وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین
قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ماعَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیم
قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِم فَلَمَّاأَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُون » [1]
این آیات الهی، نشانهای از علم انسان، بهرهمندن شدن از علم لدنی (نه اکتسابی) و همان علم حقیقی که تبیین میشود: «الْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِمَنْ یَشَاءُ» [1] ، است.
جالب است که عنوان «عَلَّمَ» که پروردگار عالم در عبارت «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها» تبیین میفرماید، در سوره الرّحمن نیز آمده که باید دید دلیل این رحمانیّت و این که چراعنوان این سوره، رحمن است؛ چیست.
بارها هم بیان کردیم که پروردگار عالم، همه سور را با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» آغاز کرده، جز سوره توبه که اصلاً «بِسْمِ اللَّهِ» نفرمود، حتّی درآنجا «بِسْمِ اللَّهِ القاصم الجبّارین» هم نفرمود.
در رحمانیّت، نکتهای خوابیده، از جمله این سوره الرّحمن که اصلاً به عنوان رحمن نامیده شده است. جالب است که در ابتدا میفرماید: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» [2] و بعد بیان میفرماید: «خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ» [3] . تا آنجا که هر چه آیات، جلو میرود،پروردگار عالم مدام بیان میفرماید: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان» ألا ای جنّ و انس، کدامیک از نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟!
در ادامه، خلقت انسان به صورت «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ کَالْفَخَّار» [4] تبیین میشود و جالب این است که بلافاصله جنّّ را هم میفرماید: «وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نار» [5] که مرحله اوّل، انسان و مرحله دوم، جنّ است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون» [6] ، همانطور که قبلاً هم بیان کردیم: شرافت جنّ نسبت به ملائکه بیشتر است، کما این که شرافت انسان نسبت به شرافت اجنّه و ملائکه بیشتر است.
نکتهای که اولیاء خدابیان کردند، این است که «عَلَّمَ» در «عَلَّمَ الْقُرْآنَ» یا «عَلَّمَهُ الْبَیانَ» ؛ تبیین به همان علم لدنی است که در این جا نیزمیفرماید: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها » . خیلی جالب است که بیان کردم، این آیات، نشانه این علم انسان است والبته از خصوصیّت بارز خلیفهاللّهی است.
پروردگار عالم خودش علیم وحکیم است، پس باید خلیفهاش هم علیم و حکیم باشد. منتها معلوم است که علیم درمقابل ذوالجلال و الاکرام نیست؛ بلکه نازله است. یا حکیم به معنی آن حکمتی که ذوالجلال و الاکرام دارد، نیست؛ بلکه نازله است.
امّا حتّی به انسانهابرای طیّ طریق بیان میکنند: «هَلَکَ مَن لَیسَ لَهُ حَکیمٌ یُرشِدُه» ، هلاک میشود، آن کسی که حکیمی نداشته باشد که او را ارشاد کند.
اگر پروردگار عالم بخواهدانسان را هدایت کند، از ناحیه حکیم است و إلّا اگر کسی، حکیم نداشته باشد، هلاک میشود.این علم و حکمت هم به خلیفهاش واگذار شده و این نکته بسیار مهمّی است.
[1] . مصباح الشریعه، ص: 16، باب: 6