کد اساسی اخلاق 166/مالکیت بر نفس
آیا بشر می تواند دگرگون شده و از حالات خودش بیرون بیاید؟
جواب این بزرگان که بیان می کنند بشر نمی تواند از آن حالات خودش بیرون بیاید این است :
اولاً بحث این که ما بگوییم انسانها در زمان جاهلیت خوب بودند الان هم خوب هستند، یعنی خودشان را خوب کردند، خودشان را اصلاح کردند. آنها که آن زمان اصلاح کردند الان هم اصلاح می کنند . اگر این گونه باشد که آنها می گویند، ما باید دور اصلاح کردن، این که کسی می تواند انسانها را صالح کند را یک خط قرمز بکشیم بگوییم محال است.
در حالیکه بعضی از انبیاء عظام در طول تاریخ کسانی را عوض کردند که اینها قبل اصلاً طور دیگری بودند یک حالات دیگری را داشتند.
شما راجع به یوسف و زلیخا مطالب را شنیدید. زلیخا یک زمانی عبد و مملوک شهوت خود بود. طوری که اینقدر نشست برنامه ریزی کرد که کجا به چه نحوی چه طور ...چون آنقدر یوسف صدیق را امتحان کرده بود که می دانست یوسف نگاه بد نخواهد کرد .
در مستدرک الوسائل جلد2 اینگونه بیان می کند : یکسال تمام نقشه کشید دستور داد در عرض شش ماه سالنی را درست کردند سقف آن آینه زمین آن آینه ای که نشکن باشد روی آن راه بروند اما نشکند، دیوارها آینه. بعد او را در این مکان دعوت کرد و آنگاه خود را عریان کرد و عرضه داشت. که اگر یوسف صدیق سرش را بالا بیاورد در آینه ببیند اگر سر را به سمت راست بچرخاند باز ببیند اگر سر را بیندازد بر زمین باز ببیند به چپ بچرخاند همین طور هر طرف که هست ناچار بشود بدن عریان او را ببیند آن گاه به اصطلاح، خودش را ببازد و کام به او بدهد.
اما یوسف صدیق چه کرد؟ یوسف صدیق چشم را بست و فرار کرد و او یقه او را کشید و آن جریانی که قرآن کریم و مجید الهی بیان می کند.
اما همین عمل یوسف صدیق باعث شد زلیخا تغییر کرد . برای بعضی سؤال است که چرا زلیخا به دعای حضرت یوسف جوانتر شد و با حضرت یوسف ازدواج کرد ؟
برای اینکه زلیخا یک تغییر و تحولی در او ایجاد شد فهمید که اگر کسی مالک بر نفس خودش بشود ، می تواند همه علوم به دست او بیفتد.
پس این درست نیست که بگوییم تغییر و تحول در انسانها امکان ندارد و کسی نمی تواند دیگری را اصلاح کند . این روایت این را نمی خواهد بگوید می خواهد بگوید بعضی که در زمان جاهلیت خوب بودند، در زمان اسلام هم خوب بودند . اما حدیث دوم «فانه سَیَعُود الی ما جُبِل علیه»اتفاقاً همین را می خواهد به ما بگوید که اگر کسی خودش را خوب بسازد ولو به اینکه یک زمانی به سمت بدیها برود مجدداً به خوبی برمی گردد . بشر می تواند به آن فطرتی که دارد برگردد و می تواند به آن خلق و خویی که درست کرده است برگردد