شرح خطبه شعبانیّه
هیجدهم رمضان المبارک 1434 جلسه: سیزدهم 05/05/92
«عن الصادق(علیه الصّلوة و السّلام) التَّقْدِیرُ فِی لَیْلَةِ تِسْعَةَ عَشَرَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ».
«یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»
میزان بهره بردن هر کس در شب قدر
اوج رحمت و برکت خدا در اوج ضیافت الله، در شبهای باعظمت قدر است. تعبیری که اولیاء خدا دارند این است: «القدر قافه قرب اللّه» قرب خدا حاصل میشود. «و دائه دعوة اللّه و رائه رحمت اللّه».
در این روایتی که عرض کردیم حضرت بیان فرمودند، پرردگار عالم در این دعوت جانانهای که از ما فرمودند، «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ»، امشب را شب تعیین، شب بیست و یکم را شب تقدیر و شب بیست و سوم را شب امضاء اعلام کردند.
پروردگار عالم میخواهد که امشب همه را ببیند. آنقدر کریم و رحیم و رئوف است که میخواهد همه انسانها بیایند، میخواهد هر کسی را هم که تا به حال نیامده، ببیند. ذوالجلال و الاکرام در آن ضیافت خاص که ضیافت اولیاء است، یک بار عام را هم مرحمت میکند. امشب همه میبرند، امشب به همه لطف و کرامت و عنایت میکند منتها هر کسی به اندازه خودش و مهم هم اینجاست که آن اندازه را هم حضرت حق تعیین نکرده، اندازه را خود ما به واسطه و اعمال و کردارمان و به واسطه نوع برخوردمان با ماه مبارک رمضان تعیین کردهایم. این که چطور بودیم، ذهنمان پاک بود، فکرمان پاک بود، دستمان پاک بود، چشممان پاک بود، اعضاء و جوارحمان پاک بود یا نه. هر قدر پاک و طاهر بودیم، به همان اندازه از امشب بهره میبریم. در این شکّی نیست و این دیگر پرواضح است که هر کسی امشب نسبت به آن طهارت درونی خودش بهره میبرد. اصلاً سعه صدری که به وجود میآید، همین طهارت است. اندازهها براساس همین طهارت درونی است.
صیام قلب
آنقدر مهم است که بیبی دوعالم، حضرت فاطمه زهرا(صلوات اللّه و سلامه علیها) فرمودند: «صوم القلب افضل من صیام اللسان و صوم اللسان افضل من صیام الطعام». افضل - به قول ما طلبهها باب افعل التفضیل است؛ یعنی دیگر برترین و بافضیلتترین- این است که قلب در صیام باشد.
صیام قلب چیست؟ این که اجازه رخنه افکار بد و زشت، افکار شهوتانگیز و بد نسبت به دیگران را ندهد.
صیام لسان چیست؟ این که انسان سکوت کند که این هم از صوم طعام خیلی بهتر است؛ یعنی همان روزه سکوت. روزه سکوت این نیست که انسان اصلاً حرف نزند بلکه زبانش را کنترل کند طوری که خدای ناکرده دیگر غیبت، تهمت، فحّاشی و حرفهای رکیک از این زبان خارج نشود.
غیبت چیست که «اشد من الزنا» است؟ اشد هم باز باب افعل التفضیل است. آن هم اشد از آن عمل خبیثهای که انسان اسمش را میشنود، مو بر تنش سیخ میشود. غیبت یعنی این که انسان عیب کسی را بیان کند و حیثیت و آبروی او را بریزد و او راضی نباشد. در غیب آن عیب وجود دارد، نه این که وجود نداشته باشد. وجود نداشته باشد که تهمت است. تهمت هم که دیگر وامصیبتا! نمیداند، بعد فرض و تخیّل میکند و بیان میکند.
اگر کسی بخواهد به اینها مبتلا نشود، راهش همین صیام قلب است. «و صوم القلب افضل من صیام اللسان و صوم اللسان افضل من صیام الطعام»؛ یعنی اجازه ورود افکار بد و پلید به خودم ندهم. چرا؟ چون میخواهم امشب محضر پروردگار عالم وارد شوم. هر کس در این ماه مباک رمضان توانست خودش را با اینگونه کند، برنده است.
عاقبت یک ظنّ و گمان بیجا!
یک مثال بزنم. این داستانی است که واقعیّت است، داستان راستان است. یک شخصی که اسمش هم هست، خودش در اینترنت مطلبش را گذشته و نقل میکند: ما در مسجدی سمت چهارراه سیروس یک آشیخ حسنی داشتیم که همه به او خیلی اعتماد داشتند. همه کارهای مردم را انجام میداد، حتّی مواقعی که نیاز به غسل و کفن بود، او انجام میداد و ... .
من یک روز ظهر که رفتم در مسجد نماز بخوانم، دیدم او از دستشویی بیرون آمد و بدون این که وضو بگیرد، رفت در محراب ایستاد و نماز خواند. متحیّر ماندم که خدایا! یعنی چه؟! چرا این کار را کرد؟! خیلی ناراحت شدم، نمازم را فرادا خواندم و به دو سه نفر از آقایان دیگر هم گفتم که آقا من این عمل را از ایشان دیدم، از دستشویی بیرون آمد و حتّی دستش را هم نشست و مستقیم در محراب آمد و نماز خواند. این را که دیگر من خودم دیدم، کسی نگفته که بگوییم مثلاً مطمئن نیستیم.
این داستان همینطور دهان به دهان پیچید و طوری شد که دیگر هیچ کس نمیآمد پشت سر او نماز بخواند. حتّی فرزندانش هم شنیدند با او قهر کردند و خلاصه یک طوری شد که این آقا رفت و آنجا را ترک کرد. همه متعجّب بودند که چرا اینطور کرد، اصلاً نکند نفوذی بود، یهودی بود، مسیحی بود و ... .
ما هم دیگر خبری از او نداشتیم و دو سه سالی از این جریان گذشت. من یک روز رفتم آمپول زدم، بعد احتیاط کردم، پنبه را که برداشتم، گفتم: میروم با آب شلنگ یا آفتابهای که در دستشویی مسجد است، خودم را آب میکشم. به دستشویی رفتم و آب کشیدم و بیرون آمدم. چون دائمالوضو بودم، تا بیرون آمدم؛ چون وضو داشتم، دیگر نمیخواستم وضو بگیرم. یکدفعه به ذهنم جرقه خورد که نکند آن بیچاره هم همین حال را داشته. مثل من که امروز اینطور شدم، نکند او هم آمپول زده بوده و وضو داشته است و چون دیگر وقت نماز بوده، خودش را آب کشیده و در محراب رفته و نماز خوانده است. یکدفعه دودستی بر سر خودم زدم که ای وای! یک فکر خطا به قلبم خطور کرد، چه شد؟!
شروع کردم اینطرف و آنطرف به دنبال او گشتن. در اطراف حرم حضرت عبدالعظیم ی کسی را میشناختم که رفیقش بود، پیش او رفتم و سراغش را گرفتم. گفت: من دو سال پیش او را دیدم، به من گفت: آبرو و حیثیّتم را بردهاند، زن و بچّهام مرا طرد کردند و من دیگر کسی را ندارم. میخواهم به نجف پیش امیرالمؤمنین بروم. الان هم دیگر از او خبری ندارم.
لذا یک ظن و گمان بیخود اینطور انسان را بیچاره میکند. «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» همین است. تا قلب طاهر نشود، به درد نمیخورد. صوم حقیقی، صوم قلب است. آبروی یک انسان را میبرند، زن و بچّه و همه از او جدا میشوند و مجبور به ترک وطن میشود، برای یک شک که از دستشویی بیرون آمد و رفت در محراب ایستاد و شروع کرد به نماز خواندن. پروردگار عالم میگذارد چند سال بعد به او نشان میدهد که نکند آن موقع اشتباه کردی. میگوید: از آن روز به بعد هم هر کس در نجف اشرف رفت، او را پیدا نکرد. هرچه آدرس بود دادم، امّا تا به حال پیدایش نکردم.
اگر من و تو در گرمای تابستان که مردم لهله میزدند، کسی بیرون نبود، دیدیم یک سوپری که حالا به تعبیری قیافهاش هم غلطانداز است - چون « اتقوا مواضع التّهم» دیگر - دارد با یک مشتری میگوید و میخندد، نگوییم معلوم است اینجا خبری است. اگر به پای من و تو، بیخود و بیجهت نستجیربالله زنا بنویسند - چون آنها که کاری نکردند - آش نخورده و دهان سوخته میشویم. ما چه میدانیم؟! حتماً یک اتّفاقی افتاده که خندهشان گرفته، ظرف ماستی افتاده یا مطلبی شده. نباید هر خندهای را بنای بر این بگذاریم که این عشوه میآمده، بگوییم: چون قیافهاش هم چنین و چنان بود، آن آقا هم که قیافهاش غلطانداز است، پس اینها داشتند کاری میکردند. با چه دلیل و برهان و منطقی این حرف را میزنیم؟! اگر اینطور باشیم، آنوقت چطور میتوانیم شب قدر، شب احیاء، محضر پروردگار عالم باشیم؟!
چرا شب قدر در ثلث سوم ماه مبارک است؟!
لذا امشب، شب تعیین است. برای هر کس معیّن میکنند که چه باشد، منتها بر این اساس که چه آورده باشد. این را به ذهن بسپارید: اصلاً یک دلیل این که پروردگار عالم شبهای قدر را بعد از این که حدوداً دو سوم ماه مبارک رمضان میرود، میگذارد؛ این است که حدّاقل انسان در این فرصت آمادگی پیدا کند. بالاخره چون روزه است، ذهنش، فکرش، زبانش، گوشش، چشمش - که چه و که را دارد میبیند - همه اینها آمادگی پیدا کند که شب قدر که شب اوّل، شب تعیین است، برایش معیّن شود. یک حالت آمادگی داشته باشد و بگوید: من با این حال آمدم.
تنها عبادتی که ترک فعل است، نه انجام فعل!
اتّفاقاً صیام که در ماه مبارک رمضان است، تنها عبادتی است که ترک فعل است. عبادات دیگر انجام فعل است. حج انجام فعل است، صلاه انجام فعل است امّا این این ترک فعل است. یعنی چه ترک فعل؟ یعنی نخور، نیاشام، نبین، نرو، غیبت نشنو، نگو، ننویس، نکند قلمت ناجور کار کند، نکند پایت خدای ناکرده برود جایی که گناه است - اگر به جایش جای خوب بروی که نور علی نور است امّا اصلش این است که جای گناه نروی - همه اینها ترک فعل است. تازه نخوردن از حلال هم هست، نه از حرام.
تازه موقعی هم که به تو اجازه حلالش را میدهند، دیگر خودت میل نداری. اصلاً یک دلیل این که موقعی که افطار میشود با این که تا قبل حرص و ولع میزد امّا دیگر یک استکان آبجوش، چای یا شیر که میخوری، انگار اصلاً دیگر هیچی نمیخواهی - معمولاً همه میگویند آدم نمیتواند زیاد بخورد – همین است؛ یعنی خدا میخواهد بگوید ببین من تمرینت دادم و کاری کردم که حتّی وقتی هم میگوییم از حلال بخور، دیگر خودت بگویی نمیخواهم. لذا اصلاً معده انسان خودبهخود کوچکتر میشود و کمتر میخواهند.
آن شخص یک عمل را انجام داد و خودش مطلبش را نوشته و در اینترنت قرار داده که هم شاید احتمالا یک کسی آن شخص را پیدا کند و هم به ما بگوید: مواظب باشید من بیچاره و بدبخت و گرفتارم. واقعاً هم گرفتار است، حق النّاس است. حالا آیا آن شخص را پیدا کند یا نکند؟ آیا او از دنیا رفته باشد یا نرفته باشد؟ اگر او با آن دل شکستهاش از دنیا برود، این چه میخواهد بکند؟! شب تعیین، در این اوج رحمت الهی چطور میخواهد تعیین کند؟! همه زندگی و آبرو و حیثیت را از او گرفتند، بالاخره برای خودش عزّتی داشته، امام جماعتی بوده، همه را از او گرفته است.
برای همین است که «الصوم القلب افضل من صیام اللسان و صوم اللسان افضل من صیام الطعام» است. یک ظنّ و گمان بیجا اینطور است. خیلی مواقع انسان خیلی چیزها را تصوّر میکند ولی واقعیّت خارجی ندارد. خیلی چیزها را هم نمیشود طرف تئضیح بدهد. مثلاً اگر بگوید من رفتم آمپول زدم، مدام میگویند یعنی چه و هی باید توضیح دهد. اصلاً بعضی که زود دلشان میشکند و اصلاً دفاع نمیکنند و از همان جا به خدا میسپارند. آنوقت اگر خدا بخواهد دفاع کند، وامصیبتاست، «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا».
نکاتی جهت آمادگی ورود به شبهای قدر
امشب، شب تعیین است و پس فردا شب، شب تقدیر است که مقدّرات معلوم میشود، شب بیست و سوم هم، شب امضاست، امضاء آقاجان. لذا ذیل این اعمالی که این مرد مخلص الهی، آیتالله حاج شیخ عبّاس قمی در مفاتیح آورده یا آن سیّد عظیمالشّأن و بزرگوار، آیتالله سیّد بن طاووس(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در کتب ادعیهشان آوردند، یا نکاتی که آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی، آن آیت حق، آیت بالله در المراقبات آوردند که عنایت بفرماید و اینها را انجام دهید که آمادگی داشته باشید، من هم چند نکته را عرض میکنم که اینها مطالبی است که سینه به سینهای از اولیاء خدا رسیده است.
1. اوّلین مطلب این است که همانطور که از اوّل ماه مبارک عرض کردم تا میتوانیم فکر و ذکر و لسانمان در همه لحظات - اگر اینطور بشود که چه میشود - مشغول به آقاجان، حضرت حجّت بن الحسن المهدی(ص) باشد. البته ما باید همیشه این طور باشیم امّا در این ماه بیشتر. همانطور که ما همیشه باید قرآن بخوانیم امّا در این ماه بیشتر. حالا به خواندن دعای سلامتی «اللهم کن لولیک»، دعای فرج «الهی عظم البلاء» یا ادعیّه دیگر تا میتوانیم به یاد آقا مشغول باشیم، افکارمان به یاد آقا باشد.
حالا شاید یک پیرزن یا پیرمردی خیلی نتواند این ادعیّه را بخواند، اشکال ندارد. حدّاقل میتوانیم خیلی ساده به فارسی، مؤدب و خودمانی بگوییم: آقاجان! امشب شما همه کارهای. من هم فقیر بیچارهام. ای کسی که همه کاره عالم تویی! مردم همه میآیند ناله و فغان میکنند الان دیگر بار عام هم داده است. خیلیها هستند که شاید سالی یک بار در مساجد پانگذرند امّا شبهای قدر میآیند. خدا مقلب القلوب است، قلوب را برمیگرداند. لذا این شبها غوغا میشود، خدا همه را میآورد. در این شلوغی – البته برای آنها که شلوغی نیست این تعبیر ماست. عیبی ندارد، میگویند: هر کسی از ظنّ خود شد یار من. آقاجان هم دوست ما همینطوری حرف بزنیم - این همه ملائکه میآیند، «تنزل الملائکه و الروح» ، مردمه همه هستند، غوغاست، تغییر و تحوّلات و مقدرات عالم میخواهد رقم بخورد. آقاجان! من بیچاره در این جمعیّت یک گوشهای نشستم. من مذنب، من گنهکار، من بیچاره، من بدخت، من بیچیز، هیچ ندارم. شاید یک عدّه چیزی آوردند، امّا آقاجان من هیچ ندارم، در ماه مبارک رمضان هم چیزی کاسبی نکردم، باختم. سرمایهام را هم از دست دادم. یخ فروش بودم، یخم هم آب شد، هیچی ندارم. فقیر فقیرم. ژندهپوش هم آمدم، گدای گدایم. آقاجان! یک جرعه آب هم ندارم بخورم، یک لقمه نان هم ندارم بخورم، هیچ ندارم. خیلی فقیرم. جایی ندارم، کجا بروم؟! ای آقای خوبیها! ای آقای ثروتمند! ای آقایی که عالم دست توست! ای پادشاه عالم! من بیچاره فقیرم، یک کمکی به من کن. اعمال ندارم، یک خورده اعمال به من بده. کاسه گداییام را آوردم، شما پرش کنی، هیچ ندارم. تشنه، گرسنه، برهنه، حتّی لباس ندارم، آبرویم دارد میرود. بعضی لباس فاخر تقوی پوشیدند امّا من بیچاره کولیِ کولی هستم.
لذا تا میتوانیم یاد آقاجان باشیم، همیشه باشیم امّا امروز خیلی خیلی بیشتر. همه چیز به دست مقدّس حضرت است. حضرت صاحب باید همه چیز را من ناحیه الله امضاء کند. پس اوّل همه یاد آقاجان باشیم.
2. دومین مطلب این که از هم حلالیّت بطلبیم؛ به خصوص از پدر و مادر.
من عرض کردم اگر پدر و مادرتان زنده هستند- که خوشان به سعادتتان - بروید دست و پایشان را ببوسید و حلالیّت بطلبید امّا اگر هم غریق رحمت الهی شدند و در تهران هستند، حتماً سر قبورشان بروید. اگر هم در تهران نیستند و در شهرستانهایی هستند که شما حالا نمیتوانید بروید و دستتان کوتاه است، عرض کردم در قبرستان بروید، به خصوص در جایی که مردان خدا ، مثل آیتالله خوشوقت، مثل آیتالله حقشناس و امثال اینها هستند، در حضرت عبدالعظیم یا بهشت زهرا یا در قبرستان کنار قبر یک حالتی مثل قبر بکشید و آنجا بنشینید و فاتحه بخوانید. بگویید: پدر جان من را ببخش. یا اگر مادرتان است، مثلاً بگویید: مادرجان ممنونم، من را با حبّ اهلبیت شیرم دادی؛ من را ببخش. إنشاءالله از ماه مبارک بهرهمند شوید. فاتحه بخوانید، حرف بزنید و حلالیّت بطلبید. اگر تا حالا نرفتید، الان هم دیر نشده. حتّی بعدازظهر هم میتوانید بروید. نیّت کنید و خودتان تنها هم شده یک طوری بالاخره بروید. برای اجدادت هم فاتحه بخوان، پدربزرگ، مادربزرگ، بگو: ای کسانی که حق گردن ما دارید، خدا همهتان را بیامرزد. فاتحه بخوانید، خیلی اثر دارد.
همسایهها از هم حلالیّت بطلبند. دوستان از هم حلالیّت بطلبند. زن و شوهر حلالیّت بطلبند. خانواده از همدیگر، برادر، خواهر، فرزندان همه از هم حلالیّت بطلبند. مگر زین العابدین(علیه الصّلوة و السّلام) رساله حقوق تبیین نفرمود، همه بر گردن همدیگر حق داریم. شما از فرزندت حلالیّت بطلب که اگر یک موقع داد زدی، ظلم کردی. با ظلم در شب قدر راهمان نمیدهند. امشب پاک برویم، میخواهند تعیین کند، میخواهند ببیند چند مرد حلاجیم.
3. مسئله دیگری که خیلی مهم است این است که امشب زیاد صدقه بدهیم. من عسر و حرج برای کسی درست نمیکنم امّا اگر کسی بتواند ذبح هم کند خیلی عالی است. اگر نمیتواند هم صدقه کفایت میکند امّا اگر توانست برای سلامتی آقا، امام زمان ذبح کند و بگوید: آقاجان! من برای سلامتی تو ذبح کردم، تو هم اعمال بد من را ندیده بگیر. آقا فقیرِ فقیرم.
4. مسئله دیگر این که امروز تا شب خیلی استغفار کنیم.
5. یک چیزی هم که استغفار را بیمه و تضمین میکند ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد است که عرض کردم روایات میفرمایند گناهان کبیره را هم میبخشد. پس ذکر صلوات را هم خیلی داشته باشیم.
6. یک ذکر دیگر هم، ذکر «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ» است. بگو: خدا! من دست خودم باشد، خراب میکنم. لذا امور را به خودت سپردم. وقتی انسان به خودش بسپارد و خدا وکیل امر انسان شود و تفویض امر به ذوالجلال و الاکرام شود معلوم است، او به بهترین نحو انجام میدهد.
7. یک سری اعمال دیگر هم هست که برای این سه شب قدر است. یک سری هم مخصوص امشب است. حالا دیگر به مفاتیح مراجعه کنید. یکی از مطالب مهم در این شبها و به خصوص امشب هم همانطور که میدانید بحث استغفار است که لعن به دشمنان اهلبیت است که وارده شده امشب انجام بدهیم. امشب صد مرتبه «استغفر اللّه ربی و اتوب الیه» وارده شده و صد مرتبه هم «اللهم العن قتلة امیرالمؤمنین» که خدا آن به آن بر لعن و نفرین و عذاب او بیفزاید. خدا ابنملجم ملعون را لعنت کند. لذت اینها را هم داشته باشیم و این شب را از دست ندهیم.
8. یکی از مطالب دیگری که خیلی مهم است این است که نزدیک غروب آفتاب غسل کنید. غسل هم که میکنیم همان جا به فارسی اعلام کنیم: خدایا! غسل میکنم که از همه ذنوب پاک و طاهر شوم و من را در این شب باعظمت بپذیری.
9. بحث دیگر دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید دارد. بعد هم نمازت که تمام شد و سلام دادی، هفتاد مرتبه «استغفر اللّه و اتوب الیه» میگویی. خصوصیّتی که حبیب خدا، پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) برای این نماز معیّن کردند، این است که فرمودند: هنوز شحص از جایش بلند نشده که پروردگار عالم خودش و پدر و مادرش را میآمرزد. خیلی کوتاه و راحت است، حداقل این را از دست ندهیم و انجام بدهیم.
دعاهای دیگری هم هست که در مفاتیح بیان شده است، آن دعاها را بخوانیم.
10. مسئله دیگر بحث احیاء است. عزیز دلم! اگر یک موقعی خستهای، امروز یک چندساعتی بخواب ولی نگذار این شبهای احیاء ولو به لحظهای پلکت روی هم برود. نکند در مجلس آمدی امّا شاداب نباشی و یک موقع لحظهای چشمت بسته شود، مواظب باش شبهای احیا اینطور نشود.
آنقدر این شبها مهم است که حضرت صادق القول و الفعل مریض بودند و در بستر خوابیده بودند امّا فرمودند: من را بردارید و در مسجد ببرید؛ یعنی یک موقع کسی نگوید حالا من در خانه احیاء میگیرم.
من یک مطلبی بگویم؛ خیلیها که این شبهای ماه مبارک در خانه نشستند، باختند. نمیدانند هم چطوری باختند. ولو به مریضی اگر میآمدند، برنده بودند. شما که آمدید، برندهاید امّا آن کسی که نیامده نمیداند چه باخته است. خدا گواه است، با زبان بسته به صیام دارم بیان میکنم، اگر یک خورده پرده کنار برود، سینهخیز از خانهاش به سمت مجالس میآید. نمیدانیم این خیرات و برکات لیله، آن هم با هم بودن، آن همه با هم «الهی العفو» گفتنها چیست ولو به این که چیزی هم متوجّه نشویم چیست.
این را من به شما عرض کنم: اصلاً پروردگار عالم که نمیخواهد ما راستی راستی چیزی متوجّه شویم. پروردگار عالم میخواهد ما چیزی متوجّه نشویم و بگوییم: خدایا! ما چیزی هم نمیفهمیم، فقط «الهی العفو». این که شما میبینید من شبها مدام خیلی «الهی العفو» میگویم برای همین است و اولیاء خدا همینطور بودند. خدا دوست دارد ما دور هم جمع شویم، «ید اللّه مع الجماعه» دیگر، آن هم در ماه مبارک رمضان و دل شب، فقط بگوییم: «الهی العفو الهی العفو». آن وقت این صداها که در هم میپیچد، نمیدانی چطور ملائکه فوج فوج پایین میآیند، غوغا میشود. این میرود، آن میآید، قیامت میکنند. لذا آن که نیامد، باخته، بد هم باخته است. اگر پرده بالا برود میفهمد چه خبر بوده و زار زار گریه میکند؛ در سرش میزند و سینهخیز میآید. پس احیاء را از دست ندهیم.
به قدری احیا مهم است که فرمودند: هرکه این شبها احیاء کند، همه گناهان او آمرزیده میشود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینی کوهها و کیل دریاها باشد. خدا اینطور احیاء را دوست دارد.
11. مسئله دیگری که باید عرض کنیم که خیلی هم مهم است و این هم از آن مطالبی است سینه به سینه بیان شده و حسب دعاهای ماه مبارک هم معلوم است موجودیّت دارد، دعای برای یکدیگر است. عزیزان دلم! برادران گرامی! خواهران گرامی! فرزندان عزیزم! جوانهای عزیز! اوّل برای هم دعا کنیم، بعد برای خودمان. در این زمینه روایت هم داریم.
امشب هم زرنگ باش، اوّل برای خودت دعا نکن، به دیگران دعا کن. نمیخواهم بگویم فردی دعا نکنید، اشتباه نشود. بگویید: خدایا عاقبتم را به خیر کن. خدا! خانه ندارم، خدا! همسر خوب میخواهم، خدا بچّههایم را اهل کن، مریضم را شفا بده و ... . هرچه میخواهیید، دعا کنید، مادی هم دعا کنید، چون امشب آن قدر بریز و بپاش عجیب و غریبی است که نگو امّا میخواهم عرض کنم اگر اوّل برای دیگران دعا کردی اگر یک موقع، یکی از دعاهای خودت هم یادت رفت، اشکال ندارد. یک موقع میبینی نماز صبح خواندی میگویی من میخواستم این دعا را برای خودم کنم، یادم رفت. عیبی ندارد، دعایی که برای مردم کردی، بخواهی نخواهی آن دعا را تضمین شده قرار میدهد.
مثلاً بگو: خدایا! دوستانم گرفتارند، مشکل دارند، مشکلشان را رفع کن. خدایا! مسجد و حوزه ساخته نشده، موانعش را برطرف کن - همین آمین که شما الان گفتید، دعایتان مستجاب شد. مگر نفرمودند: «دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ» هر لحظه ماه مبارک رمضان شب جمعه است. إنشاءالله عنایت میشود -
پس اول برای دیگران دعا کنیم، برای همدیگر دعا کنیم. خدا! رزق رفیقم، رزق همسایهام، رزق فامیلم تنگ است. رزق او را وسعت مرحمت بفرما. خدایا! مریض دارد، مریضش را شفا عنایت بفرما. خدایا! بچّههایش نااهل هستند و گرفتارش کردند، دارد آبرویش میرود. بچّههایش را اهل کن. خدایا! آبرویش را حفظ کن.
ببین چقدر کیف میدهد برای هم دعا کنیم. خدا خیلی دوست ما دیگران را دعا کنیم. عرض کردیم به قول مرحوم ابوی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) اینطور نباشیم که در سجده برویم و فقط بگوییم: «سبحان ربی الاعلی و به من ده»، برای دیگران هم بخواهیم. خدا به واسطه دیگران به ما هم میدهد. خدا وقتی میبیند، بنده ای اینطور است، عنایت میکند.
در روایات هم داریم بیان شده وقتی شما یک فاتحه میخوانید برای همه نیّت کنید، آن یک فاتحه نه تنها کم نمیشود، بلکه آن یک فاتحه را به همه میدهند. دستگاه پروردگار عالم با دستگاه ما متفاوت است، مرحمت میکنند. خوب است یاد دیگران باشیم که خدا به ما بدهد.
همانطور که در دعای ماه مبارک هم عرض میکنیم: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ»، دائم «کُلَّ» بیان میشود. لذا برای دیگران دعا کنیم.
پروردگارا! به آقاجانمان قسمت میدهیم، ما را جزء سربازان آقاجان بگردان.
«السلام علیک یا اباالحسن یا امیرالمؤمنین»