دائم به حجّ بروید
امام صادق (صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: «عَلَیْکُمْ بِحجّ هَذَا الْبَیْتِ فَأَدْمِنُوهُ فَإِنَّ فِی إِدْمَانِکُمُ الْحجّ دَفْعَ مَکَارِهِ الدُّنْیَا عَنْکُمْ وَ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ»[1]
حسب روایات شریفه و همچنین آیاتی که تلاوت کردیم بیان شد که حجّ، فردی نیست. به خصوص آیات سوره بقره را تبیین کردیم که راجع به حضرت ابراهیم(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) بود و فرمودند: « وَ أَرِنَا مَنَاسِکَنَا »[2]، و اتّفاقاً با جواب حضرت صادق القول و الفعل(صلوات اللّه و سلامه علیه) به ایراد اهانت آمیزی که ابن ابیالعوجاء آمده و میگیرد، معلوم شد که این بیت، جایگاهی برای کمال و مرکز اجتماعی برای عظمت مسلمین و دین است «وَ طَرِیقٌ یُؤَدِّی إِلَى غُفْرَانِهِ مَنْصُوبٌ عَلَى اسْتِوَاءِ الْکَمَالِ وَ مُجْتَمَعِ الْعَظَمَة»[3].
روایات دیگری را هم بیان کردیم، از جمله این روایت شریفه که امام باقر(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «الْحجّ تَسْکِینُ الْقُلُوبِ»[4]، که توضیح دادیم و این روایت از امام صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) که فرمودند: «مَا مِنْ بُقْعَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمَسْعَى لِأَنَّهُ یَذِلُّ فِیهِ کُلُّ جَبَّار»[5]. بیان شد که آن هروله و مطالب در آن حالت، انسان را خاضع و خاشع میکند و اجازه طغیاندهی نمیدهد.
حضرت در این روایت شریفه میفرمایند: «عَلَیْکُمْ بِحجّ هَذَا الْبَیْتِ فَأَدْمِنُوهُ فَإِنَّ فِی إِدْمَانِکُمُ الْحجّ دَفْعَ مَکَارِهِ الدُّنْیَا عَنْکُمْ وَ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ» بر شما باد به حجّ و بر آن مداومت بورزید، «فَأَدْمِنُوهُ» یعنی دائمی باشد؛ چون این حجّی که شما دائم انجام میدهید، مکاره دنیا را دفع میکند. نکته مهم، همین «دَفْعَ مَکَارِهِ الدُّنْیَا عَنْکُمْ » است.
سؤالی در اینجا مطرح میشود و آن اینکه حضرت میفرمایند: دائم به حجّ بروید، از آن طرف میدانید که از لحاظ فقهی و حسب فرمایش پروردگارعالم و روایات، حجّ بیش از یک بار بر انسان واجب نمیشود و بیان شد هر که هم در ایّام حجّ به آن جا برود، باید آن کارها را انجام دهد ولی وجوب حجّ فقط یک بار است و با صلاه که انسان دائم باید بخواند، صوم که هر سال باید ادا کند و خمس که هر کس از ازدیاد مالش ولو به این که هر سال باشد، باید بپردازد، فرق میکند. حجّ برای انسان مستطیع فقط یک بار واجب است ولو به این که تمکّن بسیار زیادی داشته باشد و بتواند هر سال هم برود. سفرهای دیگری که غیر از ایّام حجّ میرویم، عمره مفرده است که عنوان حجّ عمره غلط مصطلحی است که در بین مردم رایج است والّا اصلاً به آن حجّ گفته نمیشود، حجّ یک بار بیشتر نیست.
اینجا حضرت دستور میدهند که دائم به حجّ بروید. اگر «علیکم» را به عنوان وجوب بگیریم، از یک بار بیشتر میشود و اگر واقعاً کسی مستطیع باشد باید هر ساله برود. ما از فقهای عظیمالشّأن کسی را نداریم که قائل به این مطلب باشد و این نکتهای نیست که بگوییم اختلافی است. امّا برای چه حضرت در اینجا اینطور میفرمایند: «عَلَیْکُمْ بِحجّ هَذَا الْبَیْتِ فَأَدْمِنُوهُ فَإِنَّ فِی إِدْمَانِکُمُ الْحجّ دَفْعَ مَکَارِهِ الدُّنْیَا عَنْکُمْ وَ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ»؟
منظور این است که بیت خالی نشود، هرسال بروید طوری که باعث اجتماع عظیم شما شود. از آن طرف هم دشمن مطالعه میکند، میداند که حجّ بیش از یک بار بر هر مسلمان واجب نیست. مگر بین کسانی که به حجّ میروند، غیر از مدیران و روحانیون و خدمه کاروان، چند نفر هستند که دفعه دوّم یا سوّمشان باشد؟ عموم مردم، از ترک و فارس و عرب، سیاه و سفید و سرخ، فیلیپینی، مالزیایی، ....، از اروپا و آمریکا، از اقصی نقاط عالم که هرسال نمیآیند، بلکه هر سال یک عدّه جدید هستند، این عظمت و بزرگی اسلام را جلوه میدهد و باعث «دَفْعَ مَکَارِهِ الدُّنْیَا عَنْکُمْ» میشود، عامل از بین رفتن ناخوشیها، سختیها و مشکلات دنیا میشود.
چه زمانی این فرمایش حضرت محقّق میشود؟ یعنی از باب این که فردی است، آنها از بین میرود؟! خیر، اتّفاقاً از باب این که پروردگارعالم اعلان برائت را در این مکان مقدّس قرار میدهد، وقتی دشمن، مسلمین را با عظمت میبیند، اتّحاد مسلمین را میبیند، میلرزد و میترسد.
قدرتنمایی مسلمین با اعلان برائت در حجّ
تنها سورهای که بدون «بسم الّله الرّحمن الرّحیم» شروع میشود، سوره توبه است و جالب این است که دعوتی که خدا برای این برائت میکند در حجّ است، « بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلىَ الَّذِینَ عَاهَدتمُّ مِّنَ الْمُشْرِکِین»[6] پروردگارعالم میفرماید که از این به بعد خدا و رسول او از عهدی که مشرکین با شما مسلمین بستند و بعد شکستند بیزاری میجوید.
«فَسیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِی الْکافِرینَ»[7] اوّلاً یک مهلتی به کافرین داده است- که الآن به آن جریان وارد نمیشویم بحث چیز دیگر است- چهار ماه مهلت داد که آنها آرام باشند و بدانید شما بر قدرت خدا غالب نمیشوید و خدا کافران را خوار و ذلیل میکند.
چقدر جالب است، «وَ أَذَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلىَ النَّاسِ یَوْمَ الحجِّ الْأَکْبرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِىءٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیرْ لَّکُمْ وَ إِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّکُمْ غَیرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِیم»[8] بشارت به عذاب دردناک هم میدهد و میفرماید این به دست مسلمین ایجاد شود.
ذوالجلال و الاکرام میفرمایند: روز حجّ اکبر، از سوی خدا و رسول او به مردم اعلان میدارند که بعد از این تا موقعی که توبه کنند از عهد مشرکین بیزاری بجویید، اینها دروغ میگویند. چون خود خدا و رسول از این عهد شکنیها بیزارند، دیگر عهد هم ببندند، قبول نمیکنند. یعنی امتحان مشرکین و کفار، امتحان دشمن یکی دو بار است، بعد از یکی دو بار امتحان کردن، باید بیزاری بجویی. اگر بالجدّ توبه کنند برای آنها خیر است «فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیرْ لَّکُمْ » ولی اگر توبه حقیقی نکردند و رو برگرداندند، بدانند بر قدرت خدا غالب نیستند و خدا آنها را به عذاب دردناک بشارت میدهد.
وقتی عنوان «یَوْمَ الحجِّ الْأَکْبرِ» است؛ یعنی وقتی مسلمین آمدند و در ایام حجّ با آن جمعیت، قدرتنمایی کردند، دشمن میلرزد و میترسد. شاید همین احرام که به قول بعضی از اولیاء خدا و بزرگان همان حالت کفن پوشیدن است، به این معنی است که آمادهایم که از همه چیز دل بکنیم. یادتان هست در راهپیماییهای قبل از انقلاب یا برای رفتن به جبهه، به حالت نمادین کفن بر تن میکردند؛ یعنی ما آماده شهادتیم.
از مبطلات حجّ، نگاه کردن به آیینه است که باعث کفّاره میشود، شاید یک دلیل و برهان این باشد که خودبین نباش، برای خدا کفن پوشیدی. پس خود حجّ عامل دفع مکاره دنیا است. هر سال مسلمین قدرتنمایی میکنند و این اجتماع باید هر سال تکرار شود.
دوری از اهوال روز قیامت
به همین دلیل هم هست که مولیالموالی(علیه الصّلوة و السّلام) در وصیتی که هنگام شهادت به فرزندان گرامی خود کردند فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخْلُوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا»[9] تا وقتی که زنده هستید بیت را خالی نگذارید؛ چون اگر شما آن را ترک کنید، بدانید که عذاب بر شما میآید و از سمت دشمن مهلت داده نمیشوید.
کسی نمیتواند بگوید که چون حجّ به عنوان قدرتنمایی مسلمین است، من میروم ولی وقتی باید در اعمال حجّ محرم شوم، محرم نمیشوم یا اگر محرم شدم، آن مطالبی را که بیان کردند که باید به خوبی انجام دهم، انجام نمیدهم؛ چون همین صرف حضور کفایت میکند، خیر، در این که اعمال را باید به خوبی انجام دهیم هیچ شکّی نیست امّا عمده مطلب همین قدرتنمایی مسلمین است.
لذا «عَلَیْکُمْ بِحجّ هَذَا الْبَیْتِ فَأَدْمِنُوهُ فَإِنَّ فِی إِدْمَانِکُمُ الْحجّ» مدوامت بورزید چون مداومت ورزیدن شما به حجّ، دفع مکاره دنیاست «دَفْعَ مَکَارِهِ الدُّنْیَا عَنْکُمْ وَ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ» و معلوم است که از هراسهای روز رستاخیز هم دورید.
شاید یک دلیل این که از اهوال روز قیامت دور میشوید، این باشد که اگر نروید، خدای متعال میفرماید: چرا دین را یاری نکردید؟ وقتی ما در روایت داریم که اوّلین قطره خون شهید که بر زمین بریزد، همه گناهان او آمرزیده میشود و او را پاک و تطهیر میکند، آن فردی که قبلاً یک طور دیگری بود و وقتی جنگ شد و خونش ریخته شد، تمام گذشته او به واسطه آن قطره خون پاک میشود؛ برای این است که کسی که دین را به مصالح شخصی خود ترجیح دهد، برنده است.
فردی یک زمانی گناهی و خطایی کرده، بشر در زندگی حواسش نبوده و از روی جهالت نفهمی کرده است، همه این خطاها از جهالت است، حتّی گناهی که ما عمدی میکنیم جهل است، ما که واقعاً عمدی آن را انجام ندادهایم، یعنی این طور نیست که دشمنی با خدا باشد، چه کسی گناه میکند و نعوذبالله میگوید من دارم با خدا دشمنی میکنم؟! هوی و هوس و نفس امّاره دون است، گرفتار است و گناه میکند.
البته این به این معنا نیست که نعوذبالله، نستجیربالله بگویم گناه کنیم اشکال ندارد! خیر، انسان باید مواظب چشم و گوش و اعضاء و جوارح خود باشد، با دقّت مراقبه داشته باشد، امّا ملاک این که یک قطره خون شهید که میریزد تمام گناهان او آمرزیده میشود، چیست؟ چون او از دین دفاع کرده است.
میفرماید: شمایی که حجّ را ترک کردید و به این وسیله از دین دفاع نکردید و حاضر نشدید ابهّت اسلام را نشان دهید، فردای قیامت هراسناک میشوید، امّا اگر شما حجّ را رها نکنید، یکی از مطالبش این است که از هول یوم قیامت، از آن ترس و وحشت، آن جایگاههای هراس دور میشوید.
لذا یکی از نکات هم در اینجا عنایت پروردگارعالم است که میخواهد به واسطه همین مسئله، نسبت به اجتماع مسلمین داشته باشد. آن وقت با این آیات الهی که خواندیم، متأسّفانه تصوّر وهابیّت ملعون این است که ما در حجّ نباید هیچ بگوییم. همانطور که امروز هم اتّفاقاً امامالمسلمین، رهبر عظیمالشّأنمان(حفظه اللّه تعالی) هم فرمودند که اینها میگویند: سکوت کنید، آنجا باید آرامش باشد و جدال نباشد. مسلمین نباید با هم جدال کنند، آنجا مرکز اتّحاد بین مسلمین است و از جدال دور میشوند، امّا آیا این یعنی با دشمن جدال نکنیم و چیزی نگوییم؟! فقط برویم و بیاییم، همین! الآن چطور شما با مسلمین جدال میکنید؟ به ظاهر این خطیبانشان، هم دولت سوریه و حزبالله را لعن میکنند و هم برای این تکفیریها که آنها را مجاهد میدانند، دعا میکنند، آنها که آن کثافتکاریها از جمله نکاح جهادی که انسان همسرش را در اختیار دیگران قرار دهد را ترویج دادند، این قدر بیغیرتند. معلوم است اینها یهودیهستند و میخواهند آنچه را که یهود دوست دارد، در مسلمین ترویج پیدا کند و مسلمین را از بین ببرند.
پس با توجّه به آیات الهی که در مورد برائت است و مطالبی که در روایات است، یکی از مطالب همین است که حجّ، عظمت اسلام را نشان میدهد. همانطور که حضرت صادق القول و الفعل(صلوات اللّه و سلامه علیه) هم در جواب ابن ابیالعوجاء کافر که میگوید: شما دارید دور یک سنگ و خشت میگردید و اهانت میکند و صورت ظاهر حرف او درست است، بیان کردند: «وَ مُجْتَمَعِ الْعَظَمَة» اینجا مرکز اجتماعی برای عظمت مسلمین است.
کفن پوش برای دین
روایت زیبای دیگری که به عنوان فلسفه الحجّ تبیین میشود از مولانا امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) است که میفرمایند: «وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حجّ بَیْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ یَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ [یَوْلَهُونَ] یَأْلَهُونَ إِلَیْهِ [وَلَهَ] وُلُوهَ الْحَمَامِ وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِه»[10] خداوند حجّ را بر شما فرض و واجب قرار داد برای این که قبله مردم قرار گیرد.
قبله یعنی جایگاهی برای اتّحاد، محوری که همه به دور او باشند، که البته قبله حقیقی، خود امام است، کما این که بیان کردیم و بیشتر هم شرح خواهیم داد که چرا بعد از طواف باید پشت مقام ابراهیم نماز خوانده شود؟ چرا نمیرویم پشت ناودان طلا بخوانیم؟ آنجا بیتالله است و هرطرف که بایستی رو به کعبه و قبلهای، چرا نمیشود هر طرف میخواهیم بایستیم بخوانیم؟ مثلاً سمت حجرالاسود یا کنار باب بایستیم بخوانیم؟ چرا گفتهاند نماز طواف را فقط پشت مقام ابراهیم باید بخوانیم؟ این یعنی بدون امام حرکت نکن.
همانطور که در نماز جماعت میگویند: وقتی امام به رکوع میرود، تو به رکوع برو و تا امام به رکوع نرفته است، به رکوع نروی، تا امام از رکوع بلند نشده است، تو بلند نشو، حتّی اگر اشتباهی هم از رکوع بلند شدی، با این که رکوع رکن است و اضافه و کم کردن رکن، خود به خود باعث بطلان نماز میشود، امّا میفرمایند: چون در نماز جماعت هستی، نه تنها اشکالی ندارد مجدّد به رکوع بروی بلکه مستحب است وقتی میبینی رکوع امام جماعت طولانی شده است دوباره به رکوع بروی؛ یعنی از امام تبعیت کن.
«وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حجّ بَیْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ یَرِدُونَهُ» پس خدای متعال برای همه مردم یک محور یعنی قبله قرار داده است تا همه متّحدالشکل باشند.
اصلاً لباس احرام یعنی متحّدالشکل بودن، یعنی آنجا دیگر فرقی بین عرب، عجم، ترک، لر و ... ، این زبان و آن زبان نباشد، همه یک شکل هستند، حالا این که چیزی مینویسند و به لباس میزنند، برای این است که کاروان را گم نکنند و إلّا خصوصیّت منا و عرفات این است که صحرای محشر به وجود میآید - البته زمان قدیم خیلی بامزهتر بود و این تجمّلات ظاهری را نداشت، گرچه الآن هم بعضی تحمّل نمیکنند - غوغایی است، همه یک لباس به نام احرام دارند و همه کفنپوش هستند.
این کفن پوشیدن، فقط به معنای این نیست که ما یاد قیامت بکنیم، یعنی ما برای دین کفنپوشیم و میخواهیم دین را حفظ کنیم. این که فقط بُعد اخروی به حجّ بدهیم و دنیا را نداشته باشیم، اشتباه است. اتّفاقاً روایات ما حسب آیات شریفه الهی، اوّل چیزی را که بیان میکنند بحث دنیاست که عظمت دین را به رخ دیگران بکشد.
تواضع در اوج عزّت
میفرمایند: همه حاجیان مثل چهارپایان وارد آنجا میشوند «یَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ». چرا حضرت به این شکل تعبیر کردهاند؟ دیدید یک مواقعی فیلمهایی که راجع به راز بقا هست، وحوش را نشان میدهد، حیوانات کوچکننده مثل گاومیشها و ... که چطور در صحرا همه با هم میروند تا به آن نقطهای برسند که باید کوچ کنند، حضرت میفرمایند: حاجیان مثل آنها وارد شوند، یعنی بدانند که همه نیاز به یک چیز دارند. مثالی که ایشان میزنند برای این است که در ذهن بماند وإلّا قصد اهانت و جسارت نیست، اشتباه نشود. به این عنوان که چطور آن چهارپا دنبال آن گله حرکت میکند که چوپان دارد، این جا هم حضرت همین را میفرمایند که مثل چهارپایان به آنجا وارد میشوند.
«وَ [یَوْلَهُونَ] یَأْلَهُونَ إِلَیْهِ [وَلَهَ] وُلُوهَ الْحَمَامِ» حمام یعنی کبوتر. مثل کبوتران مشتاقانه به آنجا رومیآورند. چطور کبوتر عشق میورزد بعد از پرواز به آشیانه خود بیاید، چطور چهارپایان دوست دارند برگردند به جایی که برای آنها همه چیز باشد، جایگاه بیت برای مسلمین چنین است مثل آن است که انسان عاشق است که به آنجا برگردد. چرا اینگونه است؟
«وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِه» برای این که خداوند متعال اینجا را به عنوان یک علامت و بیرق و پرچم برای تواضع به او و نشان دادن عظمت خودش قرار داد.
تواضع به پروردگارعالم با همین احرام است امّا عظمت خدا را هم این جمعیت کفر میبیند. روایتی در باب محرم شدن داریم که إنشاءالله بعداً میخوانم، آن جا میگوید که پروردگارعالم عظمت خود را به واسطه مؤمن نشان میدهد.
لذا خدا این خانه را نشانهای برای فروتنی مردمان در برابر این عظمت قرار داده است و آنجا جایگاهی است که اعتراف و اذعان به این داشته باشند که اینجا مکان قدرت و عزّت پروردگارعالم است.
«عزیز» در کتب لغت کلمهای است که دلالت بر معانی مختلف دارد «کلمه واحده تدل علی معان مختلفه». یکی همان عزّت است و معنی دیگر آن قدرت. با عزّت است یعنی باقدرت است. پروردگارعالم میخواهد که اینجا مکان عزّت و قدرت برای مسلمین باشد.
پس حجّ که آرامشدهنده است، از یک طرف انسانها را خاضع و خاشع میکند ولی از طرف دیگر هم عظمت را برای مسلمین نشان میدهد که این نکته بسیار مهمّی است. عظمت اسلام را به رخ کفّار و مشرکین میکشاند. مسلمانان خودشان در حجّ تواضع دارند امّا از آن طرف هم این حجّ برای آنها عزّت میآورد.
سریعترین راه برای برونرفت از فقر
پس یکی از نکاتی که در حجّ وجود دارد، قدرت مسلمین است. شاید به همین خاطر است که پیامبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «حجّوا تَسْتَغْنُوا»[11] حجّ بگذارید تا مستغنی شوید. ما میگوییم حجّ مال کسانی است که استطاعت دارند -که گفتیم یک استطاعت مالی و یک استطاعت جانی مطرح است، بدن هم باید مستطیع باشد - امّا جالب است، به فقرا میفرمایند: حجّ بگذارید تا مستغنی شوید. یا در جای دیگری میفرمایند: «الْحجّ یَنْفِی الْفَقْر»[12]، حجّ، فقر را از بین میبرد. یعنی فقرا بروید حجّ انجام دهید تا فقرتان از بین برود. یا وجود مقدّس حضرت صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: «مَنْ حجّ ثَلَاثَ حجّجٍ لَمْ یُصِبْهُ فَقْرٌ أَبَداً»[13] هر که سه بار حجّ بگذارد، هیچوقت فقیر نمیشود.
سؤال: الآن که نرخ دولتی سفر حجّ، دوازده میلیون است، ما یک بار هم نمیتوانیم برویم، این روایت میخواهد چه بگوید؟ اگر حجّ برای مستطیع است، پس این چیست که میگوید فقیر به حجّ برود که فقر را از بین میبرد. یا میفرمایند: حجّ بگذارید تا بینیاز شوید؟
برای این که وقتی مؤمنین و مسلمین در حجّ به هم برخورد میکنند، به خصوص دول میتوانند تجارتهایی داشته باشند. حجّ میتواند به عنوان یک کنگره عظیم برای دول مسلمان باشد، مثل این اتّحادیّههایی که درست کردهاند، اتّحادیّه اروپا یا گروه بیست یا ...، حجّ یک اتّحادیّه سالانه است که وقتی با یکدیگر معامله و خرید و فروش میکنند و قراردادها امضاء میشود، این پولها در بین خود مسلمین رد و بدل میشود و عزّت و ثروت در بین مسلمین زیادتر میشود و میفهمند که چقدر ثروت و قدرت دارند.
کما این که خدای متعال اتّفاقاً نفت را هم در کشورهای اسلامی قرار داده است، امّا چه کنیم که یهود ملعون خوب بلد بود چه کند و الآن وهابیّت ملعون که مثل بهائیّت ملعون، زاده یهود و صهیونیست است، خوب میدانند چه کنند و اسلام را در دست گرفتهاند. متأسّفانه الآن دیگر اسلام آن اسلام ناب که امام راحل(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن امام العارفین بیان میفرمایند، نیست.
همه مسلمین از آن قدرتی که در برائت از مشرکین بود - که البته دیگر آنطوری نیست - لذّت میبردند. چرا این وهابیّت ملعون، آل سعود ملعون آمدند و ششم ذیالحجّه، آن هم در خانه امن الهی کشت و کشتار راه انداختند؟ برای این که یهود دستور داد، دید اوضاع دارد به هم میخورد، اینها هم که بازوی یهود هستند، ریختند و مسلمانان را کشتند.
حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «مَا رَأَیْتُ شَیْئاً أَسْرَعَ غِنًى وَ لَا أَنْفَى لِلْفَقْرِ مِنْ إِدْمَانِ حَجِ هَذَا الْبَیْت»[14] چیزی را ندیدم که سریعتر از این انسان را غنی کند و فقر را از بین ببرد مثل به جا آوردن حجّ. میفرمایند: « مِنْ إِدْمَانِ » مداومت بر حجّ، سریعترین راه برای برونرفت از فقر و جذب غنا و ثروت است. چقدر زیبا فرمودند!
شاید کسی بگوید: حجّ یک مطلب عبادی بود، اینها یعنی چه؟ یعنی خدای متعال میخواهد به مسلمین قدرت عطا کند. امیدواریم که خدای متعال ما را بیدار بگرداند.
پروردگارا! صاحب اصلی حجّ، آن حاجی حقیقی به فریادمان برسان.
توفیق حجّ در محضر او به ما مرحمت بفرما.
خدایا! به آن حضرت قسمت میدهیم اسلام و مسلمین محافظت بفرما.
دشمنان دین و قرآن و ناموس و مملکتمان، دشمنان جوانان عزیزمان، رأس این دشمنان صهیونیسم جهانی، یهود، ریشه کن بگردان.
کید آمریکا و ایادیاش به خودشان بازگردان.
عاقبت به خیرمان بگردان.
رهبر عزیز و عظیم الشّأن و فرزانه انقلابمان محافظت بفرما.
به اولیاء و انبیائت، به خصّیصین درگاهت قسمت میدهیم ای خدا! تو قادر هستی، ظهور آقاجان در عمر ناقابل ما قرار بده.
ما را جزء سربازان حقیقی او قرار بده.
آنچه دعا مدّنظر است و بر لسان جاری نگردیده و آنچه دعا در آینده مدّنظر میآید، ای خدا! همه این ادعیّه را به ادعیّه زاکیّه آقاجان، حضرت حجّت(روحی له الفدا) به هدف اجابت برسان.
«بالنبی و آله صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)»
[1] بحارالانوار، ج:71، ص: 167
[4] بحارالأنوار، ج: 75، ص: 183
[5] بحارالأنوار، ج: 96، ص: 45
[9] بحارالانوار، ج:96، ص:16
[11] بحارالانوار، ج:96، ص: 11
[12] بحارالانوار، ج:96، ص: 15
[13] بحارالانوار، ج:96، ص: 18
[14] بحارالانوار، ج:96، ص: 14