سخنرانی حضرت آیتالله قرهی(مدّ ظلّه العالی)
شب دهم رمضانالمبارک 1438
جلسه: نهم
شب رحلت أمّ المؤمنین، حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها)
در اثر غفلت ما و عدم بیان حقایق؛ باطل، جای حقّ را میگیرد!
96/03/15
حضرت خدیجهی کبری(علیها الصّلوة و السّلام)، غریب بود، غریب رفت و تا ظهور آقا جان، غریب میماند!
شب وفات و یا به تعبیری شهادت أمّ المؤمنین، خدیجه کبری(علیها الصّلوة و السّلام) است. برای این که إنشاءالله به بحثمان که در این جلسه و جلسهی آینده در مورد ایشان هست، عنایت کنند؛ نثار روح طیّبه و طاهرهی آن بانوی مکرّمه فاتحة مع الصلوات.
معالأسف و هزاران هزار بار معالأسف که ما معرفت نسبی هم به حضرت خدیجهی کبری(علیها الصّلوة و السّلام) نداریم. أمّ المؤمنین در درجهی اعلی، حضرت خدیجهی کبری(علیها الصّلوة و السّلام) است. چون ایشان، مادر مادر ائمّه هدی(علیهم صلوات المصلّین) میباشند.
حضرت خدیجهی کبری(علیها الصّلوة و السّلام)، غریب بود، غریب رفت و معالأسف با تمام تلاشها، تا ظهور آقا جان، غریب میماند. شناخت نسبت به این بانوی مکرّمه، خیلی کم است. خدا از آن کسانی که باعث شدند شناخت نسبت به این بانو در اسلام کم شود، نگذرد. آنها کس دیگری را به عنوان أمّ المؤمنین جایگزین کردند.
مگر اسلام، دین سلم و دوستی نیست؛ پس چرا لعن میکنید و مرگ میفرستید؟!
این که ما در روایات داریم و در خطبههایی هم که قبل از شروع بحث بر روی منابر خوانده میشود، عبارت «و اللعنة الدائمیّه علی اعدائهم و مخالفیهم و منکری فضائلهم و مناقبهم من الآن الی قیام یوم الدّین» را مطرح میکنیم، برای این است که یادآوری شود وقتی انسان لعن میکند، بگویند: چرا لعن میکنن؟ دلیل چیست؟
اصلاً صرف این که خود لعن ثواب دارد، امّا یک بحث دیگری هم در آن دارد که شاید ثوابش به خاطر همین است که به انسان، یادآوری کند که چرا انسان دارد اینها را لعن میکند. لذا دنبال علّت میرود و آن را مییابد. آنوقت مظلومیّت اهلبیت از جمله حضرت خدیجهی کبری(علیها الصّلوة و السّلام)، هم معلوم میشود. اصلاً اصل لعن برای همین است.
مانند زیارت عاشورا که برای بعضیها اسم نمیبرد و بیان میکند: «اللهم العن اوّل ظالم»، «ثم الثانی و الثالث و الرابع» و ... . برای بعضی هم اسم میبرد و بیان میکند: «اللهم العن یزید خامسا و العن عبیدالله بن زیاد و ابن مرجانة و عمر بن سعد و شمرا و آل ابی سفیان و آل زیاد و آل مروان الی یوم القیامة ».
اتّفاقاً آن کسی که ولایی است، باید کارش هم کار عاشورایی باشد. آنهایی که ولایی نیستند و اسم میآورند، احمق هستند و اصلاً معنای زیارت عاشورا هم نفهمیدند و در آن تأمّل نکردند. به ظاهر زیارت عاشورا میخوانند، امّا ندیدند که در زیارت عاشورا هم اسم نبرده است.
لذا اسم نباید آورد، امّا وقتی انسان لعن میکند، دنبال این میرود که چرا لعن میکنند؟ مگر کینهای هستند؟ مگر اسلام، دین سلم و دوستی نیست، پس مرگ و لعن یعنی چه؟
اتّفاقاً همین سؤال در ذهن پیش میآید و انسان جلو میرود که اینها چه کسانی هستند که اینها بعد از این همه سال هنوز دارند به آنها لعن میکنند. آنها سالیان زیادی است که از بین رفتند و نابود شدند، ولی اینها هنوز دست از سر آنها برنمیدارند! حتّی تبیین میشود: «و شایعت و بایعت و تابعت»، یعنی حتّی کسانی را هم که تبعیّت میکنند، بیان میکنند و دست برنمیدارند، چرا؟!
دلیل این است: وقتی انسان تأمّل کند که اینها چه کسی هستند که هنوز لعنشان میکنند، جلو میرود و متوجّه میشود که اتّفاقاً ظلمی کردند که بالاترین ظلم به بشر بوده است.
در زمان حضرت حجّت(روحی له الفداء)، لعن بیشتر میشود!
لذا امروز من و شما هنوز نمیفهمیم. در زمان آقا جان، حضرت حجّت(روحی له الفداء)، لعن، بیشتر میشود. چون وقتی مردم، آن دنیایی ممدوح، جنّت الصّغری و بهشت کوچک را با ظهور آقا جان میبینند، میگویند: خدا لعنت کند کسانی را که نگذاشتند پدرها و مادرهای ما هم دنیای حسنه را که میگوییم: «ربّنا آتنا فی الدّنیا حسنة و فی الآخرة حسنة» ببینند. آنها دنیایی دیدند که دنیای خونریزی، بدی، پلشتی و زشتی بود. لذا حرص میخورند.
به عنوان مثال شما به یک جای خوش آب و هوا میروی. بعد به یک کسی که او را خیلی دوست داری، میگویی: فلانی، جایت خالی بود، فلان جا عجب منظره و آب و هوایی داشت. بعد به او میگوید: اصلاً یک بار باید تو را به آنجا ببرم، ببینی. نمیدانی آن جا چیست. از بس آن را دوست دارد.
انسان در زمان امام زمان میگوید: ای کاش پدران و مادران ما این جنّت الصّغری را میدیدند. آنقدر مهربانیها و محبّت در دنیا زیاد میشود که انسان حرص میخورد که چرا اجدادش این دنیا را ندیدند. البته در ابتدا مخالفتهایی میشود و جنگهای ابتدایی وجود دارد، امّا بعد دیگر تمام دنیا، دنیای سلم، آرامش، دوستی، محبّت، عشقورزی، صفا و ... میشود. لذا ناراحت است و میگوید: خدا از آن کسانی که نگذاشتند پدران و مادران ما از روز نخست این دنیا را ببینند، نگذرد.
چون جنایات منافقین بیان نشد، میخواهند جای جلّاد و شهید را جابهجا کنند!
لذا برای همین است که میگویند: لعن را بیان کنید تا آن قضایا از بین نرود. نمونهاش این است: اگر دائم این جنایت منافقین بیان شده بود، کار به جایی نمیرسید که الآن یک عدّه از حکم اعدام آنان ابراز ناراحتی کنند.
منافقین در اتوبوس در میدان امام خمینی(توپخانه) بمب گذاشتند و بچّهی دو ساله تکه تکه شد! یا به بدن بقّال بیچارهای، فقط به این خاطر که محاسن داشت، بیش از 15 تیر زدند! یک انسان مؤمن را بردند، سوزاندند و آتش زدند! شهید بزرگوار ما، آیتالله دستغیب، آن پیرمرد باعظمت، با معنویت و الهی را که اهل حال و معنا بود؛ تکه تکه کردند! شهید مدنی، تکه تکه شد! شهید صدوقی با زبان روزه و لب عطشان، تکه تکه شد! امروز امامالمسلمین اشارهای داشتند که منافقین حدود 17 هزار نفر را به طرق مختلف شکنجه کردند و از بین بردند. سیگار روی بدن آنها میگذاشتند و ... .
چون اینها را تکرار نشد و دائم نگفتیم که اینها کارهای آنها بوده است، کار به جایی رسید که دیگران را متهم کردند که چرا آنها را کشتهاند، در حالی که هر عاقلی باشد، آنها را میگیرد و میکشد. قرآن میفرماید: «کتب علیکم بالقصاص». تازه میفرماید: در قصاص، برای اولو الالباب و صاحبان فرد، حیات است «و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب».
لذا چون یادآوری نکردیم، برعکس شد و جای جلاد و شهید جابهجا شد! این بیشرمها و بیحیاها و ...، به خاطر دو رأی، خون این همه شهدای مظلوم، خون یک طفل بیچاره، خون بقّال، خون قصّاب، خون یک دوچرخهساز و ... را پایمال کردند. اینها انسان نیستند که خدا اینها را لعنت کند و با همان اوّلیها و دومیها محشور کند و عذابشان را همراه با عذاب آنها، مضاعف کند.
لذا مقام حضرت خدیجه کبری(علیها الصّلوة و السّلام) شناخته نشد و دیگری جایگزین شد. اگر بیان نکنی و در مقابلشان، نایستی، همین میشود. کما اینکه ما رذائل منافقین و آن مرد ملعون، مسعود لجنی معدوم را - که او را کشتند - بیان نکردیم و کار را به اینجا رساندیم که یک عدّه مدافع آنها شوند! آن مرد ملعون در کثافات غوطه میخورد، به تمام زنها گفته بود: شما باید با من باشید، یک ایدئولوژی کثیف و لجنی داشت که هر چه بگویم، کم است و در قیامت بدتر از اینها را به آنها میگویند.
خدا آن مرد الهی و عظیمالشّأن، آیتالله العظمی بهاءالدینی را رحمت کند. ایشان چندین مرتبه و به صراحت به آنها، حرامزاده میفرمود. امّا وقتی تبیین نشود که آنها با مردم چه کردند، جای متّهم و شاکی، جلاد و شهید و ... برعکس میشود.
یک موقع فکر نکنید که اخلاق این است که همیشه با مهربانی بگوییم: سلام علیکم، حال شما چطور است، خوبید و ... . بلکه در اخلاق بیان شده که باید اشداء علی الکفار بود. «اشداء» باب افعل التفضیل است، در ابتدا فرمود که سرسختترین با دشمن باشید و بعد فرمود: رحماء بینهم.
آنهایی که زبانشان به بیان آن مطالب باز شد، خواهید دید که چوبش را در همین دنیا خواهند خورد. به فضل و کرم الهی همهی ما زنده باشیم و ببینیم که در همین دنیا، چه چوبی میخورند. خون شهید چیزی نیست که بتوان با آن بازی کرد. ما شهدای بزرگواری در آن زمان داشتیم که این منافقین لجن، صرف این که به یک نفر برگهای داده بودند که برو فلان دوچرخهساز را بزن و...، به قتل و غارت مردم میپرداختند. کارگر بدبخت را میزدند و ... . جوانها شما نبودید که ببینید آن نامردها چه کردند. حالا درد این است که یک عدّه از افرادی که حالا مدافع آنان شدند، خودشان هم بودند و آنها را دیدند! معلوم است که اینها دستشان با صهیونیست در یک کاسه است و مواردی از جاسوسی آنها به دست آمد که خفه خون هم گرفتند. البته ما بعضی از موارد را نمیتوانیم بیان کنیم و دهانمان، بسته است و خون دل میخوریم. چه کنیم از قوّهی قضائیهمان؟! چه کنیم از ...؟! چه کنیم از ...؟!
نفوذ نااهلان و نامحرمان در انقلاب!
این در حالی است که امام راحل عظیمالشّأنمان - که در جلسهی گذشته بیان کردم مقامش صددرصد از تمام امامزادهها (البته طبیعی است غیر از حضرت زینب کبری، حضرت ابالفضل العبّاس و حضرت فاطمه معصومه) و نوّاب اربعه بالاتر است - فرمودند: نگذارید این انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.
همانطور هم که چند بار بیان کردم: نااهلان، افرادی هستند که اهل دنیا هستند و نامحرمان، جاسوسها هستند. ولی ما غفلت کردیم.
لذا این که بیان کردم دعای روز اول ماه مبارک رمضان را دائم بخوانیم، برای همین است که از خواب غفلت بیدار شویم. «وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ»؛ خدایا، سیلی بزن ما از خواب غفلت بیدار شویم، ما در خواب غفلت رفتیم، آن بیشرفها و بیهمهچیزها رشد کردند و تا مناصب بالا هم رفتند، هم نااهلان و هم نامحرمان، هم اهل دنیا و هم جاسوسها. تعارف نداریم ما غفلت کردیم! در جاهای دیگر هم همینطور است. در خیلی از موارد هم دهانمان بسته است و باید خون دل بخوریم! باید دندان روی جگر بگذاریم تا وقتش شود.
انقلاب اسلامی، با ثروت اندوزی مسئولین، همخوانی ندارد
بدانید آن کسی که به دنیا چسبید و خانهاش آنچنانی شد، دیگر به انقلاب دل نمیبندند، ولو به ظاهر مسئولیّتی هم در این انقلاب داشته باشد. هر کس به سمت تجملات و دنیا رفت، همین است.
این انقلاب، با ثروت اندوزی برای مسئولین همخوانی و سازگاری ندارد. مسئولین این انقلاب نمیتوانند ثروتاندوز و رفاهطلب باشند. چون این انقلاب، انقلاب مهدوی است.
لذا بدانید اگر کسی در این وادی افتاد و اینگونه کار کرد، دیگر پشت به این انقلاب و خیانت به این انقلاب و مردم میکند. چون قاعدهی این انقلاب اینگونه است.
اصل این انقلاب، برای امام زمان است و ما صددرصد روی این قضیه ایستادهایم و یک قدم عقب نمینشینیم که این انقلاب متعلّق به امام زمان است و امام راحل، فرستادهی امام زمان بود. الآن هم امامالمسلمین، نائب امام زمان است که بارها این مطلب را به اشارتها متوجّه شدید. در آن خطبهی معروف سال 88 نیز فرمودند: مولای ما، سیّد ما، تو صاحب این انقلابی، من با این جسم ناقصم و اندک آبرویی که شما مرحمت کردید ... . برای ما یقینی است که ایشان نائب امام زمان است.
لذا این انقلابی که اسّ و اساسش، مهدوی است، با این که کسانی در این انقلاب بیایند رشد کنند و بالا بروند و بعد به انقلاب پشت پا بزنند؛ سازگاری ندارد.
آیتالله العظمی شاهآبادی در کتاب «شذرات المعارف» خود که کتاب حکومت اسلامی و دینی است، بیان فرمودند: هرچه در حکومت دینی به رأس هرم نزدیک میشویم، باید خدمت بیشتر و برداشت از منابع، کمتر باشد. مثل خود امام راحل عظیمالشّأن و امام المسلمین که اینگونه هستند و بعد از آنها از لحاظ مقامی باید رؤسای جمهور نیز اینچنین باشند که معالأسف برعکس شده است. یعنی باید خدمتش بیشتر و برداشتش از منابع کمتر باشد.
در حالی که امروز، مطالبی را از ثروتهای مسئولین میشنویم که بسیار متعجّب میشویم. اگر دروغ است، بگویند؛ امّا گویی سندهایش مشخّص است و نمیتوانند بگویند دروغ است. یک نمونهاش این است که دوازده میلیارد تومان برای تعمیرات یک استخر که از قبل در نهاد ریاست جمهوری بوده، هزینه کردهاند! اگر به ما دوازده میلیارد میدانند، مسجد و حوزه و همه چیز را ساخته بودیم!!! چندین سال است که نتوانستیم نه مسجد را بسازیم و نه حوزه. حالا یک استخر، دوازده میلیارد هزینه میخواهد؟! حالا آیا اینطور افراد میتوانند به انقلاب وفادار باشند؟ خیر، نه تنها وفادار نیستند، بلکه کسی که در تجملات رفت و خودش را از مردم جدا کرد و خانهاش باید در جای دیگری باشد و ...، خائن میشود.
بیان کردند: خانهی آنها 45 میلیارد ارزش دارد که بعد هم بیان شد: 45 میلیارد که خیلی نیست، خانهی بعضیها صد میلیارد به بالا است! ما نمیتوانیم چنین ارقامی را بشماریم!
هنوز نائب امام زمان به غرش درنیامده!
حالا کسی که اینگونه تجمّلگرا باشد، آیا وفادار به انقلاب، نظام، حضرت خدیجه میماند؟!
چون مطالب تبیین نشد، به اینجا رسیدیم. پیامبر هم فرمود: نگذارید اینگونه شود، «انی تارک فیکم الثلین کتاب الله و عترتی». من میروم، ولی این دو را از دست ندهید. نگذارید اینها از دست بروند. امّا برعکس شد و لذا خدیجه کبری الآن مظلومه و غریبه است و ما هم ایشان را نمیشناسیم. إنشاءالله فردا شب بحث ایشان را بیان میکنم و این مطالب مقدّمه باشد.
برای همین است که لعن میکنیم که چرا نگذاشتند ما بشناسیم. اگر این لعنها بیان نمیشد، غفلت میکردیم. کما این که ما هم در این انقلاب غفلت کردیم. اگر دائم این مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل(یا به تعبیر بنده: صهیونیسم جهانی) بیان میشد، اگر جنایات منافقین بیان میشد، اگر منفعتطلبیهای آمریکا و این که آمریکا چه کلاه گشادی بر سر شوروی سابق گذاشت که همه، از جمله گورباچف هم اعتراف کردند و ... بیان میشد؛ امروز در چنین حالی نبودیم.
گورباچف اعتراف کرد که آنها اوّل چراغ سبز نشان دادند و در آخر کلاه بر سرمان گذاشتند. حالا اتّفاقاً میخواهند درست همان طرح را دربارهی ما اجزا کنند. برای همین پوتین جلو آمده که آن عزّت از دست رفتهی خودشان را برگردانند. عذر میخواهم ولی آنها تازه فهمیدند که عجب خرشان کردند. حالا این نامردها میخواهند اجازه دهند همان کار را در ایران انجام دهند. البته اینها خیال خام است. چون میدانید یک شیر، یک مرد، یک نائب امام زمان بر سر این کشور است که همهی نقشهها را نقش بر آب میکند و با جاهای دیگر فرق میکند. اینها کور خواندند.
من از شما هم تشکّر میکنم که با شنیدن نام امامالمسلمین سه صلوات میفرستید؛ چون زمان، زمان مهمّی است باید قضیّه امام و امّت جا بیفتد. این مطلب را هم ترویج دهید.
البته این را به شما بگویم، به اینها هم بگویید، خدا کند صدای من را بشنوند که معمولاً هم میشنوند. بدانند که ایشان هنوز به غرش نیامده! اگر به غرّش دربیاید، برخورد سختی خواهد کرد. فکر نکنید میتوانید هر غلطی دلتان خواست بکنید. حلم و بردباری نائب امام زمان هم اندازهای دارد واگر به غرش دربیاید، آن موقع است که مثل جدّ بزرگوارشان، امیرالمؤمنین خواهد بود. آن موقع خواهید فهمید که همانطور که خون امیرالمؤمنین در رگهای ایشان هست و اسمشان هم اسم امیرالمؤمنین است، خصلت امیرالمؤمنین هم در ایشان بروز یافته و خصلت آن حضرت هم در ایشان هست. فکر نکنید راه باز است که همینطور بتازید و هر غلطی دلتان خواست، بکنید.
دوران امروز فرق میکند، جدّی فرق میکند. این احمقها که البته حسابشده عمل میکنند، با هدف میخواستند شعار «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» را از بین ببرند. میگفتند: اینطور نگویید، مردم کوفه ناراحت میشوند. در حالی که منظور ما این است که ما، مانند مردم آن زمان کوفه نیستیم. ضمیر مرجع خودش را پیدا میکند، ما که اهل کوفه این زمان را نگفتیم.
لذا ما امروزه میلیونها انسان پاک داریم که گوش به فرمان رهبر هستند. جوانانی هستند که با التماس، با گریه و ناله میگوید: ما میخواهیم برویم مدافع حرم شویم. اینگونه جانشان را کف دستشان میگذارند و میخواهند در راهاهلبیت جانشان را بدهند.
الحمدلله الذی جعل عدونا من الحمقاء، یک عدّه احمق هستند و نمیدانند جوانهای ما اینگونه هستند که جانشان را هم کف دست گرفتند و منتظر یک اشارهی امامالملسمین هستند. از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن.
معلوم است کسی هم که کاخ نشین شد، چون دنبال چرب و شیرین دنیایش هست، ترسو هم هست. جوان عزیز ماست که از دنیا و مافیها بریده است. جوانی که شب عبادت، گریه و ناله و فغان میکند و در روز هم شجاعانه میجنگد. اینها فکر کردند جنگ که دیگر تمام شده، ما مانند آنها را نداریم. در حالی که این احمقها باید بیدار شوند، ببینند. وقتی میبیند هر کاری میکند او را به سوریه نمیبرند، پنهانی خودش را افغانی جا میزند که برود. به نام افغانی در تیپ فاطمیون میرود و میجنگد.
شما با این مردم سر و کار دارید، فکر کردید تمام شد؟! بدانید این جوانهای ما اگر برتر از جوانان جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس ما نباشند، کمتر نیستند. اتّفاقاً تفاوت امروز با آن زمان این است که دید این جوانهای ما بالاتر است، روشنتر است، بیشتر میدانند. در آن زمان، اوّل انقلاب بود، اتّفاقی افتاد، به اشاره امام و با نفس قدسی ایشان رفتند. خیلی اطّلاع نداشتند. امّا امروز جوان ما با اطّلاعات قوی و معرفت جلو میرود و راحتتر جانش را کف دستش میگذارد.
اینها این حال جوان ما را نمیفهمند و در معادلاتشان این مسائل نیست. لذا میبینیم از منافقینی که آنگونه خیانت کردند، حمایت میکنند. همان منافقینی که از گروه آنها خارج شدند، در خارج از کشور هستند و به ایران هم نمیآیند، میگویند: ما اصلاً اسم لجنی را میشنویم، از دین هم متنفّر شدیم.
حالا دیگر تمام شده، امّا من تعجّبم، باید در همان مناظرهای که میلیونها نفر میدیدند این بزرگواران میگفتند: شما دارید از کدام نامردها دفاع میکنید؟ نامردهایی که توپ و تانک از صدام گرفتند و به کشور آمدند و مردم را کشتند. در حالی که من خودم یک عراقی را دیدم که پایش را با داس زده بود که نیاید بجنگد. گفت: میترسیدم که تیری به سمت برادران ایرانی خودم بزنم. آنوقت این نامردهای منافقین آمدند و با مردم خودشان جنگیدند! کجا در عالم دارید که کسی با مردم خودش بجنگد؟! جنگهای تاریخ را ببینید. حالا انسان تعبیر آیتالله العظمی بهاءالدینی را در مورد اینها خوب متوجّه میشود که میفرمود: این حرامزادهها! آنوقت اینها از چنین کسانی دفاع میکردند و جوّی درست کردند که یک عدّه بیچارهی بدبخت هم که نمیدانستند، گفتند: پس اینها قاتل هستند و به آن سیّد عظیمالشّأن و بزرگوار، اخلاقی، اهل حال و اهل معنا، آیتالله رئیسی، گفتند: آیتالله قتل عام! ببینید چطور بیشرم هستند. اینطور مطالب واژگون میشود.
نامگذاری فرزند به خدیجه و روی فقر را ندیدن
در مورد حضرت خدیجه هم همین شد. در جلسهی آینده در مورد ایشان بیان خواهم کرد که هنوز هم مظلومه و غریب است. آنقدر غریب است که ما هم گاهی اسم حضرت خدیجه را بر روی فرزندانمان نمیگذاریم. در حالی که امام صادق فرمود: اگر کسی نام فرزندش را خدیجه بگذارد، از فقر هم درامان میماند و روی فقر را نمیبیند.
خیلیها مشکل دارند، امکان دارد ثروتمند هم باشند، امّا یکباره فقیر شدند. تجّاری بودند که با یک مطلبی در یک معاملهای زمین خوردند و فقیر شدند. امّا فرمود: هر کس نام فرزندش را خدیجه میگذارد، فقر به سمت خانهاش نمیرود.
حالا آنها فردی را به نام أمّالمؤمنین معرّفی کردند و چقدر اسم او را میگذارند. امّا ما شیعیان اسم حضرت خدیجه را نمیگذاریم و خجالت میکشیم. در حالی که اسم خدیجه بسیار زیباست. ببینید سمپاشیها ذهن من و شما را چه کار میکنند و تا کجا ذهن من و تو را میبرند. کار تبلیغات همین است که این به این زیبایی خدیجه در نظرمان بد باشد. ضمن این که برکات و مطالبی هم دارد. امّا اگر آنها را هم نداشت، به عنوان أمالمومنین باید افتخار کنیم که نام فرزندانمان را بگذاریم، امّا نمیگذاریم.
علی ایّ حال همهی اینها برای غفلت است، نَبِّهْنِى فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ ، خدایا به حقّ این ماه مبارک، به حقّ حضرت خدیجه کبری، قسمت میدهیم ما را از خواب غفلت بیدار بگردان.