|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
شنبه 8 دی 1403
نکات سیاسی اخلاقی 12/عبادت بی ولایت
آقا هادی!(آیتالله هادی مروی(رحمة اللّه علیه)) بدون ولیّ خدا عملت قبول نیست.
خدا رحمت کند حاج آقای مروی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که در قوّه قضائیه بودند (رحمت الله علیه) که ایشان هم اتفاقا خیلی ارادت به عارف دامغانی داشتند. در خاطراتشان بخوانید، گفت یک روز محضر آقا معلّم رفتم بعد از این که محضرشان بودم گفتم: آقا من میخواهم مشهد بروم، حضرت عالی میآیید؟ من فقط هم آمدهام شما را ببرم. گفت ایشان قبلاً بعضی مواقع که میگفتم میگفت: الآن حالی نیست، وقت دیگری، من هم میدانستم آقا بالأخره با طی الأرض میرود، دلش پرمیکشد، آن هم دامغان تا آنجا، بعضی مواقع هم میفرمود ما یک طوری نزدیک هستیم و همسایه آقا هستیم، استان ما نزدیک است و همسایه هستیم و این طور هم حتّی مزاح میفرمود. گفت: آن روز بدون اینکه حرفی بزند فرمود: که بله میآیم وآماده شد. رفتیم، من متعجّب شدم که چرا آقا این بار هیچ چیز نفرمود، این فرمایشی است که خود مرحوم مروی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند، متعجّب شدم هیچچیز نگفت. چطور شد؟
گفت: وقتی رفتیم، فهمیدم که حضرت آقا آمده داخل تالار است. تالار بالا متعلّق به حضرت ثامنالحجج(صلوات اللّه و سلامه علیه) به آنجا سالن تالار میگویند. به ایشان گفتم: آقای خامنهای(حفظه اللّه) هم اینجا است. گفت: حالا در مقابل ایشان، ایشان هم هنوز جوان است و اوائل رهبری است، من اینگونه گفتم. گفتند: منظورتان آیتالله خامنهای(حفظه اللّه) است. گفتم: بله آقا. رفتم.
(ما خودمان هم یک موقعی محضر آیتالله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) مثلاً میگفتیم: آقا آمدند، میفرمودند: اینگونه نگویید، درست بیان کنید. خیلی عجیب بود.)
گفت: وقتی آقا داشتند صحبت میکردند رفتیم کسی متوجّه نشد، اول سالن نشستیم، یکدفعه آقا متوجّه حضور ایشان شدند، بلند شدند به سمت ایشان آمدند، بعضی متعجّب شدند، هنوز بعضیها آقای عارف را نمیشناختند، بعضی هم مثل آقای طبسی میشناختند، میدانستند، بعضی از مدعوین که از جاهای دیگر خراسان و... آمده بودند نمیشناختند، آقا یک دفعه به سمت ایشان دست را باز کردند و ایشان را بغل کردند. فرمودند: نفس امثال ایشان است که من و شما زندهایم – تعبیر حضرت آقا نسبت به عارف دامغانی(آقا معلّم دامغانی) بود–
گفت: وقتی که آمدیم به آقا گفتم: آقا! جلسه خوبی بود. گفت: ظاهراً جواب سؤالت را هم گرفتی، گفتم: آقا! چه سؤالی؟! فرمودند: اینکه در ماشین دائم فکر میکردی که چرا من اینبار بدون گفتن نه، آمدم. من گفتم: میآیم؛ چون میدانستم ایشان هستند، برای بعضیها هم بگویم که نیاز به ولیّ خدا داریم – حالا خود ایشان ولیّ خدا هستند – بعد به من گفت: آقا هادی!(آیتالله هادی مروی(رحمة اللّه علیه)) بدون ولیّ خدا عملت قبول نیست.
قرآن میفرماید: ولیّ همین است مثل مولیالموالی: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»[1] این ولیّ خدا است. پس اگر کسی بخواهد از ظلمات که گناهان هستند، به سوی نور برود، راه آن ولیّ خدا است. و ایّامالبیض را برای همین گفتهاند. آغاز اعتکاف با ولادت مولیالموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) قرین شده، میخواهند بگویند: ای معتکف! اگر بی ولایت اعتکاف کردی، بدان عملت قبول نیست
|
|
|