|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
شنبه 3 آذر 1403
نکاتی از حج عارفان 11/روشنفکر امّا مطیع
هم حضرت ابراهیم و هم حضرت یعقوب به فرزندان خود راجع به تسلیم بودن در برابر فرمان خدا، سفارش و توصیه کردند.
«إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِین»[1] خدا به ابراهیم خطاب کرد: «أَسْلِمْ» به فرمان خدا سر فرو بیاور، «قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِین» گفت: من مطیع فرمان هستم و دور بیت میگردم.
خود ابراهیم خلیل(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) کسی است که قبلاً برای این که به دیگران بفهماند، گفت: شما چرا بت میپرستید؟ و بتها را شکست و تبر را روی دوش بت بزرگ گذاشت.
ابراهیم خلیل(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) کسی است که خورشید را دید، گفت: این خداست، وقتی غروب شد، گفت: نه، خدایی که غروب کند به درد نمیخورد، ماه را دید، گفت: پس این خداست، افول ماه را دید، باز گفت: به درد نمیخورد.
حضرت ابراهیم(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) کسی است که به تعبیر امروزیها روشنفکر است، دنبال دلیل و برهان میگردد، حکیم است، گفت: من بدون ادلّه و براهین، نمیپذیرم، امّا همین حضرت ابراهیم(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) تا بیت را بالا برد، خدا میگوید: من اصلاً او را به خاطر این برگزیدم «إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِین»،گفت: چشم من حالا تسلیمم و دور همین بیت میگردم.
آقای ابراهیم! عزیزدلم! بنده من! این بیت را خودت درست کردی! یادت هست، میگفتی: من خورشید را عبادت نمیکنم، آن را من خلق کردم، ولی این را که دیگر خودت با آقازادهات بالا بردی؟! «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ»، حالا میگویم: «أَسْلِمْ»، میگویی چشم؟!! میگوید: بله، چون تو خواستی، خورشید را تو خلق کردی امّا تو نخواستی، بیت را تو خواستی، فرق این است.
اشتباه شیطان همین جا بود - توجّه کنید - اتّفاقاً یادش رفت که خدا خواسته است به آدم سجده کند. البته به او نگفته بود به آدم سجده کن، «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا»[2] . میتوانست بگوید: خدایا! من که جزء ملائکه نیستم؟ امّا خود را جزء ملائکه حساب کرد، خدا گفت: چرا سجده نکردی؟! نگفت: خدایا! من که ملک نبودم، شما به ملائکه فرمودی سجده کنید، من که «مِنَ الْجِن»[3] هستم، اگر میفرمایید سجده کنم، چشم، همین الآن سجده میکنم امّا فرمایشتان به ملائکه بود.
گفت: نه، یعنی چه؟! «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ»[4] اصلاً خلاف قاعده ظاهراً داری کار میکنی. ما معمولاً دنبال قاعدهها هستیم، این باید این بشود، اگر این نشد آن طور نمیشود، این با آن نمیخورد! این جور در نمیآید و ... . حضرت ابراهیم(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) یک آدم روشنفکری است که همیشه دنبال جور درآمدنها است، امّا روشنفکری است که تا پروردگارعالم گفت، پذیرفت، با این روشنفکرهای امروزی ما زمین تا آسمان تفاوت دارد، حتّی طوری است که بعد وصیّت میکند.
«وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[5]. هم حضرت ابراهیم و هم حضرت یعقوب(علی نبیّنا و آله و علیهما الصّلوة و السّلام)، - خدا هر دو را بیان میفرماید- به فرزندان خود راجع به تسلیم بودن در برابر فرمان خدا، سفارش و توصیه کردند. گفتند: خدا شما را به آیین پاک برگزیده، پس از این آیین تا لحظه مرگ پیروی کنید و به چیزی هم دل نبندید و تسلیم او شوید.
جالب این است که خدای متعال دارد همه اینها را به یهود هم میگوید که حواستان باشد که چه دارید میگویید. این ابراهیم و یعقوبی که شما دنبالشان هستید این طور بودهاند، نه آن حرفهایی که شما راجع به آنها میزنید.
حج عارفان – 17/6/92
|
|
|