بسمه تعالی
سخنرانی حضرت آیتالله قرهی(مدّ ظلّه العالی)
در شب اوّل محرم الحرام 1439
تاریخ (96/06/30)
با موضوع: وظیفه شیعیان برای زمینهسازی حکومت جهانی
در محل مسجد امام مهدی(عج)
برگزار شد.
در مرقومه ذیل مشروح بیانات نورانی معظّمٌ له، برای علاقمندان به رشته تحریر در آمده است:
امامی بدون امّت شد و به قتلگاه رفت!
حضرت امام راحل عظیمالشّّأن در صحیفه امام، جلد 21، صفحه 107 و 108 فرمودند: مسئولان جمهوری اسلامی اگر به فکر ایجاد حکومت جهانی حضرت حجّت(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) نباشند، خائن و خطرساز هستند، حتّی اگر به مردم خدمت کنند!
به فکر حکومت جهانی حضرت بودن؛ یعنی فراهم کردن زمینه که یکی از موارد آن، همین ساخت حوزههای علمیّه است که در زمینه مهدویت کار کند و سرباز آقا جان، امام زمان درست کند و عامل برای حکومت جهانی ایشان شود. هدف امام از قیام، همین بوده است. امام، نائب امام زمان است و قضیّه فکر ایشان از ابتدا این بوده که زمینهساز آن حکومت جهانی شود.
مدل امام و امّت، قاعده است. امام که مِن ناحیة الله تبارک و تعالی، بالحقّ هست، امّا اگر امّتی به وجود نیاید، امام هم نمیتواند کاری کند. همین عزاداری محرّم و صفر میخواهد به ما بگوید: امامی بدون امّت شد و به قتلگاه رفت! امامان بعدی هم دیدند امّت، همان امّت هستند و فایدهای ندارد. پروردگار عالم هم دید این مردم، همان مردم هستند، تا امّت نشوند، برای چه آخرین مهرهاش را هدر بدهد؟! بنا نیست که همه چیز با معجزه درست شود، اگر قرار بر معجزه بود، حضرت ابیعبدالله هم با معجزه نجات پیدا میکرد!
پروردگار عالم قواعدی در عالم دارد، یکی این است که امّت باید درست شود. با معجزه، خیلی کارها میشود کرد، انبیاء هم تا آنجایی معجزه کردند که فقط امّت به وجود بیاید. البته نه این که معجزه کردند که امّتسازی کنند، بلکه معجزه کردند مردم بدانند نبی هست و حالا باید امّتی به وجود بیاید.
آنجایی هم که اتّفاقاً معجزات زیاد شد، مانند قوم حضرت موسی شد. چون هر چه معجزات زیاد شد، آنها تازه بدتر شدند. لذا سامری آمد، آن قضیّه را انجام داد و آنها هم فکر کردند این هم یک نوع معجزه است. عادت کرده بودند، مدام معجزه ببینند. «العاقل یکفی به الاشارة».
امّت هم باید عاقل شود و بداند که نیاز به امام دارد و زمینهسازی نیاز هست. منظور از فرمایش امام راحل عظیمالشّأنمان همین است که این زمینهسازی ایجاد شود. لذا فرمودند: اگر مسئولین نظام، برای ایجاد این حکومت، زمینهسازی نکنند، خطرساز و خائن هستند. جالب است که بعد هم قید میزنند و میفرمایند: حتّی اگر به مردم، خدمت هم بکنند، امّا در فکر و ذهنشان نباشد که ما برای ایجاد حکومت جهانی آقا آمدیم و نیامدیم خودمان حکومت کنیم؛ خائن هستند.
تمرین مدل امام و امّت و زمینه سازی برای حکومت جهانی
اصلاً قصد امام راحل عظیم الشأن و امامالمسلمین، حکومت بر مردم نیست. همهی این بزرگان، قصدشان، زمینهسازی برای ایجاد آن حکومت جهانی است. اصلاً خصوصیّات اولیاء خدا همین است. امّا بعضی که نمیدانند، دنیاپرست هستند، حبّ به دنیا دارند و اصلاً دیدشان همین است و چنین عینکی زدند، نعوذبالله امام را هم دنیاپرست دیدند. لذا اگر امام یک جا محکم ایستاد و گفت: إلّا و بالله باید همین شود، فکر کردند که نعوذبالله امام، دیکتاتور است. امام چون میداند، برای خداست، میگوید: میایستم، حالا هر کس هر چه میخواهد بگوید.
لذا قصد امام این بود که زمینهی ایجاد حکومت جهانی حضرت را درست کند و میفرماید: اگر مسئولان نظام چنین فکری نداشته باشند، حتّی اگر خدمت هم کنند، خیانت کردند؛ چون ما قیام نکردیم که شاه را بیرون کنیم تا به مردم خدمت کنیم، شاید شاه هم اگر میماند، یکی دو باری به مردم خدمت میکرد؛ ما قصدمان فقط خدمت به مردم نیست، اصل قضیّه حاکمیّت دین چیز دیگر است، اصلش این است که صاحب دین را بیاورد.
صحبت در همان به ظاهر ادیان (به ظاهر میگوییم؛ چون دین یکی است و ما اصلاً ادیانی نداریم، ما یک دین داریم، «ان الدین عندالله الاسلام». البته نه این که چون ما مسلمان هستیم و حالا که اسلام آمده، دیگر میگوییم: دین فقط اسلام هست؛ بلکه از اوّل هم اسلام بوده است. حضرت ابراهیم خلیل را هم «حنیفا مسلما» میگوییم. لذا دین اسلام از اوّل بوده است. دین یکی است؛ چون احد، احد است و هر آنچه هم از او صادر میشود، احد است. دینش هم احد است. انبیاء هم در همین راستا آمدند، «لا نفرق بین احد من رسله»)؛ این است که یک کسی در آخرالزمان میآید، حالا یک عدّه میگویند: موسی کلیم الله میآید، یک عدّه میگویند: مسیح میآید، حتّی زرتشتیان هم گفتند: زرتشت میآید و ...، لذا معلوم میشود که همه برای زمینهسازی او آمدند.
برای همین است که امام راحل میفرمایند: مسئولان جمهوری اسلامی اگر به فکر ایجاد حکومت جهانی حضرت حجّت(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف)، نباشند، خائن و خطرساز هستند؛ حتّی اگر به مردم خدمت کنند. یعنی شما هدف را گم کردید، هدف، این است.
پس هدف همهی انبیاء این بوده که زمینهسازی حکومت اصلی را انجام بدهند و حکومت اصلی هم همین حکومت امام زمان است. حتّی حکومت مولیالموالی هم حکومت اصلی نبود و مقدّمه بود. لذا این زمینه باید آماده شود. یکی از این زمینهها، این است که حوزههای علمیّه ساخته شود و افرادی برای سربازی آقا پرورش پیدا کنند.
اهل جماعت خودشان را مقیّد کردند که نصف مالشان را در راه دین بدهند، حالا هر کاری میکنند، چه شغلشان بزرگ است و چه کوچک. لذا در هر روستایی نگاه میکنی یک مسجد و حوزه علمیّه قوی دارند. همین سیستان و بلوچستان را بروید ببینید. ضمن این که کمک وهابیّت ملعون هم بوده، امّا خودشان هم اینگونه در راه دین خرج میکنند. آنوقت ما چندین سال است که نشستیم تا ببینیم چه زمانی پولی به دستمان میرسد تا مسجد را بسازیم و حالا بعدها حوزه هم ساخته شود. حالا آیا ما زمینهساز حکومت بودیم یا خیر؟ من آنچه شرعی است، دارم بیان میکنم.
اگر میخواهیم برای سربازی امام زمان کار کنیم و سرباز بسازیم، باید ازخودگذشتگی داشته باشیم. حتّی مراجع عظام هم سرباز هستند. حوزههای علمیّه، سربازخانه امام زمان است. سربازها را دیدید که در دوران خدمت، چگونه هستند، به یکی میگویند به برج مراقبت برود، یکی لب مرز میرود، یکی فلان شهرستان میرود، یکی راننده میشود، یکی در تدارکات میرود، یکی هم در دفتر فرماندهی کار میکند، امّا وقتی کارت پایان خدمت را به آنها میدهند، نمینویسند: این سرباز کجا خدمت کرده، مینویسند پایان دوره خدمتدر زیر پرچم و ... . همهی ما باید نیّت و فکرمان، سربازی امام زمان باشد. همهی ما سرباز هستیم. رانندهی تاکسی سرباز است، من طلبهی کوچک، سرباز هستم، مرجع تقلید، سرباز است. امام راحل هم سرباز بود. امامالمسلمین هم سرباز است.
پس هر کسی براساس مسئولیتی که دارد، سربازی میکند. اگر این فکر را داشته باشیم، دیگر نمیگوییم: چرا اینطور شد، چرا من پایین هستم، آن یکی بالا رفت و ... . همه سرباز هستیم، مرجع تقلید هم سرباز است. منتها تقسیم کار میشود. بیان کردم: بالاخره در سرباز خانه که همه نمیتوانند به دفتر فرماندهی بروند. این هم همینطور است و تقسیم شده است. ما سرباز هستیم.
لذا اگر این تفکّر در ذهن همه باشد و این فرمایش امام راحل را مدّنظر قرار دهیم، غوغا میشود. این تفکّر امام راحل، عین تفکّر نظامسازی اسلامی برای حکومت جهانی حضرت حجّت است. حالا هر کسی هر طوری که بخواهد فکر کند، گفت: هر کسی از ظنّ خود شد یار من. خیلیها هم غلطهای اضافه در مورد امام میکنند که دیکتاتور بود و ...، امّا اینها همه به این خاطر بود که میدانست باید در این راه بایستد. لذا خود امام فرموده بود: اگر همین کسانی که میگویند درود بر خمینی، بگویند: مرگ بر ...، برای من مهم نیست؛ چون میدانست و یقین و اعتقاد و هدف داشت.
هدف ایشان، حکومت نبود، اگر هدفش، حکومت بود، میرفت در کاخ مینشست، نه در دو اتاق کوچک! هدف ایشان، بزرگ شدن و اسم داشتن هم نبود. حتّی آنجایی هم که پذیرفت تا به او، امام بگویند، برای این بود که ما امام و امّتی را یاد بگیریم و إلّا امام همان امامی است که وقتی یکی از مریدان ایشان از لبنان یا کویت، رسالهی عملیّه ایشان را در نجف اشرف چاپ کرد و آورد تا امام ببیند، امام دید که روی کتاب نوشتهاند: زعیم حوزههای علمیّه، فرمود: بروید عوض کنید، چه کسی گفته که من زعیم حوزههای علمیّه هستم؟! گفتند: آقا، دیگر چاپ شده، اسراف است. فرمود: به من از اسراف میگویید؟! (امام، خودش وقتی چراغ کوچکی در خانهی محقّر نجف روشن بود، خودش پلهها را بالا میرفت تا خاموش کند) بروید این را عوض کنید. رفتند به چاپخانهدار نجف گفتند، او گفت: این سیّد کیست؟! ما برای همه نوشتیم: زعیم حوزههای علمیّه و هیچ کس اعتراض نکرده است! حالا این امام، آن هم در هشتاد سالگی دوست دارد که به او امام بگویند و ...؟! در آن سن، آدم دیگر باید برای آخرتش کار کند. البته امام از همان ابتدا برای آخرتش کار میکرد و تالیتلو معصوم بود. امّا میخواهد به ما، امام و امّت را یاد بدهد و هدف دارد. هدفش زمینهسازی برای حکومت جهانی است.
تولید نسل؛ یک مسئله اعتقادی است
اگر ما هم واقعاً مدّنظرمان این است، دست به دست هم بدهیم. آنهایی که در جبهه باطل هستند، فهمیدند چه کار کنند. آنها در جمعیّت، هدف دارند و کار کردند. در حوزهسازی بسیار کار کردند و بسیار زیادتر از حدّ جمعیّت خودشان، مبلّغ قرآنی دارند. امام فرمودند: ما برای هر صد نفر، مبلّغ قرآنی و یک روحانی فاضل و خوب و زمینهساز حکومت امام زمان نیاز داریم، امّا الآن کجاست؟! آنها نشان گرفتند، هدف خودشان را میدانند، دارند برنامهریزی هم میکنند، کار هم می کنند، جدّی هم گرفتند، امّا ما فقط حرف میزنیم و میرویم. باید کاری کنیم، با حلوا حلوا که دهان شیرین نمیشود. با گفتن: آقاجان، حضرت حجّت و ... که درست نمیشود. باید زمینه درست کنیم یا خیر؟!
آنها اعتقاد دارند که اگر در این راه خرج کنند، خدا به مالشان برکت میدهد. واقعاً هم اگر کسی در راه دین خرج کند، خدا او را کمک میکند، حالا این یک بحث اعتقادی است که نمیشود در اینجا بحث کرد و شاید بعضیها ذهنهایشان خراب شود. لذا آنها میگویند: اگر نصف مالمان را برای ترویج دین بدهیم، در مالمان برکت میآید و واقعاً هم همینطور است و برایشان میآید. اعتقاد دارند، کار میکنند و در اعتقادشان، رشد هم میکنند. ما چه؟! از این تعابیر چرند میگوییم: چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است و ... . آنها آنگونه اعتقاد دارند، کار میکنند و پیش میروند و ببینید که چه زمانی صدایش درمیآید!
ما همه سرباز هستیم و هیچکدام برای آقایی نیامدیم. اگر برای امام زمان کار نکنیم، به چه درد میخوریم؟! فلسفه وجودی همهی ما، این است که نوکر اهلبیت شویم. اگر این فلسفه وجودی را گم کنیم، همه چیز را گم کردیم. منتها اگر ما واقعاً قبول کنیم که اینگونه هست، حتّی فرمودهاند: «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة»، الآن که ما بیشتر هستیم، إنشاءالله پیروز خواهیم شد. امّا هنوز که هنوز است باورمان نیست. چقدر امامالمسلمین در مورد جمعیّت باید بگویند و حتّی بگوید: من هم اشتباه کردم و استغفار میکنم، با این که ایشان مقصّر نبود و همان سال اول، رئیسجمهور آن زمان را خواسته بود و بیان کرده بود: باید این طرح کاهش جمعیّت را توقّف دهی و ... . چه کسی باید حرف امامالمسلمین را گوش دهد؟! چقدر دو تا را سه تا، سه تا را چهار تا و ... کردند؟! بعضیها که به سخره گرفتند و خندیدند و گفتند: شرایط اقتصادی بد است و نفسشان از جای گرم بیرون میآید و ... . قافیه را که از دست دادیم، آن موقع تازه میفهمیم. کما این که بعضی چیزها را نمیشود روی منبر بیان کرد.
زمینهسازی حکومت جهانی چگونه میخواهد به وجود بیاید؟! ما باید کار کنیم، همّت کنیم. اگر همّت نکنیم برای حوزهسازی خوب، شاید فردا مسئول باشیم و جواب پس بدهیم. تا چه زمانی فقط میخواهیم ادّعای سربازی کنیم. با حرف زدن که آدم، امام زمانی نمیشود. یک پیرزن، یک قالی بافته و به نوهاش داده و گفته: این را بفروشید و برای حوزه، خرج کنید. امّا بعضی، میلیاردها هم دارند، ولی وعدهی سرخرمن میدهند که فردا این کار را میکنم و ... و مدام هم امام زمان، امام زمان میکنند. کدام امام زمان؟!
من وظیفهی شرعیام را بیان کردم، دیگر خودمان میدانیم. خطر زیاد است و خیلی از موارد را هم خود شما باید بدانید و نمیشود علن بیان کرد. باید برای زمینهسازی حکومت امام زمان کار کرد که یکی، تولید نسل است. اگر باور داریم خدا رزّاق است، خدا فرمود: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم»، حتّی اگر فقیر باشید، خدا از فضلش شما را غنی میکند. امّا ما اعتقاد نداریم، میگوییم: هشتم گرو نهم هست، پول ندارم، میگویند: بچّه بیاورید، مسجد بسازید، حوزه بسازید، برای زمینهسازی حکومت جهانی کار کنید و ... . اعتقاد نداریم، صفر هستیم و إلّا از آن زمانی که امامالمسلمین فرمودند تا به حال، باید رشدی صورت میگرفت. در بحث جمعیّت، خطر دارد کولاک میکند. زمینهسازی برای حکومت و سرباز درست کردن و ... هم تمام شده است.
خدا نیاورد، آنها فکرهایی در سرشان هست، میگویند: یک زمانی مذهب ایران طور دیگری بوده، حالا بعد اثنی عشری شد و هدفشان این است که باز به همان برگردند. خیال خام است و نمیتوانند. امّا ما هم نباید دست روی دست بگذاریم، «إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم». خدا با من و شما عقد اخوّت نبسته است. کار کنیم.
خیرخواهی خداوند برای محبین امام حسین(علیه السلام)
در وسائل الشیعه، جلد 14 آمده که وجود مقدّس حضرت ابیعبدالله، جعفربنمحمد الصادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ ع وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَیْنِ وَ بُغْضَ زِیَارَتِهِ»، پروردگار عالم، خیر هر کسی را که بخواهد، حبّ أبیعبدالله الحسین و زیارتش را در دل او میاندازد.
دیدید که وقتی راه باز باشد، در زیارت چگونه هستید؟ شما چند روز کار را رها میکنید، از جیبتان خرج میکنید و میروید. اگر یک موقعی بالشتان عوض شود، خوابتان نمیبرد، لباستان باید چنین و چنان باشد و ... امّا به زیارت میروید و خاکی میشوید و سختی میکشید و ... . این حبّ امام حسین و زیارتش است دیگر که انسانها را میکشاند. تحمّل گرما را ندارید، اگر بگویند: به خوزستان برو، میگویی برای چه بروم، امّا در آنجا در گرما راه میروی، پیاده روی اربعین میکنی و ... .
هر کسی حبّ حسین و زیارتش را در قلبش داشته باشد، خداوند اراده کرده است که به او خیر بدهد. و هر کس خدای ناکرده خدا برای او بدی بخواهد، بغض ابیعبدالله و زیارتش را در دل او میاندازد.
ما خدا را شاکریم که این حبّ را داریم. این حبّ چه میکند؟! ما به یک روستایی رفتیم که در قله کوه بود و عجیب بود. وارد شدیم، دیدیم جوانها دارند برای امام حسین، ایستگاه صلواتی میزنند. تا کجا کشیده شده است؟! آن چه که زینب کبری در جواب آن ملعون گفت که «ما رأیت الا جمیلاً». حبّ تا کجاها میرود.
«السّلام علیک یا ابا عبداللّه(علیه الصّلوة و السّلام)»