دنیای حسنه با امام
حسب روایات و آیات الهی، تبیین شد حجّ یک نفع فردی نیست، منفعتش برای همه است و آن هم این که مسلمین به واسطه این حجّ، اتّحاد پیدا میکنند، آن مقام و عظمتی که راجع به آن صحبت کردیم. پس فقط این نیست که به عنوان یک عبادت فردی، بخواهیم دور سنگی بچرخیم، همانطور که وقتی ابن ابیالعوجاء گفت: شما دور خشت و کلوخ میگردید، امام صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) در مقابل، آن جوابهای عالی را بیان کردند.
لذا شاید نکتهای را که در روایت «مَا رَأَیْتُ شَیْئاً أَسْرَعَ غِنًى وَ لَا أَنْفَى لِلْفَقْرِ مِنْ إِدْمَانِ حَجِ هَذَا الْبَیْت»[1] توضیح دادیم، خود نشأت گرفته از همین مطلب باشد. فرمودند: چیزی سریعتر از مداومت بر حجّ ندیدم که هم فقر را میزداید و هم توانگری میآورد، که دلائل آن را بیان کردیم، یکی این که در این اجتماعات، مسلمین خودشان را باور میکنند و میتوانند در این کنگره عظیم، یک گروه اقتصادی بزرگی را در میان خودشان داشته باشند.
این نکته بسیار مهمّی است منتها یک شرط دارد. همان طور که عرض شد از آداب اعمال حجّ این است که نماز را پشت مقام ابراهیم بخوانیم یعنی امام وحجّ جز به ملاقات با امام تمام نمیشود.
وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: منظور از «وَ أَتِمُّوا الْحَج»[2] این است: « تَمَامُ الْحَجِ لِقَاءُ الْإِمَامِ»[3]. نکته مهم همین است که حجّ، لقاء امام است. یعنی اگر مسلمین به صورت ظاهر بروند و یک جا جمع شوند ولی ندانند که به حقیقت باید امام داشته باشند، صددرصد شکست میخورند و نمیتوانند به آن مقام حقیقی که مسلمین اجتماع میکنند که دنیا و آخرت را داشته باشند، برسند. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»[4].
قرار نیست دنیا را به یهودیان واگذار کنیم و بگوییم ما مسلمین، آخرت را داریم. در مباحث اخلاق بیان شده است که بزرگان میفرمایند: آن کسی که دنیای حسنه ندارد، بداند آخرت حسنه هم ندارد. دنیای حسنه به این معنا نیست که من ثروتاندوزی کنم. شاید بعضی اینگونه تصوّر کنند، فکر کنند منظور مسئله فردی است، خیر اجتماع مسلمین است، و الّا آن ثروتاندوزی که «أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ حَتىَ زُرْتمُُ الْمَقَابِر»[5] و «الَّذی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ »[6] میشود. دنیای حسنه این نیست. لذا نیاز به یک هادی معلوم میشود که دنیا را دنیای حسنه کند و آن هادی، امام است.
بیت را از لوث بت و بت پرستان پاک کن
وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) ذیل آیه شریفه «ثُمَّ لْیَقْضُواْ تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُواْ نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُواْ بِالْبَیْتِ الْعَتِیق»[7] نکته خیلی جالبی میفرمایند، میفرمایند: « لِیَقْضُوا تَفَثَهُمْ لِقَاءُ الْإِمَامِ»[8].
دقّت بفرمایید، از آیه 26 سوره حجّ میخوانیم تا به همان آیه برسیم؛ «وَ إِذْ بَوَّأْنَا لِابْرَاهِیمَ مَکاَنَ الْبَیْتِ أَن لَّا تُشْرِکْ بىِ شَیئا وَ طَهِّرْ بَیْتىَِ لِلطَّائفِینَ وَ الْقَائمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ»[9] پروردگارعالم به پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: به یاد بیاور که ما ابراهیم(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) را در این مکان بیت، بیت الحرام، تمکّن دادیم و به او گفتیم: «أَن لَّا تُشْرِکْ بىِ شَیئا» هیچ کسی را شریک من قرار نده.
این که «کسی را شریک من قرار نده»، به چه معناست، وهابیّت ملعون هم که همین را میگویند؟ طبیعی است که مسئله اوّل، وحدانیّت پروردگارعالم است امّا مسئله بالاتر، این است که شریک من قرار نده یعنی اجازه نده اینها در دین تو و در آن مکان بیتالله رخنه کنند، اصلاً بیت متعلّق به آنها نیست.
دلیل هم این است که در ادامه میفرماید: «وَ طَهِّرْ بَیْتىَِ لِلطَّائفِینَ وَ الْقَائمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» بیت مرا طاهر و پاک کن. یک پاکی این است که انسان طهارت ظاهری را رعایت کند و آب بکشد، یک طهارت هم این است که به مشرکین و کفّار اجازه ورود ندهد، بیت را از لوث وجودشان پاک کند.
لذا میدانید کفّار و مشرکین نمیتوانند وارد بیتالله الحرام شوند. حالا به اینکه اینها مخفیانه میآیند، اطراف را میسازند و این وهابیّت ملعون بازوی یهود هستند، کاری نداریم، وارد شدن اینها در بیتالله حرام است. لذا میفرماید: «وَ طَهِّرْ بَیْتىَِ لِلطَّائفِینَ وَ الْقَائمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» آنجا را برای آنها که طواف میکنند و حاجیانی که برای من نماز میگذارند، نه فقط از بتها بلکه از لوث بتها و بتپرستان، پاک و پاکیزه کن. اجازه نده آنها بیایند.
در این مطلبی که میگویم تأمّل کنید، إنشاءالله به فضل الهی روایت آن را هم میخوانیم. در طی تاریخ بیت، هر موقع مردم کوتاه آمدند، آنجا مجدّد به مکان بتپرستی تبدیل شد. هر موقع مردم اجازه دادند مشرکین وارد شوند، مشرکین و کفّار غالب شدند. پروردگارعالم این آیه «وَ طَهِّرْ بَیْتىَِ لِلطَّائفِینَ وَ الْقَائمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» را به حضرت ابراهیم(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) میفرماید. آیا بعد از حضرت ابراهیم(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام)، بیت مجدّد به نجاست بتان و بتپرستان آلوده نشد؟ بله آلوده شد و دلیل آن هم کوتاه آمدن مردم است. هر گاه با مشرکین و کفّار کوتاه بیایی و نخواهی اسلام ناب را پیاده کنی، همین میشود.
مطلبی را کلّی و گذرا بگوییم و بگذریم، من میترسم علمایی که در آن زمان بودند و اعلان جهاد با این وهابیّت ملعون را که بازوی یهود است، نکردند، مؤاخذه شوند. ولو به این که میرفتند و خیلی هم کشته میدادند، امّا اجازه نمیدادند آنها بیت و حرم معصومین(علیهم صلوات المصلّین) را غصب کنند. البته شاید هم غافل بودند و فکر نمیکردند آن ملعونین این کارها را بکنند، امّا سربسته میگویم هیچ شکّی نیست که اینها مؤاخذه میشوند، شوخی نیست و نباید اجازه میدادند.
امروز بیت، آلوده به وهابیّت ملعون تکفیری است که با همین نکاح جهادی، جدّی نشان داد یهودی است. کجای قرآن چنین چیزی دارد که همسرت را در اختیار دیگران بگذار؟ یعنی به صراحت دارند با آیات قرآن مبارزه میکنند و زنا را ترویج میدهند. جالب این است که باز بعضی از این علمای کثیفشان فتوا دادند که حتّی اگر کسی پیدا نشد شما میتوانید با محارم خودتان نکاح جهادی داشته باشید. آن موقع که زن و دختر مردم را به زور وادار به زنا میکردند و حالا هم که با محارم خود.
امروز دیگر میبینیم یهود و صهیونیسم در فیلمهای خود و در اینترنت تلاش میکنند جامعه را به فساد اخلاقی بکشانند، به قهقرا ببرند که جامعه نتواند حرکت کند. برای این که آنها فهمیدهاند بهترین کار، کار فرهنگی است، لذا ضدفرهنگی کار میکنند و این قضیه را به دست وهابیّت ملعون انجام میدهند.
حتّی خلاف صریح قرآن فتوا دادهاند اگر هم کسی پیدا نشد، اشکال ندارد خودتان با هم، زن با زن، مرد با مرد لواط کنید، فتوای همجنسبازی را دادهاند. فتاوایشان که به دروغ به اسلام نسبت میدهند در اینترنت وجود دارد. لذا «وَ طَهِّرْ بَیْتىَِ لِلطَّائفِینَ وَ الْقَائمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» طهارت این است که اجازه ندهید اینها بیایند.
لقاء امام و ادای نذر
دقّت بفرمایید، میخواهیم بحث را به آنجا بکشانیم که امام باید باشد. خود ابراهیم خلیل، امام است، «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»[10].
« وَ أَذِّن فىِ النَّاسِ بِالحَجّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَ عَلىَ کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کلُِّ فَجٍّ عَمِیقٍ»[11] مردم را به ادای مناسک حجّ دعوت کن که پیاده و سواره و از راه دور به سوی تو جمع شوند. جالب است میفرماید: «لِّیَشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ»[12] تا آنجا منافع آن را برای خود ببینند، پس معلوم میشود حجّ، بُعد مادّی و معنوی، دنیوی و آخروی دارد.
باید از این کنگره عظیم حجّ استفاده کرد، مسلمین قدر همدیگر را بدانند و با هم معاملات کنند. بعضی میگویند: برای زیارت آمدیم، بله آن روایت را خواندیم که هروله کردن کسانی را که متکبّر هستند ذلیل میکند و ...، حجّ اینها را دارد امّا منافع هم دارد.
«وَ یَذْکُرُواْ اسْمَ اللَّهِ فىِ أَیَّامٍ مَّعْلُومَتٍ عَلىَ مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَةِ الْأَنْعَمِ فَکلُواْ مِنهَا وَ أَطْعِمُواْ الْبَائسَ الْفَقِیرَ»[13] خدا را در ایّامی معیّن یاد کنند که ما آنها را از حیوانات و بهائم، شتر و گاو و ..، روزی دادیم. ایّام تشریع را بیان میکند که آن اعمال را انجام میدهند، اما غیر از آن، منافع دیگر این است که میفرمایند از این رزق و روزیهایی که ما به شما دادیم، از این انعام استفاده کنید.
متأسفانه میدیدیم گوسفندهای قربانی از بین میرفت که الآن میبرند و به دیگران میدهند. شاید یکی از فلسفههای ذبح هم همین باشد که دنیای همدیگر را تأمین کنید و فقر را ریشهکن کنید، «فَکلُواْ مِنهَا وَ أَطْعِمُواْ الْبَائسَ الْفَقِیرَ».
«ثُمَّ لْیَقْضُواْ تَفَثَهُمْ » سپس بازگردید. اغلب آقایان در ترجمه این آیه میگویند: فرموده است که بازگردید مناسک حجّ را تمام کنید؛ یعنی حلق و تقصیر را به جا بیاورید و مناسک که تمام شد بعد از آن ایّام معلومات برگردید.
حضرت میفرمایند: « لِیَقْضُوا تَفَثَهُمْ لِقَاءُ الْإِمَامِ» این یعنی برگردید امام را ببینید. همه اینها به هادی نیاز دارد، اگر بدون امام باشید نمیتوانید و شاید به خاطر همین است که بعد بیان میشود: «وَ لْیُوفُواْ نُذُورَهُمْ».
«وَ لْیُوفُواْ نُذُورَهُمْ» همان عهدی است که با خدا بستید که «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى»[14] خود همین « قالُوا بَلى» که گفتید، پروردگارعالم از شما خواست «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم»[15].
«وَ لْیُوفُواْ نُذُورَهُمْ» نذرهایتان را به جا بیاورید. تعجّب است، چه نذری است؟! نذر چه کردند؟! وقتی کسی در ایّام حجّ وارد حرم شد، واجب است اعمال را انجام بدهد، دیگر نذر ندارد، پس این « نُذُورَهُمْ» شاید به همین برگردد و این روایات هم همین را میگوید.
اگر این «لِیَقْضُوا تَفَثَهُمْ لِقَاءُ الْإِمَامِ» را هر کسی غیر از امام میگفت، یقهاش را میگرفتند و میگفتند این اصلاً معنا نمیدهد، کجای این آیه چنین معنایی میدهد؟! در معنای تحتاللفظی موجود نیست، معنای تحتاللفظی بیان میکند: به انجام کارهای دیگر بازگردید، کجای این معنای لقاء امام را میدهد؟! کتب لغت را نگاه کنید آنجا هم همینطور است، آیا در کتب لغت «لیقضوا» به معنای لقاء امام است؟! کسی میتواند این را بگوید؟! وقتی انجام دادید، بازگردید آن مناسک را ادامه بدهید یا مثلاً به معنای دیگری که بعضی بیان میکنند یعنی تقصیر و حلق را به جا بیاورید یا ...، کجا داریم که لقاء امام در این مطلب باشد؟! پس اگر امام نمیفرمود، کسی این را باور نمیکرد.
کامل شدن حجّ با رسول الله
لذا بدون امام نمیتوانیم حجّ حقیقی داشته باشیم. امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) در روایتی که در خصال شیخ صدوق(اعلی اللّه مقامه الشّریف) است، میفرمایند: « أَتِمُّوا بِرَسُولِ اللَّهِ ص حَجَّکُمْ إِذَا خَرَجْتُمْ إِلَى بَیْتِ اللَّه»[16].
مدینه اوّل و مدینه دوّم را شنیدهاید که یک عدّه از حاجیها را اوّل به مدینه میبرند و عدّه دیگری را بعد از اتمام حجّ به مدینه میبرند؟ لذا بعضی میگویند براساس این روایت، فضیلت مدینه دوّم بیشتر است، امّا منظور چیز دیگری است. شاید در ابتدا این برداشت از روایت شود امّا این نیست.
حضرت میفرمایند: حجّتان را به زیارت رسولالله(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) تمام کنید، موقعی که دیگر از بیتالله خارج میشوید. منظور حضرت این است که مثل این مشرکین یهودی صفت که به ظاهر ادّعای موحّد بودن دارند، وهابیت ملعون، مدام خدا خدا نگویید، یادتان نرود که این خدایتان را از که گرفتید. آیا اگر پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نیامده بود، شما خداشناس بودید؟
پس هر موقع به زیارت خانه خدا رفتید، حجّ خود را با رسولالله(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) کامل کنید. منظور این است که بدانید بدون پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نمیتوانستید خداشناس شوید و همه هدایتهای او بود، بدون امام هم نمیتوانید و نیازمند هدایتهای او هستید. «فَإِنَّ تَرْکَهُ جَفَاء» هر که آن را ترک کند، جفا کرده است.
زیارت ائمّه بقیع و شهدای احد
آیتالله العظمی گلپایگانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: یک سال که به حجّ رفته بودیم، برای من کاری در مدینه پیش آمد که نتوانستم با کاروان برای زیارت حضرت حمزه سیّدالشّهدا(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بروم. در عالم رؤیا پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را دیدم که فرمودند: چرا مدینه نیامدی؟ گفتم: یا رسولالله! آمدم وضعیت را دیدم، فرمودند: نه، به زیارت ما نیامدی، چرا به زیارت عموی ما نرفتی، کسی که به زیارت عموی ما نرود، به زیارت ما نیامده است.
میخواهم اینگونه بیان کنم که تمام شدن حجّ به زیارت رسولالله(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است و تمام شدن زیارت رسولالله(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به زیارت ائمه بقیع(صلوات اللّه و سلامه علیهم اجمعین) و شهدای احد بالأخص حضرت حمزه سیّدالشّهدا(اعلی اللّه مقامهم اجمعین) است. یعنی حضرت میخواهند بفرمایند: یادتان نرود شما بدون هادی جلو نرفتید، به هادی الهی نیاز دارید. این هادیان الهی در همه چیز و همه جا هستند. همه جا و در هر مطلبی باید هدایت الهی باشد.
«إِذَا خَرَجْتُمْ إِلَى بَیْتِ اللَّهِ فَإِنَّ تَرْکَهُ جَفَاءٌ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُمْ وَ أَتِمُّوا» الله اکبر! برای همین است که خدا فرموده: تمام کنید و اگر بخواهید تمام کنید این نکته نباید فراموش شود که بدون امام محال است.
برای این که بدانید همان مطلبی که از خواب آیتالله العظمی آسیّدمحمدرضا گلپایگانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان شد، حقیقت داشت، به ادامه روایت دقّت کنید. فرمودند: «وَ أَتِمُّوا بِالْقُبُورِ الَّتِی أَلْزَمَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّهَا وَ زِیَارَتَهَا وَ اطْلُبُوا الرِّزْقَ عِنْدَهَا» به قبوری که خدا برای شما لازم کرده است، تمام کنید. ائمّه بقیع(صلوات اللّه و سلامه علیهم اجمعین) و شهدایی که در بقیع دفنند و شهدای احد را زیارت کنید.
«اطلبوا الرّرزق عندها» به برکت زیارت این قبور، رزقتان را هنگاهی که نزد آنها هستید طلب کنید. رزق هم دو نوع است، هم رزق مادی و هم رزق معنوی داریم که خود همین حجّ هم رزق است. شما در ماه مبارک رمضان هر روز خواندید: «اللَّهُمَ ارْزُقْنِی حَجَ بَیْتِکَ الْحَرَام».
اظهار ولایت در حجّ
در کتاب عیون اخبار الرّضا[17]، حضرت ثامن الحجج(علیه الصّلوة و السّلام) روایتی را از وجود مقدّس حضرت باقرالعلوم، امام محمّد باقر(صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان فرمودند. فرمودند: «إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَتَطَوَّفُوا بِهَا ثُمَّ یأتوننا [یَأْتُونَا] فَیُخْبِرُونَا بِوَلَایَتِهِمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُم»[18] به صراحت میتوانیم همه حجّ را در همین روایت پیدا کنیم که کلّ حجّ در شیعه است.
میفرمایند: خدا مردم را فرمان داد که بیایند و دور این سنگها بچرخند. اگر ابن ابیالعوجاء که به امام صادق(علیه الصّلوة و السّلام) اعتراض با اهانت کرد و امام جوابش را دادند، این روایت را قبلاً از امام باقر(علیه الصّلوة و السّلام) شنیده بود، جواب خود را گرفته بود. امام فرمود: خدا فرمان داده مردم بیایند دور این سنگها بگردند و طواف کنند امّا بعد از آن به سمت ما بیایند «ثُمَّ یأتوننا» که اظهار ولایت ما را بکنند و بگویند و خبر دهند که ما ولایت شما را داریم «فَیُخْبِرُونَا بِوَلَایَتِهِمْ». این نکته مهمّی است.
همه علما میگویند: بعد از هفت شوط باید حتماً نماز را پشت مقام ابراهیم بخوانیم. پشت مقام این نیست که حتماً به مقام بچسبیم، اگر خلوت بود عیبی ندارد امّا اگر شلوغ بود ولو خیلی دورتر هم رفتی اشکال ندارد، چون پشت مقام است امّا شما جلوی مقام نباید بایستی نماز بخوانی. یعنی خدای متعال میخواهد بگوید بدون امام نمیتوانی.
میشود در نماز جماعت کسی جلوی امام بایستد و بگوید من نمازم را جماعت خواندم؟! نمیشود. در خیابانهای اطراف نماز جمعه یک خط قرمز میکشند که دیگر از اینجا به بعد جلوتر از امام است، کسی نباید جلو برود، چون نمیشود جلوتر از امام بایستد و بعد بگوید من پشت سر امام ایستادم و نماز خواندم.
« ثُمَّ یأتوننا [یَأْتُونَا] فَیُخْبِرُونَا بِوَلَایَتِهِمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ » حضرت میفرمایند: خدا امر کرده بیایند این سنگ را طواف کنند، بعد به سمت ما بیایند و به ما از ولایتشان خبر بدهند، بگویند: ما ولایت شما را داریم. این خبر به ولایت دادن نکته مهمی است.
اعلان یاری و دلدادگی
«وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ » اعلان هم کنند که ما یار و هوادار شما هستیم.
یک سؤال: چرا امام جواد(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: ثواب زیارت حضرت ثامنالحجج(علیه الصّلوة و السّلام) تا هشت برابر و بعضی جاها بیشتر و حتّی بیست برابر هم فرمودند از ثواب زیارت کربلا بیشتر است؟ امام رضا(علیه الصّلوة و السّلام) غریب هستند ولی فقط کسانی به مشهد برای زیارت امام میآیند که شیعه اثنیعشری هستند، یعنی ولایت را پذیرفتند. در کربلا همه میآیند، سه امامیها، اسماعیلیها، حتّی علویها به خاطر این که فرزند امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) و از سیّدان شباب اهل الجنّه هست، میآیند، امّا در مشهد فقط خالصهای خالص میآیند.
شاید یک علّت این که این همه میگویند: به زیارت حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) بروید و این زیارات ثواب دارد، خرج کردن برای زیارت اینطور است، قدمهایی که برمیدارید اینطور است و ...، برای اعلان یاری کردن است، یعنی ما یاران شما هستیم. دنیا این جماعت را ببیند. آن قیامتی را که اربعین در کربلا میشود ببینند. برای همین صدام ملعون وحشت داشت و نمیگذاشت. مردم و دنیا این جماعت را ببینند که هنوز ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) یار دارد. ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) را کشتید امّا بدون یار نیست.
لذا حضرت میفرمایند: «وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ» یاریشان را به ما عرضه بدارند. دلدادگی به یاری رساندن است. معمولاً خود حضور اعلان یاری رساندن است که آقاجان ما هستیم، همان چیزی که میگوییم: «یا لیتنا کنا معکم» ای کاش ما با شما بودیم، با آمدنمان میخواهیم بگوییم ای کاش بودیم.
وقتی عید غدیر به نجف میآیند تا با امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) بیعت کنند، میگویند: «بایعناک یا کرار جئنا جدّد البیعه» این یعنی ما هستیم و اعلان بودن است.
پس بدون امام اصلاً نمیشود. حضرت فرمودند: اصل این قضیه این است. مردم یادشان نرود که اصلاً برای چه آمدند.
وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان میفرمایند: «إِذَا حَجَّ أَحَدُکُمْ فَلْیَخْتِمْ حَجَّهُ بِزِیَارَتِنَا»[19] هر موقع یکی از شما، حجّ به جا آورد « فَلْیَخْتِمْ حَجَّهُ بِزِیَارَتِنَا » باید حجّ خود را به زیارت ما ختم کند « لِأَنَّ ذَلِکَ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ » برای این که به تحقیق تمام شدن حجّ به واسطه این عمل است.
خدا کند آقایمان، امام زمان را در حجّ ببینیم. امروز هم اگر کسی میخواهد باید از نائب امام زمان پیروی کند و إنشاءالله همان شود. خدا کند که بتوانیم آقاجانمان را ببینیم « لِأَنَّ ذَلِکَ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ ».
پروردگارا! عاقبت ما را ختم به خیر بگردان.
حجّ حقیقی قسمت ما بگردان.
«بالنبی و آله صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)»
[1] بحارالانوار، ج:96، ص: 14
[3] بحارالانوار، ج: 96، ص: 374
[8] بحارالانوار، ج:96، ص: 318
[17] عیون اخبارالرّضا کتابی است که احادیث آن را وجود مقدّس امام رضا(صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان فرمودهاند و گاهی فرمودهاند که پدرم فرمود، یا پدرم از پدرش و ... و گاهی تا امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) میرود که از پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند که روایت سلسلهالذهبیّه میشود.
[18] عیون اخبار الرضا، ج: 2، ص: 262
[19] عیون اخبارالرضا، ج: 2، ص:262