سخنرانی حضرت آیتالله قرهی(مدّ ظلّه العالی)
رمضانالمبارک 1438
جلسه: اوّل
تنها راه مبارک کردن ماه مبارک!
96/03/07
شفای فرد مسیحی با قرائت حدیث شریف کساء!
إنشاءالله بنا داریم حدیث شریف کساء را که غوغایی است، در ابتدای بحثمان قرائت کنیم. در این حدیث شریف میفرمایند: «فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ الْأَرْضِ وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَ مُحِبّینا اِلَّا وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَةُ وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یَتَفَرَّقُوا»، در جمعی که شیعیان و محبّیان ما حضور دارند و این حدیث شریف قرائت شود، دعا مستجاب میشود، رحمت آنان را دربرمیگیرد، نزول ملائکه هست که تا متفرّق شوند برای آنان استغفار میکنند. یا در انتهای آن میفرمایند: «فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْأَرْضِ وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَ مُحِبّینا وَ فیهِمْ مَهْمُومٌ اِلَّا وَ فَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَ لا مَغْمُومٌ اِلَّا وَ کَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَ لا طالِبُ حاجَةٍ اِلَّا وَ قَضَی اللَّهُ حاجَتَهُ»، اگر صاحب همّ و غمی باشد، خدا همّ و غم او را برطرف میکند و اگر طالب حاجتی باشد، حاجت او را میدهد.
در سال گذشته، یکی از برادران اهل نصارا (یا به تعبیری مسیحی) که در مجیدیه سکونت داشت، فرزند مریضی داشت. دکترها او را جواب کرده بودند. پسر این خانواده، رفیقی مسلمان و دانشجو داشت. رفیق او گفته بود: «شما همهی راهها را رفتید، یک راهی هم هست که بعضاً امتحان کردند و نتیجه داده و آن هم قرائت حدیث شریف کساء است، این دعایی است که ما داریم و یکی از بستگانمان هم از همین طریق شفا گرفته است. من فردی را هم میشناسم که در جلسات، این حدیث شریف را قرائت میکند».
به آن شخص گفته بودند: شما در خانهی یک فرد مسیحی که مریض دارد، میآیید که حدیث شریف کساء را بخوانید؟
آن فرد گفته بود: منعی ندارد، منتها دو، سه نفر از دوستان مسلمان هم باشند و ما سه جلسه میآییم میخوانیم و دیگر کفایت میکند.
بعد از قرائت حدیث کساء، ایشان شفا گرفته بود و باور نمیکردند. آزمایشات متعدّد انجام دادند که چطور ایشان بهبوبد یافتند، در حالی که همه از سلامتی او مأیوس شده بودند و دکترها او را جواب کرده بودند؛ چون بالای هشتاد درصد از خون او مبتلا شده بود.
استغفار ملائکهی الهی، شامل حال چه کسانی میشود؟
ضمن این که تا جمعی که حدیث کساء را خواندند، متفرّق نشوند؛ «نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَةُ وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یَتَفَرَّقُوا»، ملائکه دورشان میکنند و برای آنان استغفار میکنند، تا موقعی که از هم جدا میشوند. چقدر این حدیث شریف کساء فضیلت دارد!
خلقت ملائکه بر روی طهارت است. البته افضل از انسان نیستند. گرچه منظور انسان حقیقی و انسان بما هو انسان است، نه هر دو پایی. چون وقتی انسان خودش را به منجلاب گناه میکشاند، دیگر خراب میشود و انسان نیست، «کالانعام بل هم أضلّ».
لذا ما گرفتار گناه، خطیئه، نفس دون و هوی و هوس شدیم، دیگر از مقام انسانیّت سقوط کردیم و مانند چهار پا و بلکه بدتر از آن میشویم. البته ما هم باید از خداوند طلب استغفار کنیم، اصلاً یکی از خصوصیّات ماه مبارک رمضان این است که پیامبر عظیمالشّأنمان در خطبهی آخرین جمعهی ماه شعبان فرمودند: «یا ایها الناس قد اقبل الیکم شهر الله بالبرکة و الرحمة و المغفرة».
پس ما هم باید طلب مغفرت کنیم. امّا چه خوب است طاهرترین موجودات برایمان طلب مغفرت کنند؛ چون ملائکه در طهارت مطلق هستند. آنها ملهوف به فجور و تقوا نیستند. امّا پروردگار عالم درمورد ما فرمود: «فألهمها فجورها و تقواها». لذا ما پیچیده شده در فجور و تقوا هستیم و معالأسف هم به فجور جواب مثبت میدهیم. عمرمان، زندگیمان، وقتمان و حالمان را خراب کردیم.
پس پیامبر عظیمالشّأن در این حدیث شریف قسم میخورند و میفرمایند: «وَ الَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَ اصْطَفانی بِالرَّسالَةِ نَجِیّاً» قسم به آن کسی که من را به حقیقت نبی کرد و من را به رسالت برای نجات خلق برگزید، ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ الْأَرْضِ وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَ مُحِبّینا اِلَّا وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَةُ وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یَتَفَرَّقُوا، این حدیث شریف در محفلی از محافل زمین که جمعی از شیعیان و محبّین ما در آن هستند، قرائت نمیشود؛ مگر این که ملائکه آنها را احاطه میکنند و برای آنان استغفار میکنند، تا آن زمانی که از همدیگر جدا شوند.
لذا چون این حدیث خوانده شده، ملائکهی الهی ما را احاطه کردند و برای ما استغفار میکنند. برای همین سعی کنید از ابتدای حدیث شریف تشریف بیاورید تا ماه مبارک رمضان امسالمان را یک ماه مبارک دیگر کنیم، وضعمان عوض شود و إنشاءالله آقا جان بیشتر به ما نگاه کند.
مبارکترین ماه مبارک رمضان!
آقا جان، صاحب لیلة القدر و خود لیلة القدر هستند. آقا جان هستند که به ملائکه میگویند: این مجلس، مجلس ذکر است، در این مجلس، زیاد بروید و برای اینها زیاد طلب استغفار کنید. امسال میخواهم ماه مبارکشان را یک ماه مبارک دیگری رقم بزنم.
آقا جان، کریم است، هیچ از ایشان، بعید ندانید. اگر در ذهنتان بگذرد بعید است، نعوذبالله کریم بودن آقا را زیر سؤال بردید، در حالی که میخوانیم: «و سجیّتکم الکرم». پروردگار عالم تجلّی تمام صفاتش، از جمله کریم بودنش را در آقا جان قرار داده است.
این را هم بدانید که اگر اذن آقا نباشد، ملائکه نمیتوانند بیایند. آقا میفرمایند: در این مجلس، بیست ملک برود، امّا در جایی هم میفرمایند: فوج فوج بروید، میلیونها میلیون ملک بیایید. امر، امر اوست، حجّت خدا یعنی این، یعنی امور به ید مبارک حضرت است. تمام مطالب به ید مقدّس حضرت است. حضرت اشاره کند، جمیع ملائکه حاضر میشوند. این، قاعده است.
لذا در این ماه مبارک رمضان زیاد یاد آقا جان، حضرت حجّت باشید. این که در روزهای عادی بیان کردم: هر ساعت، دعای سلامتی بخوانید، در ماه مبارک رمضان، خیلی بخوانید. میدانید حضرت عنایت دارد.
ادعیّه زیاد است، آنها را هم بخوانید، از جمله زیارت آلیاسین که غوغاست. دعای فرج «الهی عظم البلاء» غوغاست. این دعاها خیلی عالی است؛ امّا این که ما اصرار به این داریم که دعای سلامتی حضرت خوانده شود، به این جهت است: وقتی عرضه میداریم: خدایا، هم در این ساعت و هم در تمام ساعات، تو بر حضرت، ولیّ باش، «اللّهمّ کن لولیّک ... ولیّاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً»، اوّلاً میخواهیم بگوییم که ما هم در این ساعت و تمام ساعات، یاد آقا هستیم. ثانیاً تو ولیّاش هستی، در ازای ولایت تو بر او، ولایت اوست بر ما. در ازای حفاظتی که تو از او میکنی و حافظ او هستی، او آنگاه حافظ ما میباشد.
یعنی در حقیقت، حضرت، ولیّ، حافظ، قاعد (پیشوا) و ناصر ما میشود. آقا باید ما را کمک کند. عندالله و عندالحجّة، اقرار کنید که فرقی بین شما نیست، جز این که او الله است، امور را به تو سپرده و توحجّتش هستی. لذا خداوند جلّ و جلاله، ربّ و اله ما هست و تو هم حجّت خدا بر مایی و خدا اینطور خواسته است (البته ما نمیخواهیم غلو کنیم، ما مطالب غالی بودن را میدانیم. امیرالمؤمنین با غالیون برخورد کرد. امّا چون دل شب ماه مبارک رمضان است، بعضی از اسرار را اجمالی بیان میکنم. اگر متوجّه نشدید، توقّف نکنید، خوب نیست که در این موارد توقّف کنید، بگذرید).
حضرت، حجّت است بر خلایقش. لذا این را هم به خدا،الله سبحانه و تعالی و هم به حضرت حجّت بگو و عرضه بدار: خدایا، آقا جان، اگر شما یاری نکنید، به صورت ظاهر من دارم روزه میگیرم، امّا هیچ هستم. اگر عنایت شما نباشد، نه روزهام، روزه میشود؛ نه شبخیزیام، شبخیزی میشود و ... . اگر تو یاری نکنی، هیچ چیزی ندارم. «قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً»، تو دلیل و برهان برای کارهای من باش، من بلد نیستم، خراب میکنم. خدا نیاورد آن روزی را که نعوذبالله «خسرالدنیا و الآخرة ذلک هو الخسران المبین» شوم. به ظاهر تصوّر کردم نماز خواندم، روزه گرفتم، دعا خواندم، اعمال انجام دادم، امّا در اصل باختم و خسارت دیدم.
لذا تمسّک به آقا جان راه را میگشاید. پس این که اصرار داریم دعای سلامتی را زیاد بخوانید؛ برای این است که وقتی الله، ولیّ حضرت شد «اللّهمّ کن لولیّک ... ولیّاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً»؛ مولا هم ولیّ ما میشود و در حقیقت «ولیّنا و حافظنا و قاعدنا و ناصرنا» میشود.
عزیزان، تا میتوانید یاد آقا باشید، هم آرامش قلوب است، هم لطف است، هم کرم است و همه چیز مرحمت میکند. بیان کردم که وقتی حدیث شریف کساء هم قرائت میشود، به اشارهی حضرت است که فوج فوج ملائکه میآید و برای ما استغفار میکند. تمام اینها را حضرت باید بخواهد تا انجام شود.
پس یاد آقا جان زیاد باشیم، مبارکترین ماه مبارک برای ما، آن زمانی است که بیشتر یاد آقا باشیم. به عنایت حضرت، شما را رشد پیدا میکنید.
ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب فرمودند: از سلطانالعارفین، آیتالله سلطانآبادی وقتی غریق رحمت الهی شدند، (در عالم مکاشفه یا رؤیا) پرسیدم: کدام سال، ماه مبارک برای شما مبارکترین بود؟ فرمودند: آن سالی که بیشتر یاد آقا جان بودم.
بیان کردم: این که اصرار داریم دعای سلامتی را مدام بخوانیم، برای این است که وقتی ذوالجلال و الاکرام، بر حضرت، ولیّ شد؛ حضرت هم بر ما، ولیّ است. وقتی بر حضرت، حافظ، قاعد، ناصر، دلیل و عین شد؛ حضرت هم بر ما حافظ، قاعد، ناصر، دلیل و عین است. چون امور به ید مقدّس حضرت حجّت است. لذا از حضرت کمک بخواهیم.
ما نمیتوانیم با اعمال خود، ماه مبارک را مبارک کنیم!
ما نمیتوانیم ماه مبارک را مبارک کنیم؛ یعنی به اعمال ما نمیشود. در اعمال ما هیچ چیزی به دست نمیآید، نه نماز، نه روزه، نه مناجات، نه قرآن - که فرمود: در این ماه اینقدر برکت مییابد که یک آیه، ختم قرآن است - و ... . یا حتّی فرمودند: «انفاسکم فیه تسبیح» نفسنفس زدن شما، تسبیح است. یعنی بدون این که ذکر هم بگوییم، همین که نفس میکشیم، برایمان ذکر محسوب میشود، حالا ذکر هم که بگوییم که نورٌ علی نور، نورٌ فوق کلّ نور. تمام اینها هست، امّا هیچ کدام از اعمال ما حساب نمیشود.
شاید بگویید: پس اینطور که یأس به وجود میآید؛ یعنی ما نعوذبالله داریم کار عبث میکنیم؟! من روزی یک جزء تا چند جزء قرآن بخوانم، دعا بخوانم، روزه بگیریم، نماز بخوانم، در این ماه مبارک، بیشتر مراقبه کنم، امّا در آخر هم هیچ چیزی به حساب نیاید؟!
بله، چون هیچکدام از اینها بدون ولایت، معنا ندارد.
حالا ما که ولایت و حبّ حضرات را داریم، شیعهشان هم نباشیم، محبّشان که هستیم. به هر طریقی شده خودمان را به حرم آنان میرسانیم، دلمان پر میزند به کربلا و مشهد برویم. خرج میکنیم، کارمان را رها میکنیم، اگر به ظاهر بخواهیم چرتکه بیاندازیم، هم چند روز بیکار شدیم و هم خرج کردیم، این چیست که ما را میکشاند؟! تازه منتظر هستیم اربعین بیاید و پیاده هم برویم، اگر هم مریض شویم، وقتی برمیگردیم، باز میگوییم: سال دیگر هم میروم. پس اینها چیست؟! حبّ است دیگر و ما حبّ را داریم، چرا در مورد ما هم اینچنین میگویید که از اعمالمان هیچ به دست نمیآید؟!
درست است، حبّ داریم، امّا هر چه حبّ ما بیشتر شود، مبارکتر میشود. هر چه حبّ، بالا رفت، معرفت ایجاد میکند و انسان در مقام معرفت که در بستر حبّ است، به جایی میرسد که میفهمد به صورت ظاهر امر شده که من این کارها را انجام بدهم، امّا اگر حضرت حجّت نخواهد (چون حجّت خدا بر روی زمین است و امور به ید مقدّس اوست)، حتّی نمیتوانیم یک روز، روزه بگیریم.
ظاهر امر، من روزه را گرفتم، امّا در اصل، اگر آقا جان نخواهد یک روز هم نمیتوانم روزه بگیرم. هر چه انسان به مقام معرفت برسد، آن موقع این مطلب را میفهمد. اگر آقا جان نخواهد، یک رکعت نماز هم نمیتوانیم بخوانیم، چه واجب و چه مستحبّ. باید آقا جان بخواهد، چون امور به دست مبارک آقا جان است. پس باید خیلی دقّت کنیم.
اذن افطار گرفتن از مولا
لذا ماه مبارکمان را به ذکر و یاد دائمی آقا جانمان، مبارک کنیم. موقع افطار که تشنه هستیم، از ایشان اجازهی افطار کردن بگیریم. البته الآن که آن تشنگیها نیست. هر چند بعضیها هم مشاغلی دارند که شاید روزهداری برایشان خیلی سخت باشد. امّا قدیم حال دیگری بوده، حتّی بعضیها کولر که هیچ، بادبزن هم نداشتند و شر شر عرق میریختند. جدّی هم لبانشان ترک میزد، زبانشان، خشک میشد و تا حدودی عطش را درک میکردند و تشنه میشدند. چون مفهوم واقعی عطش و آن عطش جگرسوز، مخصوص أبیعبدالله است که فرمود: «العطش قد قتلنی».
حالا که مانند قدیم که شمهای از عطش را درک میکردند، نیست، امّا اگر تشنه شدیم، قبل از این که افطار کنیم، علاوه بر این که سوره قدر و دعاهایی که وارد شده، میخوانیم؛ بگو: السلام علی العطشان و بعد اذن بگیر، بگو: باذنک یا مولای، آقا جان، اجازه میدهی من افطار کنم؟
چون میدانید در ابتدای اسلام، میآمدند از پیامبر اجازه میگرفتند که آقا، ما روزه بودیم، اجازه میگیرید افطار کنیم؟
ما هم به آقا جان عرضه بداریم: آقا جان، نمیدانم چه روزهای گرفتم، در روز چه اعمالی انجام دادم، غیبت کردم، تهمت زدم و ...، امّا به ظاهر روزه بودم و به اذن شما میخواهم افطار کنم. به فرض غیبت نکردیم، تهمت نزدیم و ...، امّا باز هم اینقدر خلل وجود دارد. به همین خاطر بگو: آقا جان، به ظاهر میگویم به اذن شما، مولا، اجازه میدهی افطار کنم؟!
در زمان افطار، یک دعای سلامتی و یک فاتحه برای مادرشان، حضرت نرجس خاتون هم بخوانید. سحرگاهان هم به یاد آقا باشید. اصلاً در همه جا به یاد ایشان باشید. گفت: در نمازم خم ابروی تو بر یاد آمد ... . سلطانالعارفین هم که همیشه به یاد آقا جان بودند و مانند ما نبودند که غافل باشند، امّا باز فرموده بودند: آن سالی که از همه بیشتر یاد آقا بودم، مبارکترین ماه مبارکم بود.
چشیدن لذّت یاد آقا در ماه مبارک رمضان
لذا بخواهیم که خداوند ما را از خواب غفلت بیدار کند، «و نبهنی فیه عن نومة الغافلین». این دعای روز اوّل را همیشه بخوانید و فکر نکنید فقط برای روز اوّل است، «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ»، روزه، روزهداران حقیقی، روزهی امام زمانی است. فرمودند: صیام عام، خاص و خاصّ الخاص داریم، بعضیها هم فرمودند: أخصّ الخاص هم داریم که آن، صیام امام زمانی است. « وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ»، نبهنی یعنی بیدار کردن کسی که مدهوش شده، مانند این که بر صورت فردی که بیهوش هست، سیلی میزنیم و یا آب میپاچیم، تا او را به هوش آوریم. « وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عافیاً عن المجرمین».
ما در خواب غفلت هستیم، یک غفلت هم همین است که یادمان برود همه چیز به اذن اوست، اگر او نخواهد، نمیشود. روزهمان به اذن اوست. نمازمان به اذن اوست. آن آقای کریم.
تا میتوانید یاد آقا جان کنید. اگر میخواهید امسال، ماه مبارک رمضانتان، ماه مبارک رمضان دیگری باشد و فرق کند، تمرین کنید که مدام یاد آقا باشید. تا ببینید وقتی شبهای قدر میآید چه حالی دارید. نمیدانید چقدر لذّتبخش است. اصلاً با آقا بودن، اینقدر لذّت دارد، آقا تو را حفظ میکند. خیلیها میخواهند علیه تو کاری کنند، امّا آقا تو را حفظ میکند، « وَ حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً»، یک موقع ما داریم بیراهه میرویم، چشم و چراغ ما میشود و راه را به ما نشان میدهد، «و عیناً». عینالله الناظره است. میگوید: این طرف برو، اشتباه نرو.
این بحث مقدّمه بود تا إنشاءالله از جلسهی آینده، وارد دعای ابوحمزه شویم. منتها هم دعای ابوحمزه، هم دعای افتتاح، هم دعای روزها، هم دعای «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور»، هم دعای «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام» و هر دعایی خواندید، امام زمان، یادتان باشد.
آقا میفرمودند: «من همزات الشیاطین» برای هر کسی یک طور است، برای به ظاهر مؤمن، این است که از نماز و روزه و دعا، پیلهای دور خود میکشد که نمیداند نماز چیست؟ دعا چیست؟ و صیام حقیقی چیست؟ و فکر میکند اهل دعا، صیام و قیام است.