بسمه تعالی
شرح دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
23 رمضانالمبارک 1435 جلسه: سیزدهم 30/04/93
«اللَّهُمَ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ یَا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ»[1]
غسل و پاک و طاهر نمودن
یکی از مطالب بعد از لیالی قدر این است که انسان غسل داده شود. در روایات شریفه در باب غسل آمده است که سؤال کردند: چرا میّت را غسل میدهند؟ فرمودند: موقعی که روح از بدن جدا میشود، آن کثافاتی که به جسم انسان، به واسطه مشغول بودن به دنیا بوده است، هر کس هر نوع وابستگی به دنیا داشته، در حالت جان کندن به حالت تعریق بیرون میآید، لذا یک دلیل این غسل، طاهر شدن از این مطالب است.
دلیل دیگر این است که میفرمایند: وقتی کسی میخواهد با پروردگار عالم و ملائکه ملاقات کند، طبعاً باید با طهارت باشد. دنیا و مافیهایش انسان را به گناهانی مبتلا کرده است که او باید از آن گناهان و حتّی خطاهای کوچکش غسل داده شود و در محضر ذوالجلال و الإکرام طاهر و پاک وارد شود.
لذا ابتدا انسان باید از آلودگیها شسته شود و حدّاقل، این بدن از این آلودگیها بیرون بیاید.
بعضی از اولیاء، دلیل سوّمی را هم بیان فرمودهاند. فرمودند: در باب فراق جسم و روح، جسم به واسطه معذّب شدن به بعضی از ذنوب، گناهان و خطاهایی که عاملش نفس انسان بود و این جسم به عنوان مرکب بود و اختیاری از خودش نداشت و اوامر و نواهی نفس را انجام میداد، به واسطه همین اوامر و نواهی نفس، در هنگام جدا شدن روح از جسم، جسم یک طهارتی میخواهد و آن غسل است که آن را از این گناهان بشوید.
منتها آنهایی که الهی شدند و اوامر و نواهی پروردگار عالم را گوش دادند، دیگر غسل ندارند. برای همین میگویند: شهید در معرکه، غسل ندارد و او را با همان لباس خودش هم دفن میکنند.
پس آقایان ادلّه متعدّدی را برای غسل بیان میفرمایند، امّا علیایّحالٍ معلوم میشود که آن وجه مشترک غسل بین همه اینها، این است که انسان را پاک میکند.
از بین بردن آثار گناه
در این فراز از دعا عرضه میداریم «اللَّهُمَ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ» خدایا در این ماه ما را از ذنوب بشوی؛ یعنی دیگر وقتی محضر تو میآییم، پاک باشیم، حتّی آثار نباشد.
میدانید اگر کسی بخواهد غسلی انجام بدهد، مثلاً غسل جنابت، عین نجاست نباید به بدن باشد. اگر یک موقعی بود، همان قسمت را باید بشوید.
یک خصوصیّتی که غسل دارد ولی در وضو نیست، این است که اگر شما بعداً فهمیدید که جزئی از بدنتان، چسبی یا چیزی به آن چسبیده بود که مانع غسل بود، همان سمت را باید دوباره بشویید. مثلاً اگر دستم هست، همان دست را میشویم؛ چون در غسل چند چیز با وضو تفاوت دارد. یکی موالات است. مثلاً شما در هنگام غسل اگر الآن سرتان را میشویید، ده دقیقه بعد، سمت راست بدن را بشویید، اشکال ندارد، امّا در وضو اینطور نیست. در وضو باید بگویند که شما در حال وضو هستی، نمیتوانی صورتت را بشویی، رفیقت میآید، ده دقیقه با او حرف بزنی و بعد بگویی من که صورتم را شستم، حالا دست راستم را بشویم. اینطور نیست، پشت سر هم باید باشد. ترتیب هم هست. در غسل هم ظاهرش ترتیب هست امّا اگر بعداً دیدی مانعی بود، مثلاً در سمت راست، دوباره سمت راست را غسل میدهی، دیگر سمت چپ را نمیخواهد.
طاهر نمودن خبائث درونی
«اللَّهُمَ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ»؛ یعنی امکان دارد یک گناهانی را من و شما انجام بدهیم، مثلاً یکی گناه چشم انجام میدهد، یکی گناه دست، گناه زبان، گناه شکم، نعوذبالله گناه فرج و ... . غسل، طاهر بودن و پاک نمودن از خبائثی است که از درون بر انسان عارض میشود، امّا وضو از بیرون است.
وقتی شما غسلی را انجام میدهید، مثلاً جنابت، از درون بوده است، حیض، از درون بوده است، نفاس، از درون بوده است، حتّی غسل مسح میّت باز از درون است؛ چون به صورت ظاهر شما به بدن میّت دست میزنید ولی چون موقع جان کندن، از درون او ترشّحات بیرون آمده و به دست شما اصابت میکند، باید غسل کنید، منتها از درون شما نیست از درون میّت است. غسل خود میّت هم برای این است که موقع جان کندن، از درونش ترشّحاتی بیرون میآید. حتّی روایت داریم گاهی منی از او خارج میشود. پس از درون است، امّا وضو از بیرون است.
غسلهای مستحبّی هم که بیان میکنند، مثل غسلهای شبهای قدر، غسل شب عید فطر، عید قربان، غسل جمعه و ...، یک دلیلش شستشوی ذنوب است؛ چون طهارت در درون است و این از درون بیرون آمده است. بیرون را میشوییم، امّا از درون آمده، پس غسل میدهیم.
یک گناه، امّا درگیری همه اعضا و جوارح
لذا شما گناه کردی، میگویی: خدایا! غسلم بده که پاک شوم. «اللَّهُمَ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ»، اوّلاً لفظ ذنوب را میآورد، میفرماید: همه گناهان.
شما در غسل همه بدن را میشویید، ولی در وضو بخشی از بدن شسته میشود؛ صورت و دست از آرنج تا نوک انگشتان و بعد مسح میکشید.
در این جمله تأمّل کنید: اگر کسی به گناه مبتلا شد، تفاوتش با وضو این است که باید همه اعضاء و جوارحش شسته شود.
لذا از مستحبات این است که اگر کسی نعوذبالله یک گناه کبیره انجام داد، یک غسل انجام دهد - غیر از جنابت که آن واجب است و بحثش جداست - چون تمام اعضا و جوارح در گناه درگیر میشوند.
مثلاً یکی دارد غیبت میشنود، فقط گوشش نیست که آن غیبت را میشنود یا آن کسی که غیبت میکند، فقط زبانش نیست. حین انجام دادن یک عمل، همه اعضاء و جوارح استخدام میشوند، تمام فکر انسان استخدام میشود، اعضاء و جوارح با هم اتّصال دارند.
اولیاء خدا مثل میزنند، میگویند: شما یک سوزن یا یک خار کف پایتان میرود، گاهی دستتان و سرتان هم درد میگیرد، درد را همه جا حس میکنید. اگر خار به پای شما بوده، شما نباید در جای دیگر درد را حس کنی، امّا میگویی تمام بدنم میسوزد؛ چون رگهای عصب، همه به هم متّصل است و این قاعده است. ولی آنجا که بر او فشار بیشتری آمده، یا ضربه و درد به آنجا وارد شده، اکثر درد را همانجا میبیند. اگر یک موقع کسی رگهای عصبیش کار نکند و این فرمان به مغز نرسد، امکان دارد دستش یا پایش به جایی بخورد، سیاه شود، امّا متوجّه نشود؛ چون رگهای عصبیش از کار افتاده و تمام رگهای عصبی با هم اتّصال دارند و کار میکنند.
«اللَّهُمَ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ»؛ از همه گناهان غسلم بده. یک گناه، گناهان دیگری را میآورد و این قاعده است که باید در آن تأمّل کنیم.
حقیقتاً بدبخت و شقی
پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «إِنَ الشَّقِیَ حَقَ الشَّقِیِ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ هَذَا الشَّهْرُ وَ لَمْ یُغْفَرْ ذُنُوبُهُ»[2] به درستی که بدبخت و شقی، آن بدبخت واقعی، حقیقتاً بدبخت - «حَقَ الشَّقِیِ» از باب تأکید است. ما میگوییم بدبخت یعنی کسی که چیزی نداشته باشد، این واقعاً بدبخت است – کسی است که از این ماه مبارک خارج شود و گناهانش آمرزیده شده نباشد. دیگر بدبختتر از او نیست.
یک ماه تمام، یک روز و دو روز نه، در همان روزها هم یک ساعت مخصوص نه، هر لحظهاش، لحظه غفران الهی است، هر لحظهاش عامل توبه است، آن وقت اگر کسی آمرزیده نشود، خیلی بدبخت است. اینقدر که حضرت فرمودند: هر که در این ماه آمرزیده نشود، دیگر چه زمانی میخواهد آمرزیده شود؟! «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَفِی أَیِ شَهْرٍ یُغْفَرُ لَهُ»[3]، آیا اصلاً دیگر آمرزیده میشود؟!
این که بیان میکند من را از گناهانم غسل بده، «اللَّهُمَ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ»، پاکم کن، بشویم، از فرق سر تا نوک پا غسلم بده، دلیل این است که اگر آمرزیده نشود، دیگر فایدهای ندارد.
کسی که آمرزیده نمیشود!
پس معلوم میشود که گناه در این ماه باید آمرزیده شود. برای همین هم خیلی از مطالب راجع به این ماه، راجع به گناه است. در دعاهایی که میبینیم، استغفار زیاد است.
ولی یک عدّه هستند که هر چه هم بگویند: «اللّهم اغفر لی» آمرزیده نمیشوند. مگر میشود؟! ماه غفران است، کسی بگوید: خدایا! مرا بیامرز و آمرزیده هم نشود؟! خدا که وعده داده، فرموده: «لا تَقْنَطُوا»[4] ناامید نشوید، «وَ لا تَیْأَسُوا»[5] مأیوس نشوید، این همه پروردگارعالم بیان کرده: «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا»[6] همه را میآمرزد، مگر میشود کسی آمرزیده نشود؟ بله، در هر چیزی استثناء هم وجود دارد. بدانیم و این را یک قاعده قرار دهیم که در هر کلیّتی، برای همه مطالب، استثناء هم وجود دارد.
پیغمبر اکرم(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «کلّ أمّتی معافى »[7] همه امّت من بخشیده میشوند. ماه غفران هم هست، تمام شد. «إلّا» الّای حصریّه، در ادبیات به قول ما طلبهها محصور میکند. « إلّا المجاهرین ». بعد حتّی حضرت تمثیل میزنند: «و إنّ من الجهار أن یعمل الرّجل باللّیل عملا ثمّ یصبح و قد ستره اللَّه تعالى فیقول عملت البارحة کذا و کذا و قد بات یستره ربّه و یصبح یکشف ستر اللَّه عنه».
فرمودند: تمام امّت من بخشوده و از گناه معاف میشوند، مشمول عفو الهی میشوند، مگر آنهایی که پردهدر هستند. کسی که در شب عمل زشتی را انجام داده، پروردگارعالم آن را پوشانده و نگذاشته کسی بفهمد، امّا اینقدر احمق است که خودش صبح میآید و میگوید: من دیشب فلان مجلس بودم و نعوذبالله فلان کارهای زشت را انجام دادم، «فیقول عملت البارحة کذا و کذا».
ستّارالعیوب پرده پوشیده، ببین چقدر خدا ما را دوست دارد و چقدر ما خودمان نسبت به خودمان بد تا میکنیم! بگوید: من دیشب چنین و چنان کردم، هنرنماییهایش را بیان کند. میفرماید: همه آمرزیده میشوند الّا چنین کسانی.
از پردهدر دوری کن
در روایت دیگری فرمودند: «إِیَّاکَ وَ الْمُجَاهَرَةَ بِالْفُجُورِ»[8] از آشکار کردن فسق و فجور بپرهیز، چه برای خودت و چه برای دیگری، «فَإِنَّهَا مِنْ أَشَدِّ الْمَآثِمِ» از گناهان بسیار شدید است. بدترین گناه است.
لذا پردهدر آمرزیده نمیشود و تازه برعکس، امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) فرمودند: «المجاهرة اللّه سبحانه بالمعاصی تعجّل النقم». اینکه در دعای کمیل میگوییم: «یا دافع النقم»، یکی از گناهانی که بناست در عذاب کیفر شتاب داده شود، این است که انسان پردهدری کند.
میدانید یکی از مطالب پردهدری، غیبت است؛ چون مثلاً یک عیبی در کسی میبینید، بعد میروید به دیگری میگویید که آقا میدانی فلانی اینطوری است، این غیبت، یک نوع پردهدری است. آن که پردهدری میکند، خدا او را نمیآمرزد. لذا ماههای مبارک رمضان میآید و میرود، هیچ اثری برای او ندارد. قسیالقلب است. جالب است، میآید الهی العفو میگوید، بعد میرود، مینشیند پشت مردم صفحه میگذارد. این روایت میگوید: این شخص آمرزیده نمیشود و اتّفاقاً از اینها باید پرهیز کنید. «إِیَّاکَ» یکیش این است که پرهیز کنید.
کسی که پیش شما آمد راجع به کسی صحبت کرد، اوّل از همه بدان راجع به شما هم میرود به دیگری حرف میزند، این قاعده است. لذا اصلاً اجازه ندهید کسی راجع به دیگری پیش شما حرف بزند، بگویید: به من ربطی ندارد. تازه به نفع او هم کار کردی؛ چون حدّاقل کمی گناه او کمتر شد، امّا وقتی شما هم به او گوش دهی، شما هم به گناه مبتلا شدی.
نصیحت دیگران و افشای گناهان خود!!!
پس ذنوب بسیار است و برای همین میگوییم: «اللَّهُمَ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ». گناهی هم که متأسّفانه خدا نمیشوید پردهدری است؛ چون خدا میگوید: من ستارالعیوب، عیبهای تو را پوشاندم، تو خودت رفتی عیبهای خودت را بیان کردی. واقعآً این حماقت محض است.
مثلاً کسی که پا به سن گذاشته، پنجاه سال یا شصت سالش است، میخواهد کسی را نصیحت کند، با جوانی رفیق میشود و میگوید: این کار را نکن، عزیزم! ببین ما هم جوان بودیم، عرق میخوردیم، ورق بازی میکردیم، به جایی نرسیدیم، تو هم به جایی نمیرسی، نکن.
احمق! برای چه میگویی؟ که چه شود؟ هنرت را نمایان میکنی؟ معلوم است اینکه میگویند: مشروب و الکل، امّالخبائث است و مغز را زایل میکند، همین است. خودش میآید، گناهان خودش را افشا میکند. پروردگارعالم ستّارالعیوب است، من و تو را دوست دارد، میگوید: عیبهای تو را پنهان کردم، تو خودت داری بیان میکنی؟ من هم عیبهای تو را نمیآمرزم.
عجبا! یعنی این گناهت نعوذبالله از عمل زنا بدتر است. حالا یک غلطی کردی، گریه و توبه میکنی، استغفار میکنی، خودت از خودت بدت میآید، تا یادت میافتد از خودت و از کثافتکاری و از لجنزارها بدت میآید و متنفّری، امّا چرا میآیی میگویی من این کار را کردم؟! مثلاً میگوید: من خودم ...، امّا فایدهای ندارد انسان مریض میشود. چرا افشا میکنی؟ خدا میگوید: امکان دارد من آن گناه را ببخشم، امّا این گناه را نمیبخشم، این که بیان کردی، خدا نمیبخشد؛ چون آبروی خودت را ریختی.
معلوم است وقتی خدا نمیخواهد کسی آبروی خودش را ببرد، اگر خدای نکرده من بیایم آبروی کسی دیگر را ببرم، آن که صددرصد خدا سیلیهای محکمی به من میزند. هزار بار هم بگویم: «اللَّهُمَ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ»، فایدهای ندارد. قلبم را به تقوای قلوب امتحان کن، میگوید: بلند شو جمع کن، برای من چه میگویی، تو آبروی مردم را داری میبری، آبروی خودت را بردی، من ستّار العیوب را زیر سؤال بردی که بنده من بگوید: خدایا! تو مگر ستّارالعیوب نبودی، پس چرا گناه من معلوم شد؟ تو عامل این شدی، حالا میگویی: «وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ»؟ این برای کسی است که واقعاً مراقب باشد.
غسل حقیقی
پس خیلی مواظب باشیم و از خدا بخواهیم. البته آن هم میشود که جدّی انسان توبه کند و حلالیت بطلبد. ما باید حلالیت بطلبیم، بگوییم: آقا من اشتباه کردم، پشت سر شما صحبت کردم، من را ببخش، بدکاری هم کردم، هر چه هم شما بگویید من گوش میدهم، اعمالی که ندارم، اگر دارم ثواب اعمالم برای شما. ولی باید بگویی، شوخی نیست، رضایت نگیری، فردای قیامت بیچاره میشوی. اینجا هم انسان غسل نکرده بیرون میرود، ولو به اینکه بدنش را بعد از مرگ غسل بدهند، امّا غسل حقیقی نکرده. شوخی نیست. «اللَّهُمَ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ» مرا از این گناهان غسل دهند. حالا بدنم را هم غسل دهند، وقتی حقّالناس به گردنم هست، گرفتارم، به درد نمیخورد. پس خیلی مراقب باشیم، شوخی نیست.
لذا اگر هم میخواهیم واقعاً ماه مبارک رمضان را درک کنیم، باید این کارها را انجام دهیم، مواظبت کنیم، مراقبه داشته باشیم، توبه حقیقی کنیم، بگوییم: خدایا! من اشتباه کردم، برویم از دیگران حلالیت بطلبیم، برای خودمان هم اگر افشاء کردیم، بگوییم: خدایا! شرمسارم تو ستّارالعیوب بودی، من نفهمیدم، خودم دستی دستی پرده را بالا زدم. استغفار حقیقی کنیم انشاءالله میشود و دیگر هم تکرار نکنیم، «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا»[9]، خدایا ما را همین گونه قرار بده. «اللَّهُمَ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ»
خدایا! ماه مبارک دارد تمام میشود. خدایا! گناهان ما را جدّی جدّی ببخش و بیامرز. چون ما یک مواقعی در الهی العفوهای خود هم شوخی میکنیم.
خدایا! ما را از هر نوع گناهی پاک بگردان، گناهانی که میدانیم و گناهانی که نمیدانیم.
لذا هر موقع میروید غسل کنید، این نیّت را بکنید، بگویید: خدایا! غسل میکنم، غسلهای واجب و غسلهای مستحب، قربه الی الله، حالا اگر خواستید اسم هم ببرید، غسل جنابت، غسل توبه و ...، امّا همین که بگویید غسلهای واجب و غسلهای مستحب، اگر غسل واجبی هم به گردنت بود یا غسل مستحبی در آن روز هست که شما نمیدانی، انجام میشود، این از خصوصیّات غسل است.
خدایا! ما را از گناهانمان پاک بگردان. قبل از اینکه بدنمان به دست غسّال در غسالخانه بیفتد، خدایا! خودت ما را غسل حقیقی مرحمت بفرما.
خدایا! ماه مبارک تمام شد، چه کنیم، ماهنوز اندر خم هیچ کوچهایم، خدایا! دعاهایمان به دعاهای امام زمان به هدف اجابت برسان.
نایبش محافظت بفرما.
عاقبت به خیرمان بگردان.
هر چه دعا خوبان عالمت بلدند و ما از آن دعاها محرومیم، تفضّلاً همه آن دعاها در حق همه ما مستجاب شده قرار بده.
[1]. دعای روز بیست و سوّم ماه مبارک رمضان - مفاتیحالجنان
[2]. الأمالی( للصدوق)، ص: 55
[3]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج: 93، ص: 341، باب: 46
[7]. نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، ص: 612
[8]. غرر الحکم و درر الکلم، ص: 168