|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
یکشنبه 9 دی 1403
چرا ایمان اصحاب امام حسین(ع)قوی بود؟
زیر سؤال بردن ولی خدا؟! نکته بسیار نابی را اولیاء الهی تبیین کردهاند و جالب این است که شخصی مثل ابن ابی الحدید معتزلی که شیعه نیست هم به این مطلب رسیده است و آن این که بیان کردهاند: اصحاب ابیعبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه) از لحظه حرکت تا لحظه شهادت حتّی یک بار هم به امام خودشان نگفتند: آقا! شما فرموده بودید که ما میخواهیم کوفه برویم، پس چه شد در کربلا زمینگیر شدیم؟! عزیزم! به تعبیر دیگر امام، ولی و حجّت خود را زیر سؤال نبردند، چرا؟ چون ایمانشان قوی بود، میدانستند حتماً حکمتی در فرمایشات امام هست و به خاطر همین مطلب درست است که به کوفه نرسیدند و سپاه در کربلا ماندگار شد- گرچه از ابتدا هم بنا نبوده به کوفه برسند، شما در زیارت سوم شعبان میخوانید: ای کسی که به دنیا آمدی، آسمانها و زمین و آنچه که در آنها بود، برای تو گریه کرد. پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) گلوی ابیعبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه) را میبوسد و خبر به شهادت میدهد. همه چیز معلوم است امّا به صورت ظاهر حضرت فرمودند: ما به کوفه میرویم امّا به تعبیری در کربلا زمینگیر شدند - امّا هیچکدام از اصحاب نگفتند: چرا؟ اولیاء الهی میگویند: این به واسطه اخلاق است. ابن ابی الحدید معتزلی میگوید: اینها به واسطه این که ایمان قوی به ابی عبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه) داشتند، سؤال نکردند. حتّی حضرت از باب امتحان که حجّت را تمام کند و به عالم بگوید اینها از اوّل هم قصد شهادت داشتند، فرمودند: اگر نمیخواهید، اجازه میدهیم برگردید، امّا یک نفر در کربلا پیدا نمیشود که به حضرت عرضه بدارد: آقاجان! مگر شما نعوذٌبالله، نستجیرٌبالله میترسید که میفرمایید برگردیم؟ ابداً؛ چون میدانند حضرت، حجّت برای طرف مقابل است. گرچه حضرت به خود آنها نگفت: من میخواهم اتمام حجّت کنم که آنها آمادگی داشته باشند، امّا یک کدام از آنها سؤال نکردند؛ چون ایمانشان قوی بود. چرا ایمانشان قوی بود؟ برای این که متخلّق به اخلاق الهی بودند.
|
|
|