بسمه تعالی
حجّ عارفان
جلسه هفتم
«وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیق لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهیمَةِ الْأَنْعامِ فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقیرَ »[1]
علّت حجّ در آیات الهی
در رابطه با آیات حجّ، نکاتی بیان شد که علّت حجّ، همان طهارتی است که میفرمایند: «وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ »[2] و در ادامه نیز میفرمایند: « وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ» که إنشاءالله بیان میکنیم این منافع یعنی چه، که عنوان «لِیَشْهَدُوا»هم دارد و اینها نکات بسیار مهمّی است که باید بر روی آنها کار شود.
در ادامه نیز میفرماید: «وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ». همانطور که اشاره کردیم، در آیهای از سوره بقره هم حجّ را به عنوان«أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ»[3] و یا «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ»[4] بیان میفرماید و این، دلالتی بر این دارد که هشدار بدهد این ایّام را از دست ندهید. البته یک معنای آن، همان است که اعمال حجّ در این چند روزی که مشخّص است، انجام میگیرد.
در ادامه این آیه از سوره حجّ بیان میشود: «عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهیمَةِ الْأَنْعامِ فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقیرَ» که اینها نکاتی دارد، از جمله این که حجّ، عنوان اقتصادی و ... هم دارد، البته اقتصادی، نه به آن معنا که ما کار کنیم، بلکه به عنوان این که خیررسانی در مسائل اقتصادی صورت بگیرد.
این آیات، آیات بسیار زیبا و عجیبی است که باید روی آنها کار کنیم و إنشاءالله به فضل الهی، به مرور از آیات 26 الی 36 را بررسی خواهیم کرد.
علّت حجّ از لسان حضرت ثامن الحجج(علیه آلاف التّحیة و الثّناء)
حجّ و ورود بر پروردگار عالم
آیاتی که بیان کردیم، راجع به علّتالحجّ بود. حالا روایتی را هم از حضرت ثامنالحجج، آقا علیبن موسیالرّضا(علیه آلاف التّحیة و الثّناء و صلوات اللّه و سلامه علیه) که راجع به علّتالحجّ بیان فرمودند، عرض میکنیم.
حضرت میفرمایند: «عِلَّةُ الْحَجِّ الْوِفَادَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَىعلّت حجّ، وارد شدن بر پروردگار عالم است.
در هر عمل عبادی، از جمله نماز که همیشه با آن، سر و کار داریم و روزانه (یومیّه)، پنج وعده میخوانیم، مثلاً میگوییم: دو رکعت نماز صبح میخوانیم «قُرْبَةً إِلَى اللَّهِ»، ولو به این که نیّت به زبان جاری نشود، امّا نیّت، یکی از ارکان و اصول است. «قُرْبَةً إِلَى اللَّهِ»، نزدیک شدن است. بعد هم بیان میشود: «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِن» عروج میکند، برای این که نزدیک شود و ورود به خدا پیدا کند.
حالا در اینجا هم میفرمایند: حجّ، ورود به خداست. منتها این نکتهای دارد که در صلاه و ... هم بیان نفرمودند و آن، این است که وقتی انسان در حجّ وارد شد، به خصوص قبل از این که وارد بیتاللهالحرام و مکّه مکرّمه شود، در آن جایگاههای میقات که محرم میشود، از دنیا میبُرد و از لباس دنیا و ظواهر دنیا رها میشود و سراغ خدا میرود.
برای همین است که باید از هرچه که متعلّقات دنیاست، دور باشد. لذا اگر خواست در روز حرکت کند، نباید به زیر سایه برود و حتّی در ماشینی هم که سوار میشود، نباید سقف داشته باشد - البته این حکم برای غیر از مریض و ... است که آنها استثناء هستند. معمولاً در همه مسائل عبادی، استثنائیات داریم و عنوان میشود که بر مریض، حرجی نیست «لیس علی المریض حرج». یا مثلاً در روزه داریم که اگر کسی در سفر بود یا مریض بود، «أَیَّامٍ أُخَرَ» برای او هست -
لذا معمولاً اینطور است که طوری از مدینه حرکت میکنند تا غروب، به مسجد شجره برسند، در آن میقات، نماز را میخوانند وبلافاصله که نماز را خواندند، در همان جا محرم میشوند. البته امکان دارد لباس احرام را در هتل پوشیده باشند، امّا محرم شدن یعنی این که مجدداً یک تکانی به لباس میدهند و تلبیه میگویند که دیگر از اینجا به بعد محرم میشوند؛ یعنی باید محرمات را رعایت کنند. لذا بعضیها در این زمان، محرم میشوند تا بتوانند قبل از اذان صبح که خلوت است، همه اعمال را انجام بدهند. چون انجام دادن اعمال طول میکشد، وقتی وارد بیتالله میشوند، در ابتدا باید هفت شوط طواف کنند، بعد نماز بخوانند، بعد سعی بین صفا و مروه را انجام دهند و بعد تقصیر کنند تا از این احرام خارج شوند.
حالا اگر کسی نتواند شب برای احرام بیاید و در روز، محرم شود، حکم این است که باید در ماشین بدون سقف بنشیند. دلیل هم این است که شما باید از هر آنچه که متعلّقات دنیا است، ببرید و به سوی خدا بروید؛ یعنی باید خودتان را در معرض نور خورشید قرار بدهید و دیگر سایبان گرفتن و چتر در دست گرفتن و ... درست نیست. بالأخره آفتاب انسان را اذیّت میکند، آن هم اگر در بحبوحه گرما باشد که دیگر گرمای آن، وحشتناک است. لذا نباید در حالت احرام زیر سایه بروید؛ یعنی نباید خود را از خورشید بپوشانید، بلکه باید دنیا را ترک کنید. پس دیگر کرم ضدّ آفتاب بزنم و ... تمام شد و باید به سمت خدا بروید.
لذا فرمودند: «عِلَّةُ الْحَجِّ الْوِفَادَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى» چه زمانی انسان میتواند بر پروردگار عالم وارد شود؟ آن موقعی که از دنیا ببرد. اینها هم مظاهر دنیاست و إلّا اصل، آن حبّ دنیاست. چون بعد از ایّام حجّ که اعمال را انجام دادید و از احرام بیرون آمدید، دیگر اشکال ندارد چتری بالای سر خود بگیرید تا نور خورشید، شما را اذیّت نکند. پس اینها، مظاهر حجّ است که میخواهد به ما یاد دهد: بندگان خدا! نباید با دنیا باشند، آن که به سوی خدا میرود، نباید با دنیا باشد، بلکه باید از دنیا ببُرد.
حجّ و زیادهخواهی در ثواب
لذا حضرت ثامنالحجج(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: علّت حجّ، وارد شدن بر خدای تعالی است و در ادامه نیز میفرمایند: «وَ طَلَبُ الزِّیَادَةِ» طلب کردن ثواب، یکی دیگر از علّتهای حجّ است. یعنی این که خودش را به ثواب زیاد برساند، چون تازه فهمیده چه خبر است و او عقب افتاده است.
بشر معمولاً طمع دارد و این خصوصیّت بشر است که دنبال زیادهخواهی است. امّا آیا باید زیادهخواهی در دنیا داشته باشد؟ خیر، آن که میخواهد به سوی خدا برود «الْوِفَادَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى»، معلوم است که زیادهخواهی او هم زیادی ثواب است و دنبال آنچیزی است که ذوالجلال و الاکرام میخواهد.
حجّ و آغاز زندگی خدایی
حضرت در ادامه میفرمایند: «وَ الْخُرُوجُ مِنْ کُلِّ مَا اقْتَرَفَ وَ لِیَکُونَ تَائِباً مِمَّا مَضَى مُسْتَأْنِفاً لِمَا یَسْتَقْبِلُ» علّت دیگر حجّ، بیرون آمدن از همه گناهان گذشته و شروع کردن به یک زندگی آینده، از نو است. «وَ لِیَکُونَ تَائِباً مِمَّا مَضَى مُسْتَأْنِفاً لِمَا یَسْتَقْبِلُ» یعنی یک انسان درست، مثل آنکه تازه روز اوّل از مادر متولّد شده، بشود.
لذا کسی میتواند بر پروردگار عالم وارد شود که از گناه بیرون بیاید. جدّی اگر کسی هنوز فکر، ذکر و اعمالش، گناه است، در آنجا هم گناه میکند، این چه حجّی دارد انجام میدهد؟! این که همان شد که حضرت فرمودند: «وَ أَکْثَرَ الضَّجِیجَ»<!--[if !supportFootnotes]-->[7]<!--[endif]-->. حاجی، اگر حاجی باشد، باید واقعاً با گناه خداحافظی ابدی کند و فراق همیشگی با گناه داشته باشد. حالا شما ببینید جدّی ما چند درصد حاجی با این سبک و سیاقی که آیات و روایات و حضرات معصومین بیان میفرمایند، داریم؟!
حضرت میفرمایند: «وَ الْخُرُوجُ مِنْ کُلِّ مَا اقْتَرَفَ» یعنی از هر آنچه که گناه و آلودگی بوده و او را گرفتار میکرده، خارج شود، «وَ لِیَکُونَ تَائِباً» تائب باشد، «مِمَّا مَضَى مُسْتَأْنِفاً لِمَا یَسْتَقْبِلُ» و تازه کار را از نو شروع کند و زندگی آینده خود را از همین الآن با عنوان خدایی بودن، آغاز نماید.
حجّ و به رنج انداختن بدن
حضرت در ادامه میفرمایند: «وَ مَا فِیهِ مِنِ اسْتِخْرَاجِ الْأَمْوَالِ وَ تَعَبِ الْأَبْدَانِ» علّت حجّ، خرج کردن اموال در راه خدا و به رنج انداختن این بدن.
«تَعب» یعنی واقعاً به سختی بیافتد. الآن، حجّ ما، حجّ سختی نیست. اگر مردم بدانند که یکی از علّتهای حجّ، سختی کشیدن است، زمانی که در حجّ هستند، وقتی کوچکترین مشکلی پیش بیاید، شکایت نمیزنند. امروزه که حجّ با زمانهای قدیم، از زمین تا آسمان فرق کرده است و حتّی برای صحرای منا و عرفات هم وسایل خنککننده قرار دادهاند. برای اقامت هم که در هتلهای آنچنانی با غذاهای لذیذ هستند، در حالی که بدن باید در حجّ به سختی و تعب بیافتد. این را به شما بگویم: اگر حجّ، حجّ حقیقی باشد، همه افرادی که چندباره میروند، باور کنید یک بار که بروند و بیایند، میگویند: برای هفتاد پشتمان بس است!
حجّ و بازداشتن بدن از خواهشها و لذّتها
حضرت در ادامه علّتهای حجّ میفرمایند: «وَ حَظْرِهَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ اللَّذَّاتِ» و بازداشتن آن از خواهشها و لذّتها.
البته اگر آن تعب و سختی که بیان کردیم، باشد؛ خود بهخود این شهوت و لذّت را میبرد. لذا حجّ یعنی به رنج افکندن و در تعب قرار گرفتن بدن و بازداشتن آن از خواهشها و لذّتها. جدّاً آیا امثال ما میتوانند این حجّ حقیقی را انجام دهند؟! الآن ما ادای حجّ را درمیآوریم، میگوییم: استطاعت مالی پیدا کرده است و حجّ بر او واجب شده، باید برود که در روایت داریم: اگر کسی مستطیع شود و نرود و بمیرد، کأنّ کافر و مشرک و ... از دنیا رفته است. پس کسی که مستطیع است، مجبور است برود، امّا انصافاً ما در تعب و سختی نمیافتیم.
یکی دیگر از خصایص حجّ که إنشاءالله عرض خواهیم کرد، این است که انسان یاد قیامت بیافتد؛ چون همه محرم میشوند و پارچهای مانند کفن بر دوش دارند. لذا اینها همه نکات بسیار مهمّی است که باید در آن دقّت و تأمّل کرد. البته این روایت، طولانی است که بعضی از نکات دیگرش را در جلسات آینده بیان میکنم.
لذّت ترک لذّت
در مورد همین تعبی که حضرت فرمودند، جدّ مکرّم ایشان، حضرت صادق القول و الفعل(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: «مَا مِنْ بُقْعَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْمَسْعَى
هیچ جایی نزد پروردگار عالم، محبوبتر از مسعی (محلّ سعی صفا و مروه که یکی از اعمال حجّ است و إنشاءالله در آینده که جلو رفتیم، هر کدام از اعمال را جداگانه بیان میکنیم) نیست، چرا؟
« لِأَنَّهُ یَذِلُّ فِیهِ کُلُّ جَبَّارٍ » چون هر گردنکش و متکبّری در آنجا، خوار و ذلیل میشود. یعنی آن کسی که آقا و رئیس بود و خدای ناکرده به واسطه مقام خود، گردنکشی میکرد، آنقدر باید سختی بکشد که در اینجا خواری را ببیند و بفهمد.
لذا حجّ باید در سختی بگذرد، تفریح نیست که فکر کنیم حالا یک مسافرت زیارتی میرویم و با دوستان، دور هم هستیم و بالأخره خوش میگذرانیم!
لذا حضرت میفرمایند: «لِأَنَّهُ یَذِلُّ فِیهِ کُلُّ جَبَّارٍ»، اینجا هر که جبّار است، باید ذلیل و خوار شود. پس اگر اینگونه حجّ کردی، حجّ حقیقی انجام دادهای و برندهای. باید طوری باشد که به قول ثامنالحجج(علیه آلاف التّحیة و الثّناء)، شما «تعب الابدان» شوی، بدنها به زحمت بیافتد، نه در رفاه باشد. این که خود را در رفاه قرار دهید، حجّ نیست. پس این تعب داشتن، نکته بسیار مهمّی است.
البته حجّ لذایذی هم دارد که دلایل آن را بعداً اشاره میکنیم.
اگر لذّت ترک لذّت بـــدانی دگر لذّت نفس، لذّت نخوانی
اگر این لذّتهایی ظاهری را که میبریم، ترک کنیم، به لذّتی میرسیم که دیگر لذّتهای این نفس امّاره را به عنوان لذّت نمیدانیم. بالأخره نفس، نوشیدن شربت خنک در گرما و ... را دوست دارد و اصلاً ذات بشر اینگونه است که نفسش اینها را میخواهد، امّا اگر با سختی دادن به خود، این لذّتها را ترک کند، به لذّتی برتر میرسد.
البته همانطور که در جلسات قبل گفتم، پروردگار عالم نعوذبالله مردمآزار نیست و برای بشر سختی نمیخواهد، امّا در نهایت این تعب، رنجش و سختی که برای بنده قرار میدهد، یک لذّتی است که فوقالعاده است.
به عنوان مثال وقتی روزه گرفتید، به خصوص در تابستان و گرما که گاهی تشنگی بسیار بر انسان غلبه پیدا میکند، در بین ساعت یازده تا دو، خیلی اذیّت میشوید، امّا همین که به غروب نزدیک میشویم، انسان کم کم آرام میشود و دیگر آن ولع و حرصی که داشت، ندارد. چون در وسط روز، شیطان و نفس امّاره مدام وسوسه میکردند، امّا هنگام غروب دیگر تمام میشود و اصلاً یک آرامش عجیبی دارید. در روز میگفتی: اگر سر سفره بنشینم، اوّل یک پارچ بزرگ خاکشیر میخورم و ... . یعنی مدام نفست شروع به حرف زدن برای تو میکرد. این، نفس دون، همیشه دون و پست و پاییننگر است. امّا نزدیک غروب که میشود، میبینید دیگر حرص و ولع ندارید و حتّی راحت میتوانید نماز مغربتان را هم بخوانید و بعد از آن، افطار کنید. یعنی انسان میتواند که بر نفس خود مسلّط شود. آنوقت بعد از آن، یک لذّتی میبرد که در آن لذّتهای ظاهری نیست. آنوقت در آن لحظه یک فرح و شادی - که در روایات هم راجع به صوم داریم - در وجود انسان هست که بسیار لذّت میبرد.
لذا این تعب و سختی که ذوالجلال و الاکرام برای ما قرار داده است و وجود مقدّس حضرت ثامنالحجج(علیه آلاف التّحیة و الثّناء) میفرماید، بیدلیل نیست. دلیلش این است که میخواهند یک لذایذ دیگری را به ما بدهند که ما را روحانی به معنی حقیقی کنند، بالا ببرند و به مقام حقیقی انسانیّتمان برسانند. نه این که حبس در این جسم شویم. چون الآن ما در زندان جسم گرفتاریم، امّا آنها میخواهند کاری کنند ما از این زندان جسم رهایی پیدا کنیم و این یکی از خصایص حجّ است.
إنشاءالله ادامه بحث را در جلسه بعد خواهیم گفت.
«و صلّی اللّه علی سیّدنا محمّد و آله الاطهار الابرار»
<!--[if !supportLineBreakNewLine]-->
<!--[endif]-->
<!--[if !supportFootnotes]-->
--------------------------------------------------------------------------------
حج/ 26 الی 28
حج/ 28- 26
بقره/ 203
بقره/ 197
عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج: 2، ص: 90
بقره/ 184
اصول کافی، ج: 4، ص: 434
بحارالأنوار، ج: 46، ص: 261، باب: 5