بسمه تعالی
شرح و تفسیر دعای ماه رجب المرجّب
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ»
حضرت آیت الله روح الله قرهی
جلسه ی دوم - تاریخ: 20/01/96
انقطاع از خلق در ماه رجب، اتّصال به حقّ و حضور در ضیافت الهی ماه مبارک
تنها چیزی که میتواند انسان را از تقدیر نجات دهد
دعا؛ بهترین راه اتّصال به خدا، بعد از واجبات الهی است. واجبات الهی، تکالیف است و دعا، گرچه خدا بیان فرموده، ولی از ناحیهی انسان است. البته تکالیف هم ارتباط انسان با خداست، امّا از ناحیهی خداست. ولی دعا، ارتباط با خدا، از ناحیهی انسان است. بهترین راه اتّصال به خدا هم این دعاست.
به قدری دعا مهم است که پیامبر عظیمالشّأن، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «ان الحذر لا ینجی من القدر، ولکن ینجی من القدر الدعاء»، اگر کسی میخواهد پرهیز و حذر کند و از آن چیزی که مقدّر شده، نجات پیدا کند، ... . مثلاً سفر نمیروم؛ چون میترسم اگر سفر بروم، تصادف کنم و مرگم در سفر مقدّر شده باشد. میفرمایند: چنین کسی نجات پیدا نمیکند.
مانند قضیّه همان مردی که در کنار حضرت سلیمان بود و حضرت عزرائیل که به صورت انسانی درآمده بود، پیش ایشان آمد و به آن مرد، نگاهی کرد. آن مرد پرسید: یا نبی الله، او که بود؟ حضرت سلیمان فرمود: او، برادرم حضرت عزرائیل بود. مرد گفت: چرا به من اینقدر با تعجّب نگاه میکرد؟! بسیار ترسید و به حضرت سلیمان گفت: یا نبی الله، من را نجات بده. گمان میکنم که میخواهد جان من را بگیرد. او سوار بر قالی سلیمان شد و به هند رفت و در هند، جانش را گرفتند. حضرت عزرائیل فردا به محضر سلیمان نبی آمد، حضرت سلیمان فرمود: با آن مرد چه کردی که اینقدر وحشت کرده بود و تمام دودمان خود را ترک کرد و به هند رفت؟ حضرت عزرائیل گفت: اتّفاقاً تعجّب من از این بود که بنا بود من جان او را در هندوستان بگیرم، دیدم در محضر شماست.
لذا از مقدّرات الهی نمیتوان فرار کرد، فقط یک راه وجود دارد، فرمودند: «ولکن ینجی من القدر الدعاء»، آنچه که عامل میشود انسان از آن قضا و قدر الهی نجات پیدا کند، دعاست.
اگر کسی بخواهد پرهیز کند و فکر کند که در صورت پرهیز، خوب میشود، اصلاً نجات پیدا نمیکند. امّا فقط دعاست که سبب نجات میشود. دعا، انسان را نجات میدهد.
یک مثال بزنم، خیلیها هستند که در باب مباحث جسمانی، پرهیز میکنند. البته نمیخواهم بگویم که انسان نباید پرهیز کند، پیشگیری بهتر از درمان است، امّا بعضی هستند که خیلی پرهیز میکنند، این کار را نمیکنند، آن کار را نمیکنند، این را نمیخورند، آن را نمیخورند، دیگر بیش از حد و در حد وسواس اینگونه هستند. امّا دائم هم مریض میشوند، آن هم مریضیهایی که هیچکس باور نمیکند.
امّا کسی هم هست که آن مریضیها را دارد و با دعا، به راحتی آن مریضیها را درمان میکند. به عنوان مثال فردی بود که هم به وسیلهی توسّل به اولیاء خدایی که غریق رحمت الهی شدند و هم به وسیلهی دعا و تضرّع درب خانهی خدا کردن، با این که یکی از بدترین مریضیها را که بدخیم بود، داشت، در یک عمل جراحی از بین رفت و خوب شد.
لذا با دعا، مقدّرات عوض میشود، امّا با احتیاط و پرهیز کردن نمیشود. لذا به دعای مؤمنین، امکان دارد دشمن نابود شود، گرچه اگر روایت پیامبر نبود، شاید یک عدّه صحبتهای ما را مسخره میکردند. امّا تمام این مطالب، مبانی روایی دارد و برگرفته از سخنان اولیاء خداست که آنها هم چیزی از خود ندارند و فقیر درگاه الهی هستند. لذا این روایت است که میفرماید: دعا میتواند نجات دهد.
سلاح انبیاء
حضرت ثامنالحجج، آقا علیبنموسیالرضا(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «عَلَیْکُمْ بِسِلَاحِ الْأَنْبِیَاءِ» فَقِیلَ: وَ مَا سِلَاحُ الْأَنْبِیَاءِ؟ قَالَ: «الدُّعَاءُ»»، بر شما باد به سلاح انبیاء. کسی سؤال کرد: یابن رسول الله، این سلاح انبیاء چیست؟ فرمودند: دعا.
مگر قرآن نمیفرماید: «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى». اینگونه نیست که اگر ما به سلاحهای آنچنانی مجهّز شویم، تمام باشد. البته «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة» باید باشد، امّا اگر یک موقعی به سلاحهای مادی خود غرّه رفتیم، بازندهایم. اصل سلاح، دعاست.
لذا باید به ابزار دنیوی هم مجهّز شد، امّا آنچه به آن ابزار، کارآیی میدهد، دعاست. «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى»؛ یعنی تو تیر را انداختی، امّا آنچه که به این ابزار کارآیی میدهد، خداست.
خدا آیتالله شیخ میرزا جواد آقای تهرانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) (استاد اخلاق امامالمسلمین(مدّ ظلّه العالی)) را رحمت کند. ایشان در مشهد بودند، در دورهی جنگ برای جبهه رفتند. بنا بود جایی را بزنند، گفتند: آقا شما بیایید تبرّکاً یکی از خمپارهها را قرار دهید تا پرتاب شود. ایشان گفتند: «بسم الله الرحمن الرحیم، وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى»؛ خمپاره را قرار دادند و زدند، قشنگ به هدف خورد. از آن طرف گفتند: آقا، خیلی عالی بود. به هر حال میدانید درجه دارد و همه فهمیدند که چقدر دقیق به هدف خورده است.
شب در مصاحبهای که در رادیو پخش شد، این مطلب را اعلان کردند و ایشان خیلی ناراحت شدند. لذا سلاحهای ظاهری وجود دارد و باید به آنها مجهّز شد، امّا آنچه به این سلاحها کارآیی میدهد و سلاح حقیقی است، اتّصال بنده با حضرت حقّ است. دعا از دعوت است، اتّصال بنده با حضرت حقّ است. وقتی متّصل شدی، تمام مطالب حل میشود.
انقطاع از خلق و اتّصال به حقّ
لذا ما باید کارهایمان را به درستی انجام دهیم و جلو برویم. امّا دعا هم کنیم. دعا خیلی مهم است و سلاح انبیاء است. ما با دعا کار داریم. ماه رجب المرجّب هم ماه انس گرفتن انسان با ادعیّه است.
یکی از خصوصیّات دعا این است که وقتی انسان را به پروردگار عالم متّصل کرد، سبب میشود که او از دیگران قطع امید کند. وقتی انسان به حضرت حقّ، متّصل شد، از دیگران مأیوس و ناامید میشود.
لذا گاهی ما خودمان از دیگران ناامید نمیشویم، برای همین خداوند کار را به گونهای جلو میبرد که ما دیگر واقعاً از خلق خدا مأیوس شویم.
خصوصیت دعا این است که انسان اعلان کند: من از روز اوّل از دیگران بریده بودم و به تو اتّصال داشتم. امّا چون انسانها اینطور نیستند، گاهی خداوند مشکلات را زیاد میکند که انسان به سمت خود خدا برود.
در مثال مناقشه نیست، گاهی انسان مریضی دارد و امیدش هنوز به دکترها است. البته اشتباه نشود، منظورمان این نیست که دکتر نرویم. امّا گاهی کسی امیدش به اطّباء است و میگوید: حالا پیش آن دکتر هم میروم، خارج از کشور هم میروم، ...، یک جایی دیگر میشود که قطع امید میکند. دیگر میبیند همه او را جواب کردند. در اینجاست که به حقیقت دعا میکند. البته تا قبل هم دعا میکرد، امّا هنوز نیمنگاهی داشت به این که میگویند: فلان دکتر هم خیلی حاذق است. در این زمان که دیگر انقطاع از خلق پیدا میکند، اتّصال به حضرت حقّ مییابد.
لذا دعا یعنی انقطاع از خلق و اتّصال به حقّ. آن موقع حال انسان یک حال اتّصالیّه است؛ چون میداند دیگر از کسی کاری برنمیآید. در حالی که انسان باید در دعا این حال را داشته باشد. لذا معلوم میشود که تا قبل از این، در آن حال دعا نبوده و به صورت ظاهر دعا بوده است. امّا حالا که دیگر واقعاً منقطع شد و دید هیچ نجاتبخشی در عالم نیست، آن موقع است که میگوید: خدا.
همان گفتن یک کلمه «خدا»، دعاست. همین که دیگر از همه جا انقطاع پیدا میکند و میگوید: این هم نشد، آن هم نشد، همه گفتند نمیشود، پرونده خارج از کشور رفت و گفتند: نمیشود کاری کرد، خودش هم رفت نتیجهای نگرفت، حالا آن موقع که به راستی میگوید: خدا، همین دعاست و نیاز نیست که بگوید: فلان کار را میکنم که به خدا برسم.
انقطاع در ماه رجب، برای حضور در ضیافت الهی ماه مبارک
لذا ماه رجب المرجّب، چون میخواهد مقدّمه برای ضیافتالله شود، میخواهد بگوید: انقطاع پیدا کن تا بتوانی در ضیافتالله که محلّ اتّصال حقیقی است، حضور یابی. انقطاع در رجب هم به وسیلهی دعاست. لذا انسان میآید خودش را در محضر حضرت حقّ عرضه میکند و میگوید: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ»، کسی که به غیر از تو، دل بست و امیدوار بود، محروم است.
نهفته شدن «توحید» در ادعیه رجبیّه
حالا این فراز «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ»، چه میخواهد بگوید؟
1. «وفد» چیست؟ «وفد» به معنی «اتصل برساله»، یعنی ورقهای به کسی دادند و گفتند: این برای توست. کسی که به دیگران امید ببندد، یعنی احساس میکند یک اماننامه دارد.
بعضی «وافد» را اسم جمع گرفتند و گفتند: وافد به معنی «صاحب الرساله» است.
«وفد» یعنی کسی که جدّی به چیزی دل ببندد «حبّ علی شیء فی قلبه».
«وفد» کسی که به چیزی به عنوان حیاتبخش بنگرد، «هو شیء حامد للحی»، یعنی شیئی که عامل برای حیات شود. یعنی احساس کند که به واسطهی این، دیگر نجات پیدا میکند.
«وفد» یعنی «ارتفع و انتصب» چیزی که بالا میرود و نصب میشود. دیدید موقعی که کوهنوردها میخواهند از کوه بالا بروند، قلابی را میاندازند تا به سنگی گیر کند، آن را محکم میکنند و به بالا میروند. آن قلابی را که انداخته میشود و عامل اتّصال میشود، «وفد» میگویند.
2. «خاب» چیست؟
«خاب» یعنی کسی که بر غیر وارد شود.
«خاب» را به معنای «انکسر» شکسته میشود هم تبیین میکنند.
«خاب» یعنی «حَرُمَ»؛ چون «انکسر» یعنی شکسته میشود و از بین میرود. مثل این که میگویند: آب را حرام نکن، یعنی از بین نبر. لذا حرام یعنی از بین بردن. مثل این که گاهی هم میگوییم: حرمت طرف را نگه دار، یعنی از بین نبر.
حالا این دو کلمه در کنار هم «خاب الوافدون» چه میخواهد بگوید که امام صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: این دعا را در هر روز از ماه رجب (در هر زمانی، نه این که حتماً بعد از هر نماز باشد) بخوانید؟
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ»، شکسته شد آن کسی که اتّصالش به غیر از تو باشد. یعنی میخواهد اتّصال داشته باشد، امّا وقتی به غیر تو باشد، شکسته میشود، از بین میرود و نابود میشود.
لذا این که ماه رجب المرجّب را ماه موحّدین میگویند، به همین دلیل است. بیان شده که فردای قیامت خطاب میشود: «أین الرجبیون». سؤال شد که رجبیون چه کسانی هستند؟ فرمودند: «هم من الموحدین»، آنها کسانی هستند که موحّد هستند.
ادعیّه رجبیّه به انسان یاد میدهد که از همه ببرد، «یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِ خَیْرٍ»، امید به توست، امید به دیگری نیست، هر چه از خیر میخواهیم، امید، تویی. اینجا هم همینطور است، «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ». این دعایی هم که زینالعابدین فرمودند: در روز اوّل رجب بخوانید که برخی از آقایان هم فرمودند در روزهای دیگر هم میشود خواند، میفرماید: یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ. حاجتهای سائل در نزد توست. لذا هر چه دعا میبیند، در آن، توحید نهفته شده است.
حالا در این فراز از دعا «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ» باید چند جلسه صبر کنیم که حالا بیان خواهم کرد توکّل چیست، توحید چیست؟ توحید یعنی اتّصال فقط به خدا، آیا به معصومین هم متّصل شوی، شرک است؟ آیا اتّصال به آنان، اتّصال به خدا نیست؟ انشاءالله بیان خواهیم کرد.
خدا امید چه کسانی را ناامید میکند؟
پیامبر عظیمالشّأن، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «یقول اللّه عزّوجلّ»، یعنی حدیث، حدیث قدسی است و خود خدا فرموده است: «لَأقْطَعَنَّ أملَ کُلِّ مُؤمنٍ أمَّلَ دُونی بالإیاسِ»، بیگمان امید هر مؤمنی را که به غیر از من باشد، قطع میکنم.
پروردگار عالم گاهی دوست دارد که به بندگانش بگوید: ای مؤمنین، ای کسانی که به من ایمان آوردید، من شما را چنان در مشکلات قرار میدهم تا از همه قطع امید کرده و به سوی من برگردید.
بعضی را دیدید که میگویند: ما هر چه از خدا خواستیم، به ما داده، تا حالا نشده چیزی از خدا بخواهیم و به ما ندهد. این حرف، خیلی بد است و عوامانه است.
خدا میخواهد کاری کند که بندهی مؤمنش آنقدر در عسر و حرج باشد که دیگر از همه قطع امید کند. تا میآید به دیگری دل ببندد و امیدش به دیگری باشد، امیدش را ناامید میکند.
برای نظام هم همینطور است، هر موقع دل بستیم که فلان کشور میآید کمک میکند، اینطور و آنطور میشود؛ خداوند ما را ناامید میکند. به آمریکا دل بستیم، ناامید شدیم. باید هم همینطور باشد و إلّا این نظام، نظام الهی نیست. نظام الهی باید هر موقع که بیشتر به دیگران دل بست و تصوّر کرد که دیگران مشکل او را حل میکنند، در مشکلات قرار بگیرد، «یقول اللّه عزّوجلّ لَأقْطَعَنَّ أملَ کُلِّ مُؤمنٍ أمَّلَ دُونی بالإیاسِ».
مولیالموالی، امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) فرمودند: «انْقَطَعَ إِلَى اللَّهِ سبحانه»، فقط به ذوالجلال و الاکرام، حضرت سبحان، دل ببند و انقطاع از دیگران داشته باش و به سمت خدا برو. «فإنّه یقول»، پس به تحقیق حضرت ذوالجلال و الاکرام میفرماید: «وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَقْطَعَنَّ أَمَلَ کُلِّ مُؤَمِّلٍ غَیْرِی بِالْیَأْسِ»، به عزّت و جلالم قسم که ... .
میدانید شیطان هم به عزّت خدا قسم خورد. یکی از قسمهای بسیار مهم به عزّت و جلال خداوند است. یادمان نرود، به خصوص در خلوت این را بیان کنیم.
بعضی مواقع بلد نیستیم چگونه دعا کنیم، اوّلش یک صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستیم، بعد بگوییم: خدایا، به عزّت و جلال خودت و به عزّت و جلالی خصّیصینت که خودت آنها انتخاب کردی و در رأس آنها معصومین هستند، ... .
فرمودند: امید هر کسی را که به غیر از من، امید ببندد، به ناامیدی تبدیل میکنم. یعنی خدا میخواهد بگوید: تو چرا اصلاً متوجّه نیستی، من تو را خلق کردم. بقیّه همه مخلوق من هستند، تو به چه کسی دل بستی؟!
من احساس میکنم همهی ما، به خصوص سیاسیون باید رجب المرجّب را حفظ کنند و ادعیّه رجب را بخوانند تا متوجّه شوند. خدا شاهد است بعضی از مسئولین ما، حتّی آدمهای خوبشان هم نمیفهمند و ادراک ندارند. میآیند در دو، دو تا چهارتاهای سیاسی کار میکنند. در حالی که مواردی هم مافوق این مسائل دنیوی وجود دارد. امّا باور ندارند. این مقام یقین را ندارند. اگر باور داشتند کارشان به اینجا نمیکشید. به خدا قسم، اگر مسئولین ما باور داشتند، ظهور خیلی نزدیک بود و خیلی زودتر اتّفاق میافتاد و به 1400 در 1400 هم نمیرسید، به خود خدا قسم. چون ظهور صغری شد. نمیفهمند. یقین ندارند. این درد بشر است. امیدشان باز به کسان دیگر است.
در اینجا دیگر مؤمن هم نفرمودند، فرمودند: «وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَقْطَعَنَّ أَمَلَ کُلِّ مُؤَمِّلٍ غَیْرِی بِالْیَأْسِ»، به عزّت و جلالم قسم که امید هر کسی به غیر از من باشد، به یأس تبدیل میکنم.
حالا ما به حزب و گروه و اجتماع دل میبندیم، به آمریکا دل میبندیم و ...، در حالی که خدا وجود دارد. یک یا علی بگو و جلو برو. باور نداریم. اگر باور داشتیم، خیلی از موارد جلو میرفت، طوری که اصلاً قابل تصوّر ما نیست. خدا گواه است اگر باور داشتند و گوش میدادند، سوریه اینطور نمیشد. اگر به دیگری دل ببندی، همین است، «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ».
خدایا، مقام یقین و موحّد شدن حقیقی را در وجود ما قرار بده.
خدایا، به حقّ این ایّام رجب المرجّب (ماه شستشو در نهر عظیم است)، ادراک به این ماه را به ما مرحمت بفرما.
ما را از محرومین از این ماه و ماه شعبان المعظّم و ماه رمضان المبارک قرار مده.
ما را مرحومین این ماه و ماه شعبان المعظّم و ماه رمضان المبارک قرار بده.
. بحارالانوار، ج: 93 - کنزالعمّال.