بسمه تعالی
سخنرانی حضرت آیتالله قرهی(مدّ ظلّه العالی)
در ایّام شهادت أمّ الخلقه، حضرت فاطمه زهرا(علیها الصلّوة و السّلام)
94.12.24
بشر امروزی به لزوم وجود یک هادی برای تمام امور پی برده است
کمترین چیزی که بندهی خدا به واسطهی آن، گمراه میشود
بیبیدوعالم را با آن مقام و منزلت، هیچ احدی، حتّی انبیاء و خود نبیّ مکرّم نمیشناسند که او کیست و پیامبر در مورد او فرمودند: «فاطِمَة لَیْسَتْ کَنِساءِ الآدَمیّین». او که خداوند در مورد او، به حبیبش فرمود: «وَ ما أَدْراکَ». خدای متعال، همه چیز خود را به قالب انسانی درآورد و این از اعجاز عجیب خداوند است. پیامبر به حدّ رکوع در مقابل او تعظیم کرد و دست او را بوسید. پیامبر به او فرمودند: امّ ابیها که پر از معناست و بار دارد.
حالا این وجود نازنین خودش را برای ولایت فدا کرد. چون ولایت و حجّت الهی اگر نباشد، اصلاً هیچ چیزی معنا پیدا نمیکند. روایتی بیان کنم که عجیب است. در سفینة البحار آمده که مولیالموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیّبنأبیطالب بیان میفرمایند: «وَ أَدْنَى مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِی أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَایَتَه فِی العالمین»، کمترین چیزی که بندهی خدا به واسطهی آن، گمراه میشود، این است که حجّت خدا و شاهد حقّ تعالی بر بندگانش را نشناسد؛ یعنی کسی را که خداوند به اطاعت او فرمان داده است و ولایتش را برای همه هستی و همه خلقت (نه فقط انسانها) فرض کرده است.
چه میشود که انسانها گمراه میشوند؟ چقدر در نماز مدام میگوییم: «غیر المغضوب علیهم و لا الضّالین»، خدایا! ما را جز کسانی که مورد غضب تو و گمراه شدگان هستند، قرار مده. یعنی از پرودگار عالم اینگونه درخواست میکنیم و دنبال صراط مستقیم هستیم «إهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضّالین». میفرمایند: کمترین چیزی که عامل گمراهی بندگان میشود، همین است که حجّت خدا را در زمین نشناسد.
خود بیبی دوعالم هم به همین خاطر میفرمایند: ما دفاع میکنیم از این چیزی که عامل برای هدایت بشر است، یعنی ولایت الله و حجّت الله.
این روایت خیلی زیباست، باید سرلوحه کارهایمان برای ولایتپذیری و حجّتپذیری قرار دهیم، «وَ أَدْنَى مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ ». معلوم میشود که ولیّ خدا، ناظر و شاهد بر خلق هم هست. تمام امور به ید ولیّ خدا و حجّت خداست. حالا او چه کسی است؟ «الَّذِی أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَایَتَه فِی العالمین»، کسی که خداوند اطاعتش را امر کرده و او ولایت را بر همه جهانیان واجب کرده است. پس این که بیبی دوعالم که طبق روایاتی که بیان شد، واقعاً کسی درک نمیکند که او کیست و هیچ احدی، او را نمیشناسد و وجود مقدّس حضرت حجّت هم میفرمایند: «وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» و پیامبر اکرم هم میفرمایند: «وَ لَوْ کانَ الْحُسْنُ(هَیئَةً لَکانَتْ) فَاطِمَةَ بل هی اعظم» یا میفرمایند: «إِنَّ فَاطِـمَةَ ابْنَتِی خَیـْرُ أَهْـلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَـرَفاً وَ کَرَماً» و ...، خود را برای ولایت فدا میکند، برای همین است که اگر کسی حجّت خدا را نشناسد، گمراه خواهد شد.
لذا فرمودند: «وَ أَدْنَى مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ »، کمترین چیزی که بندهی خدا به واسطهی آن، گمراه میشود، این است که حجّت خدا و شاهد حقّ تعالی بر بندگانش را نشناسد؛ امّا شاید «أدنی» یک معنای دیگر هم در اینجا داشته باشد. چون دنی؛ یعنی پست بودن. آن کسی که ادنی میشود؛ یعنی پستترین افراد است. آن کسی که واقعاً ولایت و حجّت را نشناسد، پستترین کس است و لذا راحت هم گمراه میشود و راحت هم او را میبرند، «وَ أَدْنَى مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ». امّا اگر بشناسد، اینطور نمیشود.
هم هادیان الهی و هم وسوسهگران از جنس انسان هستند
پس خود این مطلب، دلالت بر این است که شناخت حجّت، لازم است و شاید یک دلیل این که خدا همه چیز خود را فدای ولایت میکند، برای این است که بگوید: اصلاً ولایت در مرحله أولی، متعلّق به خود خداست «اللّه ولیّ الّذین آمنوا» و این استمرار ولایت، به این دلیل است که ما حتّی اسماء و صفات خداوند را هم نمیتوانیم بشناسیم؛ چون اسماء و صفاتش هم از ذات اوست. لذا اسماء و صفات خداوند در انسان الهی، ساری و جاری میشود تا ما که با محسوسات و ملموسات سر و کار داریم، آن را در بندگان خدا ببینیم و جنسشان، جنس ما شود. لذا هدایت اصلاً در جنس ما است، «هو الذّی بعث فی الامیین رسولاً منهم»، یا فرمودند: «لقد من اللّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم». از جنس خود ما میشوند. چرا؟ چون ما را هدایت کنند.
کما این که بارها هم بیان کردیم که آنهایی هم که ما را گمراه میکنند، از جنس خود ما میشوند، «من الجنّة و النّاس». آنهایی که وسوسه میکنند، وسوسهگران، «الذی یوسوس فی صدور النّاس» مدام در گوش ما میخوانند و ما را به جای دعوت به پروردگار عالم، به گناه دعوت میکنند. جنّ که نمیآید با ما کار داشته باشد، امّا معالأسف سپاه شیطان هم از جنس ما میشود، «من الجنّة و النّاس» و شیطان از جنس ما بهرهبرداری کرده است.
هادیان الهی هم از جنس ما هستند، لذا پروردگار عالم، ولایت را در جنس ما قرار میدهد. برای همین هم فرمود: اینها کسانی هستند که هم بر بندگانش شاهد هستند و هم طاعت آنها امر شده و ولایتشان هم فرض است.
نشانه حبّ؛ تبعیّت است
در عبارت «وَ فَرَضَ وَلَایَتَه فِی العالمین» هم وِلایت صحیح است و هم وَلایت، البته اصل بر وِلایت است، ولی هر دو هم باید باشد، چون دوستی بدون اطاعت و پذیرش ولایت الله و حجّت الله، اصلاً معنا و مفهومی ندارد. مگر نمیفرمایند: «هل الدّین إلّا الحبّ» دین، جز محبّت نیست، منتها این محبّت کجا خودش را نشان میدهد؟ نشانه محبّت کجاست؟ اگر بخواهیم ببینیم که واقعاً محبّ هستیم یا خیر، نشانه آن کجاست؟
خود پروردگار عالم فرمود و نشانه را مشخّص کرد، فرمود: «إن کنتم تحبّون اللّه فاتّبعونی یحببکم اللّه» میخواهید نشان بدهید که واقعاً شما خدا را دوست دارید؟ تبعیّت کنید و هر چه گفت، بگویید: چشم. بارها در مباحث اخلاق هم بیان کردم که عبد، از نوک پا تا فرق سر، چشم مطلق میشود. البته به معرفت. لذا در اینجا هم فرمود: «أَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ». وقتی به معرفت رسید، دیگر از آنجا به بعد نباید شک کند. بیان کردند که شک اوّلیّه ایراد ندارد، امّا اگر توقّف کنید، گرفتار میشوید. لذا وقتی به یک معرفت رسیدید، دیگر بس است.
چرا بنی اسرائیل که خدا، آنان را بر همه عالمیان برتری داده بود، بدترین قوم شدند؟
لذا این نکته بسیار مهم است، میگویند: چرا بنی اسرائیل بدتر از همه شدند، با این که پروردگار عالم فرمود: «إنّی فضلتکم علی العالمین»؟ یک دلیل و برهان این است که بنیاسرائیل بیش از حدّ، معجزه دیدند. فقط ید بیضاء و عصای موسی نبود، دائم معجزه میدیدند. لذا سامری هم از این همین استفاده کرد. این که انسان دائم معجزه ببیند، به درد نمیخورد. یک بار از حجّت خدا، پیامبر عظیمالشّأن، امیرالمؤمنین و حضرات معصومین دیدی و معرفت پیدا کردی، کفایت میکند. دیگر بس است.
البته میگویند: بزرگترین اعجاز پیامبر، قرآن است، نه این که شقّ القمر کرد. اصلاً این را بدانید که اگر مردم در آن عقول کامله بودند، انبیاء با اعجاز هم کاری نداشتند. منتها چون منکر انبیاء میشدند، مجبور بودند معجزه نشان دهند. لذا این مطلب، اصلاً در مباحث کلامی، یک بحث معرفتی است که چون مجبور بودند اعجاز میکردند و إلّا اصلاً اعجاز نمیکردند. اگر انسانها قدرت ادراک و فهم و شعورشان بالا باشد وبفهمند این مطلب برایشان خوب است، باید اطاعت کنند یا خیر؟ مگر جز این بود که انبیاء آمدند و مردم را به سمت پروردگار عالم دعوت کردند؟! «و جعلنا منهم ائمّة یهدون بأمرنا» به امر ما هدایت میکنند. انبیاء هیچوقت نیامدند که مردم را به سمت خود دعوت کنند، بارها هم فرمودند: ما از شما چیزی نمیخواهیم و اجر ما پیش خداست، «لا أسئلکم علیه أجراً». آنجا هم که پروردگار عالم امر کرده، فقط نبیّ مکرّم مودّت را مطرح میکنند.
البته میگویند: این «قل»هایی که در قرآن آمده، از باب امر و دستور به پیامبر است. این هم فقط از این باب نیست که فعلش، امر باشد. چون در باب فعل امر، بعضی از مطالب به وجوب است، امّا در برخی مطالب، استحباب است، ولو به صورت فعل امر هم آمده باشد.
مثلاً در قرآن تبیین میشود: «و أقیموا الصلاة»، در مباحث فقه که به آن میپردازیم، میگویند: این «و أقیموا الصلاة» فعل امر است و خود دلالت بر وجوب است. امّا آیا فقط به خاطر این فعل امر بودن، دلالت بر وجوب است؟
من در مباحث خارج فقه بیان کردم که اینگونه نیست، چون «و ارکعوا مع الراکعین» هم فعل امر است و دلالت بر نماز جماعت دارد، امّا آیا این هم وجوب است؟ خیر، مستحبّ است. البته مستحبّ مؤکّد هم هست و فرمودند: اگر ده نفر بیشتر شدند، درختان قلم گردد و دریاها مرکّب، ثواب یک رکعتش را هم نمیتوانند بنویسند. جماعت اینقدر مهم است که اگر رکن را در فرادا کم و زیاد کنیم، نماز باطل است، امّا در جماعت گفته میشود: اگر به رکوع رفتید و تصوّر کردید که امام جماعت از رکوع بلند شده، امّا وقتی بلند شدید، دیدید که امام هنوز در رکوع است، دارد که به تبعیّت از امام جماعت، باز هم به رکوع بروید. یعنی درست است که یک رکوع دیگر اضافه میشود، امّا در اینجا اشکالی ندارد. ولی با همه این اهمیّت در بحث جماعت، «و ارکعوا مع الراکعین» به عنوان وجوب نیست.
لذا من درمباحث خارج بیان کردم که وجوب مطلبی، اصلاً به امر بودن فعل و سیاق آن نیست، ما وجوب این قضیّه را از سنّت و قول و فعل معصوم میگیریم. منظور این است که معصوم برای ما تعیین میکند که کدام واجب است و کدام واجب نیست. لذا کتاب الله به خودی خود برای ما مفهومی ندارد و برای همین میگوییم: قرآن ناطق، معصوم است.
میفرمایند: «قل» هایی که در قرآن آمده، هم فعلش، امری است و هم حالش، حال امری است. لذا آنجا هم فعل امر بود، فرمود: «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلّا المودة فی القربی». اگر دستور خدا نبود، همین را هم بیان نمیکردند، چون اصلاً دنبال اجر و مزد نبودند. هادی الهی، مردم را به سوی پروردگار عالم هدایت میکند. اگر واقعاً عقل و شعور مردم به حدّ کمال برسد، این را میفهمند و دیگر تقاضای معجزه نمیکنند.
بشر امروزی به لزوم وجود یک هادی برای تمام امور پی برده است
همانطور که بیان کردیم: در زمان حضرت حجّت، حضرت دستی بر سرها میکشند و عقول مردم کامل میشود. البته نه این که واقعاً تک تک بر سرها دست بکشند، یعنی طوری میشود که عقول مردم کامل میشود، ادراکاتشان بالا میرود و ... .
مثلاً گاهی فردی پای منبر اعاظمی مانند آیتالله خوشوقت و ... رشد کرده که دائم از معارف بالا صحبت میشود، چنین کسی دیگر آرام آرام عادت میکند و وقتی خودش هم بحث میکند، مطالبش، علمی میشود. فلذا اگر یک منبری برود که سطحش پایین باشد، دیگر نمیتواند تحمّل کند. چون به مباحث علمی و معرفتی بالا عادت کرده است. پس سطح مباحث تفاوت میکند.
در زمان آقا جان هم همینطور است. بیان کردیم که میگویند: در آن زمان یک دختر زیبارو به تنهایی از یمن تا شامات (سوریه، فلسطین اشغالی، مقداری از مصر و اردن) میرود و برمیگردد، امّا یک نفر هم به او نگاه چپ نمیکند. دلیل این است که مردم به عقول رسیدند و دارای عقل هستند. نه این که نیروی انتظامی و بسیج زیاد باشد. این که میگویند: در آن زمان، زکات دهنده زیاد است و زکات گیرنده، یا نیست و یا خیلی کم است (که آن هم به واسطه این است که نمیتواند کار کند و ...)، دلالت بر این است که مردم به عقول رسیدند و میدانند.
لذا میگویند: حالا به آن نگاه کنم که چه شود؟! حالا این که او خوش گِل یا بد گِل باشد، به چه درد من میخورد؟! صاحب جمال را میبینند. یا این که میگویند: حالا من پول را اضافه جمع کنم و در حسابهای بانکی خود بگذارم «الذی جمع مالا و عدده» که چه بشود؟! یا من بدنیا اشتغل/ قد غره طول الأمل/ الموت یأتی بغتة/ و القبر صندوق العمل، تا انسان به آرزوهای دراز مغرور باشد، مرگ است که ناگهانی میآید و قبر هم صندوق عمل او میشود. زمان قا جان اینطور نیست. لذا یک دلیل این که میگویند: در آن زمان عقول کامل میشود، این است که میفهمد برای چه پول جمع کنم؟! مگر دیوانه هستم؟! من که اصلاً معلوم نیست تا چه زمانی زنده هستم. تازه همه امور دنیا برای آخرت است، «الدنیا مزرعة الآخرة». خوردن و آشامیدن هست، امّا اولیاء خدا از اینها هم هدف دارند. برای همین است که میگویند: اوّل «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» بگو و بعد «الحمدللّه ربّ العالمین» بگو. هدفشان چیست؟ «قوّ علی خدمتک جوارحی». قوای من قدرت و قوبت بگیرد تا خدمت به پروردگار عالم کنم، نه این که بخورم که خورده باشم. بلکه میخواهم این اعضاء و جوارح در راه بندگی کار کند و دنبال این هستند.
لذا وقتی عقول، کامل شده و خودشان میفهمند، وقتی انسان میداند که برای خداست «إنّا للّه و إنّا الیه راجعون»، دیگر به دنبال چه اعجازی هستند؟! این معجزاتی هم که انبیاء و اولیاء انجام دادند، برای این است که انسانهای آن زمان در سطحهای عقبافتادهای بودند و نمیفهمیدند. بالاخره امروز رشد عقلی بشر دارد از جهاتی بیشتر میشود. حتّی آنهایی که نعوذبالله به گناه مشغول هستند، خودشان هم میدانند، البته این را با عقل ظاهری میفهمند؛ چون عقل حقیقی که اصلاً اجازه نمیدهد که انسان گناه کند، بلکه «العقل ما عبد به الرّحمن» میشود. لذا اینها هم میدانند مشروب ضرر دارد، امّا مریض هستند.
شهید مطهّری بیان میکردند: پزشکی آمده بود و مفصّل راجع به مضرّات سیگار صحبت میکرد، امّا بعد از کنفرانس او دیدم که خودش دارد سیگار میکشد! گفتم: آقا! این یعنی چه؟! نه به آن مقالهات، نه به این که سیگار میکشی! گفت: بله، آن چیزی که گفتم درست بود، امّا چه کنم که مبتلا شدم.
لذا گاهی بشر گرفتار و بدبخت به این مطالب میشود. امّا امروز میفهمد که گناه، او را بیچاره میکند. حتّی بشر امروزی میفهمد و به دنبال یک هادی میگردد. اصلاً عنوان خلیفه که داعش درست کرده، یعنی فهمیدند با چیزی به نام جمهوریّت و شورا داشته باشیم، هست، امّا این نمیتواند کار کند و آخر باید یک نفر باشد. منتها در اسلام داریم که کسی باید باشد که اعقل الناس است و از جانب خدا تعیین میشود و مانند همین روایت شریفه که بیان کردیم، شاهد بر خلق باشد، «شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِی أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَایَتَه فِی العالمین». این شخص مهم است، لذا بندگان خدا هم او را اطاعت میکنند، دوستش دارند و نشانه دوستی هم طبق آیه شریفه «إن کنتم تحبّون اللّه فاتّبعونی » (با إن شرطیّه میآورد که اگر راستی راستی منِ خدا را دوست دارید، تبعیّت کنید) تبعیّت است. لذا از او تبعیّت هم میکنند. این که واقعاً هم دوست دارند و هم مطیع میشوند را عقلای عالم میفهمند. بندگان صالح خدا اینطور میشوند و میفهمند.
امروز هم بشر فهمیده که واقعاً نیاز به یک هادی و کسی که بتواند امور دنیا را به دست بگیرد، دارد. لذا الکساندر دوگین (پروفسور روسی)، پوتین را به این ترغیب میکند که بر نظریّه ولایت فقیه تأمّل کند. خودش مطالبی را در خفا بیان کرده و برخی از مطالب را هم قوتی به ایران آمده، گفته است. کتاب نظریّه چهارم که میگوید: نظریبات غربی امپریالیسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم، کمونیسم و ... به درد نمیخورد و نظریه چهارمی میدهد که اکثر نظریّاتش شبیه شیعه است.
لذا بشر امروز میفهمد که باید یک نفر رهبری را بر عهده گیرد. لذا حتّی در زمان غیبت هم برای ما تعیین کردند که چه کسی باید در رأس امور باشد؟ آن کسی که شمّهای از حال عصمت را داشته باشد، «من کان من الفقهاء صائناً لنفسه». واقعاً اینطور باشد، نه هر کسی را.
البته عالم به دنیال یک نفر است و متوجّه شده که همه امور را باید یک نفر به دست بگیرد، با این که قرآن فرموده: «و امرهم شوری بینهم» و یا «و شاورهم فی الامر»، امّا باز هم فرمود: «فاذا عزمت فتوکل علی اللّه». موقعی که تصمیم گرفتی، دیگر بر خدا توکّل کن و انجام بده.
چه کسی میتواند اینطور باشد؟ کسی که هوا و هوس در وجودش نباشد، نفس دون نباشد، این مرحله أولی و حقیقتش در عصمت است و جز عمصت کس دیگری اینطور نیست. البته بعد از آن هم تالی تلو معصوم است. منتها آن چیزی که بشر دنبال آن هست؛ یعنی آن مدینه فاضله، به وجود نمیآید إلّا زمانی که خود آقا جان، حضرت حجّت بیایند. این یک واقعیّت است. لذا آنجاست که دولت کریمه شکل میگیرد، «اللّهمّ إنّا نرغب الیک فی دولة کریمة تعز بها الاسلام و اهله».
لذا ما وقتی بیان کردیم که این نظام، نظام مهدوی است، بارها بلافاصله پشت آن گفتیم که دولت، دولت مهدوی نیست. من حرام میکنم که کسی این مطلب را در پشت مطلب اوّل نگوید و إلّا همان چیزی میشود که در مورد آیه قرآن که فرموده: «و لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری» میگویند؛ یعنی «و لا تقربوا الصلاة» را بگویند و «انتم سکاری» را نگویند.
من با یقین صد در صد (نه نود و نه درصد) بیان میکنم که این نظام، نظام مهدوی است، امّا دولت مهدوی نداریم. دولت مهدوی فقط در زمان آقا جان، حضرت حجّت است. در این نظام، برای آن دولت مهدوی، زمینه به وجود میآید.
بشر دنبال آن است، امّا وقتی نیست، باید چه کار کنیم؟ دنبال بدیها، پلشتیها و زشتیها برویم و یا شبیهی مانند آن را درست کنیم؟ بله، خدای متعال میگوید ما شبیه او را داریم. وقتی انبیاء نیستند؟ پروردگار عالم تا زمانی که رسول بعدی و کتاب بعدی بیاید، چه کار کرد؟ اصفیاء و جانشینان انبیاء بودند.
وقتی موسی کلیم به طور میرود، جای او هارون است، «و واعدنا موسی ثلاثین لیلة و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیلة و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتبع سبیل المفسدین». به هارون میگوید: تو جانشین من هستی. نمیشود که امّت، مردم و خلق خدا را یله و رها قرار داد تا امام زمان بیاید؟! خیر، «هارون اخلفنی فی قومی».
لذا اشاره هم میفرماید: «و اصلح و لا تتبع سبیل المفسدین»، لذا مفسدین امکان دارد که خیلی از حرفها را هم بزنند. همین فتنهگران و فاسدان هم اینطور بودند. قرآن میفرماید: «و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض» به اینها میگوییم شما فساد نکنید، میگویند: «قالوا انما نحن مصلحون»، ما اصلاح طلب هستیم.
پروردگار عالم میداند که بشر نیاز به هادی دارد و بشر هم امروز فهمیده و آرام آرام دارد به این سمت میرود. البته همانطور که بارها بیان کردم، در هیاهوها و تبلیغات، این معرفتها کمتر نمود پیدا میکند. ما باز هم یادمان رفته بود که امام راحل عظیمالشّأن، آن امام العارفین و سیّاس کیّاس کد اساسی را به ما داد. ایشان در همین مباجث عرفان توانستند این سیاست و کیاست را کسب کنند و ذلّا در کدام دانشگاه سیاسی درس خوانده بودند؟! ایشان فرمودند: سلاح تبلیغات برندهتر از سلاح جنگ است. آنها سلاح تبلیغات در دستشان است، ماهوارهها و شبکهها و ...، چه کارها که نمیکنند؟! غرب را که به آن سمت کشاندند و تا مطلبی هم پیش میآید، هم اسلام را با درست کردن داعش بد جلوه میدهند و هم آنها را در فحشا و فسق و فجور و کابارهها و بزن و برقص و خوردن الکل و ... غرق کردند تا یک لحظه نکند متوجّه شوند. اینقدر هم راحت در یک موضوع متّحد میشوند که عجیب است. البته امیرالمؤمنین فرمودند: اینها در باطل خودشان متّحد هستند. لذا میبینید در یک مطلبی سریع شروع به تبلیغات میکنند.
الآن هم میبینیم که با همین سلاح تبلیغات دارند حواسهای مردم را از این که در فلسطین چقدر انسان دارد کشته میشود، دور کنند و از آن طرف به یک مسائل فرعی میپردازند، مثلاً ساعتها تمام شبکهها دارند فیلمی را نشان میدهند که پلیس به دنبال مجرم میرود و ... . لذا اصلیها را زیر پا له میکنند و به کارهای دیگر میپردازند. همان دو روز هم که مشغول به آن خبر که مثلاً فلان جانی فرار کرده و حالا دارند به دنبال او میگردند، باشند، خیلی مهم است. هدفشان هم این است که افکار را از مطالب اصلی از جمله کشت و کشتار در عراق و لیبی و فلسطین اشغالی شده دور کنند. چه جنایات عظیمی دارد در عالم رخ میدهد و هیچ کسی هم خبر ندارد. اصلاً آنها نمیدانند و خبری از خیلی از مباحث ندارند.
حتّی گاهی طوری جلوه میدهند که کشورهای مانند کشور ما بسیار ضعیف و عقب افتاده هستند. لذا به خصوص در این ده الی پانزده ساله که بحث اینترنت رشد کرد، وقتی دوستانی با آن طرف ارتباط میگرفتند و تصاویری از کشورمان را به آنها نشان میدادند، آنها باور نمیکردند و میگفتند: اینها عکسهای شماست؟! در یکی از این موارد، آن کسی که از آن طرف ارتباط برقرار کرده بود، یک عکس قدیمی از افغانستان را که مردم بر روی الاغ سوار میشوند و خانههای روستایی دارند، فرستاده بود و گفته بود: مگر اینجا تهران نیست؟! یعنی چنان تبلیغ عجیبی میکنند که همه جوره علیه دین قیام کردند. خودشان را هم آدمهای متمدّن عجیبی قرار میدهند. اصلاً تمدّن را هم در همین میدانند که اگر شما به فسق و فجور مبتلا شوید، یعنی متمدّن شدید.
همانطور که رضا خان ملعون را به ترکیه بردند و آتاتورک و به ظاهر پیشرفتهایش را به او نشان دادند و او تصوّر کرد که پیشرفتها حتماً به این است که باید زن برهنه شود و بیرون بیاید که در آن صورت میشود پیشرفت کرد، با بودن زنها در چادر اصلاً پیشرفت نداریم و ... . یعنی جلوهی دیگری را تبیین میکنند. لذا میدانید کسانی که نمیخواهیم نام آن ملعون ها را هم بیاوریم، میگفتند: از نوک پا تا فرق سر فرنگی و انگلیسی شدی، مملکت پیشرفت میکند. زمان رضا شاه، علناً کتاب نوشتند و راجع به این موضوع صحبت کردند. جز کسانی بودند که آمدند و سردمداران این قضیّه شدند. یعنی باورها را با این سلاح تبلیغات به آن سمت بردند.
امروز حالا دنیا فهمیده که اینها نیست. البته باز هم اینها نمیگذارند و تا حدودی باز با آن سلاح تبلیغات، بمباران تبلیغاتی کرده و نمیگذارند آنطور معلوم و مشهود شود. لذا اگر صدایی بیاید و پرس تی وی ای باشد، باز بتوانند یک طوری قطع میکنند. لذا میبینید که امام المسلمین، حضرت امام خامنهای(مدّ ظلّه العالی) مجبور میشوند، نامه را به جوانان غربی بزنند و از طریق همین شبکهها پخش شود. از بس سلاح تبلیغات در آنجا مخرّب است، اجازه نمیدهند. ادّعای آزادی آنها این است که به دنبال فحشاء بروند. همان چیزی که در ایران هم آوردند و آزادی آزادی کردند و به آنجا رساندند که به برهنگی برسد و برخی جرأت کنند بگویند: چه اشکالی دارد، هر کس خواست روسری بر سرش میگذارد و هر کس خواست نمیگذارد، مردم باید آزاد باشند و ... . از آن آزادیها چه به دست آوردیم؟! در حالی که در محاصرهها چیزهایی به دست آوردیم که در آزادیها به دست نیاوردیم. در محاصرهها، پیشرفت علمی به دست آوردیم که حتّی بعضی از همین اینها که خودشان هم از بس تبلیغ کردند باورشان شده بود، میگفتند: ما وقتی تهران را دیدیم، تعجّب کردیم که تهران این همه پیشرفت کردیم. بعد هم که صنایع ایران را دیدیم، باز هم تعجّب کردیم که ایران در محاصره اقتصادی عجب پیشرفتهایی داشته!
من در دانشگاه صنعتی اصفهان در هفته پیش صحبت کردم و گفتم: مگر شما دانشمند نیستید، مگر صنعتی نیستید، سؤال دارم که آیا صنعت هواپیما را از آنجا برای شما آوردند یا میخواهند خود هواپیما را برای شما بیاورند؟! پس، دانشگاه را جمع کنید. به چه درد میخورید؟! اگر اصل صنعت را آوردند، خوب است، امّا برای شما صنعتی نیاوردند و گفتند: میخواهیم هواپیما بیاوریم و ما هم باید ذوق کنیم که چنین شد و چنان شد و ... .
خود آنها بیان کردند که ما وقتی تهران و پیشرفتها و صنایعش را دیدیم، تعجّب کردیم. آن هم برای این بود که از بس خودشان با سلاح تبلیغات کار کرده بودند، باورشان شده بود. همین است که امام راحل فرمودند: سلاح تبلیغات برندهتر از سلاح جنگ است.
بهشتی کوچک در دنیا!
علی ای حال، این حجّت خدا و ولایت است که میتواند خلق را هدایت کند، «وَ أَدْنَى مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِی أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَایَتَه فِی العالمین». کمترین و بدترین و پستترین چیز که بنده خدا به وسیله آن، گمراه میشود، این است که حجّت خدا را در روی زمین نشناسد. لذا اصلاً کاری میکنند که نشناسد و اصلاً بیان نشود که نیاز بشر به حجّت الله است.
این هم که ما اینقدر راجع به ولایت فقیه بحث میکنیم، برای این است که اگر حتّی فتنهگران داخلی اجازه میدادند ولایت فقیه به آن معنای حقیقی خود محقّق میشد، شمّهای را به عالم نشان میدادیم که آقا! ببینید این نائب امام زمان است، ولیّ فقیه است، هیچ موقع هم نگفتیم معصوم بما هو معصوم است، امّا ببینید دنیا این شده است. اگر خود آقا بیاید دنیا چه میشود؟ دنیا، طبق روایت جنّت الصّغری میشود.
بزرگان بیان میکنند: یکی از نشانههای زمان آقا این است که اینقدر دنیا قشنگ میشود که به بهشت کوچک معروف میشود. در روایت داریم گرگ و میش کنار هم قرار میگیرند. یعنی چه؟! مگر میشود؟! ذات گرگ این است که میخورد. بله، درست است، امّا منظور این است که دیگر درندگی ندارد. چون بیان کردم وقتی گرگ در گله میافتد، چند تا را میدرد تا یکی را ببرد و بخورد، نامردی میکند. امّا میفرمایند: در آن زمان حتّی این خصلت درندگی هم از او میافتد. مثل ما، ما مگر غذا نمیخوریم؟! ما هم گوسفند ذبح میکنیم و میخوریم. او هم بالاخره غذایش گوشت است و گوشت میخورد، امّا دیگر درندهخو نیست.
بشر نیاز به پول دارد، امّا در آن زمان دیگر «الذی جمع مالا وعدده» نیست. بشر نیاز به تکثیر نسل دارد، امّا شهوتران دیگر نیست. یعنی همه مقتضیات انسان تبیین میشود، ولی به حال انسانی، نه به حال حیوانی. به آن حالی که فرمود: «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم». همه مقتضیات انسانی هم براورده و ادا میشود. یعنی اینطور نیست که فکر کنید آن زمان دیگر خوردن و ازدواج و ... در کار نیست. همه چیز هست، امّا در کنار آرامش و امنیّت. بهشت میشود. کسی بیهوده پول جمع نمیکند. لذا طوری نمیشود که یک عدّه ثروتهای آنچنان داشته باشند و یک عدّه فقیر باشند. فرمود: زکات دهنده زیاد است و زکات گیرنده یا نیست و یا خیلی کم است. این جنّت الصّغری میشود.
پروردگار عالم، آخرین مهره خود را سوخت نمیدهد، فلذا در قبل از ظهور باید یک دوره امام و امّتی باشد
لذا علّت العللی که این همه بر ولایت تأکید داریم، همین است. امام راحل عظیمالشّأن هم فرمودند که ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است، نفرمودند: مثل ولایت رسول الله. چون مثل با عین متفاوت است. عینیّت شیء یعنی الشیء فی الشیء، شیء همان شیء است. امّا وقتی کاف بیاورند، کاف تشبیه است، یعنی قرب شیء بالشیء اخری، شیئی نزدیک به شی دیگر است. لذا فرمودند: ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است. البته این بحث در ولایتش است، نه در عصمتش. یعنی همان کار که رسول الله انجام میدهد، ولیّ فقیه هم باید انجام بدهد. آیا واقعاً جامعه ما اینگونه شده است؟! یا این که الآن از طرفی ننه من غریبم بازی در میآورند و از طرف دیگر فرمایش امام المسلمین را زیر پای خودشان میگذارند.
یک نمونه بارزش را نگاه کنید، آنجا که بحث نظامی زیر نظر ولیّ فقیه شد، امروز دشمن هراس به دلش هست و میداند دیگر تمام شد. بعد هم جالب است، آنها چیزهای دیگر به ما نمیدادند، حالا چه برسد نظامی! شهید بزرگوار شهید حاج حسن تهرانی مقدّم میفرمود: ما اوّلین چیزی که به دست آوردیم و میخواستیم آن را باز کنیم، نمیدانستیم چگونه باید باز کنیم، میگفتیم نکند منفجر شود. بعد میبینی که به کجا میرسیم؟! امروز این اقتداری که در بحث نظامی داریم، شگفت انگیز است. خود اینها هم میگویند که همین بحث نظامی آنها را پای میز مذاکره کشانده است و آنها را پایین آورده است. حالا ما هم داریم با آنها چک و چانه میزنیم، چون آنها در محاصره بودند و راحت شدند!
شما نگاه کنید وقتی سلاحهای کوچکی را برای فلسطینیها درست کردیم، این صهیونیسم جهانی و یهودیان که شعارشان از نیل تا فرات بود، حتّی نمیتوانند یک نوارهی کوچک غزه را بگیرند. دیگر نمیتوانند بگیرند و تمام شد. خودشان هم می دانند دیگر نمیتوانند پایشان را در لبنان بگذارند. دیگر تمام شد. اصلاً اینجا که دیگر هیچ. گاهی بعضی از آنها رجز میخوانند، ولی برخی دیگر از خودشان به آنها پرخاش میکنند که چه میگویید؟! حتّی در مطالبی که به دستمان رسیده، آمده که افسران ارتششان به هم میتوپند که تو دیشب مست کردی که این حرف را زدی و متوجّه نیستی چه میگویی! یا در مذاکرات بین سعودیها و آمریکا، آن فرد آمریکایی گفته بود: واقعاً قوّه تخیّل شما خیلی قوی است، ما که آمریکایی هستیم هم جرأت نداریم چنین چیزی بگوییم، بعد شما چنین چیزی میگویید؟! همهی اینها یک شمّهای از ولایت فقیه است.
باید برویم این را پخش کنیم که تا ولایت فقیه به معنی حقیقی آن، حاکم نشود، اوّلاً شمّهای به وجود نیاید، این را بدانید که بداع به وجود میآید و آقا نمیآید. باید یک دوره امام و امّتی باشد که من این مطلب را گذرا بیان کردم و باید یک مرتبه مفصّل این بحث را طبق آیات قرآن بیان کنم. بیان کردیم: یازده امام آمدند و رفتند، مردم نفهمیدند که باید امّت باشند، پروردگار عالم به تعبیر عامیانه آخرین مهره خود را سوخت نمیدهد، در قبل از ظهور باید یک دوره امام و امّتی باشد.
خصوصیّت مدل امام و امّت: همه به جز امام، امّت هستند و کس دیگری حس رهبری نمیکند!
وقتی امّت شدیم، دیگر حالا هر کس هر چه میخواهد باشد، فقط تابع امام خود است. وقتی امیرالمؤمنین، امام بودند، با این که امام حسن و امام حسین هم بالقوّه امام بودند، ولی این دو بزرگوار هم جزء امّت میشود. وقتی امام حسن، امام بودند، با این که امام حسین هم بالقوّه امام بودند، ولی امام حسین هم جزء امّت میشود. امّا اگر رهبری و چیز دیگر شد، امکان دارد که یکی دیگر هم بیاید و آرام آرام خودش را کنار رهبری حس کند و بگوید: من هم کسی هستم و دیگر امّت نیست. امّا وقتی امام شد، همه امّت میشوند. در این نکته خوب تأمّل کنید.
وقتی فهمیدیم امام، یکی است، آیت الله العظمی هم که باشیم، مرجع تقلید هم که باشیم، باید امّت باشیم. احترام بزرگان و اعاظم سر جای خودش است، یک موقع برخی افراطی عمل نکنند. امّا نهایتاً آخرین حرف را امام میزند. آخرتر و آخرترینها نداریم. وقتی امام حرفی را بیان فرمود، حتّی همه مراجع هم باید چشم بگویند، کما این که الحمدلله میگویند.
صاحب نظر در سیاست هستی، پروفسور هستی، دکترای سیاست داری، خیلی خوب است، نظریه هم بده، «و امرهم شوری بینهم»، امّا وقتی امام تصمیم گرفت، باید همه مطیع او شوند.
معنی «ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است، نه مانند ولایت رسول الله»، همین است که هر وقت امام تصمیم گرفت، همان است و نباید إنقلت و ایراد آورد. این، گرفتاری ایجاد میکند.
مطالبی در مورد دفاع بیبیدوعالم هم بود که نتوانستیم بیان کنیم و آخرین مجلسمان بود. امّا سه نکتهای را که در ظهر شهادت بیان کردم، تبلیغ کنید و آن، این بود که چون برخی نگران هستند، امّا برای این که إنشاءالله این نگرانی رفع شود، کارهایی را باید انجام دهیم. اوّلاً که إنشاءالله آنگونه که آقا در دیدار خبرگان فرمودند که «در انتخاب رهبر آینده، ملاحظهی خدا را بکنید. احتمال اینکه این دورهای که تازه شروع خواهد شد، مبتلا بشود به این آزمایش، احتمال کمی نیست»؛ نمیشود و بنا بر فرمایش بزرگان و مطالبی که در دست داریم، إنشاءالله پرچم را خود حضرت امام(مدّ ظلّه العالی) به دست مبارک آقا جانمان، مولا و سالارمان، حضرت حجّت بن الحسن المهدی(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) خواهند داد. منتها برای این که این نگرانی رفع شود، شما روزی چند کار را انجام بدهید:
1. صدقه برای سلامتی امام زمان و نائبش بدهید که إنشاءالله خداوند طول عمر با عزّت و با صحّت و سلامت به امام المسلمین مرحمت کند.
2. برای سلامتی ایشان، روزی هفت حمد بخوانید. همه این هفت بار را بخوانند.
3. فاتحه خواندن برای مادر امام زمان و اولیاء خدایی مانند آیتالله مولوی قندهاری (کنز خفیّ الهی) و ...
این، خودش دلالت بر این است که شما امام زمان را قبول دارید. بینی و بین الله و با اعتقاد راسخ بیان میکنم که اگر کسی نائب امام زمان را قبول نداشته باشد، امام زمان را هم قبول ندارد. شاید قبل از آمدن امام زمان یابن الحسن یابن الحسن بگویند و جمکران بروند و ...، امّا دروغ میگویند و اگر امام زمان بیاید، راجع به ایشان هم إنقلت میآورند. اینها امام زمان را بدون نائب میخواهند. امّا امام زمان در زمان غیبت، نائب دارد.
بعد هم این مطلب را که بحمدلله در اینجا جا افتاد، در همه جا ترویج کنید که به کوری چشم دشمنان اسلام، به کوری چشم انگلیس خبیث و صهیونیسم جهانی هر موقع اسم حضرت امام خامنهای(مدّ ظلّه العالی) آمد، سه صلوات جلّی بر محمّد و آل محمّد بفرستیم.
امروز امام فرق میکند، اگر الآن برای امام راحل عظیمالشّأنمان یک صلوات بفرستیم، ایراد ندارد. امّا هر موقع اسم حضرت امام خامنهای(مدّ ظلّه العالی) آمد، به نظر بنده فرض است که سه صلوات بفرستیم تا دشمن إنشاءالله کر و کور شود و اتّفاقاً این هم باید از تهران شروع شود تا فکر نکنند که در تهران خبری شده است. باید بدانند که تهران همان تهرانی است که 9 دی و 22 بهمن ها را برگزار میکند.
پروردگارا! ظهور آقا جان، امام زمان را در عمر ناقابل ما قرار بده.
ما را جزء سربازان حقیقی اش قرار بده.
خدایا! تا ظهورش، نائبش، این امام المسلمین محافظت بفرما.
دشمنان امام زمان و دشمنان نائبش را رسوا و خوار و ذلیل و نابودشان بگردان.
«السّلام علیک یا فاطمة الزهرا(صلوات اللّه و سلامه علیها)»
. همانطور که بیان شد موقعی که اسم حضرت امام خامنهای(مدّ ظلّه العالی) میآید، به کوری چشم دشمنان دین، سه صلوات جلی بر محمّد و آل محمّد بفرستید. حالا کسی احمقبازی هم در نیاورد و بگوید: چرا برای امام زمان یک صلوات و برای ایشان، سه صلوات میفرستید. بدانید که اوّل کسی که از این کار شما خوشحال میشود، خود امام زمان است. از وقتی حضرت امام در دیدار با خبرگان، آنگونه فرمودند، یک عدّه ناراحت هستند، اوّلاً آن هفت تا حمد را بخوانید، فاتحه برای مادر امام زمان و اولیاء خدا را بخوانید، صدقه دادن برای سلامتی امام زمان و ایشان توأمان با هم را هم مدّنظر داشته باشید و برای کوری چشم دشمنان دین، موقعی که اسم حضرت امام خامنهای(مدّ ظلّه العالی) میآید، سه صلوات جلی بر محمّد و آل محمّد بفرستید.