|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
یکشنبه 9 دی 1403
کد اساسی اخلاق 55/طمع نداشتن و قناعت؛ از خصایص مرده پنداشتن خود
حضرت صادق القول و الفعل فرمودند: «إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَقَرَّ عَیْنُکَ وَ تَنَالَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَاقْطَعِ الطَّمَعَ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ عُدَّ نَفْسَکَ فِی الْمَوْتَى» مدام به خودت بگو که من از مردگانم؛ یعنی به دنیا طمع ندارم.
پس اگر انسان واقعاً بفهمد دنیا حقیر است، آنوقت است که مرگ برایش حالت راحتی دارد و فکر میکند در دنیا هم مثل مردههاست. ببینید! وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل فرمودند: «إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَقَرَّ عَیْنُکَ وَ تَنَالَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَاقْطَعِ الطَّمَعَ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ عُدَّ نَفْسَکَ فِی الْمَوْتَى» مدام به خودت بگو که من از مردگانم؛ یعنی به دنیا طمع ندارم. مگر نمیگویند: کسی که مرده، دستش از این دنیا کوتاه است؛ لذا وقتی میفرمایند خودت را از مردگان بپندار؛ یعنی من چشم طمع به دنیا ندارم. در دنیا باش، از دنیا استفاده کن امّا به قدر نیاز و از طریق حلال. وقتی اینطور شد، دیگر لقمه انسان، فقط لقمه حلال است؛ چون وقتی میبیند که من مرده هستم، دیگر به هر طریقی نعوذبالله، نستجیربالله دنبال مال حرام نمیرود. نه فقط مال حرام و شبههناک، بلکه حلال را هم به اندک و به قدری که بتواند در راه خدا خدمت کند؛ استفاده میکند. فقط هم برای خداست، نه برای خلق خدا. آن جا هم که برای خلق خدا قدم برمیدارد؛ چون خود خدا گفته: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ»[5]؛ این کار را میکند. چون پروردگار عالم گفته: انفاق کن و دست دیگری را بگیر، به خاطر آن برای خلق قدم برمیدارد، لذا نیّتش تا آن آخر، فقط خود خداست. پس قانع میشود. لذا چنین کسی نه تنها دیگر طمع نمیکند، بلکه اصلاً یک روح قناعت هم در او به وجود میآید. دیگر به جمع آوری و ازدیاد مال، طمع ندارد و به اموال دیگران غبطه نمیخورد. البته طبق فرمایشات اولیاء، نمیتوان در این موارد، غبطه گفت؛ چون این که دیگر غبطه نیست که بگوییم به مالی که در دست مردم است، غبطه میخورد! همانطور که میدانید حسادت با غبطه فرق میکند. «حسادت»؛ یعنی این که چرا او دارد، من ندارم، «غبطه»؛ یعنی او دارد نوش جانش، ولی به من هم بده. امّا در این زمینههای مادّی، غبطه معنا ندارد. او دارد که دارد! به من چه که دارد؟! دیگر این که: خدا! او چه خانه بزرگی دارد، چه ماشین فلانی دارد، نوش جانش امّا به من هم بده؛ غبطه نمیشود! اصلاً غبطه را در مسائل دنیوی مصرف نمیکنند که بخواهد تاریخ مصرفش بگذرد - توجّه! توجّه! این یک کد است که دارم به شما عرض میکنم– بلکه انسان در مسائل معنوی، غبطه میخورد که او چه مقام معنوی خوبی دارد، خوشا به سعادتش امّا ای کاش میشد من هم اینطور بشوم، ای کاش من هم آدم میشدم، ای کاش من هم به این مقامات الهی که بزرگانی مثل بهجت القلوب، مثل آیتالله العظمی بهاءالدّینی، مثل ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب، مثل آیتالله مولوی قندهاری، مثل آیتالله شاه آبادی، مثل آیتالله حق شناس(اعلی اللّه مقامهم اجمعین) و مثل حضرت شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز(روحی له الفداء و سلام اللّه علیه) و ... دارند، میرسیدم. لذا غبطه را در اینجا خرج میکند و حسادت نمیورزد. عزیز دلم! وقتی کسی خود را از مردگان دانست و طمع نداشت و قانع بود؛ درّ شناس و گوهرشناس میشود و میداند غبطه، یک درّ است؛ پس غبطه را برای مسائل دنیا نمیخورد. وقتی میبیند کسی اموال زیادی دارد، میگوید: دارد که دارد، اصلاً قانع میشود، دیگر حریص نیست ولو به طریق حلالش
|
|
|