لذا میرداماد عظیمالشّأن(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن مرد الهی فرموده بودند: این که اساتید میفرمایند و من هم میگویم که باید تا اجتهاد درس بخوانید، وظیفه است، ولی اگر کسی به این عنوان درس بخواند که مجتهد شود و این آرزویش باشد، بداند اخلاص در عمل از بین میرود. امّا اگر امر استاد است، بحثش جداست. فرق است بین این که من چه میخواهم و استاد و پروردگار عالم چه میخواهد - حرف بسیار زیبا و ظریفی است -
برای همین حضرت میفرمایند: «قَلِّلِ الْآمَالَ تَخْلُصْ لَکَ الْأَعْمَالُ»، آرزوهایت را کم کن تا به اخلاص برسی و اعمالت خالص شود.
عزیزم! تو آرزو نداشته باش، ببین خودش چگونه لطف میکند. تو فقط بگو: من دنبال تکلیفم.
این کد و نکته بسیار مهم را به ذهنتان بسپارید: اصلاً شاخصه مهم مخلصین عالم این است که فقط تکلیف الهی را انجام بدهند. آنها دنبال تکلیف الهی هستند، میگویند: تکلیف چیست؟ چشم، سمعاً و طاعتاً. هرچه تکلیف بود همان را انجام میدهند.
اگر کسی با این دید وارد شود، ببینید چه غوغایی در زندگیاش، افکارش، روشش، حرکات و سکناتش بهوجود میآید. اگر کسی فقط و فقط ملاکش تکلیف الهی بود، دیگر معلوم است، آرزویی ندارد. فقط یک آرزو میماند و آن این که چه کنم که تکلیف الهی را به خوبی انجام دهم تا حضرت حق، ذوالجلال و الاکرام، از من راضی باشد. تنها آرزوی او همین است، دیگر آرزو ندارد که فلان موقع مدیر میشوم یا نه، این برای من پلّه ترقّی است یا نه و ... که عجبا! اسفا! که انسان در این وادیها باشد.
برای همین است که این شعر معروف که هم منسوب به مولیالموالی(علیه الصّلوة و السّلام) است و هم منسوب به وجود مقدّس حضرت ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام)، بیان میفرماید: «یا من بدنیا اشتغل قد غرّه طول الامل» ای کسی که به دنیا مشغولی و آرزوهای بلند و زیاد تو را مغرور کرده که بعداً اینطور میشوم و ...، «الموت یأتی بغتة القبر صندوق العمل» مرگ ناگهانی میآید - «بغتة» همان بختکی است که ما میگوییم. وقتی ناگهانی آن حالت پیش میآید، میگویند: بختک افتاده که همان«بغتة» است - مرگ ناگهانی میآید، کسی هم باور نمیکند، میگوید: تا همین دیروز با ما بود، یک دفعه رفت. «القبر صندوق العمل» و قبر صندوق اعمال انسان است. آنوقت چه دارد؟ هیچ، تمامش آرزو است.
سلطانالعارفین، آیتالله العظمی سلطانآبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان فرمودند: کسی که با آرزوها سیر میکند، کی میرسد عمل انجام بدهد؟ - حرف بسیار عجیبی است، کوچک و بزرگ، دانشجو، طلبه، اساتید محترم، اعزّه روحانی این را یادداشت کنید و هر روز به آن نگاه کنید. جدّی تأمّل کنید، حرف زیبا و حکیمانهای است-
کسی که با آرزوها سیر میکند، دیگر نمیرسد عمل انجام بدهد، چه برسد به اخلاص در عمل. سیر در آرزوها و آمال ،جدّی اجازه ورود به عمل نمیدهد.
لذا مولیالموالی(علیه الصّلوة و السّلام) میفرمایند: «قَلِّلِ الْآمَالَ» عزیز دلم! این آرزوهایت را کم کن، «تَخْلُصْ لَکَ الْأَعْمَالُ».
مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن مرد عظیمالشّأن میفرمودند: پدرم، آیتالله آسیّد محمود مرعشی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) همیشه به من یک تذکّری میدادند، میفرمودند: آقا شهاب! اگر میخواهی برای خدا کار کنی، اصلاً فکر این را که فردا چه میشوی، نکن. فکر نکن که فردا بناست چه بشوم.
عجب! انسان آینده را ترسیم میکند، چه بکنم، چه نکنم، میگویند: آیندهنگر باش، اصلاً یکی از مباحث همین آیندهنگری است، امّا میفرمایند: فکر این نباش که فردا من چطور میشوم، آیا به عنوان استاد حوزه هستم، مجتهدم، مرجع تقلیدم یا ... . عزیزم! اگر فکر اینها را بکنی، میمانی و در جا میزنی.
پس این کد را یادداشت کنید: هر که در آرزوها سیر کرد، در عمل درجا میزند. دیگر بعید است یک عمل الهی برای خودش داشته باشد. این آرزوها باید کم شود. اگر آرزوها کم شد، طبعاً به انسان اجازه رشد میدهد.