شرح دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
7 رمضانالمبارک 1435 جلسه: پنجم 14/04/93
«اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ»[1]
درخواست از پروردگار عالم
رمز اینکه پروردگار عالم، به لسان معصوم(علیه الصّلوة و السّلام)، بعد از اظهار به خود، که «اللَّهُمَّ» تبیین به یا الله است، الفاظی را مثل «ارْزُقْنِی»، «قَوِّنِی»، «اجْعَلْنِی»، «قرِّبنی»، «وفِّقنی»، «أَعِنِّی» و امثال اینها را بیان میکند، این است که میخواهد بگوید: شما در همه چیز باید به خدا متّصل شوید و از او درخواست کنید.
« اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی»؛ یعنی ای خدا! از تو درخواست میکنم من را به این سبک قرار بده که اینطور شوم یا « اللَّهُمَّ وفِّقنی»؛ یعنی خدایا! من موفقیّت را از تو میخواهم. «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی»، خدایا! رزق را از تو میخواهم. « اللَّهُمَّ قرِّبنی»؛ خدایا! قرب را از تو میخواهم.
لذا فلسفه هر کدام از اینها که بیان میشود، این است که در همه مطالب، باید درخواست از پروردگار عالم باشد.
مسئله دوم این است که هر کلمهای را که شما بعد از «اللَّهُمَّ» بیان میکنید، به آن کلمه توجّه کنید و بدانید که در آن دعا، عمده این مسئله است. مثلاً بعد از «اللَّهُمَّ»، «اجْعَلْ» بیان کردند، پس عمده در آن دعا قرارداد است. در «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی»، عمده آن رزقی است که میخواهد بیان شود که هم رزق مادی داریم و هم معنوی، امّا آن رزق معنوی بیشتر ملاک است. «اللَّهُمَّ حبِّب الیّ» در اینجا محبّت ملاک است.
پس دو حالت شد: یکی اینکه همه مطالب را باید از خدا بخواهیم، دوم اینکه در هر دعایی، آن لفظی که بعد از «اللَّهُمَّ» میآید، اهمیّت و اولویّت در آن دعا را بیان میکند.
کمک کن از عُجب بیرون بیایم
در دعای روز هفتم، اولویّت، استعانت خواستن از خداوند تبارک و تعالی است. بیان میکنیم: «اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ» خدا! مرا در این روز به روزه و اقامه نماز یاری کن.
چرا «أَعِنِّی عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ» بیان میشود؟ ما که از روز اوّل داریم روزه میگیریم. مگر تا به حال روزه نگرفتیم؟ چطور امروز را میگوییم: خدا اعانت کن، کمک کن[2]؟
این اظهار است که گاهی یادمان نرود ما خودمان نیستیم. عون، کمک و اعانه مِن ناحیه الله تبارک و تعالی است. اولیاء خدا بیان میکنند که میخواهد عُجب را از مؤمن بگیرد.
میدانید بالاترین گناه برای مؤمنین، گناه کبیره اهل ایمان، عُجب است. عُجب این است که فکر کند بله من که الحمدلله خوبم و فکر کند که همه چیز خودش شده است.
بارها عرض کردیم: «هرکس ولو به لحظهای تصوّر کند کسی شده است همان لحظه، لحظه سقوط اوست». اینکه تصوّر کند خودش همه مطالب است. نمیداند «وَ ما تَوْفیقی إِلاَّ بِاللَّه»[3] هیچ توفیقی نیست جز مِن ناحیة الله تبارک و تعالی. کمک حضرت حق نباشد، نمیشود. کما اینکه اصلاً این لسان برای خداست، او کمک کرده است. این دست برای خداست. من و تو خالق این اعضا و جوارح نیستیم. خدا خالق آنها است، پس برای اوست، او کمک کرده است.
لذا مرحله اوّل این است که بعد از این چند روز، برای ما یادآوری میشود که یاد کنیم همیشه از خداست.
کمک کن به صیام حقیقی برسم
البته این « أَعِنِّی» مطلب دیگری را هم میخواهد بگوید. عرض کردیم، عمده آقایان بیان میفرمایند: صیام سه نوع است، ولی چهار نوع هم بیان کردند و این نوع چهارم خیلی کم است. یکی صیام، صیام عام است، همین صیامی که ما میگیریم؛ یعنی از اذان صبح، خودمان را موظّف میدانیم دیگر چیزی نخوریم و نیاشامیم. از حلال، نه از حرام، مراقبه کنیم؛ چون اذان صبح را که میگویند، پروردگار عالم میگوید: به تعبیری از آن لقمهای که با عرق جبین به دست آمده و زحمتکشیده است، نخور، نمیگوید: حرام یا شبههناک نخور، میگوید: حلال نخور. با همسر حلال خودت همبستر نشو، طبیعی است که دیگر انسان دست به حرام و شبهه ناک هم نمیزند. مراقبهاش باید زیاد باشد. پس این مرحله نخست که عنوان صیام عام است.
بعد از آن، صیام خاص است، بعد صیام خاصّالخاص و چهارمی، اخصّالخاص است.
پس منظور از این «اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ»، یکی این بود که انسان از عُجب بیرون بیاید، یک هم این است که خدا! یک کمکی کن که من به آن صیام برسم. تا حالا صیام عام بودم، خدایا! یک طوری شود که روزه من صیام خاص بشود. اعانت کن آن روزه حقیقی را داشته باشم «اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَى صِیَامِهِ»
خدایا! من عاجزم، تو کمک کن
«اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ»، قیام هم همینطور است. شب که بلند میشوم برای سحری خوردن، سحری خوردن مستحب است، ولی بدانم اصلاً قیام در دل شب، فقط برای سحری خوردن نیست. «اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ» اینکه شب اهل قیام شویم، اهل مناجات شویم، بدانیم در دل شب به اولیاء خدا چه دادند که حتّی به حبیبش بیان میکند: «قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلا»[4]. به آن مقامی که فرمودند: «عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً»[5]، به آن مقام محمود برسیم.
پس «اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ» یعنی کمک کن که من بفهمم صیام حقیقی و قیام حقیقی چیست؛ چون هیچ شبی من نصف شب بلند نمیشدم، الآن به خاطر اینکه روزه بگیرم، ولو شده نیم ساعت جلوتر فقط برای همان سحری خوردن بلند میشوم، تو کمک کن که اهل قیام شوم. - البته اینکه بعضیها شبها از ساعت یک به بعد از اینطرف و آنطرف برای دعای ابوحمزه و مناجات میآیند و حال خوشی دارند، بحثش جداست -.
پس این فراز میخواهد بگوید: تو که بلند شدی، قیام کردی، روزه هم که میگیری، امّا حالا کمک بخواه، به خدا بگو: «اللَّهُمَّ أَعِنِّی» خدایا! در این ماه مبارک رمضان، در این شهر مبارک، کمکم کن آن صیام حقیقی و آن قیام حقیقی را داشته باشم « عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ». تا حالا تمرین بود.
گرچه بارها عرض کردیم، ماه رجبالمرجّب نهری است که خود را از گناه بشوییم و شعبانالمعظّم لباس تقوا به تن کنیم، در این ضیافتالله، این مهمانی بیاییم. در این مهمانی یاد بگیریم که إنشاءالله روزهمان روزه حقیقی باشد و این را باید خدا کمک کند، از او کمک بگیریم و درخواست عاجزانه از او باشد.
لذا یک جمله دیگر هم اولیاء دارند، میگویند: «أَعِنِّی»؛ یعنی درخواست عاجزانه کردن؛ چون کسی که کمک میخواهد، آن موقعی کمک میخواهد که دیگر میداند خودش نمیتواند. مثلش مثل آن کسی است که در دریا میافتد، اوّل دست و پا میزند، وقتی دید دیگر نمیتواند، مدام دستش را بالا میآورد، میگوید: کمک! بالاخره یک کمکی میگوید.
«أَعِنِّی»؛ یعنی کسی که به حقیقت کمک میخواهد. زمانی به حقیقت کمک میخواهد که میداند عاجز است، خودش نمیتواند.
پس یک معنی «أَعِنِّی» هم این هست: خدایا! من عاجز هستم که بتوانم آن صیام حقیقی و آن قیام حقیقی را داشته باشم پس تو کمک کن که من آن صیام و قیام حقیقی را داشته باشم.
بالاترین لغزش
طبیعی است اگر اینطور شود، آنوقت از پروردگار عالم میخواهد که «وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ» خدا! من را از لغزشها و گناهان دور ساز. «جَنِّبْنِی»؛ من دوری بجویم، دیگر گناه نکنم، لغزشی نداشته باشم.
بالاترین لغزش هم برای مؤمن این است که فکر کند خودش میتواند و شاید به خاطر همین «أَعِنِّی» را آورده است. البته برای همه همینطور است، امّا به خصوص برای مؤمن بالاترین لغزش این است که فکر کند خودش میتواند. من که دیگر خودم بلدم، من که دیگر خودم راهم را میروم، این خیلی بد است. این بدترین مسئله است.
یکی از اولیاء خدا، حاج آقای حلوای(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، مکلّی بودند. ایشان خیلی علاقه داشتند روحانی شوند، ولی پدرشان منع کرد و در بازار رفتند. فرمودند: من خدمت آقا(آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف)) عرضه داشتم که چطور نشد من روحانی شوم؟ ایشان اواخر عمرشان فرمودند: بگذار به تو بگویم، اگر تو میرفتی روحانی بشوی، فکر میکردی دیگر خودت کسی هستی.
اینها لطف خداست. بعضیها فکر میکنند که واقعاً دیگر خودشان همه چیز را میدانند و همه فن حریفاند. این منیّت را دور بریزید. یک لحظه نخواهد تمام است.
خدا آیتالله امامی کاشانی را حفظ کند. ایشان حدیث را حفظ میکردند، امّا باز هم مینوشتند که یک موقعی فراموش نکنند. مسجد حاج میرزا علی اصغر صفّار هرندی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) منبر میرفتند، فرمودند: آن روز گفتم حالا که تو که این حدیث را حفظ هستی، حالا برای چه مینویسی؟ امّا باز گفتم: نه حالا بنویسم. بالای منبر آمدند و شروع به سخنرانی کردند. فرمودند: پیامبر اکرم(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند، یک مرتبه یادشان رفت. فرمودند: یک صلوات بفرستید، صلوات فرستادند، در جیب قبایش دست کرد، هر چه گشت، حدیث پیدا نشد، مردم هم مدام صلوات میفرستادند. آخر خودشان گفتند: خدا خواست من را تنبیه کند، من امروز اینطوری گفتم، البته نوشتم، امّا یک کاری کرده که نوشته را هم نیاورم.
پروردگار عالم میخواهد بگوید که یک موقعهایی فکر نکنید خودتان هستید.
پس پروردگارا! تو کمک کن، «اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ» که اگر تو کمک بکنی، من میتوانم. محبّت تو باعث میشود که من از لغزشها و گناهان دور شوم. یکی از لغزشها هم همین است که انسان فکر کند خودش است. بالاترین لغزش هم هست. لذا نفرمود «مِنْ ذنوبه وَ آثَامِهِ» فرمود: «مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ» از این که لغزش داشته باشم.
توفیق ذکر دائم
«وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ» خدایا یک کاری کن من دائم یاد تو باشم. یک منظور، همین ذکر یعنی یاد حقیقی خداست. یکی هم بعضی از اذکار را من دائم یادم نرود.
مثلاً ذکر هبه الصادقیّه که حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(علیه الصّلوة و السّلام) فرمودند: هرکس دم مغرب، هر روز این ذکر را بگوید و آن را ترک نکند و فراموش نکند، من امام صادق ضمانت نامه به او میدهم که وقتی از دنیا رفت، بدون حساب و کتاب وارد بهشت شود.
گفتیم: اوّل هم یک صلوات بر محمد و آل محمد(علیهم صلوات المصلّین) بفرستید، بعد بیان کنید: «یَا مَنْ خَتَمَ النُّبُوَّةَ بِمُحَمَّدٍ ص اخْتِمْ لِی یَومِی هَذَا بِخَیْرٍ وَ شَهْرِی بِخَیْرٍ وَ سَنَتِی بِخَیْرٍ وَ عُمُرِی بِخَیْرٍ إنّک علی کلّ شئٍ قَدیر»[6] ای کسی که ختم کردی نبوت را به محمد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) امروز من را ختم کن به خیر، ماهم را به خیر، سالم را به خیر، عمرم را به خیر که تو قادر بر همه چیز هستی، بعد هم گفتیم: در آخر هم یک صلوات بر محمد و آل محمد(علیهم صلوات المصلّین) بفرستید.
یک موقع انسان ذکری را میگوید امّا توفیق و رزق این را که دائم بیان کند، ندارد. مثلاً این ذکر که خیلی کوتاه است؛ «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تَشاءِ» که من «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِید» هم شنیدم و دو نوعش را بگویید. فرمودند: کنز خداست، گنج خداست، این را سه مرتبه در روز بگویید و سه مرتبه شب و بعد فرمودند که همه کس هم توفیق پیدا نمیکند.
میگوید: خدایا! تو یک کاری کن توفیق این دوام ذکر گفتن را بیابم. «بِتَوْفِیقِکَ» اتّفاقاً آخر هم میفرماید که خدایا تو باید توفیق را بدهی. اگر هم یک موقعی من و شما مشغول به ذکری شدیم و دیدیم تا حالا هم میتوانیم و الحمدلله که الحمدلله هم باید بگوییم، بدانیم که توفیقش از جانب خداست. البته الحمدلله نه این که فکر کنم خودم هستم. در الحمدلله هم معنا زیاد است. یکی الحمدلله میگوید، یعنی میخواهد بگوید: من موفّقم، خیر، موفّقیّت مِن ناحیه الله است.
«بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ». چرا «یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ» فرموده؟ برای این که ما میخواهیم به خدا بگوییم که خدایا! اگر تو هدایت نمیکردی، ما همیشه گمراه بودیم. تو هدایت کردی، پس این توفیق از خودم نیست.
پروردگارا! به اولیاء و انبیائت، عاقبت به خیرمان بگردان.
به خصّیصین درگاهت قسمت میدهیم، این ماه مبارک را بر ما مبارک قرار بده.
ای خدا! ماه مبارک آخر عمر ما قرار مده.
آنچه به خوبان عالمت مرحمت فرمودهای و مرحمت میفرمایی، تفضّلاً تفضّلاً به همه ما مرحمت بفرما.
خدا! آن چه خوبان عالمت دعا بلدند - که بارها عرض کردهام خوبان عالم دعاهایی بلدند که ما بلد نیستیم- و ما از آن دعاها محرومیم، تفضّلاً تفضّلاً همه آن ادعیّه را در حقّ همه ما مستجاب شده قرار بده.
پروردگارا! به اولیاء و انبیائت، به خصّیصین درگاهت قسمت میدهیم، اسلام و مسلمین پیروز بگردان.
دشمنان دین و قرآن و ناموس و مملکتمان، دشمنان جوانان عزیزمان، رأس این دشمنان صهیونیسم جهانی، یهود، ریشهکن بگردان.
ای خدا! به اولیاء و انبیائت، به خصّیصین درگاهت قسمت میدهیم، دو بازوی یهود، وهّابیّت ملعون وتکفیریهایش و بهائیّت ملعون را قلع و قمع و نیست ونابود بگردان.
خدایا! این به ظاهر تبشیریهای نصارای یهودی، یهودی نصاری را قلع و قمع و نیست و نابود بگردان.
به اولیاء و انبیائت، به خصّیصین درگاهت قسمت میدهیم، علمای ربّانی، کسانی که ما را در این صراط مستقیم قرار میدهند، مراجع عظام، خاصّه امامالمسلمین رهبر عظیمالشّأنمان محافظت بفرما.
ای خدا! امام راحلمان، آن امام عارفین درجاتش عالی است، متعالی بگردان.
شهدای ما را با شهدای کربلا محشور بگردان.
اموات ما ای خدا! بی وارثها، بد وارثها، همه محبّین در اقصی نقاط عالم، غریق رحمت واسعهات بگردان. «اللَّهُمَ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور» .
خدا! آنچه دعا مدّنظر داشتیم و بر لسان جاری نگردید و آنچه در آینده مدّنظر میآید، به ادعیّه زاکیّه آقاجانمان امام زمان به هدف اجابت برسان.
ما را مشمول ادعیّه زاکیّه آقاجانمان امام زمان قرار بده.
خدا! تو قادری، ای قادر! ظهور آقاجان در عمر ناقابل ما قرار بده.
ما را جزء سربازان حقیقیاش قرار بده.
«بالنبیّ و آله صلوات بر محمّد و آل محمّد»
[1]. دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان - مفاتیحالجنان
[2]. البته اشاره به این داشتیم که همه دعاها برای همه روزها است، منتها از باب اینکه ما نمیتوانیم همه اینها را یکجا بیان کنیم، تقسیمبندی کردند. گرچه همه دعاها هم در دعای روز اوّل ماه مبارک رمضان نهفته شده و بارها هم عرض کردیم که دعای روز اوّل ماه مبارک رمضان را هر روز، هر موقع یادتان آمد بخوانید. «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمَیْنِ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ».
مثالی که میشود بیان کرد، این است که در روایت است همه قرآن در سوره حمد است. شاید شما بگویید: مثلاً ما کجا در سوره حمد، لفظ شیطان یا لفظ ابلیس را داریم؟ به لفظ، ندارد، امّا همه محتوا را در قرآن داریم. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّین»، اینها همه از ابلیس است. این یک نکته بسیار مهم است که فرمودند: همه قرآن در سوره حمد است و همه حمد در «بسم الله الرحمن الرحیم» است و امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) فرمودند: تمام آن در باء بسم الله است و من نقطه باء بسم الله الرحمن الرحیم هستم «أنا نقطة باء بسم اللّه» (منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج: 19، ص: 324).
[6]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج: 5، ص: 380