|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
یکشنبه 9 دی 1403
کد اساسی اخلاق 171/اعتراض به خدا؟!
با حزن دنیا، جایگاه حرم الهی تخریب میشود،
خصوصیّت دیگر مخلصین عالم این است: «وَ لَمْ یحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِی غَیرَهُ» اگر دید پروردگار عالم به دیگری عطایی کرده است؛ سینه او، وجود او نگران و ناراحت نمیشود. یعنی حسود نیست، ناراحت نیست. میداند همه چیز به ید قدرت خداست. عرض کردم، آن که حسادت میکند و وقتی میبیند چیزی به کسی داده شده، ناراحت میشود، اوّل همه به خدا اعتراض دارد؛ یعنی نعوذبالله نستجیربالله به ذوالجلال و الاکرام با زبان بیزبانی میگوید: خدایا! او لیاقت نداشت، باید به من میدادی. تازه اولیاء درباره غبطه هم میگویند: انسان باید در مسائل معنوی غبطه بخورد؛ یعنی خدایا! او این مقام را دارد لطف کن، بزرگواری کن، محبّت کن، من را هم لایق کن که به این مقام برسم. امّا نه این که بگوید: چرا او دارد، من ندارم؟ چرا او عالم شد و من نشدم؟ آنها که در مقابل ولایت هم ایستادند، همین بود. چه شد حجهالاسلامی یک شبه آیتالله شد، بعد هم چنین و چنان؟ حسادت! یادشان رفت پروردگار عالم هر که را بخواهد انتخاب میکند. این در حقیقت اعتراض به خداست. امّا خصوصیّت مخلصین عالم این است هیچگاه حزن ندارند؛ چون حزن، سینه را از بین میبرد. سینه، جایگاه قلب، حرم الهی با حزن دنیا از بین میرود - این را به عنوان کد به ذهنتان بسپارید - با حزن دنیا، جایگاه حرم الهی تخریب میشود، امّا آنها هیچ موقع ناراحت نمیشوند، محزون نمیشوند، سینه آنها غمناک نمیشود که چرا پروردگار عالم به دیگری عطا کرده است«وَ لَمْ یحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِی غَیرَهُ». عزیزم! اصلاً خود لفظ «أُعْطِی» بار دارد، بارش این است که بدان همه چیز به ید قدرت خداست، خدا عطا کرده، لطف خدا بوده و خدا بخواهد به تو هم لطف میکند. گرچه انسان باید خودش این زمینهها را درست کند و کاری کند که قلبش قلب سلیم شود، نه برای دنیا بلکه برای اخری. نه برای این که رئیس یا چنین و چنان شود، بلکه فقط خدایی شود. مخلصین عالم ولو به لحظهای حسود نیستند. خدا مرحوم آیتالله سیبویه(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند. ایشان آخر عمر شریفشان فرموده بودند: من برای یک لحظه در عمرم به هیچ احدی حسادت نکردم - حرف بسیار بزرگی است - معلوم است، بندگان مخلص خدا همینگونهاند. ولو به لحظهای به هیچ احدی حسادت نکردند. برای همین آرام هم میشوند. قلبشان هم قلب آرام و با طمأنینه است. امّا آن که حسود است، گرفتار است، دائم خودش را اذیّت میکند، دائم در حرص است، امّا آنها که قلبشان الهی است، حزنی ندارند. تعبیر بالاتری بگویم، آن ابوالعرفا، آیتاللهالعظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: اصلاً اینها نگاه نمیکنند که چه کسی چه چیزی دارد. آنقدر خدابینند که گویی اصلاً نگاه نمیکنند که بخواهند وجود خودشان را مشغول کنند به این که فلانی چه دارد و چرا من ندارم که آنگاه به پروردگار عالم بدبین شوند. وقتی گفتی چرا به او داد به من نداد، بدبینی نسبت به خدا میآورد. شیطان هم نفوذ پیدا میکند و مدام وسوسه میکند: دیدی خدا به تو محل نگذاشت، دیدی خدا چنین است. مثل بعضیها که تا کوچکترین مسئلهای پیش میآید، میگویند: خدا، خدای ثروتمندها، خدا، خدای فلانی. یک مشکل برای آنها پیش میآید، زمین و زمان را به هم میدوزند که چه شده؟ یک مشکل دارند. امّا پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) خصوصیّت دیگر قلب الهی، مخلصین عالم را اینگونه میفرمایند: «وَ لَمْ یحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِی غَیرَهُ» ابداً حزنی در سینه و وجودشان ندارند که چرا به او عطا کرد. همین که ابوالعرفا فرمود، اصلاً گویی نگاه نمیکنند که به که چه چیزی را مرحمت کرده است. مرحمت کرده باشد، لطفش است. من باید بنده خدا باشم. در جلسات قبل عرض کردیم مخلصین عالم اصلاً از خدا طلبکار نیستند، آنها معاملهگر نیستند که بگویند: ما فقط برای خود خدا کار میکنیم، هرچه که خودش لطف کرد. اصلاً میگویند: هر آن چه که تو بپسندی. پسندم آنچه را جانان پسندد. مخلصین عالم اینگونه هستند. چرا به او داد به من نداد؟ چرا چنین شد، برای من چنین نشد؟ ابداً. در این وادی نیستند. برای همین هم متین و آرام هستند. برای همین هیچگاه حسادت در وجودشان نمیآید. هر که حسود شد، اوّل خودش را درگیر میکند، ناراحت است، امّا اینها آرام هستند.
|
|
|