شرح دعای ابوحمزه ثمالی
حضرت آیتالله قرهی(مدّ ظلّه العالی)
شب بیست و پنجم رمضانالمبارک 1438
جلسه: بیست و یکم
چه اعمالی عامل عذاب ما میشود؟
96/03/30
فَإِنْ عَفَوْتَ فَخَیْرُ رَاحِمٍ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ
چه اعمالی عامل عذاب ما میشود؟
Ø عیبجویی و آبروی کسی را بردن و عذاب!
بیان کردیم: پروردگار عالم به کسی، ظلم نمیکند، پس عذاب هم نمیکند. عذاب، عکسالعمل عمل خود ماست. بعضی از نکات را راجع به این که چطور عذاب به وجود میآید، در جلسات قبل بیان کردیم.
یکی از مطالبی که وجود دارد، این است: با توجّه به مطالبی که بیان کردیم که عذاب، عکس العمل عمل خود ماست و خدا عذابی مجزّای از عمل ما ندارد، لذا او ظالم نیست «فغیر ظالم»، ما چه میکنیم که عذاب به وجود میآید؟ کدام اعمال باعث عذاب میشود؟
در روایات شریفه خیلی از مطالب را بیان میکنند که اینها عامل عذاب هست. بیان کردیم: اگر خدا کسی را دوست داشته باشد و او خطایی کرده باشد، در همین دنیا، به واسطهی رزق تنگ یا مریضی، به عذاب مبتلا میشود که عکسالعمل عملش هست. امّا در مورد این که چه چیزهایی عامل عذاب میشود، باید گفت: یکی از این موارد، خیلی مهم است و شاید اکثر عذابها هم به خاطر همین است و آن، حقّ النّاس است.
در مستدرک الوسائل، جلد 9، امام صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه)، روایتی را بیان میفرمایند که بسیار تکاندهنده است. میفرمایند: «مَنْ اَحْصی عَلی اَخیهِ الْمُؤْمِنِ عَیْبا لِیَعیبَهُ بِهِ یَوْما ما کانَ مِنْ اَهْلِ هذِهِ الآیَهِ قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَنْ تَشیعَ الْفِاحِشَهُ فِی الَّذینَ آمَنوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ وَ اللّه ُ یَعْلَمُ وَ اَ نْتُمْ لا تَعْلَمونَ»؛ هر کس درصدد عیبجویی برادر مؤمنش باشد، تا با آن، روزی او را سرزنش کند، مشمول این آیه است: کسانی که دوست دارند، زشتیها در میان مردم با ایمان، شیوع پیدا کند، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت خواهد بود و خداوند میداند و شما نمیدانید.
لذا جزای عیبجویی برادر مؤمن، نه تنها در آخرت بلکه در همین دنیا نیز میباشد و یکی از این معذّب شدن به عذاب الهی در دنیا، تنگی معاش، یکی حاکم شدن ظالم بر آنها، یکی مبتلا شدن به چه کنم، چه کنم و ... . پس آنطور نیست که فکر کنیم عذاب فقط در آخرت هست. ابتدا عذاب در دنیا هست و بعد در آخرت، «لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ».
مرز عیبجویی حقّ و باطل چیست؟
پس یکی از دلالتهای عذاب، عیبجویی است. منتها یک سؤال: اگر کسی از حاکمی یا کسی که مسندی دارد و عامل انحراف میشود، یعنی مردم را به دنیا پرستی دعوت میکند و ایمان و دینشان را ضعیف میکند، عیبجویی کند؛ آیا در این مورد هم این مطلب، عامل عذاب او خواهد شد؟
اوّلاً قبلاً بیان کردیم که مباحث حقّالنّاس، فردی است. یعنی اگر کسی را دیدید که حتّی نعوذبالله شرب خمر میکند، ولی هیچ احدی خبر ندارد و فقط شما خبر دارید. یا مثلاً ارتباط نامشروع با کسی دارد، امّا هیچ احدی هم خبر ندارد. بیان کردن این قضایا، حقّ النّاس میشود. شاید بگویید: آن فرد دارد گناه میکند! میگوییم: وقتی هیچ کسی خبر ندارد، جز ما، نباید بیان کنیم.
امّا اگر یک خانهای، مشهور به خانهی تیمی شد، یعنی محلّ رفت و آمد نعوذبالله فاحشهها شد و جوانهای محل را فریب داده و به آن بکشانند و شرب خمر کنند و ...، چون این مکان دارد یک عدّه را آلوده میکند، هم از لحاظ فقهی و هم مباحث روایی، دیگر حقّ النّاس نیست، باید افشا شود و لو برود. چون دارد به جامعه ضربه میزند و دیگر فرد بما هو فرد نیست. این شخص نیست، دارد جامعه را به گندابه گناه میکشاند.
وقتی کسی فردی گناه کند، باید آبروی او را حفظ کرد. وقتی خطایی از او میبینیم، نباید همه جا مطرح کنیم؛ چون حقّ النّاس است و سبب گرفتاری ما میشود. این، همان شیوع فحشا و «أن تشییع الفاحشة» که پروردگار عالم بیان فرمود، محسوب میشود. امّا چیزی که با جامعه، ارتباط پیدا کند، «أن تشییع الفاحشة» محسوب نمیشود.
خیلی جالب است اصلاً احکام الهی ما، به طور کلّی، آنجایی که فرد است، اشکالی ندارد و نباید آبروی کسی را ریخت. یک کسی روزهخوار است، نماز نمیخواند، به من و شما ربطی ندارد. امّا چرا میگویند: همین روزهخوار اگر علن روزه خورد، تعزیر دارد؟ مگر نمیگویید: فردی اشکال ندارد، این هم فردی است دیگر، روزه که جمعی نیست. این آقا دارد تنها در کوچه یک آب معدنی، بستنی و ... میخورد، چرا باید تعزیر شود؟
جواب این است که اینجا دیگر فردی نیست، اجتماعی است. چون دارد آن جامعهای را که روزه میگیرند، خواسته یا ناخواسته، به سخره میگیرد و احکام الهی را علن زیر پا میگذارد.
در موردی که مثلاً فردی شرب خمر میکند، تنهاست و نباید آبروی او را برد. امّا اگر همان هم بیرون آمد و جلوی مردم شراب نوشید، دیگر فردی نیست. فردی یعنی در خفا باشد و کسی خبر نداشته باشد، حالا یک نفر با خبر شده است. امّا اینجا دارد علن شرب خمر میکند و یا با حالت مستی بیرون میآید و تلو تلو میخورد. لذا اینجا دیگر عنوان فرد نیست، جامعه را دارد با عمل فردی خود به فحشا دعوت میکند.
یک عمل فردی، فقط برای خود فرد است، مردم را دعوت نمیکند و یا جامعه را به سخره نمیگیرد و خودش و خودش در تنهاییاش است. لذا فرمودند: «و لا تجسسوا»، شما هم تجسّس و پرسوجو نکنید. این که آن شخص در خانهاش چه غلطی میکند، به من و شما ربطی ندارد. آن خودش هست و خدای خودش، حالا توبه میکند، نمیکند، چه اتّفاقاتی میافتد به ما ربطی ندارد.
لذا اولیاء خدا هم دائم بیان کردند: بدترین چیز، عجب است و هیچ موقع انسان نباید فکر کند از آن فرد، بهتر است. چه بسا به این که او خوب شود و نعوذبالله من هنوز در دو رکعت نمازم ماندم که مثلاً فلان موقع، فلان طور نماز خواندم. هنوز گیر آن دو رکعت نماز هستم و شیطان هم من را در همان دو رکعت نماز نگاه میدارد که مثلاً من دو رکعت نماز با حال خواندم که آن هم اگر توفیق الهی نبود، به هیچ عنوان کسی نمیتواند انجام دهد. همه چیز دست خداست. انسان نباید غرّه برود و عجب، او را بگیرد. یکی از بدترین گناهان، عجب است که انسان را گرفتار میکند و تصوّر میکند که دیگر بهتر از من نیست. چه بسیار کسانی که توبه کردند، به کجاها رسیدند!
یک نمونه که خیلی شهره است و همه میدانید، رسول ترک است. او حتّی قبر خودش را هم میدانست کجاست. وقتی میخواهند کسی را در آن (مادر یکی از بازاریها) دفن کنند، او نگاه عجیبی به آن قبر میاندازد، در آخر هم نمیتوانند آن فرد را در آنجا دفن کنند؛ چون آن بازاری میگوید: اینجا زیر ناودان است و باران میریزد، من قبول ندارم و .... تا بیایند قبر دیگری آماده کنند، طول میکشد. میبینند ایشان همینطور به درون آن قبر زل میزند و اشک میریزد. دو هفته بعد، در روز آخر عمرش میگوید: قبر من همان قبر است. معلوم میشود این که میگویند: همه چیز تقسیم میشود و از قبل مشخّص شده است، همین است. در استغفار هم بیان میکنیم: «لا یستطیع لنفسه ضرا و لا نفعاً و لا حیاة و لا موتا و لا نشورا».
گاهی این که ما کجا میرویم، در چه مجلسی شرکت میکنیم و ...، رزق است. یک کسی میبینیم در جای دیگری سکونت دارد، مطالبی پیش میآید که یکباره به محلّ دیگری که مجلس دعا و ذکر است، میرود و این رزق برای او رقم میخورد. ما چه میدانیم در آینده کجا میرویم، کجا میمیریم، چگونه میمیریم و ... . اتّفاقاً از لطفش هست که نمیدانیم. یکی در دریا غرق میشود، یکی در تصادف کشته میشود، یکی از کوه پرتاب میشود و میافتد. چه میدانیم کجا میمیریم؟! هیچ نمیدانیم. پس ما از خیلی از موارد، مطّلع نیستیم و مطالب را نمیدانیم.
لذا ما نمیدانیم که واقعاً عاقبت به خیر میشویم و یا نعوذبالله عاقبت به شرّ میشویم. فقط باید دائم به خدا پناه ببریم. هر موقع هم یادتان آمد، بگویید: خدایا، آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان وامگذار. جدّی اگر به خودمان واگذار شویم، بدبختیم، نه به علم است، نه به عقل است، نه به شعور است. اگر یک لحظه حتّی به علممان هم واگذار شویم، بدبخت میشویم، مثلاً یک لحظه جوگیر میشویم، عملی انجام میدهیم که دنیا و آخرتمان را خراب میکنیم و خسر الدنیا و الآخرة میشویم. فقیر و غنی و جاهل و عالم ندارد، هر کسی به خودش واگذار شود، بیچاره میشود و سقوط میکند.
من بارها و بارها بیان کردم: هر کس ولو به لحظهای، تصوّر کند کسی شده است، همان لحظه، لحظهی سقوط اوست. چون وقتی کسی به خودش واگذار شود، تصوّر میکند کسی شده است. بحث تصوّر و تصدیق در منطق بیان شده، در اینجا مشخّصاً لفظ تصوّر آورده میشود، نه تفکّر و ... . لذا خدا انسان را به خودش واگذار نکند که ما نمیدانیم چیست، چگونه هست و ... .
لذا به عیب فردی افراد نباید کاری داشته باشیم. میفرمایند: اگر کسی عیب فردی افراد را بگوید، به عذاب دچار میشود، هم در این دنیا و هم در آخرت. چون خدا دوست ندارد آبروی بندگانش برود. پس یک دلیل عذاب این است که کسی، آبروی کسی را بریزد. وقتی عیب کسی را میداند، مدام این طرف و آن طرف بنشیند و عیب او را بر زبان بیاورد. «مَنْ اَحْصی عَلی اَخیهِ الْمُؤْمِنِ عَیْبا لِیَعیبَهُ بِهِ یَوْما ما کانَ مِنْ اَهْلِ هذِهِ الآیَهِ قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَنْ تَشیعَ الْفِاحِشَهُ فِی الَّذینَ آمَنوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ وَ اللّه ُ یَعْلَمُ وَ اَ نْتُمْ لا تَعْلَمونَ»، کسی که درصدد عیبجویی بربیاید تا به آن وسیله، فرد را سرزنش کند، عذاب خواهد شد.
خدا آیتالله العظمی بهاءالدّینی را رحمت کند، ایشان میفرمودند: ما در رابطه با علم داریم که حتّی اگر در ذهنتان خطور کند حالا من یک سؤالی کنم این را امتحان کنم یا ببینم این تا چه حد علم دارد و ...، یعنی حتّی نمیخواهید او را به محاجّه علمی بیاندازید و فقط میخواهید او را بسنجید، این، همان مطلبی است که خدای متعال به واسطهی آن، یک روز در همین دنیا، شما را گرفتار میکند.
لذا آنچه عذاب دنیا و آخرت را برای انسان میآورد، عمل انسان است و یکی از اعمال انسان هم که سبب عذاب میشود، این است که انسان بخواهد از دیگران، عیبجویی کند. منتها منظور از این عیبجویی، عیبجویی فردی است که به جامعه ضرر نزند و إلّا فردی که بخواهد در علن روزهخواری کند، مشمول این قضیّه نمیشود؛ چون دارد حرمت ماه صیام را میشکند.
اگر مریض روزه بگیرد و خشک مقدّس بازی در بیاورد، فعل حرام انجام داده است. چون ملاک ما در اعمال باید رضای حضرت حقّ باشد، نه این که دل خودمان ملاک باشد. این که میگویند: مراقبه کنید، به همین علّت است. آن کسانی که دچار وسواس میشوند، همین است، میگویند: به دلم نشست، عین نجاست رفته، بیست بار آب میکشد. مگر اعمال عبادی، دلی است؟ باید ببینیم خدا چه میگوید. اگر انسان به طور صحیح عمل کند، بدنش هم سالم است و همه چیز را هم به خود خدا سپرده است.
امّا اگر همین مریضی که روزه بر او، حرام است، بیاید و در علن، روزهخواری کند، باید تعزیر شود. حتّی کسی که دائم عطش دارد و مریض است، باید طوری آب بنوشد که کسی نفهمد. مثلاً یک گوشهی دیوار برود و پشتش را به مردم کند، چنین کسی دارد اعلان میکند که من احترام صیام شما را حفظ کردم. مردم هم متوجّه میشوند او میخواهد آب بخورد، امّا همین که به گوشهای میرود و پشت میکند؛ یعنی قصد بیاحترامی و حرمتشکنی ندارد.
لذا اگر مطلبی به صورت فردی و در تنهایی بود، حتّی اگر مریض هم نبود و میخواست عمداً روزه بخورد و هزار کثافتکاری هم در ماه مبارک انجام دهد، خودش میداند، امّا وقتی به اجتماع کشید دیگر بحثش جداست و باید تعزیر شود. لذا اگر کسی دارد بقیّه جوانان را هم به خانهی فسق و فجور و فساد میکشاند و این خانه هم در محلّه معروف شده، دیگر امری فردی نیست و تفاوت دارد.
Ø سستی کردن نسبت به حقوق برادر دینی نیازمند و عذاب!
یکی دیگر از مطالب که عامل عذاب میشود، این است که انسان، در حقوق مردم، سستی کند. لذا رعایت حقّ النّاس فقط این نیست که با کسی کاری نداشته باشیم و آبروی او را نبریم.
حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: «مَا عَذَّبَ اللَّهُ أُمَّةً إِلَّا عِنْدَ اسْتِهَانَتِهِمْ بِحُقُوقِ فُقَرَاءِ إِخْوَانِهِم»، خداوند امتی را عذاب نمیکند، مگر این که نسبت به حقوق برادران دینی نیازمندشان سستی کنند.
در اینجا «حقوق» بیان کرده و جمع آورده، شاید به این دلیل باشد که برای اخوانهم هست و آن هم جمع میباشد. امّا یک دلیل دیگر آن، این است که چون حقّ فقرا چند چیز است و فقط منظور این نیست که به آنها چیزی بدهیم. درست است که مرحلهی أولی این است که تا به جایی برسند، باید داد، منتها مهم این است که کاری کنیم که آنها روی پای خودشان بایستند. یعنی برایشان شغل ایجاد کنیم و ... . این به نظر میرسد در حکومت دینی (هیچ موقع جز زمان حال، ما حکومت دینی نداشتیم. البته یک موقعی هم به قول بعضی از بزرگان و اعاظم، از جمله آیتالله شاهآبادی، حکومت دینی نسبی بود و آن هم در زمانی بود که شیخ بهاء ورود پیدا کرده بود. البته آن هم نسبی بود؛ چون گاهی شاه عبّاس و دیگران مطالب را نمیپذیرفتند و ... .)، در مرحلهی أولی، بر عهدهی دولت است. چون اگر برای اینها شغلی به وجود نیاید، خدا عذاب میفرستد.
عجیب است، میگوییم: چرا اگر برای فقرا، شغل ایجاد نشود، عذاب میآید؟ میفرماید: عکس العمل عمل خودتان هست، چون من دوست دارم شما مردم و برادران دینی خود را دوست داشته باشید و به آنها کمک کنید.
یهودیها، ولو در باطل هستند، ولی دو تا مطلب را در مالشان، اولویت میدهند که ما این خصلت را نداریم:
1. پنجاه درصد مالشان همیشه باید در راه دین خرج شود. یعنی آنها هم به همین چیزی که ما تعبیر به خمس(یک پنجم) و یا زکات (یک دهم و یک بیستم و ...) میکنیم، معتقد هستند. عجیب هم اعتقاد و باور دارند که برای دین خرج کنید، برمیگردد. ما در روایت هم داریم که اگر کسی در باطل خودش هم معتقد باشد و واقعاً بایستد، خدا در همان باطلش هم به او کمک میکند.
2. در محیطی که خودشان هستند، اگر یهودی هست، نباید فقیر باشد.
لذا خداوند متعال میفرماید: اگر در حقوق برادران دینی نیازمندتان سستی کردید، عذاب میفرستم. یکی از انواع عذاب این است که در مالتان مسائل شبهه و ... به وجود میآید و هر چه هم میدوید، چیزی گیرتان نمیآید. بعضیها هم اگر چیزی گیرشان بیاید، باز هم فقط میدوند و حسب روایت شریفه برای ورّاث جمعآوری میکنند. به تعبیر عامیانه خودشان لذّتی از مالشان نمیبرند. لذّتشان فقط در جمعآوری مال و شمارش آن است، «الذی جمع مالا و عدده». مدام تکاثر و زیادهخواهی دارند، «حتی زرتم المقابر» تا این که به قبرهایشان بروند.
پس دلیل چیست که میگوییم: اگر خدا عذاب کند، ظلم نکرده؟ برای این که خدا میگوید: من میخواهم دنیا گلستان باشد و حداقل مؤمنین حقوق همدیگر را رعایت کنند و ... .
پیامبر آنقدر راجع به همسایه سفارش کردند که مسلمین تصوّر کردند، همسایه ارث میبرد. ذیل همین مطلب، امام صادق میفرمایند: فرق هم نمیکند که همسایه شما چه کسی باشد، حتّی یهود و نصارا هم باشد، باید مراعات حالش را بکنید. همسایهداری اینقدر مهم است.
پس مودّت و محبّت بین انسانها باید وجود داشته باشد. اسلام، دین سلم و دوستی است. خدا جدّی این یهود ملعون را لعنت کند، زرنگ هستند، نشستند فکر کردند و حساب شده، گروهی مانند داعش را در میان مسلمین و با لفظ لا اله الا الله و محمد رسول الله، درست کردند که الآن حواسها اصلاً به فلسطین نباشد. چند سال است که اصلاً حواسها متوجّه فلسطین نیست و فقط به داعش میپردازند. داعش را در بین مسلمین و با آن دو عبارت مقدّس علم کردند و چه کارها که به نام جهاد نکاحی، نکردند، فحشا، فسق، فجور و ... ، حتّی اعضاء و جوارح بچّههای کوچک را از بدنشان درمیآورند تا بفروشند و ... . با زنان به عنوان برده برخورد میکنند و ... . آن هم در دروان امروز که به ظاهر دوران تمدّن و ... است، آنوقت غربیهای ملعون هم هیچ چیزی نگفتند. چون خودشان اینها را درست کردند تا مسلمانان را به جان هم بیاندازند و بینشان اختلاف بیاندازند تا به خودشان مشغول شوند.
در حالی که اسلام، دین سلم و دوستی است. لذا میفرمایند: حتّی حقّ همسایهات، هر کسی باشد، باید رعایت کنی. اگر رعایت نکنی، در جامعهات فقیر باشد و ...، عذاب میآید. درست است که در مرحلهی اوّل که حکومت دینی برقرار است، اوّل حکّام باید کاری کنند فقر ریشهکن شود، امّا هر کسی هم باید در محلّهاش ببینید چه کسانی فقیر هستند و تا جایی که میتواند دست مؤمنی را بگیرد.
حالا اگر کسی سستی کند، یعنی به حدّ وسع خودشان میتواند به کسی کمک کند، ولی نمیکند؛ طبق این روایت شریفه سبب عذاب امّت میشود «مَا عَذَّبَ اللَّهُ أُمَّةً إِلَّا عِنْدَ اسْتِهَانَتِهِمْ بِحُقُوقِ فُقَرَاءِ إِخْوَانِهِم». نباید همه فقیر بمانند. باید کاری کرد که فقر در جامعه نباشد که اگر فقر باشد، عذاب میآید.
یعنی میفرمایند: طوری در جامعه کار کنید که اصلاً فقیری نباشد که شما بخواهید به آنها کمک کنید و ... . اگر حقوق فقرا داده شود، دیگر فقری نیست. لذا خدا نه یک گروهی، بلکه یک امّتی را عذاب نمیکند، مگر در حقوق برادران دینی نیازمندشان سستی کنند.
Ø عدم رعایت حقوق حیوانات و عذاب!
حتّی حقوق انسانها که هیچ، حقوق حیوانات هم باید مراعات شود. یک عدّه الآن دم از حقوق بشر میزنند، امّا میبینیم که در عمل چه میکنند. جایی را به عنوان رئیس حقوق بشر سازمان ملل معرّفی میکنند که اصلاً در آنجا انتخاباتی برگزار نمیشود، زنان را فقط به عنوان کنیز و برای باروری و ... میبینند و ... . حالا گاهی بعضیها خبر ندارند و فکر میکردند مثلاً در آنجا آمدند فلان حیوان را نجات دادند و چه کردند و چه کردند. در حالی که کلّی آدم دارد در سوریه، یمن، فلسطین و ... کشته میشود، آنها ککشان هم نمیگزد، بعد ادّعای دفاع از حقوق بشر و حیوانات و ... هم میکنند.
حالا بییند اسلام چه میگوید: در مکارم الاخلاق و ثواب الاعمال هست که امام صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: پیغمبر زنی را دیدند که در جهنّم گرفتار و در عذاب شدیدی است، علّت چه بود؟ « إِنَّ امْرَأَةً عُذِّبَتْ فِی هِرَّةٍ رَبَطَتْهَا حَتَّى مَاتَتْ عَطَشاً »، به این علّت که گربهای را بسته بود و او از تشنگی مرده بود. ظاهراً آن گربه، جوجههایش را خورده بود و ... . در حالی که ما باید مراقب باشیم و إلّا حیوان که خصلت حیوانی خودش را دارد.
خدا آیتالله کشمیری را رحمت کند، ایشان میفرمودند: یکی از علماء در نجف بیان میکرد: ما چند تا جوجه و کبوتر داشتیم، گربهای آمده بود و اینها را برده بود. آن گربه یک بار دیگر پنهانی به خانه آمد، در را بستیم، حسابی او را زدیم. یک بار دیگر آمد، وارد اتاق شد، من چوب برداشتم و به اتاق رفتم که آن را بزنم، خودش را به در و دیوار زد، تا این که در جایی ایستاد، قرآنی آنجا بود، دستش را روی قرآن گذاشت و به من نگاه کرد. حتّی چوب هم که جلو بردم، ایستاد و تکان نخورد. فهمیدم میگوید: به قرآن پناه بردم. در را باز کردم، رفت. ولی دیگر رفت که رفت و نیامد. لذا معلوم میشود گاهی حیوان زبان فهمتر از انسانهاست.
به هر حال حیوان، حیوان است و درندگی میکند. امّا ظاهراً این گربه، مرغ و جوجههای آن زن را خورده بود، او این گربه را بسته بود و این گربه، تشنه مرد. پیامبر میفرمایند: او را در آتش جهنّم و در عذاب سختی دیدم، « إِنَّ امْرَأَةً عُذِّبَتْ فِی هِرَّةٍ رَبَطَتْهَا حَتَّى مَاتَتْ عَطَشاً ». اسلام، این است.
موشکها سیلی کوچکی به دشمنان بود، منتظر سیلیهای بزرگتر باشند!
پس عذابها، اعمال خود ماست که دقّت به حقوق دیگران نمیکنیم. ما که هنوز به جایی نرسیدیم که بخواهیم به تمام دنیا کمک کنیم، ولی وقتی به دیگران کمکی هم میکنیم، بعضی میگویند: چرا به کشورهای دیگر کمک میکنید و ... ؟! چنین کسانی اوّلاً نمیفهمند، ثانیاً نشان داده شد که ما مرزهایمان را عقبتر بردیم. البته این را هم بدانید که مدّت مدیدی است ما اصلاً به حزب الله یک ریال هم نمیدهیم. چون تجّاری از مسیحیان هستند که میگویند: بر ما فرض است که به حزب الله کمک کنیم و خود آقا سیّد حسن نصرالله گفته اینها به ما کمک میکنند. چون شما دارید در مقابل اسرائیل میایستید. از نیروهای مسلمان، از تجّار شیعه، اهل سنّت و ... به حزب الله کمک میکنند. امّا به فرض کمک هم میکردیم، اوّلاً برادران ما بودند، ثانیاً ما مرز خودمان را تا آنجا بردیم. امروز هم دیدیم که اگر رزمندگانمان آنجا نمیرفتند، به قول امامالمسلمین، امروز ما باید در داخل کشورمان با آنها میجنگیدیم. این را عقل سلیم میپذیرد، نمیدانم چرا بعضی از افراد نمیتوانند قبول کنند، یک عدّه که معاند هستند و نمیخواهند بفهمند. یک عدّه هم که خنگ تشریف دارند. وقتی ما به آنجا میرویم، به نفع ماست، الآن ببینید ما در امنیّت هستیم.
یک عدّه که میگفتند: چرا موشک، دیگر دوران موشک گذشته و ...، در حالی که خود همان کشورهایی که اینها طرفدارشان هستند، موشک دارند، الآن نگاه کنید شش تا موشک انداختیم، دنیا لرزیده است! همه متعجّب هستند. قلوب فلسطینیها و هر آزادیخواهی در دنیا خوشحال شده است. بعضیها متوجّه میشوند، ولو به این که برای بیگانگان هم کار میکنند، امّا هشیار هستند، آن طرف آب هم که میروند، میفهمند که عجب اینها نامرد هستند و میخواهند کلاه بر سر ما بگذارند، بعضی از همین ایرانیها که خبرنگار بیبیسی هستند، خوششان آمده، میگویند: آفرین، ایران خوب کاری کرد زد، باید اینطوری قدرت خودش را نشان میداد. مدیران بیبیسی که معلوم هست کجایی هستند، امّا بعضی از خبرنگاران میفهمند، با این که نه اعتقادات قوی دارند و نه درست و حسابی هستند، بلکه اهل همه چیز هم هستند؛ امّا این را فهمیدند که مملکت اگر امنیّت میخواهد، اتّفاقاً امنیّتش در قوّت و قدرت است که عذابی برایش به وجود نیاید.
یکی از مواردی هم که سبب عذاب میشود، این است که امیرالمؤمنین میفرمایند: اگر کسی از امام جامعه پیروی نکند، عذاب برای آن جامعه به وجود میآید. امروز میبینید که امامالمسلمین چقدر مقتدرانه برخورد میکنند. امامین انقلاب الآن مثل هم هستند. ایشان فرمودند: آنها نمیتوانند به ما سیلی بزنند، ما به آنها سیلی میزنیم. البته این سیلی کوچکی بود که به اینها زده شد و اینها هم خودشان میدانند.
همانطور که ما در زمان حمله تروریستی به مجلس هم بیان کردم: إنشاءالله اینها جوابش را میبینند و سیلی هم خواهند خورد؛ امامالمسلمین هم از همین لفظ سیلی استفاده کردند. البته به فضل الهی إنشاءالله سیلیهای بزرگتری را هم خواهید دید.
منتها باید بیدار هم باشیم. شبهای آخر ماه مبارک است. هشیار باشید، یک موقع غرّه نرویم. حواسمان به این که چند موشک زدیم، نباشد. اینها دنبال توطئه هستند. فتنه دارند و ما برای همین است که از ابتدای ماه مبارک داریم حدیث کساء میخوانیم. بینی و بین الله، همین حدیث کساء که خوانده شد، خیلی از فتنهها را برملا کرده است. خیلی از کارها را میخواستند انجام بدهند که نمونههایش را دیدید که آنها را گرفتند و کشتند و ... . رئیس به ظاهر انصار الفرقان که چندین سال جنایت میکرد، امروز به درک واصل شد. همهی اینها به خاطر همین دعاهاست. دعا را کم ندانید.
حضرت شیخنا الاعظم، اواخر عمر شریفشان بود، به سیّدین نیّرین (سید رضی و سید مرتضی) و شیخ الطائفه (شیخ طوسی) بیان میفرمایند: یک روزی به حضرت بیان کردم که من چیزی برای شما ندارم، إلّا دعا. حضرت فرمودند: چه چیزی بالاتر از دعا؟! دعاست که بالاترین ثروت است.
دعا، این است، اینقدر مهم است و خیلی از کارها را انجام میدهد. ولی بدانید فتنههایی در پیش داریم، هشیار باشید، مواظب باشید. این وحدت و انسجام بین خودمان باعث میشود که این فتنهها از بین برود. اکثر فتنهها هم داخلی است. البته یک تدبیر بسیار عالی که امامالمسلمین انجام دادند، همین موشکها بود، چون اینها هم فعلاً ماندند چه بگویند، چه شد، چطور شد اینطور شد و ... . اتّفاقاً برخی مواقع باید دشمن را غافلگیر کرد، چه دشمن داخلی و چه خارجی.
البته اسلام واقعاً به دنبال سلم است و امامالمسلمین هم به دنبال زدن جایی نیستند، امّا وقتی پررو شوند و وهم بر آنها غالب شود که شاید ما ضعیف هستیم، باید بزنیم، گفت: زدی ضربتی، ضربتی نوش کن. بعضی از افراد فرمایش ایشان را که از حملات آنان به ترقّهبازی یاد کردند، مسخره میکردند، حالا فهمیدند که واقعاً ترقّهبازی بود، این کجا و آن کجا؟! خدایا، دشمنان این نظام مقدّس، دشمنان جوانان عزیزمان را ریشهکن بگردان.