شرح خطبه شعبانیّه
شانزدهم رمضان المبارک 1434 جلسه: دوازدهم 03/05/92
«یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»
رحمت، سبب بقای خلقت!
حسب روایات شریفهای که خواندیم، عرض کردیم: عالم، پیچیده به رحمت خداست و اگر رحمت پروردگار عالم نبود، موجودات، همدیگر را از بین میبردند و عالم از موجودات خالی میشد. لذا پروردگار عالم در ابتدا برای این که در خلقت، بقاء قرار بدهد، رحمت را قرار میدهد.
بارها عرض کردم که چرا تمام سُوَر قرآن به جز سوره توبه (برائت)، با بسماللهالرحمنالرحیم آغاز میشود؟! هیچ جایی نداریم که بسم الله العلی العظیم ، بسم الله العلیم الحکیم، بسم الله الرئوف الرحیم و قس علی هذا گفته باشند. دلیل چیست؟
عرض کردیم چون خدای متعال میفرماید هر که با نام من شروع کرد، باید با رحمت من بیاید. همه آنها هم در رحمت نهفته شده، چون که صد آمد، نود هم پیش ماست. غفوریّت پروردگار عالم، در بستر رحمت است. جود پروردگار عالم در بستر رحمت است. فضلش در بستر رحمت است و ... .
شبها در تفسیر دعای ابوحمزه عرض کردیم که فرمودند: «اللّهمّ انت القائل و قولک حقّ و وعدک صدق»، خدا خودت گفتی، قول تو که قول حقّ است و وعدهات، وعده صدق است. «واسئلوا اللّه من فضله»، خودت فرمودی از فضل خدا مسئلت کنید، «ان الله کان بکم رحیماً» چرا از فضل خدا مسئلت کنید؟ چون خدا به شما رحیم است؛ یعنی فضل خدا هم در بستر رحمت خداست. اصلاً همه عالم در بستر رحمت خداست.
تخفیف عذاب برای کفار در ماه مبارک!!!
عرض کردیم پروردگار عالم خودش رحمت را برای انسان تعهّد کرده که هم آیه و هم روایتی را در این زمینه عرض کردیم. همین رحمت پروردگار عالم است که عالم را فرا میگیرد، منتها چرا در ماه مبارک رمضان فرمود: «بالبرکة والرحمة»؟ برای این که در ماه مبارک رمضان رحمتش برای آنهایی هم که مسئلت نمیکنند، محسوسه میشود یعنی به قدری ماه مبارک رمضان عجیب است که اگر کفار و فجّار هم در ماه مبارک رمضان از دنیا بروند، در بحث سؤال و جوابهای نکیر و منکر برای آنها تخفیف داده میشود؛ یعنی ملموساً رحمت را میچشند. مؤمنین که اگر در ماه مبارک رمضان و یا به خصوص بعد از ماه مبارک رمضان از دنیا بروند، غوغاست و دریای رحمت پروردگار عالم را میچشند که عرض کردم اولیاء خدا رجب المرجّب که میشد، میگفتند: خدا! حالا که لطف کردی، محبّت کردی، زنده نگاه داشتی، باز هم لطف کن، محبّت کن، بزرگواری کن، بگذار ما رحمتت را بچشیم و رجب المرجّب، شعبان المعظّم و ماه مبارک رمضان را درک کنیم؛ یعنی هیچ موقع برای طول عمرشان دعا نمیکردند إلّا برای ماه مبارک.
پس بعد از ماه مبارک تمام انسانها مشمول رحمت خدا شدند، چه بخواهند و چه نخواهند. لذا تخفیف عذاب در این ماه خیلی زیاد است. طوری است که فرمودند: اگر بناست عذابهایی که چه برای همان زمان و چه بعد مقدّر شده باشد، بیاید؛ به شرط این که مردم حواسشان باشد در دعاشان یادشان باشد، آن عذابها رفع میشود.
یک دعای خاص در شبهای قدر
شبهای قدر نزدیک است، من یک توصیه بکنم که توصیه اولیاء الهی است و بنده از زبان آن اعاظمی که غریق رحمت واسعه شدند، بیان میکنم. آن اعاظم بیان فرمودند: شب قدر ضمن این که بشر معمولاً برای خودش بیشتر دعا میکند - در حالی که اوّلین دعا باید فرج آقاجانمان باشد که به فرج آقاجانمان، فرج همه مطالب است و توضیح هم دادم که این فرج همه مطالب یعنی چه - مثلاً یک موقعی مسکن ندارد، یک موقعی فرزندش میخواهد ازدواج کند و نگران فرزندش است و ... دعا میکند، عیبی هم ندارد، امّا یکی از دعاهایی که یادتان باشد حتماً در شبهای قدر بخواهید و إنشاءالله از امروز آقا را قسم بدهید و برای مادرش حضرت نرجس خاتون(علیها الصلاة و السلام) فاتحه بخوانید که یادتان باشد؛ این است که خدایا! عذابهای عمومی را از ما بردار.
یکی از عذابهای عمومی، زلزله است، یکی خشکسالی است. خدای ناکرده اگر خشکسالی بیاید، خیلی وضع خراب میشود. ما صبح زود که از بهشت زهرا برمیگردیم، میبینیم نیسانها و وانتها پر از خربزه، هندوانه، طالبی و ... هستند و برای ترهبارها بار میبرند. اینها خیلی مهم است، برکت پروردگار عالم است. اگر یک موقعی اینها نباشد، حتّی همین موارد کوچک، ما به جان هم میافتیم! یعنی اگر این برکات که بحمدلله همینطور دارد میآید و پروردگار عالم این نعم را در فصول مختلف برای بشر قرار داده؛ نباشد، انسانها به جان هم میافتند، عصبی میشوند و ... .
اینها برکت بارش رحمت خداست. اگر عذاب عمومی بخواهد بیاید، یکی از آن، این است که باران نیاید و خشکسالی بشود. خشکسالی، قحطی میآورد و قحطی هم درگیری انسانها را به بار میآورد. دیگر اصلاً کسی، کسی را نمیشناسد و این آرامش نیست.
من برای کنگره حضرت سلمان(صلوات اللّه و سلامه علیه) به کازرون رفته بودم، دیدیم مردم آنجا خیلی شاداب و سرحال هستند، امام جمعه کازرون فرمودند: سالهای پیش نبود بارندگی نبود، امّا امسال (البته بنده سال پیش به آنجا رفته بودم) زمستان که بارندگیهای خوبی شد و بهار هم بارندگیهای خوبی داشت، مردم به خصوص عشایر، شاد هستند. قبلاً میآمدند نق میزدند و مطالبی بیخود و بیجهت میگفتند.
لذا اصلاً خود این بارندگی، رحمت خداست، شادابی میآورد، روح را تازه میکند و هدیه و هبه الهی و نعم را برای انسان میآورد. لذا اینها را کم نپندارید. اصلاً یکی از دعاهایی که باید آقاجان را قسم بدهیم و در این مدّت فاتحه برای مادر آقا زیاد بخوانیم که آن لحظه یادمان نرود، این دعا است که خدا! عذابهای عمومی را از ما بردارد. ضمن این که اوّلین دعایتان هم همین «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» باشد تا دعاهای دیگرتان تضمین بشود.
عرض کردم برکت این ماه، این است که لحظه به لحظه این ماه، شب جمعه است. غیر ماه مبارک رمضان، من و شما باید منتظر باشیم تا شب جمعه بیاید. حسب روایات شریفه غروب شب جمعه دربهای رحمت پروردگار عالم باز میشود و منادی مابین زمین و آسمان صدا میزند: کیست توبه کننده به درگاه پروردگار عالم؟ کیست حاجتمند به درگاه پرودگار عالم؟ منادیان همینطور فوج فوج مابین زمین و آسمان صدا میزنند، ولی فرمودند: اصلاً از شب اوّل ماه مبارک رمضان، تمام دربهای رحمت الهی باز است و تا آخر ماه مبارک دیگر بسته نمیشود. لذا هر لحظه ماه مبارک، شب جمعه است. الآن هم دعا کنید: خدایا! به اولیائت، به انبیائت، به خصّیصین درگاهت، به آقاجانمان، قسمت میدهیم، بلاها و عذابهای عمومی از ما دفع بگردان.
واقعاً اگر عذاب و بلای عمومی بیاید، ما همدیگر را تکّه تکّه میکنیم. عرض کردم همین میوههایی که الآن موجود است، یک شادابی میآورد، حالا با هر قیمت، بالا و پایین، ولی موجودیّت آن با غیر موجودیّتش تفاوت دارد. پس این لطف خداست، رحمت خداست، بزرگواری خداست. پروردگار عالم دارد اینطور عنایت میکند.
کفار و مشرکین هم در ماه مبارک، رحمت پروردگار عالم را میچشند!
حالا این پروردگاری که با این عنایت و رحمتش همه موجودات را دارد تحت لطف خودش قرار میدهد و فضل و کرم و رزقش از باب رحمتش است. لذا خودش بر خودش (نه دیگران) فرض کرده که رحمت را واسعه قرار بدهد. آنوقت در ماه مبارک رمضان رحمت را دیگران، ولو کافر و مشرک هم میچشند؛ چون تخفیف عذاب، خودش رحمت است. تخفیف از سؤال در قبر، خودش رحمت است.
منتها برای مؤمنین، بعد از ماه مبارک رمضان، افضل است که شبهای قدر را هم درک کردند. امّا برای کفار و مشرکین فقط در ماه مبارک رمضان این مطلب وجود دارد و ماه مبارک رمضان که تمام شد، دیگر تمام است و پروردگار عالم با آنها، همانطور که باید معامله کند، معامله میکند. امّا مؤمنین بعد از ماه مبارک، هنوز آن حالات ماه مبارک را دارند. دیگر آنهایی که واقعاً ورود به ماه مبارک داشتند، آنهایی که واقعاً صیامشان، آن صیام حقیقی است، آن حالت را حفظ میکنند و بعد از ماه مبارک هم هنوز حال و هوای ماه مبارک در رفتار و مطالبشان هست. لذا اگر آن موقع جانشان گرفته بشود، دیگر برای آنها نور علی نور است!
عوامل زیاد شدن و درک رحمت
1. کم شدن فساد
لذا پروردگار عالم در باب رحمت خودش نکاتی را بیان فرمود، از جمله این که چه چیزهایی موجب این رحمت میشود؟
مسئله اوّلی که بیان میفرمایند، این است که اگر انسان فساد نکند، رحمت هم زیاد میشود. حالا این که در ماه مبارک رحمت زیاد است؛ برای این است که معمولاً ما مسلمین در ماه مبارک رمضان وقتی روزه هستیم، حداقل این چند ساعت را مراقبه میکنیم که چون روزه هستم، چشمم باید بد کار نکند، زبانم غیبت نکند، تهمت نزند و ... . دیدید یک موقع کسی با کسی حرف میزند، میگوید: حالا رهایش کن، ماه مبارک است، این مطلب دهان من را باز میکند که خدای ناکرده غیبتی بشود، الآن راجع به آن حرف نزن. چرا؟ چون میترسد غیبت و تهمت بشود. لذا چون انسان وقتی روزه است، غیبت نمیکند، تهمت نمیزند، چمشش را کنترل میکند، دستش را کنترل میکند، گوشش را کنترل میکند، اعضاء و جوارحش را کنترل میکند و ...؛ فساد کم میشود. فساد که کم شد، رحمت زیاد میشود.
قرآن میفرماید: «و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها وادعوه خوفا ًو طمعاً إنّ رحمت اللّه قریب من المحسنین» در زمین فساد نکنید. هر موقع فساد نکردید و کار خودتان را با صلاح انجام دادید و خدا را هم از روی بیم و امید خواندید؛ یعنی هم خوف دارید که خدایا! من وضعم خراب است و هم طمع دارید که خدا را بخوانید، وقتی اینگونه شدید، «إن رحمت اللّه قریب» رحمت نزدیک میشود، «مِن المحسنین» منتها برای نیکوکاران.
چرا درک رحمت خدا در ماه مبارک بیشتر است؟
حالا جالب این است که «قریب من المؤمنین» نفرمود، بلکه «قریب من المحسنین» فرمود. البته مؤمن حقیقی، خودبهخود محسن و نیکوکار است، منتها نکته اساسی این است که معمولاً انسان در ماه مبارک رمضان به خاطر این که روزه میگیرد، فساد نمیکند، بالاخره گوش، چشم، زبان و اعضاء و جوارحش را کنترل میکند و فساد کم میشود. به همین خاطر رحمت نزدیک میشود.
لذا هر کسی که فساد نکرده، به خودی خود نیکوکار شده و رحمت را میچشد. برای همین است که «قریب من المؤمنین» نفرمود، بلکه «قریب من المحسنین» فرمود؛ یعنی امکان دارد یک کسی مؤمن واقعی هم نباشد، امّا چون در ماه مبارک رمضان رعایت کرد، این عنایت به او میشود.
عواقب از بین رفتن حرمت صیام
امّا اگر در همین ماه مبارک رمضان هم رعایت نشود دیگر وامصیبتا! یک هشدار بدهم، متأسفانه، هزاران هزار بار تأسف، در تلویزیون نمیآیند توضیح بدهند و بگویند: آقا! درست است که اگر شما مریض هستی، ایرادی ندارد روزه نگیری، اصلاً اسلام به ما گفته که کسی که مریض است نباید روزه بگیرد و اگر روزه بگیری، اشتباه کردی و خوب نیست روزه بگیری. ولی عزیزم! همین اسلام بیان کرده که صیام حرمت دارد. اگر تو مریض هستی، برو خانهات بخور، اشکالی ندارد، امّا حرمت صیام را از بین نبر. چرا؟
چون اگر حرمت صیام از بین رفت، عذاب میآید. اگر حرمت صیام از بین رفت، فساد میآید. فساد هم که آمد، عذاب میآید.
علّت تازیانه زدن بابت روزهخواری
اصلاً میدانید چرا میگویند: کسی را که روزهخوار است، باید تأدیب کرد و تازیانه و شلّاق زد؟ به خاطر اینکه وقتی اینطور شد، دهان کجی به فرمان پروردگار عالم است و به شیطان داریم میگوییم: ما فرمان خدا، آن هم فرمان به این مهمّی را زمین گذاشتیم و به فساد روی آوردیم. وقتی به فساد روی بیاوری، رحمت چشیده نمیشود، نه این که رحمت موجود نباشد. خیر، رحمت موجود است، منتها ما از رحمت دور میشویم.
یک مثال بزنم، در مثال مناقشه نیست، خورشید که همیشه موجود است، مگر میشود خورشید موجود نباشد؟! منتها چون کره زمین دارد دور خودش و خورشید میچرخد، ما در غروب تصوّر میکنیم خورشید رفته، امّا خورشید کجا رفته؟! خورشید که سر جایش است، ما رفتیم و میگوییم: خورشید رفت. مثلاً در کودکی برای ما میگفتند: خورشید رفت پشت کوهها. در حالی که خورشید هست و ما رفتیم.
راه درک رحمت و یافتن صفت خداوند
حالا عزیزم! رحمت پروردگار عالم هم هست، امّا اینجا که میفرماید: «قریب من المحسنین» با قاف است، یک موقع خدای ناکرده میشود «غریب من المفسدین». چون فساد به وجود آمد، ما از این رحمت دور شدیم و إلّا رحمت هست و ما خودمان را دور کردیم.
پس یکی از دلایلی که در ماه مبارک رمضان، رحمت پروردگار عالم نزدیکتر میشود و چشیدن آن برای ما عالی و ملموس و محسوس میشود، این است که فساد کمتر میشود.
لذا «قریب من المحسنین» فرمود و «من المؤمنین» هم نفرمود؛ یعنی هر که نیکوکار شد، خدا به او رحمت را قشنگ میچشاند. پس خود فساد عامل میشود انسان از رحمت پروردگار عالم دور بشود، «و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها» خدا اصلاحش کرده چرا فساد میکنید؟! «إنّ رحمت اللّه» رحمت خدا که موجود است، « قریب من المحسنین » امّا به درستی که این رحمت قریب و نزدیک میشود برای آنهایی که نیکوکاتر هستند.
هر کس فساد نکرد، محسن میشود؛ چون مُسیء با محسن فرق میکند. همانطور که در دعا قبل از ورود به نماز میخوانیم: « یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِیءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِیءِ وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِیء». وقتی انسان گناه و فساد نکرد، رحمت خدا نزدیک میشود و تازه یک خصلتی هم پیدا میکند و آن این که مثل خدا میشود و صفت پروردگار عالم را مییابد. محسن حقیقی، پروردگار عالم است، در دعای جوشن کبیر میخوانید: « یا محسن یا مجمل ». آن که محسن شد؛ یعنی به صفت پروردگار عالم مزیّن شده و وقتی مزیّن به صفت پروردگار عالم شد، رحمت پروردگار عالم را میچشد؛ چون بالاترین صفت پروردگار عالم، رحمت است؛ پس قریب، نزدیک و نیک میشود.
2. ایمان/ 3. توسّل / 4. هیچ پنداشتن اعمال خود
لذا برای همین است که میفرمایند برای درک رحمت پروردگار عالم، اوّل همه این است که فساد نکنید. مسئله دوم که پروردگار عالم بیان میفرماید در سوره نساء آیه 175 است: « فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقیما» آنها که به خدا ایمان آوردند و به او اعتصام پیدا کردند، در رحمت داخل میشوند.
پس اوّل راه چشیدن رحمت خدا، فساد نکردن بود و دوّمین مورد، ایمان به پروردگار عالم است. بعد از آن، مسئله دیگری که خیلی مهم است، توسّل به پروردگار عالم است؛ چون مؤمن حقیقی همیشه متوسّل به پروردگار عالم است.
اینکه اولیاء الهی همیشه میگویند: ما دستمان خالی است، خدایا! خودت لطف کن و در بحث اخلاص آن روایت را خواندیم که فردای قیامت در پرونده مخلَصین عالم هیچ چیزی نمیبینند، تا جایی که ملائکه متعجّب هستند که خدایا! چطور میشود پروندهای خالی خالی باشد؟! یا باید پر از حسنات یا پر از سیّئات و یا کمی حسنات و کمی سیّئات باشد، امّا برای اینها خالی خالی است. پروردگار عالم میفرماید: به اینها کاری نداشته باشید، خودم پر میکنم و خدا آن پرونده را پر میکند. فکر کنید وقتی خدا بخواهد پر کند، دیگر غوغاست. عملی که من و شما پر کنیم کجا، آن که خدا پر کند کجا؟! اصلاً قابل قیاس نیست، این هیچ است و آن، همه چیز است. لذا توسّل اینها به خداست.
پس یکی از مواردی که رحمت میآورد، این است که هیچ موقع عمل خودمان را نگاه نکنیم و عملمان را هیچ بدانیم. یعنی عمل را انجام بدهیم، امّا عملمان را حساب نکنیم و فکر نکنیم الآن من یک ما مبارک رمضان روزه گرفتم، اینقدر نماز خواندم و فرمایشات بزرگان را شنیدم و ... دیگر پروندهام حسابی پر است و بینیاز هستم.
انسان بهخودیخود حریص است، منتها این حرص را باید در معنویّت که ماندنی است، خرج کند
البته این را عرض کنم که همین نشستن شما در اینجا، عبادت است و فرق میکند با این که انسان برود در خانه بخوابد و ... . لذا عرض کردیم « نومکم فیه عبادة » یعنی این که نوم شما در این ماه نباید نوم باشد، بلکه باید عبادت باشد؛ یعنی باید به سراغ عبادت بروید و از خواب بزنید. لذا الآن که شما اینجا نشستید، در حال عبادت هستید. اگر احیاناً در اینجا متوجّه نشدید و خوابتان برد، باز هم اینجا بهتر از داخل خانه است. اصلاً همین آوا، همین فضا که بعد از نماز، این همه نفس روزهداران در اینجاست، اثرگذار است. شاید به ظاهر دهان روزهدار بوی خوبی ندهد؛ چون چیزی نخورده و معده خالی است، امّا روایت میفرماید: بوی دهان روزهدار، برای ملائکهالله، مشک است و فضای اینجا الآن فضای مشکآلود و عطر آلود است. لذا چه خوبست که گاهی، بدون این که حواستان پرت شود، در حین شنیدن فرمایشات اولیاء خدا، زیرک باشید و ذکرهایی هم بگویید که دیگر نورٌ علی نور است. چون عرض کردم همانطور که خواندن یک آیه شریفه، یک ختم قرآن است. فرمودند: ذکر یک صلوات بر محمد و آل محمد در این ماه، به اندازه حداقل ده سال است که کسی هر روز، روزی صد بار صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد!
حالا مؤمن باید زیرک باشد و وقتی میبیند اینطور دارند بریز و بپاش میکنند و غوغاست و برکت است، مدام استفاده کند. انسان باید در این موارد طمع داشته باشد و به کم قانع نشود. آیتالله العظمی بهاءالدّینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: حرص دروجود انسان هست و کسی نمیتواند از حرص فراری بشود، امّا خوب است انسان حرصش را ببرد در جاهای دیگر یعنی در معنویّت خرج کند. لذا اولیاء خدا حریصند و در معنویت مدام میگویند: خدا! کم است. در حالی که من و تو نگاه کنیم، میگوییم: چه خبر است، اینها که خیلی عمل دارند، ما هیچی نداریم. امّا آنها میگویند: خدا! ما هیچی نداریم و اینطور حریصند.
پس اصلاً انسان، حریص است، امّا باید این طمع و حرص را در یک جای دیگر خرج کنیم و به سمت معنویّت ببریم، نه مادیّت که میگذاریم و میرویم. فرق مادیّت و معنویّت، در یک جمله کوتاه این است که معنویّت، قابل حمل است، ولی مادیّت، قابل حمل نیست. مادیّت، مال همین جاست، مال دنیاست، شما با ماده نمیتوانید کاری بکنید. موقعی میتوانید پرواز کنید که معنویت باشد. اگر کسی هم با جسم مادی هم توانسته پرواز کند، این معنویت بوده که به قدری روح او قوی بوده که مادّه در مقابل او، ذرّه شده؛ لذا این ذرّه را هم با خودش برده است.
اینها نکته عرفانی است که دارم عرض میکنم. اولیاء خدا، عرفای عظیمالشّأن میفرمایند: مادّه، قابل حرکت نیست. لذا کسی که میتواند طیّالارض یا طیّالجو کند، آنقدر روح او قوی شده و در معنویّات بالا رفته که میتواند مادّه را حمل بکند؛ چون مادّه متعلّق به همین دنیاست و حمل اخروی ندارد و علّت این که اولیاء خدا گاهی با همین جسمشان که از دنیا رفتند، برمیگردند و انسان آنها را میبیند و با آنها حرف میزند، برای این است که آنقدر آن روح قوی است که عالم در تسخیر آن روح است و این جسم هم اندازه یک ذرّه در مقابل آن روح شده و میتواند برود. محشر است دیگر، غوغاست.
پس انسان خوب است حریص باشد، منتها حریص در معنویّت. چون یکی از خصایص آن، این است که ما معنویّت را میتوانیم با خودمان ببریم، امّا مادیّت را خیر. تا حالا چه کسی یک آجر خانهاش را برداشتند و با او دفن کردند؟! یا مثلاً وصیت کرده که حتّی شده یک آجر خانهام یا یکی از چرخهای ماشینم را در قبرم بگذارید؟! دیگر کدام مرکب؟! کدام مسکن؟! عزیز دلم! من و تو مردیم، تازه یکی دیگر ولیّ ما میشود، تا دیروز من، پدر و ولیّ و سرپرست خانواده بودم، همین که میمیرم، یکی دیگر ولیّ من میشود. اگر وصیت نکرده باشد، حتّی برای نماز خواندن هم از پسر بزرگتر او اجازه میگیرند؛ چون او به عنوان ولیّ محسوب میشود. عجب! برای نماز خواندن هم باید اجازه بگیرند؛ یعنی تو دیگر صاحب جسم خودت هم نیستی و حالا یکی دیگر صاحب تو و اموالت شده است.
تمرینی در ماه مبارک برای درک رحمت خدا
« فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ» پس یکی از مطالب این است که خود ایمان و توکّل و توسّل و اعتصام به پروردگار عالم، رحمتآور است، « فَسَیُدْخِلُهُمْ فی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ» پروردگار عالم اینها را در رحمت و فضل خودش قرار میدهد، « وَ یَهْدیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقیما» و جالب این است که اینها را به صراط مستقیم هدایت میکند. صراط مستقیم چیست؟ «صراط مولانا امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(صلوات اللّه و سلامه علیه)».
حالا مطالب دیگری هم در باب درک رحمت و زیاد شدن آن هست که باید در آنها هم تأمّل کنیم. واقعاً در ماه مبارک تمرین کنیم که برای درک رحمت، یکی فساد نکنیم، یعنی کارهایمان فسادانگیز و فسادآور نباشد. ایمان داشته باشیم، توسّل و توکّلمان به خدا باشد و اعتصام به پروردگار عالم داشته باشیم؛ چون اینها رحمت میآورد. «قریب من المحسنین» پس باید محسن و نیکوکار بشویم که هم صفت پروردگار عالم را پیدا میکنیم و هم در صراط مستقیم قرار میگیریم و فضل پروردگار عالم شامل حالمان میشود.
ماه مبارک دارد میدود و تمام میشود، از دست ندهیم!
إنشاءالله ادامه بحث را در جلسه آینده عرض میکنم. البته یک مقدّماتی دیگری هم هست که باید بیان شود و جالب این است الحمدلله خود این قضیّه با بحث شبهای احیاء مناسبت پیدا کرد که تذکراتی را هم انشاءالله عرض میکنم که چه کنیم بتوانیم از این لیالی قدر به خوبی بهرهبرداری کنیم و اولیاء خدا چه کردند.
البته یک نکته آن را همین الان بگویم که اولیاء خدا در ماه مبارک رمضان خیلی مواظبت کردند. اگر من و تو تا به حال مواظبت خوبی نکردیم، عیبی ندارد از همین الآن، هم توبه حقیقی کنیم و هم مواظبت کنیم. حیف است دیگر، این لحظات دارد تمام میشود، نیمه دوم شروع شد. باورمان میشود امروز، شانزدهم باشد؟! تازه شروع کردیم، من امید داشتم بتوانم این خطبه را جلو برویم، امّا میترسم ماه مبارک تمام بشود و فقط در همان آغاز خطبه «بالبرکة والرحمة والمغفرة» باشیم. البته این عمر من و توست که دارد میگذرد. معلوم نیست من و تو تا آخر ماه مبارک زنده باشیم.
پس خیلی مواظب باشیم، همین الآن توبه حقیقی کنیم و حواسمان را بیشتر جمع کنیم، بهره بیشتری ببریم و نگذاریم از دست برود و غفلت نکنیم. چقدر بخوابیم؟! من گفتم برای این که خستگی از بدنت برود؛ پنج دقیقه رو به قبله دراز بکش، به یک نقطه از سقف نگاه کن، پاهایت به هم بچسبد، دستها هم کنار پاها باشد و زیر سر نباشد، فقط به همان یک نقطه از سقف نگاه کن و چشمت این طرف و آن طرف نرود و هیچ فکری هم به ذهنت نرسد، اصلاً به هیچ چیزی فکر نکن. اگر این کار را بکنی، تمام خستگیات میرود و چند ساعت شارژ میشوی. دیدید باطریها را میگذارند، شارژ میکنند؛ این هم همان حالت را دارد. امتحان کنید، امتحان آن مجانی است، ولی دقّت کنید که هیچ فکری در ذهنمان نیاید. اینها لطف خداست، خدا بلد است چه کند. حالا مدام بخوابیم که چه شود؟! حیف است، نبازیم.
عرض کردم که هر لحظه ماه مبارک، شب جمعه است. میفهمید یعنی چه؟! من که نمیفهمم. پیامبر فرمود: اگر میدانستید ماه مبارک چیست، آرزو میکردید که همه عمر، ماه مبارک باشد. اینطور برکت دارد! چرا بخوابیم؟! عرض کردم، اولیاء خدا، از جمله آیتالله مقدّس اردبیلی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن بالجد مقدّس به شاگردانش فرمود بود: جایی که پیامبر عظیمالشّأن، آن هم پیامبری که «لولاک لما خلقت الافلاک» مال پیامبر است، «قاب قوسین او ادنی» مال پیامبر است ، عالم مال پیامبر است، همه چیز مال پیامبر است و دیگر به ظاهر نیاز به این چیزها ندارد؛ دهه آخر ماه مبارک، دیگر بستر را جمع میکرد، جا دارد که ما از اول ماه رجب یا حدّاقل کلّ ماه مبارک رمضان بستر خود را جمع کنیم و اصلاًٌ نخوابیم.
اگر در این شبها نخوابیم، برندهایم. برنامهریزی کنیم، بعد از افطار، حالا مثلاً یک نیم ساعتی هم بخوابیم که بتوانیم شب را بیدار بمانیم. نمیدانیم چه خبر است که مدام میخوابیم! رحمت ریختند! سراپا نعمت ریختند، استفاده کنیم. از آن موقع که عرض کردم با گفتن یک ذکر در این ماه، حداقل ده سال، آن هم هر روز، روزی صد ذکر برایتان نوشته میشود؛ چقدر از اینجا به بعد دیگر تصمیم گرفتیم، انجام بدهیم؟! چقدر لا اله الا الله گفتیم؟! چقدر سبحان الله گفتیم؟! چقدر صلوات بر محمد و آل محمد فرستادیم که افضل اذکار است؟!
مفت از دست ندهیم، دارد میرود. اصلاً رفت، امروز شانزدهم ماه است. اینطور دارد میدود و ما هم باید دنبال آن بدویم. این که عرض کردم اولیاء الهی مثل آیتالله مقدّس اردبیلی، آن مرد الهی و عظیمالشّأن و دیگران، گاهی از پنجم یا ششم ماه دعای وداع میخواندند، برای همین است. بعضی میگفتند: آقا! هنوز نیامده که شما دارید وداع میخوانید؟! امّا آنها میفهمیدند یعنی چه، ما چه میفهمیم؟!
حالا ما باید چه کنیم؟ یک مقدار در این حرفها که مال اولیاء است، تأمّل کنیم. هر چه پای این مباحث معرفتی بنشینیم، برندهایم. حالا داخل خانه برویم، چه بکنیم؟! این همه برای دنیا دویدیم، یک ماه هم نمیشود برای خودمان بدویم؟!
«بالنبی و آله صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)»