|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
دوشنبه 3 دی 1403
روایات حکیم از سلوک عرفا81/ عرش قلب، مستقرّ قرآن
آقا! هرچه میکنم نماز شب بخوانم، نمیتوانم. ....
آقا! هرچه میکنم نماز شب بخوانم، نمیتوانم. شاید یک شب با یک روایتی، داستانی حال خوشی پیدا کنم، امّا بعد اصلاً آن را از دست میدهم، چه کنم؟ گاهی بعضی از آقایان یک حرفی میزنند، انسان در ابتدا تعجّب میکند، امّا وقتی عمق قضیه را میبیند، میبیند حرف بسیار عجیبی است.مثلاً آیتالله العظمی بهاءالدّینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمودند: امام (امام راحل عظیمالشّأن(اعلی اللّه مقامه الشّریف)) اعتقاد به آخرت داشت. در ابتدا که آدم میشنود، تعجّب میکند، یعنی چه؟! خوب معلوم است که امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) اعتقاد به آخرت داشت، مقام ایشان خیلی بالاتر از اینهاست، امّا وقتی تأمّل میکند، میبیند درست گفتند، کسی که اعتقاد دارد این دنیا فانی است و همه چیز آن طرف است، همه اعمالش در این دنیا برای آن دنیا میشود. لذا همین است که آیتالله العظمی شاهآبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: استقرار قرآن مِن ناحیه الله از عرش الرّحمن، به عرش قلوب مؤتلفه. عرش قلوب مؤتلفه تبیین کردند؛ یعنی اینکه انسان در ابتدا باید واقعاً معتقد باشد که اگر معتقد نباشد، اعضا و جوارح اصلاً جلو نمیروند، این حبّ به دنیا نمیگذارد، معلوم است که عمل نمیکند. شخصی محضر آیتالله سیّد جمالالدّین گلپایگانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آمد، گفت: آقا! هرچه میکنم نماز شب بخوانم، نمیتوانم. شاید یک شب با یک روایتی، داستانی حال خوشی پیدا کنم، امّا بعد اصلاً آن را از دست میدهم، چه کنم؟ ایشان فرموده بودند:- تعبیر را دقّت کنید - اگر هزار تا داستان هم بخوانی، شاید فقط هزار شب بتوانی نماز شب بخوانی، بعد دیگر نمیتوانی! گفت: چرا؟ فرمودند: اعضا و جوارح موقعی به عملی اشتیاق پیدا میکنند که در ابتدا قلب آن را پذیرفته باشد و اعتقاد به آن، در قلبت رسوخ کرده باشد. اگر معتقد بودی، این اعضا و جوارح به خودی خود تسخیر قلب است، امّا وقتی این قلب نپذیرفته باشد، معلوم است اعضا و جوارح سست میشوند، حال ندارند و نمیتوانند، امّا اولیاء خدا هستند که در اوج خستگی، ناخودآگاه برای نماز شب بلند میشوند- این تعبیر، عجیب است، غوغاست، محشر است - روز عاشورا، روز عجیبی بود، آن هم برای زینب کبری(علیها الصّلوة و السّلام). در یک روز آن همه مصائب که اصلاً نمیتوانیم بفهمیم. بعضی از اولیاء خدا خواسته بودند و اصرار کرده بودند که ببینند، وقتی از دور، آن هم تار، یک چیزی از عاشورا دیده بودند، غش کردند، چند وقت مریض بودند، نمیتوانستند. حالا این زینب کبری(علیها الصّلوة و السّلام) این همه مصائب دیدند، زینالعابدین، امامالعارفین(صلوات اللّه و سلامه علیه) می فرمایند: دیدم عمّه جانم زینب(علیها الصّلوة و السّلام)، شام عاشورا نا ندارند، امّا نماز شب را نشسته میخوانند، تعجّب کردم، فرمودند: عمّه جان! دیگر نمیتوانم روی پاهایم بایستم، بدنم نمیکشد. امّا نماز شب را ترک نکردند، چرا؟ چون این قلب دارد به اعضا و جوارح دستور میدهد. این قلب به صلاه اللیل ایمان پیدا کرده است و برای همین است که میفرمایند: مستقرّ آن نازله از عرش الرّحمن، این عرش قلب است. آیتالله سیّد جمالالدّین گلپایگانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: معلوم است هزار تا داستان هم بخوانی، حکایت اولیاء را بخوانی، همان موقع، به همان اندازه نماز شب میخوانی امّا این مُسکّن است، حقیقی نیست. حقیقی این است که این قلب بپذیرد. معرفتالنفس-25/11/92
|
|
|