شرح دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
4 رمضانالمبارک 1435 جلسه: سوم 11/04/93
میوهای از باغ دعای روز اوّل
بیان شد، ادعیّه برای همه ازمنه است، منتها از باب تذکار و اینکه بشر محدود است، بعضی از نکاتش در روزهای خاص بیان میشود. همه این ادعیّه هم در دعای روز اوّل نهفته شده است. بیان کردم، در طی روز، هر بار یادتان آمد، این دعای روز اوّل را بخوانید. تمام اینها مثل یک باغ میماند. وقتی باغ میگویی، باغ، یک لفظ است، امّا وقتی وارد میشوی، درختان و میوههای مختلفی دارد. تمام اینها در دعای روز اوّل؛ یعنی این باغ وجود دارد، امّا میوههایش بعضاً در روزهای دیگر بیان میشود، از جمله در همین دعای روز چهارم: «اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلَاوَةَ ذِکْرِکَ وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ»[1].
ادای شکر
«اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ »، خدایا! مرا قوی کن برای اینکه بتوانم امر تو را نه تنها اطاعت کنم، بلکه اقامه کنم. اقامه با اطاعت جداست که توضیح میدهیم.
«وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلَاوَةَ ذِکْرِکَ » بچشانی بر من که ذکر و یاد تو یک حلاوت و شیرینی خاص دارد. حلوه، آن شیرینی است که توأم با فرح و شادی باشد. چرا لفظ «أَذِقْنِی» بیان میکنیم؟«أَذِقْنِی»؛ یعنی تو بچشان، من خودم نمیتوانم؛ یعنی اگر به من باشد، من درک نمیکنم.
«وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ» یک کاری کن که من بتوانم شکر تو را به جا آورم.البته اداء شکر با اعلان شکر متفاوت است. اتّفاقاً در فارسی هم همین لفظ بیان میشود.لفظ مشترک است[2].اینکه ما میگوییم: ادا در میآورد؛ ادا یعنی حقیقت نیست، ولی میخواهد مثل او باشد. این خوب است، بنا نیست که هر ادایی بد باشد.
یک معنای ادای شکر این است؛ یعنی انسان طوری باشد که بتواند حدّاقل آن حالت شکریه را داشته باشد. گر چه انسان شکر حقیقی ندارد، امّا آن هم به کرم توست اگر مرحمت میکنی.
مرا محافظت کن
«وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ » مرا محافظت کن در این روز که به حفظ دائمی تو باشم. مگر نمیگوید: مرا محافظت کن، پس چرا مجدّداً میگوید:به حفظ خودت؟ یعنی گاهی من تصوّر میکنم خودم هستم، خودم دارم خودم را محافظت میکنم، امّا اگر یک لحظه نفس امّاره غلبه پیدا کند، تمام است، تویی که باید دائم مرا محافظت کنی.
«وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ» خدا! تو این آبروی مرا محافظت کن و به خطاهایم پرده بپوشان؛ چون بشر دائم در خطاست، اگر لطف ذوالجلال و الاکرام نباشد، بشر گیج دائمی است، در جهل مطلق است.
سه نوع جهل داریم: یکی جهل بسیط که در مقابل آن، جهل مرکّب است و در منطق، مقداری راجع به آنها صحبت میشود و نکاتی را هم فلاسفه بیان میکنند. سوّمین جهل، جهل مطلق است که اصلاً به تعبیری این تقسیمبندی بسیط و مرکب هم زیر سؤال میرود؛ یعنی تقسیمبندی بسیط و مرکب هم باز از ذهن جاهل بشر است، لذا جهل اطلاقیه تبیین میکنند.
جهل مطلق یعنی ما همیشه فکر میکنیم خودمان هستیم، در حالی که هیچ جا هم خودمان نیستیم و اگر لحظهای کرم خدا، لطف خدا، عنایت و محافظت خدا از ما برداشته شود، سقوط میکنیم.
از یک طرف هم اگر پرده را بردارد، معلوم میشود همه نقص دارند. «وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ»؛ یعنی حتّی آن کسی هم که مؤمن است و به ظاهر گناه نمیکند، او هم پر از نقص است. ستر ذو الجلال و الاکرام است که باعث میشود، نواقص بشری دیده نشود و انسانها در کنار هم با صلح و صفا زندگی کنند.
«یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ»، نظر با بصر فرق دارد که الان جای بحثش نیست، امّا مختصرش این است که تو یک نگاه کننده قوی نیستی، بلکه تو با بصیرت نگاه میکنی؛ یعنی میدانی که چه کسی، چقدر، چه موقع، با چه حالی و با چه وضع روحی، محضر مبارک تو آمده است. به تعبیری الآنِ من را با گذشتهام و آیندهام را با الآن میبینی، حال من را میبینی.
«یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ» به همه بندههایت داری نظر میکنی، امّا میدانی هر کدام در چه حالی هستند. این بصیرت است. ما داریم به همدیگر نگاه میکنیم، امّا یک کسی نگاه میکند، میداند دیگران در چه حالی هستند؛ «یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ».
مرکب و راکب قوی
مختصری راجع به معانی تحتاللفظی دعای روز چهارم بیان شد. ما هر روز یکی از فرازهای دعاهای روز را توضیح میدهیم، آن هم به حدّ مختصر و در حدّ درک ناچیز بشری.
میفرمایند: «اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ» خدا! من را قوی کن.اوّلین چیزی که میخواهیم قوّت است.
گاهی ظاهر قوّت، به جسم است. قوّت ظاهری جسم هم نیاز به طعام دارد. لذا ابزار این قوّت، خوردن است، منتها به اندازه. اگر بیش از حد باشد، مثل بنزین میماند که - بارها عرض کردم، عیبی ندارد، مثالهای دنیوی میزنیم که محسوس و ملموس باشد - اگر بیش از حد بریزی، میریزد. آنوقت حتّی امکان دارد در خود حرکتش، درهواگیریش و ... هم اثر منفی بگذارد. ضمن اینکه این غذا باید غذای طاهر هم باشد، کما اینکه معمولاً بنزین تصفیه شده میریزند یا خود باک بنزین صافی دارد.
«قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ» یک موقع هم قوّت، قوت روحی است. گرچه روح و جسم با هم در ارتباط تنگاتنگند؛ چون جسم، مرکب این راکب به نام روح است. لذا باید آن حال سوار بر این مرکب، یک حال خوبی باشد که بتواند و خودش هم قوی باشد.
چرا میگویند: از سن هجده سالگی گواهینامه میدهند؟! چون هم رشد جسمی پیدا کند و هم روحاً بفهمد. کسی که پشت فرمان ماشین مینشیند، اگر یک بچّهای باشد که به تعبیری خوب هنوز رشد نکرده، پایش به کلاژ ترمز و گاز نرسد، چطوری میخواهد رانندگی کند؟ باید بتواند جلویش را ببیند، بچّه کوچولو در خود صندلی میافتد، معلوم است نمیتواند ببیند.
این مرکب، یک راکبی میخواهد که از لحاظ روحی قوی باشد که در این حوادث دنیا یک موقعی این مرکب را نبرند در جای دیگر خرج کند. این دست من برای خودم نیست، این چشمم برای خودم نیست، این ابزار مِن ناحیة الله تبارک وتعالی باری رشد است. چه موقع میتوانم از این ابزار به خوبی استفاده کنم؟ آن موقعی که روح قوی دارم.
اقامه نکردن امر پروردگار، اهانت به او
«اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ» خدایا! مرا قوی کنم. قوی کن که فقط طاعت تو را انجام دهم؟! در مرحله نخست همین است. اوّل باید خود من در طاعت قوی باشم تا به مرحله ثانی برسم؛ یعنی بعد از اینکه من در طاعت تو قوی شدم، بتوانم قوی شوم امر تو را اقامه کنم«عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ».
اقامه کردن امر تو، به پا داشتن امر تو؛ یعنی هر چه تو بیان فرمودی، من بتوانم در راه آن قدم بزنم. یک موقع طوری نباشد که دشمن بیاید، بگویم: من به کار خودم مشغولم.
یکی از اقامههای امر، همین امر به معروف و نهی از منکر است. چه کسی میتواند امر به معروف و نهی از منکر بکند؟ کسی که خودش قوی باشد. قوی نباشد، به تعبیری دو تا جو درست میکنند، دو تا هوچیگری میکنند، دو تا حرف و حدیث درمیآورند، طرف عقب مینشیند. امّا کسی که برای خداست، قوی شده است، قوّت دارد، دیگر برایش مهم نیست، برای اقامه امر خدا میرود. حتماً امر خدا باید اقامه شود.
اینطور هم نیست که اوامر ذوالجلال و الاکرام، فقط به عنوان یک دستور باشد و تمام شود، اتّفاقاً اگر اقامه نشود، اهانت به ذوالجلال و الاکرام است. به تعبیر عامیانه یعنی پروردگارا! تو یک چیزی برای خودت گفتی، حالا شد، شد، نشد، نشد! درحالیکه باید اوامر ذوالجلال و الاکرام اقامه شود.
اگر بخواهیم اقامه را فارسی معنا کنیم؛ یعنی باید حتماً انجام شود و چون و چرا در آن نباشد.
«اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ» خدایا! من را قوی کن که بتوانم اوامر تو را، هم در خودم و هم در جامعه انجام بدهم. طبیعی است که در مرحله نخست در خود انسان باید باشد.
خداست که باید قوی کند
نکتهای را بیان کنم که خیلی جالب است، در همه ادعیّه هم همینطور است. اینکه مدام در این دعاها بیان میشود، مثلاً «اللَّهُمَّ اعنّی»، «اللَّهُمَّ اجعل صیامی»، «اللَّهُمَّ قوّنی»، «اللَّهُمَّ ارزقنی»، «اللَّهُمَّ اجعلنی»، «اللَّهُمَّ لا تخذلنی» و...؛ یعنی خدایا! من خودم نیستم، قوّت از ناحیه توست، اخذ از ناحیه توست.
اگر انسان در ابتدا بفهمد که خودش هیچکاره است، همه مطالب را به معنی حقیقی درک میکند، برنده میشود و لطف خدا هم شاملش میشود.
ما گاهی فکر میکنیم قوّت و قدرت برای خودمان است، امّا اگر کسی این را فهمید که قوّت و قدرت برای خودش نیست، خداست که باید قوی کند، وقتی هم قوّت گرفت، مِن ناحیه الله قوّتدار شد، دیگر همیشه مواظب است؛ چون از آن قوّتش سوءاستفاده نمیکند، میداند برای خودش نیست. ضمن این که از آن طرف هم ناراحت است که نکند به خوبی اوامر را انجام نداده باشد. لذا دنبال این است که دائم کارش را درست کند.
اقامه اوامر الهی
پس اوّلین مطلب این شد که اقامه امر خدا به قوّت دادن خودش است. دوم اینکه حالا من هم باید حتماً از خدا بخواهم که بتوانم اقامه کنم و از هیچ چیزی هم نترسم.
اقامه کردن میفرماید، کما این که «و اقیمو الصلوة»داریم، نه «اقرأ الصلوة». این نمازی که من و شما میخوانیم، اقامه نماز نیست، ما فقط قرائتش را داریم. اقامه نماز این است که من و شما وقتی «إِیَّاکَنَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعین»گفتیم، واقعاً خودش را عبادت کنیم و واقعاً از خودش یاری بخواهیم.
نکتهای بگویم که خیلی عالی و جالب است. محضر آیتاللهالعظمی بهاءالدّینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بودیم. گفتند: آقا! چند تا شهید آوردهاند - معمولاً این شهدا را چند روزی نگه میدارند - شما نزد این ابدان بیایید، بالأخره برای اینها را یک دعایی بکنید و ... . ایشان گریه کردند، اشک ریختند، گفتند: چه میگویید؟! ما یک عمر است فقط داریم میخوانیم، اینها اقامه نماز کردند.
بعد فرمودند: شرمآور است که حتّی ما بر اینها نماز میّت بخوانیم. نماز میّت را باید کسی که خودش اقامه میکند، حضرت حجّت(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) بر اینها بخواند – نکته بسیار عجیبی است-.
این اقامه کردن است. ما فقط داریم قرائت نماز میکنیم. اقامه صیام، اقامه صلوه، اقامه زکات چیست، اینها یک بحث دیگری دارد. پس یک معنی اقامه هم بدانید که اینطور نیست که یعنی من امر تو را الآن اطاعت کردم و روزه گرفتم، اقامه روزه مهم است.
«اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ» پس یکی از معانی دیگر اقامه که برپا داشتن حقیقی است، این است که واقعاً نمازم نماز باشد، از هیچ چیز جز پروردگار عالم نترسم و برای خدا کار کنم. مثل آیتاللهالعظمی بهجت، مثل آیتاللهالعظمی بهاءالدینی، مثل خود امام راحل عظیمالشّأنمان(اعلی اللّه مقامهم اجمعین) و الآن مثل امامالمسلین، رهبر عظیم الشّأنمان(مدّ ظلّه العالی). از هیچ چیزی هم هراس ندارد. اقامه امر بکنیم، آنوقت انشاءالله خدا عنایت میکند.
پروردگارا! ما را موفّق به اقامه اوامرت قرار بده.
پروردگارا! به اولیاء، انبیاء و خصّیصین درگاهت قسمت میدهیم، صیام ما را صیام حقیقی قرار بده. «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَالصَّائِمِینَ»[3]
ما را اهل قیام قرار بده. «وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمَیْنِ»
خدا! ما را از خواب غفلت بیدار بگردان. عرض کردم، کم خوابیدن بسیار هم خوب است و روش اولیاء و حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) این بوده که کم میخوابیدند.بیان هم کردم که بهترین خواب و خواب مفید ساعت ده تا دو شب است و روز هم کمی خواب قیلوله. بیشتر از آن خواب نیست، خوابهای اضافه است، اصلاً ضرر دارد. حالا ابدان ما طور دیگری شده است، به خاطر حال و هوای تهران است و ...، نمیدانم، ولی علی ایّ حال حتّی آن بیداری ما هم بیداری نیست. خدا انشاءالله ما را از یک خواب دیگر بیدارمان کند.
پروردگارا! ما را از خواب غفلت بیدار کن.
خدایا! ما را نه تنها بیدار که متنبّه حقیقی بگردان «وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ».
خدایا! اسلام و مسلمین پیروز بگردان.
دشمنان دین و قرآن و ناموس و مملکتمان، دشمنان جوانان عزیزمان، رأس این دشمنان صهیونیسم جهانی، یهود ریشه کن بگردان.
خدایا! دو بازوی یهود ملعون، وهابیّت ملعون و تکفیریها و بهائیت ملعون را قلع و قمع و نیست و نابود بگردان.
خدایا! به ظاهر تبشیریهای نصارای یهودی، را به اولیاء و انبیائت، نیست ونابود بگردان.
خدایا! آنهایی که ما را در این صراط مستقیم قرار میدهند، علمای ربّانی، مراجع عظام، خاصّه امامالمسلمین رهبر عظیمالشّأنمان محافظت بفرما.
دشمنانش را منکوب بگردان.
خدایا! آنچه به خوبان عالمت مرحمت کردهای و مرحمت میفرمایی، تفضّلاً به خصوص در این ماه مبارک به ما مرحمت بفرما.
آنچه خوبان عالمت دعا بلدند و ما از آنها محرومیم، پروردگارا! تفضّلاً در حق همه ما مستجاب شده قرار بده.
به اولیاء، انبیاء و خصّیصین درگاهت قسمت میدهیم، پروردگارا! ما را مشمول ادعیّه زاکیّه آقاجانمان امام زمان قرار بده.
خدا! آنچه دعا مدّنظر داشتیم و بر لسان جاری نگردید، به ادعیّه زاکیّه آقاجانمان امام زمان به هدف اجابت برسان.
ای قادر! تو قادری- خدا قادر است، با خدا اینطور صحبت کنیم - ظهور آقاجان در عمر ناقابل ما قرار بده.
ما را جزء سربازان حقیقیاش قرار بده.
[1].دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان - مفاتیحالجنان
[2].گاهی بعضی از الفاظ عرب به عجم رفته است، یا گاهی الفاظ عجم به عرب رفته است و گاهی هم مشترک است. ما در باب الفاظ در خارج اصول، عرض کردیم که الفاظ چیست، لفظ بما هو لفظ چه حالی دارد، واضع کیست، آیا واضع، ذوالجلال و الاکرام است یا یک فرد از انسانها؟ گاهی لفظ، لفظ مشترک است، گاهی هم به عنوان لفظ اصلی است و بعضی مواقع این لفظ اصلی نیست.
[3]. دعای روز اوّل ماه مبارک رمضان - مفاتیحالجنان