اس و اساس ترک لذایذ دنیا و از دنیا بهرهبرداری برای آخرت در این است که باور کنیم ما هم از این دنیا میرویم. همانطور که میبینیم، ولی معالاسف باور نداریم. دیدن و باور دو چیز است، عزیز دلم!
حدیثی از امام صادق(علیه السلام)راجع به سلمان( رحمت الله علیه) وجود دارد که حضرت در آن نکاتی را بیان میفرمایند که چرا پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)فرمودند: «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ»[1]. از جمله این که میفرمایند: سلمان باور داشت برای این دنیا نیست - خیلی مهم است، گذرا از این مطلب رد نشویم. اگر گذرا رد شویم، نمیفهمیم یعنی چه. به قول ما طلبهها «فتأمّل فیه جیّداً» یک تأمّل حقیقی در آن کنید - .
بیان میکنند: «وَ تَحَسَّرَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عِنْدَ مَوْتِهِ»[2] موقعی که حضرت سلمان( رحمت الله علیه) نزد مرگ بود، تأسف میخورد، حسرت میخورد. گفتند: شما چرا اینقدر متأسّفی؟ «فَقِیلَ لَهُ عَلَامَ تَأَسُّفُکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» چرا حسرت میخوری؟
«قَالَ لَیْسَ تَأَسُّفِی عَلَى الدُّنْیَا»، گفت: من تأسفم بر دنیا نیست «وَ لَکِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَهِدَ إِلَیْنَا» ولی پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) از ما عهد گرفت، فرمود: «وَ قَالَ لِیَکُنْ بُلْغَةُ أَحَدِکُمْ کَزَادِ الرَّاکِبِ» اگر میخواهید به مقام بلوغ برسید - عجیب است، معلوم میشود بلوغ فکری، بلوغ عقلی و بلوغ انسانی خیلی مهم است - باید مصرف دنیایتان مثل مسافر باشد «کَزَادِ الرَّاکِبِ» .
وقتی شما به کوه میروی و برمیگردی، در یک سفر یک روزه، به اندازه سفرت برمیداری. مگر همه وسایل خانه را برمیداری میبری؟ آیا یخچال و تلویزیون را هم روی دوشت میگذاری میبری؟! به انسان میخندند.
فرمود: حضرت از ما عهد گرفت اگر میخواهید به بلوغ برسید، زاد و توشهتان در دنیا مثل آن راکب سواره باشد «وَ أَخَافُ أَنْ نَکُونَ قَدْ جَاوَزْنَا أَمْرَهُ وَ حَوْلِی هَذِهِ الْأَسَاوِدُ» میترسم که حرف ایشان را گوش نداده باشم و دور خودم را هم میبینم که این وسایل هست «وَ أَشَارَ إِلَى مَا فِی بَیْتِهِ » .
حالا در اطراف ایشان چه وسایلی بود؟ عجیب است، «وَ قَالَ هُوَ دَسْتٌ وَ سَیْفٌ وَ جَفْنَةٌ» دیگش، شمشیرش و یک دانه جامی که درونش هم آب میخورد و هم غذا. میگوید: میترسم همین هم زیادی باشد، نکند حرف پیغمبر را گوش نداده باشم!
لذا امام صادق(علیه السلام)میفرمایند: سلمان( رحمت الله علیه) باور داشت برای این دنیا نیست.
پس اوّلین چیزی که انسان باید متوجّه شود که بتواند آخرت را ببیند، این است که باور کند من برای اینجا نیستم.
شما دانشجویان عزیزی که برای شهرستانهای دیگر هستید، میدانید این خوابگاه برای شما نیست. میدانید بعد از مدّتی باید از اینجا بروید. بعضی از شما بعد از درس، به احتمال قوی از تهران و مافیهایش و هرچه که دارد، رها میشوید و به استان خودتان میروید. باور دارید برای اینجا نیستید. حداقلش این است که باور دارید همیشه در کوی نیستید.
انسان باید نسبت به دنیا هم همین حال را داشته باشد و باور کند برای دنیا نیست. تمام مسائلی که انسان مبتلا به نفس امّاره میشود، برای این است که فکر میکند برای اینجا است. وقتی اطمینان پیدا کرد برای اینجاست، معلوم است نفس دون حاکم میشود.
سلمان( رحمت الله علیه) باور دارد برای این دنیا نیست، برای همین هم لحظه آخر عمرش هم میگوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)به ما سفارش کرده که اگر میخواهید به بلوغ برسید، فقط به آن اندازهای زاد و توشه بردارید که راکبید، سواره هستید و میخواهید بروید، بیشتر برندارید و من میترسم حرف پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) را گوش نداده باشم و بعد اشاره میکند به دور و اطرافش. چیزهایی که دارد سه تکه است؛ دیگش که غذا درست میکند، شمشیرش و جامش که آب میخورد!
آیتالله العظمی بهاءالدّینی( رحمت الله علیه) میفرمودند: گاهی ما فکر میکنیم فرمایش اولیاء خدا از باب مبالغه است، خیر، مبالغه نیست بلکه آنها به حقیقت فهمیدند حتّی همان اندک دنیا هم امکان دارد انسان را پاگیر کند- نکته بسیار عالی و زیبایی است، خدا گواه است گاهی این فرمایش ایشان با آن آهنگ زیبای صوتشان در ذهنم میآید، کأنّ الان بیان میفرمایند - .
آنها مبالغه نمیکنند، تصوّر من و شما این است که مبالغه است، میگوییم: یعنی چه؟ سه تا چیز داشته؛ یک دیگ، یک شمشیر و یک جام، میگوید: اینها فلان. این دیگر از باب مبالغه است. میگوید: نه، عزیز دلم! میترسند که همان کم هم پاگیرشان شود. شوخی نیست، باورش برای ما سخت است.
معرفت النفس – 29/1/93
[1]. عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج: 2، ص: 64
[2]. بحار الأنوار، ج: 69، ص: 54، باب: 94