شرح دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان
12 رمضانالمبارک 1435 جلسه: هشتم 19/04/93
«اللَّهُمَ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الصَّبْرِ وَ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِینَ»[1]
زینت روح انسان
قبل از آغاز بحث نثار روح مرد خادم دین، فقیه صمدانی، عالم بالجدّ عامل، حضرت آیتالله محمّدی گیلانی(رحمة اللّه علیه) فاتحهای همراه با صلوات قرائت کنیم.
در جلسات قبل بیان کردیم، هر دعایی با هر لفظی که شروع میشود، دلیل و برهان خاص دارد. در اینجا با لفظ «زَیِّنِّی» آمده است و از پروردگار عالم میخواهیم که ما را به ستر و عفاف زینت ببخش. ابتدا فهرستوار نکاتی را بیان میکنیم، بعد به روایات آن میپردازیم.
اولاً خود عفّت و پاکدامنی، دلالت بر این است که انسان با حیاست. کسانی که بیحیا هستند، پاکدامن هم نیستند و عفّت هم ندارند.
ثانیاً عفّت، زن و مرد ندارد. هم زن باید عفّت داشته باشد، هم مرد باید عفّت داشته باشد. البته تفاوت عفّت زن و مرد را بیان میکنیم.
ثالثاً اگر کسی باحیا و عفّت دار شد، پروردگار عالم او را به اخلاقی مزیّن کرده که آن اخلاق جلوه میدهد و تزیین روح و جسمش است.
زینت به معنی آن چیزی است که وقتی انسان دربرمیکند، جلواتش بیشتر میشود. برای زینت زن در جمال ظاهری، عنوان طلا و نقره تبیین شده، «زِینَةَ النِّسَاءِ ذَهَبٍ وَ فِضَّة» زینت زنان طلا و نقره است. زینت ظاهری جسم که به آنها جلوه میدهد.
رابعاً زینت روح انسان که این زینت بر جسم هم اثر میگذارد، آرایش روح به عفّت است.
خامساً، اگر کسی عفّت و پاکدامنی نداشت –که عرض کردیم دلالت بر این است که حیا ندارد- تمام رفتارها و منشهای او توأم با بیحیایی میشود و حتّی اعمال عبادی ظاهریش هم جلوه نمیدهد. این هم نکته بسیار مهمّی است که در درون خودش، در روحش، همه اینها به هم میریزد.
بیحیا، بیدین است
لذا فرمودند: «لَا دِینَ لِمَنْ لَا حَیاءَ لَه» دین ندارد آن کسی که حیا ندارد. «وَ لَا عِفَّتَ لِمَنْ لَا حَیاءَ لَه» و عفّت و پاکدامنی ندارد، آن کسی که حیا ندارد؛ یعنی انسان بیحیا، بی عفّت میشود و کسی هم که بیحیا شد، بیدین است؛ یعنی اعمال دیگرش را هم قبول نمیکنند.
لذا بیان کردهاند اعمال خودتان را به بیحیایی خراب نکنید. گاهی دیدهاید کسی که بیحیا میشود، زبانش را نمیتواند کنترل کند. این دلیل بر بیحیایی است، وقتی بیحیا شد، فحّاش میشود و فحش میدهد. هر کسی هم که فحّاش بود، فرمودند: اعمالش را تخریب کرده است؛ یعنی ولو به ظاهر نماز میخواند، یا روزه میگیرد امّا چون کنترل زبان ندارد و این کنترل زبانش هم دلالت بر بیحیایی و بیعفّتیاش است و پاکدامن نیست، هزاری هم نماز بخواند، اعمالش را خراب کرده است.
شیطان به او دستور میدهد که این سیّئه را انجام بده و سیّئاتی که انسان به آنها گرفتارش میشود بیحیایی است که از این بیحیایی، بی عفّتی بیرون میآید.
لذا زینتبخش همه اعمال، همین عفّت و پاکدامنی است.
مخفی کردن عیوب
میفرماید: «اللَّهُمَ زَیِّنِّی فِیهِ». عرض کردیم « فِیهِ»، هم به روز برمیگردد و هم به خود ماه، نه این که فقط امروز من به ستر و عفاف مزیّن باشم.
مسئله دیگر ستر؛ پوشش مِن ناحیهالله است. «اللَّهُمَ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ» ستر یعنی پوششی که عیوب را مخفی کند.
دلیل اصلی اینکه در خانه پرده میزنند، عنوان ستر است؛ یعنی پوشش نسبت به عیوب. منتها تصوّر خانمها این است که پرده، به عنوان جمال است. بله، به عنوان جمال هست؛ چون ضمن اینکه به خانه جلوه میدهد، عیوب را هم میپوشاند.
«زَیِّنِّی» خودش جمالآور است. زینتبخش، خودش به انسان جمال میدهد و حتّی جمال انسان را جلوه میدهد. همانطور که پرده، خانه را جلوه میدهد، وقتی پرده روح ما هم به عفاف مزیّن شد و پروردگار عالم هم عیوب ما را پوشاند و ستر بر روی آن قرار داد، آن موقع به تعبیری ظاهرالصلاح میشویم و این لطف خداست که ستر عیوب میکند و با ستر عیوب مزیّن میشویم.
خصوصیّات پردهپوشی پروردگار عالم
لذا پروردگار عالم عیوب و زشتیهایمان را پردهپوشی میکند. هر کدام از ما بالاخره نعوذبالله به یک عیبی گرفتاریم. خصوصیّت اوّل ستر پروردگار عالم این است که عیوب را پنهان میکند. مطلب دوم اینکه در ستر، کنه قضیه معلوم نمیشود؛ یعنی حتّی اولیاء خدا، که اصل هم برای آنها است، میگویند: خدایا! اعمال ما را بپوشان؛ چون کنه عمل انسان به نفس خودش برمیگردد. «إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصین»[2] مگر از آن بندگان تو که مخلَصند نه مخلِص.
کنه عمل انسان به نفس خودش برمیگردد؛ یعنی میخواهد از این عمل سود ببرد. خود این کنه قضیه عیب است، عمل برای خدا نیست. خود اینکه بخواهد به بهشت برود، عیب است. مگر برای بهشت رفتن، عمل انجام دادن بد است؟ خیر، خوب است، امّا عمل عبادی دیگر برای خدا نیست، برای نفس خودم است. پس این هم یک نوع ستر است، «اللَّهُمَ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ».
خصوصیّت دیگر اینکه اگر چیزی را ستر و پوشش است، عیوب در او پوشیده میشود و او را جلوه میدهد. مثلاً شما هدیه خریدید، آن را با کاغذ کادو تزیین میکنید. خود کادو هست، امّا آن را با یک کاغذ رنگی و زیبا، تزیین و قشنگ میکنید. کاغذ کادو به آن زینت میدهد.
خصوصیّت ستر این است که عمل ما به واسطه ستر زینت داده میشود. «زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ» مثلش مثل کاغذ کادو است. عمل ما را میپوشاند و هم در نظر ملائکهالله و هم در نظر خلائق، زیبا جلوه داده میشود - نکته بسیار مهم، زیبا و بکری است –
پس یکی از خصوصیّات ستر، جلوه دادن است، نه پنهان کردن. اصل آن عمل عریان را در یک کاغذ زیبایی میپوشاند که آن عمل جلوه داده شود.
عفّت ظاهری
«اللَّهُمَ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ». مطالبی را بگویم که ببینید اصلاً چقدر تشویق به عفاف کردند. پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «إِنَ اللَّهَ یُحِبُ الْحَیِیَ الْمُتَعَفِّفَ»[3] پروردگار عالم، شخص باحیای بامناعت طبع را دوست دارد. کسی که عفیف است، باحیا است و خدا او را دوست دارد و این مناعت طبع هم میآورد.
عوامل عفّت، اینکه انسان در عفّت قرار بگیرد، چند چیز است. اوّلین آن که از همه هم مهمتر است و در روایت بیان میکنند، این است که دو نوع عفّت داریم. عفّت ظاهری و عفّت باطنی.
عفّت ظاهری، که موجب میشود انسان به عفّت باطنی برسد، در نکاح و ازدواج است؛ چون اگر کسی عفّت ظاهری نداشته باشد و ازدواج نکند، بیعفّت میشود. چشمش بیعفّت میشود، مدام میگردد. اصلاً بیحیا میشود، مردم هم دارند او را میبینند، امّا ناموس مردم را که میبیند، همینطور چشمش بهدنبال اوست. یک موقع در مغازه است، همینطور نگاه میکند، طرف یکدفعه به او میزند که حواست کجاست؟! او دارد ناموس مردم، دختر مردم را میبیند. بیحیا و بیعفّت میشود.
لذا عفّت ظاهری در نکاح است؛ چون بالاخره پروردگار عالم در درون انسان این قوهّ را قرار داده است. بارها هم عرض کردم، پروردگار عالم انبیائش را نفرستاده که بگوید با آن قوایی که خودش داده، مخالفت کنند و بجنگند. هیچیک از انبیاء نیامدند بگویند: شهوت بد است. انبیاء آمدند بگویند: شهوترانی بد است. اگر شهوت در جای خودش درست خرج شود، آن هم یکی از قوایی است که خدا مرحمت کرده و بد نیست. پس شهوتران بد است، نه خود شهوت؛ چون خود خدا قرار داده است.
«لا حیاء فی الدین». در روایت است، مولیالموالی(علیه الصّلوة و السّلام) میفرمایند: اگر خدا این قوّه را در انسان قرار نمیداد، هیچ موقع مرد و زن خوششان نمیآمد برای تکثیر نسل با هم همبستر شوند؛ مرد، از آنجایی که از زن ماهانه خون میآید و ایّام دارد، خوشش نمیآمد و زن از آنجایی که جایگاه بول و به تعبیر فارسی خودمان، زهراب است، اصلاً بدش میآمد. پس خدا این قوّه را قرار داد، منتها هدف دارد، این هدف نیست، این ابزار است برای آن هدف. هدف، تکثیر نسل آن هم نسل سالم است.
پس اگر کسی بخواهد به عفّت ظاهری برسد، باید حتماً دنبال نکاح برود و این را عفّت ظاهری میگویند.
توانگری و عفّت
لذا پروردگار عالم در قرآن کریم و مجید الهی بیان فرمود: «وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِف»[4] هر که توانگر است عفّت بورزد. این آیه را دو نوع بیان کردند که هر دو هم به یک عنوان درست است. اوّل اینکه حالا که غنی شده، سریع برود ازدواج کند که عفّت پیدا کند.
گرچه پروردگار عالم در سوره نور فرمود: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم»[5] مردان و زنان بی همسر را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزان و درستکارانتان را، اگر فقیر باشند، خدا آنها را غنی میکند.
پس این که گفتند: «وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِف»، اگر غنی باشی، ازدواج کنی، در مرحله اوّل است؛ یعنی دیگر حتماً بر تو عفّت هست.
مرحله دوّم «وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِف» این است که هر که توانگر است، عفّت بورزد؛ یعنی مدام نخواهد بیخود و بیجهت، از باب شهوترانی، حالا که پول دارد، شب جمعه که شب رحمت است، شب عبادت است، معالاسف قرار بگذارد، ویلا برویم و بساط گناه و کثافتکاری و امّ الخبائث - که در روایت داریم مشروب الکی، امّ الخبائث، مادر همه خباثتها است – را داشته باشد و بیحیایی کند. میفرمایند: عفّت بورزید که این هم یکی از نکات بسیار مهم است.
عفّت درونی
عفت دوّمی که موجود است، عفت درونی است که این عفّت اوّل، عامل برای عفّت درونی میشود. عفّت درونی، پاکدامنی از هر چیز است که عرض کردیم هم مرد دارد و هم زن که این جهت را برای وقت دیگری میگذاریم.
گرچه نشستن در این مکانهای مقدّس، عبادت است. ما تا اینجا نشستیم عبادت است و به خصوص تا داریم روایات و فرمایشات بزرگان را میشنویم، حدّاقل قضیه این است که این ساعات ما در امنیّتیم و دیگر گناه نمیکنیم. این یک نکته بسیار مهم است.
اقتصاد مقاومتی و لباس قناعت
خیلی عجیب است، «وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الصَّبْرِ وَ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ». ما را بپوشان. بیان کردیم یکی از مطالب ستر این است که زینت میدهد، پرده خودش جلوه میدهد.
ما اگر قانع باشیم، همان اقتصاد مقاومتی که حضرت آقا، امام المسلمین(حفظه اللّه تعالی) فرمودند و کفاف در امور داشته باشیم، خیلی از عیوبی که در درون نظام داریم پوشیده میشود و از بین میرود.
کفاف و قناعت عامل میشود انسان از خیلی از چیزهایی که دشمن بیان میکند، پوشیده شود. خودش لباس است، لباس عیوب انسان را میپوشاند. همانطور که زن و شوهر لباس هم هستند. در قرآن میفرماید «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن»[6] آنها لباس شما هستند، شما هم لباس آنهایید؛ یعنی ضمن اینکه دارید ازدواج میکنید و نمیگذارید از لحاظ شهوت بیآبرویی شود، دست به خطا و گناه نمیزنید که آبرویتان برود، یک کار دیگری هم باید زن و شوهر انجام دهند، زن و شوهر باید عیوب همدیگر را هم بپوشانند، نه اینکه زن برود بگوید شوهر من این است و مرد هم بیاید بگوید: زن من این است و ... . همدیگر را باید بپوشانند و همسر شوند.
من در عقد نکاح که جوانهای عزیز میآیند برایشان عقد بخوانم - من که دفتر عقد ندارم، امّا دوست دارند من برایشان بخوانم - اوّلین توصیهای که میکنم این است که میگویم: میدانید همسر یعنی چه؟ چرا نمیگوییم همتن؟ همسر میگوییم برای اینکه در سر چشم، گوش و زبان است، همه قوا در سر است؛ قوه سامعه(شنوایی)، باصره(بینایی)، ذائقه(چشایی)، بویایی و حتّی قوّه لامسه. اگر کسی دست نداشته باشد، با صورتش میتواند یک چیزی را ببیند. صورت ظاهر اینها است، ولی باطن همسر این است؛ یعنی هردویمان یک نگاه به زندگی داریم، دیدمان به زندگی یکی است؛ چون در سر چشم است. هر دو یک سخن را میگوییم؛ چون در سر زبان است. هر دو یک چیز را گوش میدهیم؛ چون در سر گوش است، مهمتر از همه هر دو یک فکر را میکنیم؛ چون در سر تفکّر است.
چه زمانی اینطور میشود؟ آن موقعی که دین محور شویم و یک چیز را در زندگی محور قرار بدهیم که نه حرف مرد باشد و نه حرف زن. مردسالاری و زنسالاری نگوییم، اگر دین را قرار بدهیم، همسر میشویم؛ چون هردویمان به او مراجعه میکنیم و دیگر حرف من نیست.
علیایّحال اگر لباس ما را میپوشاند، زن و مرد هم باید عیوب همدیگر را بپوشانند و آن زمانی است که هر دو یک تفکّر را پیدا کنند.
در اینجا هم عنوان لباس را میآورد «وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الصَّبْرِ وَ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ» ما پوشیده میشویم، همه عیوبمان هم از بین میرود. اگر این روایت را امروز مسئولین بخوانند و عمل کنند، برندهاند. چقدر حضرت آقا بیان میفرمایند! ما پوشیده میشویم، لباس است، لباس، عیوب انسان را میگیرد. مثلاً لباسی را در تن کسی ببینید، میگویید: این لباس چقدر به او میآید، قشنگش میکند. بهترین لباس که ما را محافظت میکند، قناعت و کفاف است، دستمان جلوی دیگران دراز نمیشود، آن هم دشمنی که یهود پشت همه این قضایا است.
«وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِینَ» که اینها هم نکاتی دارد که انشاءالله بعد عرض خواهیم کرد.
پروردگارا! به اولیاء و انبیائت، به حقّ این ایّام ماه مبارک، ما را به این دعاها عالم و عامل قرار بده.
پروردگارا! به اولیاء و انبیائت، به خصّیصین درگاهت قسمت میدهیم این ماه مبارک رمضان را به حقیقت بر ما مبارک بگردان.
ماه مبارک آخر عمر ما قرار مده.
[1]. دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان - مفاتیحالجنان