|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
یکشنبه 9 دی 1403
کد اساسی اخلاق 142/ولی خدا حصن حصین برای انسان
یکی از علّتهای مبتلا شدن بشر به گناه، نبودن با ولیّ الله است
شیخناالاعظم، حضرت مفید عزیز (روحی له الفدا وسلام اللّه علیه) فرمودند: ظلمات فقط و فقط گناهان و معاصی است که انسان رااحاطه کرده است. چه کنیم از ظلمات خارج شویم؟ چه کنیم گناه وجود ما را نگیرد؟ نسخه را پروردگار عالم داده است،بودن با ولیّ اش. ولیّ خدا حصن حصین برای انسان است و اول ولیّ عالم خود ذوالجلال و الاکرام است «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ » . منتها نکته جالب و بسیار مهم این است که ذوالجلال و الاکرام، راجع به اهل ایمان که از گناهان به سوی نور خارج می شوند، فقط لفظ ولی را می آورد امّا برای شیطان ها لفظ اولیاء را می آورد «وَ الَّذینَ کَفَرُواأَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» آنها ازنور به ظلمات می روند، نور یعنی مقام انسانیّت، اینکه انسان اشرف مخلوقات است وباید خلیفه الله باشد امّا از نور به سمت ظلمات می رود. چرا آنجا ولی است، اینجا لفظ اولیاءآمده است؟ برای اینکه ذوالجلال و الاکرام میخواهد بیان کند: اولیاء الهی همه یکی هستند، گرچه ما در زیارتنامه می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَاللَّهِ» [1] امّا در خود این آیه شریفه فقط فرموده: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا» فقط خدا ولی است. ولیّ چه کسی؟ ولیّ اهل ایمان که آنها را از این گناهان، بدی هاو پلشتی ها خارج می کند و به سوی نور؛ یعنی مقام انسانیّت می برد. دلیل این است تمام اولیاء الهی یک کار دارند و آن این است که همه مردم را به سوی انسان شدن وخدایی شدن دعوت می کنند. لذا چون اول ولیّ عالم پروردگار عالم است، اسم اولیاء را هم اولیاء الهی می گذاریم. همه کار آنها کار خدایی است. بارهااین آیه شریفه را خوانده ام که ذوالجلال و الاکرام راجع به هادیان الهی، ائمه هدی و هرکس پیشوای حق هست، می فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» [2] خدا از ما بین اینها امامانی را قرار داد که به امر ما هدایت می کنند. هیچگاه مردم را به سوی خودشان، به سوی نفس امّاره دعوت نمی کنند. لذا اینجا ولی است امّا طواغیت عالم هر کدام انسانها را به یک گناهی و به یک سمتی و به سوی خودشان، به سوی شیطانهای مختلف دعوت می کنند. لذا اولیاء آنها متفاوت است دیگر ولی نیستند. پس: 1. بشر حتماً درعالم ولی دارد یا ولیّ او خداست یا طاغوت است. 2. چون اولیاءالهی کار خدایی می کنند، پس ولیّ الله هستند. پس «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا» می شود،یک ولی است. 3. چون هر کدام از طواغیت عالم انسانها را به سوی خودشان دعوت می کنند، اولیاء طاغوت می شوند،جمع می شود «وَالَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» 4. ولیّ خدا درعالم ولو به لحظه ای – توجّه، توجّه – انسانها را به سوی خود دعوت نکرده و نمی کند.تمام هدف آنها این است که انسانها خدایی شوند.
بحارالأنوار،ج:98،ص:188 [1]
|
|
|