وجود مقدّس حضرت ثامنالحجج(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: «وَ عِلَّةُ فَرْضِ الْحَجِّ مَرَّةً وَاحِدَةً» علّت این که یک بار حجّ، واجب است، چیست؟ میفرمایند: «لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَضَعَ الْفَرَائِضَ عَلَى أَدْنَى الْقَوْمِ قُوَّةً فَمِنْ تِلْکَ الْفَرَائِضِ الْحَجُّ الْمَفْرُوضُ وَاحِدٌ ثُمَّ رَغَّبَ أَهْلَ الْقُوَّةِ عَلَى قَدْرِ طَاقَتِهِمْ» علّت وجوب یک بار حجّ در مدّت عمر انسان این است که پروردگارعالم در همه واجبات و فرایض، ملاحظه بشر را کرده، آن هم ملاحظه کم قدرتترین مکلّفین را «وَضَعَ الْفَرَائِضَ عَلَى أَدْنَى الْقَوْمِ قُوَّةً».
توجّه کنید، نکته بسیار مهمّی است، حضرت اینجا نمیفرمایند: «مَنِ اسْتَطاعَ»[1]، نمیفرمایند: برای این که خدا میگوید بر ثروتمندان عالم یکبار بیشتر، فرض نیست. عجیب است، حضرت کلامی را به کار میبرند که معلوم میشود حجّ برای منِ ضعیف هم واجب است.
یک مثال بزنم، در صیام میگویند: کسی که توانایی ندارد، روزه نگیرد، البته شرایط دارد، میگویند: حتّی اگر کسی میتواند استراحت کند و روزه بگیرد، بگیرد، امّا در مورد نماز میگویند بر همه واجب است؛ چون نماز خیلی مشکل نیست. با اینکه نماز بالاترین فرایض محسوب میشود امّا شما دمِ مرگ هم میتوانی نماز بخوانی. شرایطش اینگونه است که مثلاً در رکوع و سجود چشمها را به هم بزنی، امّا روزه را، چون مریض هستی و نمیتوانی، اشکالی ندارد که نگیری، خداوند متعال به قوّه انسان نگاه میکند.
در مورد حج به قوّه مالی اشاره نفرمودند، میفرمایند: «وَضَعَ الْفَرَائِضَ عَلَى أَدْنَى الْقَوْمِ قُوَّةً فَمِنْ تِلْکَ الْفَرَائِضِ الْحَجُّ الْمَفْرُوضُ وَاحِدٌ ثُمَّ رَغَّبَ أَهْلَ الْقُوَّةِ عَلَى قَدْرِ طَاقَتِهِمْ» نه «علی قدر اموالهم ». اتّفاقاً روایت داریم که حتّی اگر نان و سرکه بخورید و پول جمع کنید که به حجّ بروید، میارزد.
میفرمایند: وجوب حجّ در مدّت عمر، یک بار است برای این که خداوند در همه واجبات و فرایض، ملاحظه کمقدرتترین مکلّفین را فرموده است. کسی مشکل دارد و نمیتواند بایستد و نماز بخواند، به او میگویند اشکالی ندارد، بر روی صندلی بنشین و بخوان. پس پروردگارعالم برای کمقوّتترین مردم به اندازه وسع وجودی بدن او برنامهریزی کرده است.
میفرمایند: خداوند حجّ را یک بار قرار داده. معلوم میشود همه باید بروند، برای اینکه ضعیفترین افراد هم ظاهراً یک بار را میتوانند بروند. خیلی جالب است، برای همین هم بعضی از آقایان میگویند: ما نمیتوانیم اعلام کنیم کسی که پیرمرد و پیرزن است نمیتواند حجّ برود؛ چون ضعیفترین افراد هم میتوانند.
بعد میفرمایند: یکی از آن واجبات، حجّ است که وجوبش یک مرتبه در عمر است و زمانیکه صاحبان قدرت، آنهایی که قوّت دارند، ترغیب به حجّ شدند، دیگر مکرّر آن را به جا بیاورند. ولی طبیعی است که صورت ظاهر، یکبارش برای این است که خدا اضعف انسانها را نگاه کرده است «أَدْنَى الْقَوْمِ قُوَّةً» و این عجیب است. خیلی جالب است، اگر با این دید نگاه کنیم، معلوم میشود که حجّ را باید همه بروند.
الآن در واجبالحجّ بودن، بحث مادّی، خیلی کم مطرح است. طرف ثبتنام میکند تا ده، بیست سال دیگر که نوبتش شود. حتّی بعضی طور دیگر هم میگویند که ما فعلاً نمیتوانیم بگوییم و باید مباحث نظام را در نظر بگیریم، میگویند: اگر ممکن است و اگر توانایی دارد حجّ را از راههای دیگر برود.
پس حجّ را هرکسی که میتواند به هر عنوان باید برود، حالا از جای دیگر یا از مکانی دیگر برود، اشکال ندارد. بعضی میگویند که کار آنان درست است؟ اتّفاقاً درست است و هیچ اشکالی ندارد، چرا بیهوده بخل بورزیم. البته به شرطی که فلسفه حجّ را بدانند. بعضی فلسفه حجّ را نمیدانند و به عنوان یک سفر تفریحی میروند، این فایده ندارد امّا اگر کسی فلسفه حجّ را بداند ولو به این که بگوییم از طریق دبی، امارات، عراق و ... برود، هیچ اشکالی ندارد، به شرطی که فلسفه حجّ را بداند و بتواند هم در آنجا و هم بعد از برگشت در اینجا مثمر ثمر باشد، خیلی عالیست.
پس وجوب حجّ یک بار بیان شده است؛ چون خداوند «أَدْنَى الْقَوْمِ» را در نظر گرفته است ولی خداوند صاحبان قدرت و قوّت را ترغیب کرده که حجّ را مکرّر به جا بیاورند. این بحث عمره نیست، بلکه حضرت میفرمایند: حجّ واجب را مکرّر بروند.
حجّ عارفان، جلسه دهم، 20/7/90