
پانزدهم رمضان المبارک 1434 / جلسه: یازدهم / 02/05/92
«یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»
امام، رحمتی برای خلق!
نکات عجیبی را از دیدگاه اولیاء خدا راجع به برکت تبیین کردیم و به بررسی واژه رحمت رسیدیم.
«الامام رحمةٌ للخلق» یکی از مطالبی که راجع به رحمت پروردگار عالم هست، خود امّام است؛ چون امروز روز ولادت با سعادت سبط اکبر، مولایمان، حضرت امام حسن مجتبی(صلوات اللّه و سلامه علیه) است، باید به ساحت قدس آن غریب و مظلوم عرض ارادت کنیم. البته باید ارادتمان همیشگی باشد، امّا امروز که روز ولادت هست، اگر راجع به وجود مقدّسش مطلبی را عرض نکنیم، اجحاف کردیم، اجحاف به ایشان نیست، بلکه به خودمان است.
تنها منّت خدا بر بندگانش
گرچه عرض کردم ما چه میفهمیم این انوار قدسیه الهی چیستند؟! امّا پروردگار عالم حسب این که اینها را هادی قرار داد، در هیچ نعمتی، منّت بر بندگانش نگذاشت، إلّا نعمت ولایت و هدایت!
عجیب است، ذوالجلال و الاکرامی که خالق است، هیچ موقع نگفته من برایتان اینطور کردم، آنطور کردم، عمرت را اینطور قرار دادم، تو را در این وضعیت قرار دادم، اصلاً من تو را انسان خلق کردم، ای انسان! من خالق هستم دیگر، میتوانستم نوع دیگری خلق کنم و ... . خداوند به خاطر هیچکدام از اینها، منّت نگذاشت، امّا در مورد هادیان الهی فرمود: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ » پروردگار عالم بر دادن ولایت و امامت، بر انسانها منّت گذاشت و حیف است که انسان درک این نعمت بزرگ را نداشته باشد. اصلاً هر چه خلق دارد، از وجود نازنین آنهاست و جالب این است که خصلت منّت نگذاشتن را خود حضرات معصومین هم دارند.
سجده ناخودآگاه به ائمّه!
من یک نکتهای را بگویم که جالب است. اولیاء خدا، از جمله ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف و سلامه علیه) نکتهای را راجع به این که عالم در اختیار هادی خداست و اینها هم بدون منّت دارند ما را هدایت میکنند، بیان فرمودند. ایشان فرمودند: اینقدر اینها لطف دارند و هیچ نگفتند که اگر لحظهای پرده کنار زده بشود، کفار، منافقین، مشرکین، مسلمین، مؤمنین، تمام خلایق از انسان، حیوان، ملائکه و ...، همه و همه تصوّر ربوبیّت برای اینها میکنند و همه عالم، خورشید و ماه و خورشید اوّل و دوم، منظومهها و هر آن چه که در عرش و فرش است؛ خواسته یا ناخواسته بر این حضرات سجده میکردند. یعنی اگر پرده بالا میرفت و میدیدند که اصلاً عالم به واسطه اینهاست، همه ناخودآگاه سجده میکردند.
پروردگار عالم فرموده: «واذقلنا للملائکة اسجدوا لآدم» یعنی ما گفتیم سجده کنید، امّا ابوالعرفا فرمودند: وقتی پرده کنار برود، اصلاً قبل از این که پروردگار عالم یا کس دیگری بگوید، ناخودآگاه انسان سجده میکند!
اینقدر پروردگار عالم در باب ولایت، اینها را برای ما رحمت قرار داده که نمیدانیم همه چیز ما آنها هستند. بی دلیل نیست که اولیاء الهی خیلی راجع به اینها برای ما صحبت نمیکنند؛ چون اگر صحبت کنند، همانطور که عدّهای، علی اللّهی شدند، ما هم یادمان میرود و فکر میکنیم اینها خدا هستند ، اصلاً پیش خودمان به مقام یقین میرسیم که إلّا و بلّا اینها خدا هستند!
ولی پروردگار عالم وقتی امور را تقسیم کرده، همه را به حضرات سپرده است. یعنی اصلاً وجود من و تو، به واسطه وجود امام مجتبی است. اگر این را بفهمیم، غوغاست. به همین علّت است که اولیاء خدا هر لحظه، چه در خواب، چه در بیداری و به عبادت و ...، یاد آقاجانمان امام زمان هستند. در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد!
یک رزق معنوی که خدا به واسطه آن بر ما منّت نهاده و سؤال میکند
برای همین است که پروردگار عالم در مورد این حضرات میفرماید: من برای شما منّت گذاشتم، در صورتی که در هیچ موضوعی نمیفرماید من منّت گذاشتم. اصلاً نمیفرماید: من منّت گذاشتم شما را خلق کردم و به بهترین وجه هم خلق کردم یا رزق دادم و ... . تازه پروردگار عالم خودش فرموده که بعضی از چیزها را بر خودش فرض و واجب کرده، از جمله رزق دادن را، هر آن کس که دندان دهد، نان دهد.
من یک چیز به شما بگویم که این را هم بدانید رزق، فقط رزق مادّی نیست، حسب روایات شریفه، خدا در معنویت هم به ما رزق داده، منتها انسان باید دنبال رزقهای معنوی برود، از تو حرکت از خدا برکت. ولی خدا وقتی هم داد، ابداً منّت نمیگذارد. لذا این که توفیق پیدا کردی با قرآن کریم و مجیدش آشنا بشوی، یک رزق معنوی برای توست که نشان میدهد یک کار خوبی کردی که رزق داد.
بارها گفتم که ما به تعبیر عامیانه متأسّفانه سوراخ دعا را گم کردیم. اطاعت از پدر و مادر در فرامین الهی هست، چقدر فرموده که از پدر و مادر اطاعت کنیم؟! اگر اطاعت کنید، خدا به شما رزق میدهد. بالاترین رزق، چه رزقی است؟ این که در کنار تو و جلوی راهت، یک هادی الهی قرار داده است.
بارها عرض کردم مرحوم حاج حلوایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فقط حرف پدرش را گوش داد و با این که علاقهمند بود به حوزه وارد شود، پدرش گفت: من راضی نیستم و نمیخواهم بروی. باید در دارالتجاره بیایی و تاجر موفّقی بشوی. بد در ذوقش خورد، امّا پروردگار عالم، ابوالعرفا، حاج شیخ احمد ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را بر سر راه او قرار داد.
خدا آیتالله حقّشناس(اعلی اللّه مقامه) را رحمت کند. ایشان میفرمودند: یک موقعی آقای شاه آبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: آقا عبدالکریم! من خودم نخواستم، امّا یکدفعه برای من پرده بالا رفت و دیدم که امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) به حضرت حجت (روحی له الفداء) فرمودند: مهدی جان! سلمان ما را دریاب و آقاجان هم بیان فرموده بودند: منم و یک سلمان! بعد مانده بودم کیست که یک دفعه دیدم همان حاج آشیخ احمد خود ماست!
خدا چنین کسی را در سر راه مرحوم حاج حلوایی قرار داد، به خاطر این که یک اطاعت از پدر و مادر کرد. البته کارهای خوب دیگر هم داشته، عبادت هم داشته، اصلاً این که در آن زمان انسان، جوان باشد و به کارهای گناه و انحراف کشیده نشود، بسیار مهم است و شکی در این نیست.
مرحوم حاج حلوایی برای بنده بیان کردند که آقا نور (آیتالله نورالدین دزفولی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)) به من گفت: آقای حلوایی! میدانید خدا به واسطه همین مرد الهی سر ما منّت گذاشته و از هیچی سؤال نمیکند، امّا از این سؤال میکند!
کامل کردن رحمت، برکت و مغفرت خدا در نیمه ماه مبارک!
لذا خدا بابت این مردان الهی منّت گذاشته، امّا آنوقت اینها خودشان را عبد و غلام معصومین میدانستند. خدا بالاترین نعمت را که نعمت ولایت است، به ما داده و به نظر میرسد که خداوند در نیمه ماه مبارک، در اتّصال این نیمه به آن نیمه، خواسته به ما برکت، مرحمت، عنایت، لطف و بزرگواری کند که آن امام عظیم الشأن، مثل امام حسن مجتبی(صلوات اللّه و سلامه علیه) را به ما مرحمت کرده است. امروز خدا تمام رحمت، تمام برکت و تمام مغفرتش را کامل کرده و به ما داده است.
لذا اصلاً شبهای قدر هم با همین ولایت عجین شده، شب نوزدهم، شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین؛ شب بیست و یکم، شب شهادت امیرالمومنین؛ شب بیست و سوم، شب دفن امیرالمومنین و آغاز تبیین امامت امام مجتبی است. لذا خدای متعال شبهای قدر را هم با ولایت تبیین و عجین کرده است.
خصوصیّات اخلاقی مؤمنین
1. قوّت در دین
من فقط یک نکته امروز از فرمایشات آن حضرت عرض کنم تا از کلام آن مولا بهره ببریم. حضرت از اخلاق مؤمنین بیان فرمود که مؤمنین چه اخلاقی دارند. «قال الامام حسنبنعلی(صلوات اللّه و سلامه علیه) إِنَّ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِ قُوَّةً فِی دِینٍ ...» محقّقاً از اخلاق مؤمنین این است: اوّل در دین قویاند؛ یعنی تمام عالم برگردد، اینها برنمیگردند و قوی هستند.
برای همین، وقتی که در دین قوی شد، در روزه گرفتن قوی است، در صیام قوی است، در عبادت قوی است و برایش مهم نیست روز هجده ساعت، نوزده ساعت، بیست ساعت و هوا گرم باشد.
در حالات آیتالله العظمی حاج شیخ احمد مقدّس اردبیلی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند که ایشان ضمن این که تدریس میکرد، یک زمینی هم داشت، در ماه مبارک آن را خودش بیل میزد، وقتی عرق میریخت، به خودش خطاب میکرد و میگفت: احمد! نفست میکشد ...، چه چیزی را؟ ما تصوّر میکنیم حتماً میگفتند عذاب و درد را میکشد و مثلاً جهنم هم یک موقعی اینطور است و یکی از خصوصیت صیام این است که انسان یاد عطش قیامت کند! امّا ایشان فرموده بودند: نفست این لذّت الهی را میکشد؛ یعنی اولیاء خدا لذّت میبردند!
2. کرامت و نرمخویی
«... وَ کَرَماً فِی لِینٍ...» اصلاً خصوصیت مؤمن این است که کریم است منتها کریمی که لین و نرم است. اگر کسی بخواهد به فرض دست کسی را بگیرد، امّا نعوذبالله نستجیربالله با لینی و نرمی نباشد و با منت باشد، به درد نمیخورد، «لاتبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذی» .
یکبار ابی بصیر که از خصّیصین آقا بود، محضر حضرت صادق القول و الفعل آمد و گفت: آقا! فلانی مشکل دارد، وضعش بد است ولی آنقدر روح بالایی دارد که نمیتواند مشکلش را بیاید بیان کند، آقا جان ما هم یک کارهایی کردیم، شما هم یک لطف و بزرگواری بفرمایید. ابی بصیر پیش خودش گفت: اگر نگویم ما هم کاریی کردیم، آقا تصوّر میکنند ما فقط اهل حرفیم و خودمان عمل نمیکنیم.
میگوید: یک دفعه حضرت، روی دو زانو نشستند و به حالت تشر فرمودند که چرا آن رفیقت را اذیّت میکنی؟! آقا! عذر میخواهم، چه اذیّتی کردم؟! آقا فرمودند: مگر قرآن نخواندی که میفرماید: «لاتبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذی». گفت: آقا! من به ایشان هیچی نمیگویم. فرمودند: همین قدر که به من گفتی، برای او اذیّت است؛ چون هر جا تو را با او ببینیم، یادم میافتد که تو به او کمک کردی!
لذا مؤمن، کریم است، امّا کریمی که با نرمخویی بخشش کند، نه این که حتّی به رخ بکشد که بله من یک روزی کمکی به فلانی کردم و او را نجات دادم!
3. دوراندیشی در علم
«.. وَ حَزْماً فِی عِلْمٍ...» اینها در علمشان، دوراندیش هستند. البته معلوم است علم مؤمن، با سواد تفاوت دارد «العلم نورٌ یقذفه اللّه فی قلب من یشاء» اینهایی که ما میخوانیم سواد و از سیاهیها و سوداء است، امّا طبعاً اثر وضعی علم بما هو علم این است که دور اندیش میکند و در علم خود، مراقب است.
البته این توضیح زیادی دارد که اگر بخواهیم بیان کنیم وقت میگذرد. لذا «.. وَ حَزْماً فِی عِلْمٍ...» یعنی در علمی که دارند، دوراندیش هستند، مراقبه میکنند و همینطوری چیزی را بیان نمیکنند.
آیت الله مولوی قندهاری، کنز خفیّ الهی میفرمود: آیت الله العظمی آسیّد ابوالحسن اصفهانی در درس خارجشان، گاهی یک مطلبی را عنوان می کردند و تا یک جایی میرساندند، بعد یک مقدار صبر میکردند و میفرمودند: حالا باشد، بگذارید بعداً من یک طور دیگری بگویم. بعد برمیگشتند دومرتبه توضیح میدادند که یک مقدار احساس میکردیم در درس انقطاع میشد.
یک بار، یک کسی از همشهریهای خود آقا که اصفهانی بود، با لهجه اصفهانی به آقا اعتراض کرد و گفت: آقا! ما این همه میآییم و میرویم، یک چیزی بیان میکنید برای خودمان تا آخر مینویسیم، بعد دو مرتبه از ابتدا میگویید، این چه وضعش است؟! (او پیرمرد بود و مثلاً به خاطر سنّش میتوانست به آقا اعتراض کند).
آقا فرمودند: آقای فلانی! تو میخواهی من چیزی را که تا اینجا میدانم، ولی در ادامه آن، مسئلهای هست که میترسم بیان کنم که شما به اشتباه بیافتید، همینطوری بگویم؟! لذا اگر علم، بدون حزم و تأمّل باشد، شما متوجّه نمیشوید و بعد نمیتوانید تأمّل بکنید، برای همین من نمیگویم.
بعد فهمیدیم که منظور آقا از علم بدون حزم، این است که طرف مقابل نتواند درک کند.
4. حلم توأم با علم
«... وَ عِلْماً فِی حِلْم ...» علمش هم توأم با حلم باشد.
5. توسعه در نفقه
«... وَ تَوْسِعَةً فِی نَفَقَةٍ...» حضرت میفرماید خصوصیّت مؤمن این است که میداند باید در نفقه توسعه داشته باشد؛ یعنی این که یک موقعی خدای ناکرده مدام جمع نکند «الذی جمع مالا و عدّده» و برای خانوادهاش خرج کند.
من بارها عرض کردم زهد هم فردی است. شما اگر زاهد فی الدهر هم باشید، نمیتوانید به خانودهاتان اجحاف کنید. البته حلال و به اندازه باشد، امّا نباید انسان یک کاری بکند که خدای ناکرده خودش را به عسر و حرج بیاندازد. عزیزدلم! اگر پرودگار عالم به تو داده، در نفقه خانوادهات توسعه بده.
بعضی مواقع خانمها در تماسهایی که برای مشاوره دارند، میگویند: من مضطرّم، چه کنم؟! میگویم: چطور؟ میگوید: به ما نمیدهد، دارد ولی نمیدهد. من نمیدانم برای چه میخواهد جمع کند؟! گلایه میکند و میگوید: من یک موقعهایی پنهانی برمیدارم، بعد میترسم که حرام باشد. یک موقعی بچهها میخواهند و او مدام تنگ میگیرد، میگوید که ندارم، ولی در حسابش دارد. وقتی هم به او میگویم، میگوید: حالا تو چه میدانی، شاید در آینده یک اتفاقی افتاد! اگر زلزله شد، چه؟! حالا ما آنموقع یک پولی در بانک داریم!
کسی که به خدا توکّل ندارد همین است، بدبخت است.
6. دارای قصد در عبادت
«... وَ قَصْداً فِی عِبَادَةٍ ...» یعنی بداند در عبادت، مقصد چیست و سعی کند طوری رفتار نکند که دیگران را زده کند. یعنی این هم باز فردی است، یعنی در عبادت طوری نباشد که خانوده ناراحت بشوند.
امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) ابر زیر شیر آب میگذاشت که کسی متوجّه نشود. حالا شما صبح بلند میشوید، سر و صدا میکنید که میخواهید فردا روزه مستحبّی بگیرید! این خانواده خوابیدند، امّا من میخواهم سحری بخورم!
لذا قصد در عبادت تبیین شده که این هم یعنی مواظب باش یک کاری نکنی که دیگران را از عبادت زده کنی.
حالا انشاءالله ادامه بحث خودمان راجع به شرح خطبه شعبانیّه به شرط حیات برای فردا بماند.
پروردگارا! به اولیاء و انبیائت، به خصّیصین درگاهت، ما را قدردان این نعمت ولایت - که تو فقط از این نعمت از ما سوال میکنی و منّت گذاشتی و فرمودی: «لقد من اللّه علی المؤمنین» - قراربده.
خدایا! به اولیاء و انبیائت، به خصّیصین درگاهت، قسمت میدهیم عاقبتمان را ختم بخیر بگردان.
عیدی همه ما را ظهور آقاجانمان برای ما قرار بده.
ای قادر! تو قادری، آقای ما هم غریب بود و هم مظلوم بود. در مدینه جوابش را نمیدادند، میدادند هم بیادبی میکردند و میگفتند: «علیک السلام یا مذل المؤمنین»! به آن غریب، به آن مظلوم، اسلام را از غربت، نجات و خلاصی مرحمت بفرما.
دشمنان اسلام، رأس این دشمنان، صهیونیسم جهانی، یهود ریشه کن بگردان.
ای خدا! دو بازوی یهود، وهابیت ملعون و بهایت ملعون، قطع و ریشکن بگردان.
به اولیاء و انبیائت، به خصّیصین درگاهت، آنها که ما را در این صراط مستقیم قرار میدهند، خاصه امام المسلمین، رهبر عزیز و فرزانه و عظیم الشّّأنمان محافظت بفرما.
ای خدا! به اولیاء و انبیائت، گامهای ما در صراط مستقیمت قرار بده.
آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان وامگذار.
خدا! ماه، ماه بریز و بپاش است، پر از رحمت و مغفرت و برکت است، آنچه که به خوبان عالم مرحمت فرمودی و مرحمت میفرمایی، تفضّلاً به همه ما مرحمت بفرما.
خدایا! آن چه اولیائت از دعاها بلدند، آن دعاهایی که در محضر مقدّست انجام دادند و میدهند، تفضّلاً آن دعاها را در حقّ ما مستجاب شده قرار بده.
ما را مشمول ادعیه زاکیّه آقا جانمان(روحی له الفداء) قرار بده.
به اولیاء و انبیائت، به خصّیصین درگاهت، سلامهای خالصانه ما در پاکتی از نور به ایشان واصل بگردان.
ای قادر متعال! تو قادری ظهور آقاجان در عمر ناقابل ما قرار بده.
ما را جزء سربازان حقیقیاش قرار بده.
همه دعاهایمان را در این ماه مبارک رمضان، به هدف اجابت برسان.
ای خدا! اموات این جمع، اموات مومنین، مومنات، در اقصی نقاط عالم غریق رحمت واسعهات بگردان.
امام عظیم الشّأن ما درجاتش عالی است، متعالی بگردان.
شهدای عظیم الشّأن ما با شهدای کربلا محشور بگردان.
به اولیاء و انبیائت، توفیق شهادت در راه آقاجان به ما مرحمت بگردان.
هر آنچه که دعا مدّنظر داشتیم و بر لسان جاری نگردید و آنچه دعا در آینده مدّنظر داریم، به ادعیه زاکیّه آقاجانمان به هدف اجابت برسان.
«بالنبی و آله صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)»