متخلّقین به اخلاق الهی در مرحله اول، حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) هستند. این ادب بیبی دو عالم(علیها الصّلوة و السّلام) در مقابل پدر هست. امّا بحث همسر، خیلی عجیب است در روایت داریم، اصلاً خدا مولیالموالی(علیه الصّلوة و السّلام) را برای بیبی دو عالم(علیها الصّلوة و السّلام) خلق کرد که اگر خدا امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) را خلق نمیکرد، هیچ کفوی در عالم از ملک گرفته تا انس، برای وجود نازنین بیبی دو عالم(علیه الصّلوة و السّلام) نبود- این عین روایت است که به فارسی برای شما بیان کردم -
لذا اعاظم ما بیان میکنند، چون دو معصوم (امیرالمؤمنین و بیبی دو عالم(علیهماا الصّلوة و السّلام)) با هم ازدواج کردند، فرزندان پسریشان اماماند و بیان شده که اگر حضرت محسن شهید(علیه الصّلوة و السّلام) به شهادت نمیرسید- که مقدّرات الهی این بوده است که حضرت محسن(علیه الصّلوة و السّلام) به شهادت برسد- باز هم ایشان امام بود؛ یعنی از این دو گوهر عصمت هر چه به دنیا میآمد، نتیجهاش امامت بود.
امّا باز محور، بیبی دو عالم(علیها الصّلوة و السّلام) است. در حدیث کساء وقتی پروردگار عالم به ملائکه و سکّانداران آسمانش خطاب میکند که من هرچه خلق کردم از آسمانی که بنا کردم، از این أرضی که کشیدم، از این شمس مضیئه و قمری که به او نور دادم، همه و همه را برای «هَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ» خلق کردم - ذوالجلال و الاکرام دارد به ملائکهاش خطاب میکند، کلام کلام خداست - جبرائیل میگوید: خدا! زیر این کساء چه کسانی هستند؟ بیان میفرماید: اینها معدن رسالت هستند و ادامه میدهد که «هُم فاطمةُ وَ ابوها وَ بَعلها وَ بَنوها»؛ یعنی محور، بیبی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا(صلوات اللّه و سلامه علیها) است.
امّا ببینید بیبی دو عالم(علیها الصّلوة و السّلام) در مقابل امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) معمولاً اینگونه است که حضرت را یا با امیرالمؤمنین یا با کنیه ابوالحسن صدا میکند و خطاب میکند: «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الفداء یا اباالحسن» - الله اکبر! - روح و جانم فدای تو باد ای اباالحسن!
ببینید در مقام اخلاق اینگونه است. با این که اصلاً بیبی دو عالم(علیها الصّلوة و السّلام)، انسیه الحوراء است. کسی است که اصلاً به عنوان انسان از جهات انسانی نیست، مافوق اینهاست و چیز دیگری است. وقتی راجع به امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) - که عرض کردیم خدا ایشان را برای بیبی دو عالم خلق کرده است - بیان میشود: «هَا عَلیٌ بَشرٌ کَیفَ بَشَر»، آنوقت بیبی دو عالم چیست. امّا نگاه کنید چقدر ادب دارد.
آنجا که آن دو غاصب اصرار میکنند به این که در خانه امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) وارد شوند و برای عیادت بیبی دو عالم بیایند، بیبی راضی نبودند، امّا در نهایت فرمودند: «الْبَیْتُ بَیْتُکَ»[1] خانه خانه توست «وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُکَ» و من همسر تو هستم. در مقام اطاعت از همسر اینگونه است.
کسی که پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)، حبیب خدا، خم میشود و دست او را میبوسد امّا نگاه کنید در مقام خلق الهی که «الخلق وعاء الدّین» چگونه است، مطیع محض همسر است «الْبَیْتُ بَیْتُکَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُکَ».
حضرت سلمان محمّدی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمایند: - سُلیمبنقیس هم این مطلب را بیان میکند - یک مرتبه امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) به شدّت گریستند و فرمودند: یک بار هم از من تقاضایی نکرد. به تعبیر عامیانه مولیالموالی(علیه الصّلوة و السّلام) را آرزو به دل گذاشت که یک بار بگوید: همسرم! من فلان چیز را میخواهم.
مولیالموالی(علیه الصّلوة و السّلام) راجع به این اخلاق الهی، همسرداری فرمودند: «فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَکْرَهْتُهَا عَلَى أَمْرٍ حَتَّى قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا أَغْضَبَتْنِی وَ لَا عَصَتْ لِی أَمْراً »[2] به خدا قسم نه من او را غضبناک کردم و نه او من را و به هیچ عنوان از امر من سرپیچی نکرد.
حال، ما چگونه هستیم؟ آیا زندگی ما زندگی مولیالموالی و بیبی دو عالم(علیهما الصّلوة و السّلام) هست؟! زندگی علوی و فاطمی هست؟
حضرت سلمان محمّدی[3] (اعلی اللّه مقامه الشّریف) میگوید: من دیدم بیبی دو عالم(علیه الصّلوة و السّلام) دارد با دسداس (آسیابهای دستی) گندم آرد میکند و دستانش پینه بسته است، خیلی ناراحت شدم، گفتم: شما چرا بانو؟ دستهایتان تاول زده، چرا خودتان را به زحمت میاندازید؟ فضّه در کنار شما ایستاده. جالب است، بیبی دو عالم، این بانوی مکرّمه دین(علیها الصّلوة و السّلام) فرمودند: از رسول خدا شنیدم که فرمودند: کارها را تقسیم کنید و من خودم را با فضّه یکسان کردم، یک روز او کار کند، یک روز من!
کجا انسان میتواند چنین افرادی را در عالم پیدا کند که رؤسای دین باشند، جز خاندان عترت، در آن مقام بالا باشند، امّا اینگونه رفتار کنند؟! مثلاً امروز میگویند: فلان آقازاده اینطور، فلان کس اینطور، یک کوچکترین پستی، چیزی، امّا یک موقع ... . روشی هم که امامالمسلمین، رهبر عظیمالشّأن ما دارند و جدّاً آقازادههای ایشان آقازاده هستند. بعضی از دوستان میگفتند افراد دیگر را نمیشود آقازاده گفت، آنها معلوم نیست چه هستند. امّا اینها را میبینیم هیچ منصبی ندارند. بارها عرض کردیم و مطالبی را گفتیم، از همسر مکرّمهشان، آن بانوی مکرّمه گرفته تا آقازادههای عظیمالشّأنشان. این یعنی همان روش علوی و فاطمی. همین چیزی که دارد برای ما تعیین میکند.
مسئله دیگری که ما در وجود مقدّس بیبی دو عالم(علیها الصّلوة و السّلام) به عنوان متخلّق به اخلاق الهی میبینیم، این است که ایشان نسبت به تربیت فرزندان چنان زیبا کار میکردند که وجود مقدّس امام مجتبی(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: با این که عمر مادر ما کوتاه بود امّا حتّی تا روزهای آخر عمر شریفشان از آموزش ما دست برنمینداشتند. - با این که میدانیم اینها امام همام هستند، علم لدنّی دارند و نیاز به هیچ مطلبی ندارند - این روایت شریف در بحارالأنوار است.
یک موقعی محضر آیتالله العظمی مولوی قندهاری(صلوات اللّه و سلامه علیه)، آن کنز خفیّ الهی بودیم، ایشان این جمله را به مناسبت فرمودند و فرمودند: یک مرتبه وجود مقدّس حضرت مجتبی(علیه الصّلوة و السّلام) این را برای بعضی از خصّیصین بیان میکردند، یک مرتبه اشک ریختند. گفتند: آقا! چه شد؟ فرمودند: یاد مادر کردم؛ چون مادرم گاهی در تعلیم از شدّت درد یک آهی میکشیدند.
روش متخلّقین به اخلاق الهی، روش معصومین(علیهم صلوات المصلّین) است و آنها هم اینگونه هستند.
[1] بحارالأنوار، ج: 43، ص: 198، باب: 7
[2] بحارالأنوار، ج: 27، ص: 62، باب: 1
[3] میدانید این افتخار ما ایرانیها است. ما حتّی در روایت داریم – که این روایت را اهل جماعت هم دارند و در مسند احمد جلد پنج و در اسواعق المحرّقه و اسد الغابه و ذخایر العقبی که همه از کتب اهل جماعت هست، نیز این روایت وجود دارد- که پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بیان میفرمایند: «إذا کان یوم القیامة نادى مناد: یا أهل الجمع غضّوا أبصارکم حتّى تمرّ فاطمة» (مناقب الإمام علی بن أبی طالب علیه السلام، ص: 286) آن زمانی که خطاب میشود: ای مردم! ای همه که جمع شدهاید! چشمهایتان را زمین بیاندازید تا بیبی دو عالم رد شود، جالب این است که افسار آن شتر بهشتی، به دست حضرت سلمان اعلی اللّه مقامه الشّریف) است. همانگونه که در ازدواج همین کار را کردند، با این که حضرت این همه محارم داشتند. میدانید دو امام همام ما، سیّدان شباب اهل الجنّه وقتی میخواستند حضرت سلمان(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را خطاب کنند، میفرمودند: یا عمّی! عمو خطاب میکردند.