شرح دعای ابوحمزه ثمالی
حضرت آیتالله قرهی(مدّ ظلّه العالی)
شب بیست و چهارم رمضانالمبارک 1438
جلسه: بیستم
عذاب، عکس العمل عمل ما و سه نوع می باشد
96/03/29
فَإِنْ عَفَوْتَ فَخَیْرُ رَاحِمٍ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ
تمام عذاب برای اهل ایمان، در دنیا و برزخ است!
پروردگار عالم، عذابش هم ظلم نیست و رحمت است و از طرف دیگر عذاب، عکسالعمل عمل ماست. اتّفاقاً به واسطه همین هم هست که عذاب و جهنّم هم درجات و طبقات دارد. این که هفت طبقه و یا جایگاه و یا باب دارد، چرا؟ چرایی آن در عمل انسان است. یعنی براساس عملکرد انسانهاست که هر کسی، جایگاهش معلوم و مشخّص است.
البته پروردگار عالم برای آنهایی که عنادی ندارند و در غفلت هستند و ظلمی هم به مردم نکردند و حقّ النّاسی هم ندارند، حسب روایات شریفه تمام عذاب را در دو جا برای اهل ایمان قرار میدهد. یکی در دنیاست و یکی هم در عالم برزخ. تا اهل ایمان در عالم اخری (آخرت)، دیگر طاهر وارد شوند.
البته طبعاً ایمان درجات دارد. شاید بفرمایید: اگر کسی مؤمن باشد، مگر مبتلای به گناه میشود؟ چرا، یک قاعده هست، هر چیزی را خواستید بسنجید، این قاعده را جلو بگذارید و با آن بسنجید. این قاعده، اهم، بسیار بسیار مهم است و یک کد راه همیشگی است. آن چیست؟ همهی مطالب، درجات دارد. ما چیزی در عالم نداریم که بیدرجه باشد. همانطور که بیان کردیم: جنّت، درجات و ابواب مختلف دارد و چون خدا ارحم الراحمین است، ابواب بهشت، هشت و ابواب جهنّم هفت عدد است. در مطالب ایمان، حتّی مطالب مخالف ایمان و تقوا هم درجات وجود دارد.
وقتی انسان بر فجور غلبه پیدا کرد و تازه به تقوا رسید، اولیاء خدا میگویند: حالا که انسان، متّقی شده، تازه آغاز کار است. نهایت نیست. حالا این تقوا درجات دارد، مدام از این درجه به آن درجه بالا میروند، تا به مقام أتقی برسند، «إن اکرمکم عندالله اتاقکم» یعنی از تقوا حرکت میکنند، بالا میروند و به مقام أتقی میرسند. جهاد هم همینطور حسب روایات شریفه درجات دارد.
همینطور که نیکیها درجه دارد، از آن طرف بدیها، پلشتیها و زشتیها هم درجات دارد. لذا بعضیها در سفلی میافتند. امّا بعضیها اینقدر سقوط میکنند که به أسفل میرسند. همانطور که مقام أحسن هست، وقتی کسی دائم در حال سقوط باشد به أسفل که بدترین جایگاه هم هست، میرسد. منافقین در اسفل هستند. اهل تقوا، آنها که درجات تقوا را بالا میروند و به أتقی میرسند، أحسن هستند.
پس ایمان هم همین است و درجات دارد و اهل ایمان، اگر خطایی کنند، خدای متعال، هم در این دنیا و هم در عالم برزخ، حسب اعمال خود انسانها آنها را عذاب میکند تا در آخرت، پاک باشند.
پس ترازش هم عمل خود انسانهاست و خدا عمل میخواهد. به قیافه کسی نگاه نمیکند، چون همه اینها را خودش آفریده و فرموده: من تمام این الوان و شعوب و ... را قرار دادم که «لتعارفوا»، امّا «إن اکرمکم عندالله اتقاکم». اکرم، نزد خدا کسی است که أتقی است و کریم، تقوا دارد. خلقت دست خود خداست، کسی تیره است، کسی موی صاف دارد و ... . اینها برای خدا اولویتی ندارد.
شیخ زکراکی با جذبه، متانت و رفتارش، قریب به بیست میلیون را شیعه کرد. در همان نیجریه، پسر یکی از اهل جماعت، گفته بود: میخواهم پیش شیخ زکزاکی بروم. گفته بود: نرو، میگویند: یک چای دارد که هر کس آن را بخورد، شیعه میشود. گفته بود: پدر خبر نداری، من آن چای را خوردم و کار از کار گذشته است.
حالا این چای که از باب مثال است، ببینید چه کسی بوده، چه مقامی داشته، چه جذبهای داشته و چگونه رفتار کرده است. شوخی نیست من و شما در عمرمان توانستیم یکی دو نفر را شیعه کنیم؟! زده نکرده باشیم خوب است، نمیخواهد شیعه کنیم. ما گاهی با رفتار و کردارمان همه را زده میکنیم. ایشان بیست میلیون را شیعه کرد، طوری که وهابیّت ملعون طاقت نیاورد و دیدید که چه کردند.
یکی از عرفای عظیمالشّأن فرمودند: مقام ایشان را دیدم، همان که پیامبر به امیرالمؤمنین فرمودند: «شیعتک فی منابر نور و هم جیرانی»، یکی از آنها ایشان بود. پس خدا نگاه نمیکند که چه کسی چه شکلی است، زیباست، سیاه است، سفید است و ... .
کما این که بیان کردم وقتی ما از آسمان بالا برویم، دیگر عنوان روز و شب معنا ندارد. این هم همین حالت را برای خدا دارد و فقط عمل، ملاک است.
لذا آنهایی که ایمان دارند، اگر خطایی کنند، پروردگار عالم عذابشان را در همین دنیا قرار داده است.
عاقبت محبّین اهلبیت از لسان بیبیدوعالم
یکی از زنان عرب خدمت حضرت صدیقهی کبری، عنصر شجرهی طیّبه خلقت، حضرت فاطمه زهرا(صلوات اللّه و سلامه علیها)، رسید، سؤالاتی داشت که مطرح کرد و پاسخ گرفت، بعد گفت: همسرم من را فرستاده و پرسیده: آیا ما شیعهی شما هستیم؟ - بعد از ظلمهایی که به حضرت شد، از ایشان سؤال میکند که آیا ما شیعهی شما هستیم؟ -
حضرت میفرمایند: خیر، شیعه ما نیستید.
آن زن جواب را برای همسرش میبرد، همسرش گریه میکند و میگوید: برو به حضرت زهرا بگو: چرا ما شیعه نیستیم؟
دو مرتبه آن زن آمد، گفت: همسرم میگوید: چرا ما شیعه نیستیم؟
حضرت فرمودند: برای این که شیعه، پیرو حقیقی است و شما پیروی نمیکنید.
آن مرد وقتی جواب را شنید، دو مرتبه گریه کرد و همسرش را نزد حضرت زهرا فرستاد و پرسید: پس ما چه هستیم؟
حضرت فرمودند: محبّ هستید. شیعه نیستید.
وقتی پیغام را برد، از یک جهت خوشحال شد، امّا از طرفی هم گریه کرد و گفت: عاقبت محبّ چیست؟
حضرت فرمودند: شما محبّین، اگر مبتلای به گناه شوید، پروردگار عالم سه جا عذاب دارد. یک در دنیا، شما را به مریضی، یا فقر و یا مطالبی امثال اینها گرفتار میکند که پاکتان کند. دوم، عالم برزخ، آن کسی که آنقدر گناهش زیاد است که در این دنیا، طاهر نشده، در آنجا حسب اعمالش عذاب میشود تا قیامت شود. سوم قیامت است که در قیامت برای محبّین ما یک مطلب است که در آنجا رسیدگی میکنند و آن تنها حقّ النّاس است. آنهایی که حقّ النّاس به گردن دارند، در عالم برزخ و دنیا پاک نمیشوند.
حقّ النّاس خیلی سنگین است، جوانها شما خیلی مواظب باشید. مسئولین ما گرفتار شدند. اینجا که هیچ، در آخرت هم گیر هستند. البته حسب آیات و روایات شریفه داریم که خدای متعال اینها را رها میکند، «و أمهلهم رویدا». میگذارد در دنیا، خوشی کنند و هر کاری میخواهند انجام دهند، خانههای آنچنانی، ویلاهای آنچنانی، بریز و بپاشهای آنچنانی و ... . امّا در برزخ و قیامت، به حسابشان رسیدگی میشود، به خصوص حقّ النّاس، نوع رفتارشان با مردم، اختلاسهایی که میشود، وامهایی که بیخود و بیجهت به کسی میدهند که حقّش نیست، این پورسانتهایی که از شرکتهای نفتی میگیرند و ... .
یک درصد، دو درصد هم در قراردادهای نفتی، بسیار زیاد میشود. من باید به عنوان یک سرباز نظام بروم و نفت را بفروشم، چرا پورسانت میگیرم؟! چه کسی گفته حقّم هست؟! چطور یک عدّه در لب مرز، سوریه و ...، جانهایشان را در کف دستشان میگذارند، امّا چیزی در این دنیا ندارند؛ آنوقت یک عدّه از چنین قراردادهایی پورسانتهای میلیاردی میگیرند، حرام است، حقّ النّاس است و آمرزیده نمیشود.
چرا کسی غلطی کند، بعد ما مجبور شویم به ترکیه، گاز مجّانی که حقّ آیندگان ماست، بدهیم. طبیعی است چنین کسی در جهنّم و خالدین فیها ابداً است. حسب آیات و روایات میگویم، کاری هم ندارم چه کسی است، هر کس عامل شده که حقّ مردم مفت و مجّانی در دهان کس دیگری ریخته شود، حقّ النّاس است.
رعب و وحشت در دل مردم ایجاد کردن، حقّ النّاس است، حالا نماز هم بخوانی، ولی حقّ مردم را پایمال کردی. البته اینها معالأسف همه چیز را به سخره میگیرند. من نمیتوانم تشریح کنم و نه موظّفم، ولی باور وجودیمان این است که اینها در خفای خودشان، حتّی نماز هم نمیخوانند.
فرمودند: آن کسی که حقّ النّاس دارد، دیگر در قیامت حسابرسی میشود.
این مرد مجدّد گریه کرد و گفت: خدای متعال با ما چه میکند؟ آیا سه جا عذاب میکند؟
حضرت زهرا پیغام دادند که خیر، خدای متعال ارحم الراحمین است و سه جا عذاب نمیکند.
چرا یک عدّه با این که حقّ مردم را میخورند، در این دنیا خوش هستند و هیچ مشکلی ندارند؟
لذا بعضیها را هم میبینید که در این دنیا خیلی خوش هستند و مشکلی ندارند و میدانیم حقّ النّاس میخورند، بدانید در دنیای دیگر عذاب میشوند.
البته نمیخواهیم بگوییم که هر کسی خوش است، مالش حرام است. بعضی از ظنّ و گمانها خودش گناه است و فردای قیامت یقه من و شما را هم میگیرند که چرا نسبت به دیگران اینطور تفکّر کردید.
مثلاً فردی به بقالی میرود، میبینید کسی که مشهور به فسق و فجور هست، در مغازه ایستاده و با خانمی مشغول گفتوگوست، ذهنش میرود که اینها ارتباطی دارند و ...، فردای قیامت پروندهاش را در دستش میدهند و میبیند که نوشته: زنای محصنه!!! پرونده را پرت میکند، میگوید: من از اسم زنا میترسیدم، چرا چنین چیزی برایم ثبت شده؟! میگویند: تو گفتی فلانی این کار را انجام داده، از کجا میدانستی؟! به تعبیر عامیانه میگویند: آش نخورده و دهان سوخته. انسان باید خیلی مراقب باشد و نسبت به مردم تهمت نزند، مسخره نکند و ... .
لذا کسانی که میدانیم حق مردم را میخورند، امّا خیلی خوش هستند و مشکلی ندارند، بدانید که عذابشان در دنیای دیگر است. چون حضرت زهرا فرمودند: یک عذاب این است که در این دنیا، مبتلای به مریضی میشوند، البته باز هم فکر نکنیم هر کس مریض شده، گناهی کرده است. در مورد مریضی هم در روایات بحثی داریم که میفرمایند: به بعضی با این عقب افتادن در دنیا میخواهند درجات بدهند.
سیری در کردار عارفان بالله
من بارها به محضر مبارک حاج شیخ جعفر مجتهدی رسیده بودم، ایشان مرد عجیبی بود. اکثر مواقع هم مریض میشد و مریضی را هم به جان و دل میخرید. آن هم مریضیهایی که گاهی انسان نمیتواند تحمّل کند. ایشان فقط یک مرتبه به زبان آمده بودند و گفته بودند: من اینها را به جان و دل میخرم که در آنجا درجات زیاد بدهند.
لذا اینطور نیست که تصوّر کنیم هر کس مریض میشود، گناه دارد. مراقب باشیم که شیطان چنین مطلبی را در ذهن ما بیاندازد. من و شما به همین ظاهر مردم باید حکم کنیم، مگر خلافش ثابت شود. اسلام، دین سلم و دوستی و مهربانی است. میفرمایند: به همه ظنّ خوب داشته باشید و تا خلافش ثابت نشده، نمیتوانید نعوذبالله به کسی شک کنید. اسلام میخواهد جامعه امن باشد و انسانها به هم ظنّ و گمان خوب داشته باشند.
بدبختی ما بشر به اینجا رسیده که حتّی در یک مغازهی کوچک هم میبینیم که زده: این مکان، مجهّز به دورین مدار بسته میباشد. یعنی به همدیگر اعتماد نداریم. صورت ظاهر با هم زندگی میکنیم، امّا هیچکدام به هم اعتماد نداریم. خیلی بد است، انسان، انسان باشد و به هم اعتماد نکند.
یکی از دوستان عکسی را نشان داد که تعجّب کردم، یک نیسانی در تبریز میوه میفروشد. یک برگه زده بود: کسانی که پول نداشته باشند، میتوانند رایگان میوه ببرند. یاد حاج شیخ رجبعلی خیاط افتادم که نوشته بود: به اندازه وسع، قرض هم داده میشود. یا مرحوم حاج آقای چلویی، وقتی میدید شاگرد مغازه برای غذا گرفتن برای صاحب کارش آمده، کبابی در دهانش میگذاشت.
ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب به مرحوم چلویی فرموده بود: شمادلیل این قضیّه را برای دوستان (مرحوم ابوی، آیتالله دزفولی و ...) بگویید. ایشان فرموده بودند: شما که میدانید. فرموده بودند: نه، میخواهم خودتان بگویید. فرموده بودند: برای این که میدیدم بعضی از اینها که میآیند، صاحب کارهایشان بخیل هستند. این بچّه هم بوی غذا به مشامش رسیده، دوست نداشتم به غذا ناخنک بزنند و آن را بخورند و این، در بدنشان، به خون تبدیل شود!
مؤمن اینگونه است، حتّی نسبت به کارگر دیگران هم احساس مسئولیّت میکند و دلسوز است. بعد هم آخر شب باز به اینها رسیدگی میکرد. بازار بعدازظهر تعطیل میشد و همه میرفتند، ایشان تمام این غذاهایی را که میماند، بدون این که کسی متوجّه شود، اینها میآمدند و به اینها میداد.
این مطلب را در جایی تعریف کردم، یکی از حاضران آمد و به من گفت: ما فقیر بودیم و در مغازهی ایشان میرفتیم، خیلی جالب است که ایشان، چراغی را که در مغازه داشتند، خاموش میکرد و چیزی مانند شمع روشن میکرد تا چهرهها را هم خوب نبیند. اوّل فکر میکردم چون بازار تعطیل است، به همین خاطر چراغ را خاموش میکند. بعد که بزرگ شدم، فهمیدم ایشان میخواست حتّی چهرهها را هم نبیند و ما هم ایشان را نبینیم که خجالت نکشیم. مردان خدا اینگونه هستند. چیزی نمیدهند منّت بگذارند، «لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذی».
لذا حال اینطور افراد معلوم است، پس تصوّر نکنیم هر ثروتمندی، گنهکار است و ... . امّا معمول اینطور است. لذا پروردگار عالم عذاب را در این دنیا برای اینها قرار نمیدهد.
احتیاط نماینده تام الاختیار مراجع بزرگ در حقّ النّاس و جرأت زیاد برخی از مسئولین حاضر در خرج بیتالمال!
وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ، پس نوع عذاب اوّل از همه، بستگی به عمل ما دارد. هر نوع عملی که کردیم، همان نوع عذاب میشویم. چون خداوند، عادل است و ظالم نیست. عذاب، عمل من است، پروردگار عالم عذاب نمیکند. فغیر ظالم هم یعنی عذاب من براساس عمل من هست.
تا دیر نشده، مراقبه کنیم، حقّ النّاس کسی را که میشناسیم، بدهیم. برای کسی هم که نمیشناسیم، رد مظالم بدهیم. خدا نیاورد چیزی بر دوش ما باشد. آن موقع دیگر نگاه نمیکند عالم بودی، کار خیر کردی و ... . مگر میشود من از جیب دیگری در بیاورم و کار خیر کنم؟! روایتی از امام صادق در این زمینه هست که إنشاءالله در جلسهی آینده بیان میکنم که مشهور شد کسی کار خیر میکند، حضرت خودش او را دنبال کرد، ... . این که کار خیر نشد، باید از خودت باشد. حالا اگر انسان بخواهد از حقّ النّاس کاری کند، غلط است. خیلی باید مراقب و مواظب بود.
بعضیها در این موارد بسیار احتیاط میکنند. خدا حضرت آیتالله حاج شیخ عبدالعلی قرهی را رحمت کند. ایشان در نجف، قریب به پانزده سال همراه امام بودند و احتیاط عجیبی داشتند و معروف بودند. بعد از امام هم نمایندهی تام الاختیار آقای اراکی بودند. بعد هم آیتالله بهجت فرمودند: اگر ایشان، مسئول وجوهات شد، من مرجعیّت را میپذیرم و إلّا نمیپذیرم. اینقدر احتیاط میکردند. دامادشان که ابوالشهید هم بود، میخواستند یک اتاق در همین خانهای که حاج شیخ عبدالعلی در قم داشتند، از پول خودشان (زندگی خوبی داشتند و مصالح فروش بودند) اضافه کنند که وقتی از تهران به قم میروند، مشکلی نباشد و ... . ایشان اجازه ندادند و گفتند: اصلاً و ابداً. گفتند: میترسم تصوّر شود که وجوهات در اختیار من است، کاری کردم.
امام فقط سه نفر را تام الاختیار کرده بودند، یکی آیتالله پسندیده، یکی آیتالله لواسانی و یکی هم ایشان. دیگر هیچ کسی تام الاختیار نبود. تام الاختیار یعنی وجوهات دست شماست ، هر طوری دلتان خواست عمل کنید. آن هم امامی که از همه سؤال و جواب میکردند که کجا، چگونه، چطور خرج کردید و ...، از ایشان سؤال نمیکردند. حتّی بعد از آقای بهجت، مراجع دیگر هم به ایشان گفتند و ایشان دیگر نپذیرفتند. امّا تمام مراجع، گفتند: هر کس سراغ ایشان رفت، ایشان، تام الاختیار ماست، از آیتالله مکارم، آیتالله وحید و ... .
ایشان چنین احتیاطی داشتند و میگفتند: حتّی برای یک ریال هم میترسم. پولها دسته دسته در خانهشان بود و همینطور درون کیسه پرت میکردند. مراقبه میکردند، سختگیر بودند، طوری که خیلیها اعتراض میکردند که ایشان، خیلی سختگیری میکند و به طلبهها سخت میگیرد و ... . ایشان میفرمودند: من میترسم، این پولها، خمس و بیتالمال است که در دست من است. یک ریال هم استفاده نمیکرد.
مردان خدا میترسند که فردای قیامت باید جواب بدهند. حالا بعضیها 12میلیارد برای یک استخر خرج میکنند، واقعاً ما تعجّبیم، چگونه و با چه جرأتی خرج میکنند؟! حقّ النّاس است. من وزیر و رئیس جمهور و رئیس بانک مرکزی و ... شدم و چیزی دستم بود، همینطور باید بیمحابا خرج کنم. شوخی نیست، فردای قیامتی هست.
لذا یکی از خصوصیّات کسانی که به حقّ النّاس مبتلا می شوند، این است که اتّفاقاً دیگر نسبت به اینکه عذاب سه نوع است، ادراکی نخواهند داشت. باورشان که نمیشود هیچ، همه چیز را هم به سخره میگیرند.
پس معلوم شد وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ، یعنی چه، این عذاب متعلّق به خدا نیست، عمل ماست.
خدایا، آنی و کمتر از آنی، ما را به خودمان وامگذار که گرفتار میشویم.
خدایا، ما اقرار میکنیم بد کردیم، عذاب هم عمل ماست، امّا لطف و کرم تو بیش از این حرفهاست، ما را از همه نوع عذابها دور بدار.