|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
شنبه 20 اردیبهشت 1404
روایات حکیم از سلوک عرفا178/ظاهر زیبا و باطن زشت
چه کنیم که ریا در عمل ما نباشد؟
یکی از علل ناله و فغان حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین)، تالیتلوهای معصومین، اولیاء خدا، ابرار، اخیار، مردان الهی و انسانهای ضمیرپاک، این است که نکند عمل آنها برای غیر خدا هم باشد. آنها به قدری در این راه وسواس به خرج میدهند که از تعریف و تمجید و اعمال بسیار خوب خودشان وحشت دارند. نگرانند که ولو به لحظهای عمل آنها، عندالله تبارک و تعالی و نزد ملائکه الهی، بوی ریا بدهد.
در مقابل آنچه که راجع به مخلصین عالم عرض کردیم، ریا است. ریا به معنای رؤیت عمل و به رخ کشاندن عمل، برای غیر از خدا است. اولیاء الهی از تعریف و تمجید وحشت دارند، میترسند نکند عملی را که انجام دادهاند باعث ریا شده است و میترسند از این که ظاهر آنها عندالله خوب است، امّا باطن آنها عندالله تبارک و تعالی، یک باطن خبیث باشد. لذا دائم در اضطرابند از این که نکند عمل آنها ولو به لحظهای بوی غیر خدا بدهد. این حال خاص اولیاء خداست.
آنها وحشت دارند از این که خدای ناکرده ظاهرشان برتر از باطنشان باشد. لذا همیشه باطن اولیاء خدا برتر از ظاهرشان است. در باطن و خلوتگاه آنها غوغایی است. وقتی آنها به خلوتگاه رفتند، چنان با پروردگارشان به نجوا میپردازند که به قول آن عارف بزرگوار آسیّد هاشم حدّاد(اعلی اللّه مقامه الشّریف) ناخودآگاه جلب ملک میکنند. چنان صفا دارند، چنان حال خوشی دارند که به واسطه حال خوش آنها که بوی عطرش فضای عرش و ملکوت را پر کرده و نور عبادت آنها، تمام ملکوت را جذب کرده، ملائکه الله به مقام هبوط کشیده میشوند که در محضر این اولیاء خدا بیایند.
وقتی آیتالله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف بزرگوار به ملّا حسینقلی همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، استاد بزرگوارشان، عارف عظیمالشّأن و بیبدیل عرضه میدارند: آقا جان! چه کنیم که ریا در عمل ما نباشد؟ میفرمایند: هر موقع در خلوت رفتی و با خدای خود شروع به مناجات کردی، فغان کن، فریاد بزن بگو: خدا! عاجزانه از تو میخواهم باطنم را افضل از ظاهرم قرار بدهی. لذا دائم دعای خصّیصین، اولیاء و مردان خدا در خلوت همین است.
در حقیقت دعای آنها همین روایت شریف حضرت باقرالعلوم، امام محمّد باقر(صلوات اللّه و سلامه علیه) است که فرمودند: «مَنْ کَانَ ظَاهِرُهُ أَرْجَحَ مِنْ بَاطِنِهِ خَفَّ مِیزَانُهُ»[1] آن کسی که ظاهرش بهتر و ارجح از باطنش باشد، صددرصد نتیجهاش این است: «خَفَّ مِیزَانُهُ» ترازوی اعمال او سبک است.
اولیاء وحشت بسیاری دارند از این که این روایت شامل حالشان شود. حضرت نمیفرمایند: اینها عملی ندارند، ظاهرشان خوب نیست. نمیفرمایند: باطنشان خراب است، بلکه میفرمایند: ظاهر نسبت به باطن برتر باشد؛ یعنی در باطنشان هم خوبی و نیکی هست؛ امّا اگر ظاهر برتر از باطن بود، «خَفَّ مِیزَانُهُ».
لذا اولیاء میترسند، وحشت دارند. سرّ آنچه که اولیاء خدا در خلوت بیان میکنند و آن چیزی که ملّا حسینقلی همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به آیتالله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف عظیمالشّأن و بزرگ میفرمایند که در خلوت فریاد بزن: خدایا! باطنم را افضل از ظاهرم بدار و نکند ظاهرم از باطنم برتر باشد، برای این است که این یک نوع بیماری است.
[1] بحارالأنوار، ج: 68، ص: 365، باب: 90
|
|
|