میدانید اصلاً ملائکه باید خادم من و تو باشند. اگر اولیاء خدا و عرفا این حرف را میگفتند، بعضیها به دهان آنها میزدند، امّا این حرف، سند روایی دارد.
حضرت باقرالعلوم، امام محمّد باقر(صلوات اللّه و سلامه علیه) از پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل میکنند: «مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْمُؤْمِنِ»[1] خدا هیچ چیز را گرامیتر از این که نزد خدا باشد خلق نکرد مثل مؤمن.
«لِأَنَّ ...» تأکید را ببینید، خود «أَنَّ» تأکید است، لام هم در اینجا به اعتقاد بنده، لام تأکیدیّه است. تأکید در تأکید، به تعبیر عامیانه خودمان، یعنی مو لا درزش نمیرود؛ یعنی هیچ شکی نکنید، هیچ شبههای نداشته باشید.
پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «لِأَنَّ الْمَلَائِکَةَ خُدَّامُ الْمُؤْمِنِینَ» ملائکه خادم مؤمنین هستند به تحقیق و پس به تحقیق. معنی «لِأَنَّ» به تحقیق و پس به تحقیق میشود؛ یعنی هیچ شک و شبههای نکنید، به تعبیر عامیانه مو لا درزش نمیرود که ملائکه خدّام مؤمنین هستند.
اگر انسان به این مقام انسانیّت برسد، دنیا چرا نگردد اینک مسخّر ما. ملائکهالله هم خادم تو میشوند.
عزیز دلم! اصلاً باید ملائکه خادم تو باشند. چه کند آن کسی که این چیزها را نمیداند، دنبال جنّگیری میرود. تو میخواهی از جنّ کمک بگیری؟!
آیتالله العظمی بهجت(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن بهجتالقلوب میفرمودند: - این را من از لسان مبارک خودشان شنیدم، نقل قول از کسی نیست - آنها که دنبال جنّ میروند، ضعیفتر از جنّ هستند. آنها میخواهند از جنّ کمک بگیرند، در حالی که انسان برتر از جنّ است.
تو یک کاری کن که ملائکه که طاهر هستند خادمت شوند. اصلاً نه این که تو بخواهی، تو بندگی کنی، به سمت خدا بروی و عبدالله شوی، بخواهی نخواهی آنها خادمت میشوند.
یک مثال میزنم که در آن تأمّل کنید. در مثال مناقشه نیست. شما عطش داری، یک میوهای را میخوری، مثلاً خربزه میخوری، ضمن اینکه برای شما رفع عطش میکند، به شما قوّت هم میدهد؛ یعنی بخواهی نخواهی به شما قوّت میدهد.
یا نعوذبالله کسی در تابستان منزل دوستش آمده، میگوید: تشنهام، او هم مثلاً ظرف میشوید، میگوید برو خودت از داخل یخچال بردار، در یخچال را باز میکند، میبیند یک لیوان شربت، یخ هم در آن ریخته شده، به قوّه مخیّلهاش هم خطور نمیکند که نعوذبالله دوستش اهل مشروبات الکلی باشد، آن را میخورد، بعد میفهمد که نعوذبالله مشروب بوده است. گناهی برای او نمینویسند امّا آیا میتواند بگوید: مشروب الکلی! من که تو را به نیّت آب خوردم، بیا و من را مست نکن؟! اصلاً خصوصیّت او این است. عالم، عالم اثر و مؤثّر است، اثر میگذارد.
اگر کسی عبد خدا شد، به خودی خود ملائکه خادمش هستند، ولو این که اصلاً دنبال ملائکهالله نباشد. لذا اولیاء خدا میگویند: حیف است انسان ذکر بگوید برای این که مثلاً طیّالارض یاد بگیرد. میگویند: آن کسانی که طیّالارض را به آنها هدیه کردند، اصلاً اوّل هم خودشان نمیدانستند، بسم الله الرّحمن الرّحیم گفتند، یک دفعه دیدند مثلاً در حرم حضرت ثامنالحجج(علیه آلاف التّحیّه و الثّناء) هستند. اصلاً متحیّر شدند، یعنی چه؟ خواب میبینم؟ من دیوار را رد کردم؟! دست میگذارد سرش خون نیامده باشد، میگوید: چطور شد؟ من کجا هستم؟ اینجا کجاست؟ چشمش را میمالد، مدام نگاه میکند، میرود، میآید، راستی راستی حرم حضرت ثامنالحجج(علیه آلاف التّحیّه و الثّناء) هستم؟ اینجا ضریح مطّهر است؟ بیرون میرود، در صحنها میگردد، میبیند بله هست.
ولیّ خدایی میگفت: یک موقعی حتّی سرم را هم به دیوار زدم، سرم درد گرفت، گفتم: آخ! دیدم خواب نیستم، سرم درد میگیرد. گفتم: خدا! من چطوری اینجا آمدم سرم به در و دیوار نخورده؟!
عبد بشو، اینها برای تو بهوجود میآید. انسان برای این چیزها دنبال ذکر نباشد. باید برای خدا عبد شویم. انسان این است. «لِأَنَّ الْمَلَائِکَةَ خُدَّامُ الْمُؤْمِنِینَ» .
معرفتالنفس-12/7/92
[1]. الکافی، ج: 2، ص: 33