بیان شد گروهی از معتزله قائل به این بودند که اقدام به صغیره حتّی به صورت عمدی از سوی شخص پیامبر جایز است و گروهی دیگر آن را ممنوع میدانستند و میگفتند: اگر غیرعمد باشد، اشکال ندارد، امّا شیعه معتقد است حتّی ارتکاب صغیره هم جایز نیست؛ یعنی چه رسول باشد، چه نبی و چه سهواً باشد و چه عمداً، آنها نمیتوانند گناه کنند.
آنها قائل به این هستند که اگر انبیاء گناه انجام دادند، سزاوار عقاب هستند؛ انبیاء به جهنّم میروند و امّتشان به بهشت! امّا شیعه میگوید: اصلاً اینها گناه نمیکنند؛ چون اگر گناه کنند خودبه خود دیگر نبی و رسول نیستند، نه این که نبی باشند و به خاطر ارتکاب گناه، عقاب برایشان لازم باشد، بلکه اگر گناه کنند دیگر نبی نیستند. اصلاً چطور میتواند نبی باشد و گناه کند؟!
غالب معتزله، گناهانی را برای پیغمبر و امام جایز میشمارند که عقاب و تنبیهی در بر ندارد؛ یعنی میگویند: عیبی ندارد، آنها هم میتوانند گناه کنند.
ابوعلی محمّد جبابی، پسر عبدالوهاب جبابی، از پیشوایان معتزله و یکی از سرآمدان متکلّمانِ معتزله است. او متولّد سال 303 هجری قمری است و در زمینه گناه صغیره نکته ای دارد که میگوید: صغیره گناهی است که عقاب و تنبیهی ندارد و اعتقاد بر این است که وقتی هیچ نکوهش و عقابی ندارد، ارتکاب آن از جانب امام صددرصد جایز است!
یعنی کم کم به جایی میرسند که ظاهراً امام اگر گناهی نکند، امام نیست! اوّل میگفتند: پیغمبر گناه کبیره را انجام ندهد، حالا اگر صغیره را انجام داد اشکال ندارد، اگر عقابی هم باشد در باب گناه کبیره است، آن هم امّت عقاب نمیشوند، فقط انبیاء عقاب میشوند. بعد میگویند: برای امام جایز است که گناه کند!
از طرف دیگر میگویند: اگر بناست صغیره عقاب نداشته باشد و پیغمبران هم میتوانند آن را انجام دهند، پس دیگر امام که صددرصد در این باب آزاد است. مثلاً اگر امام حقّی را ناحق کرد، چون این به عنوان گناه کبیره نیست، اشکالی ندارد!
اصلاً گناه کبیره چیست؟ گناه کبیره آن چیزی است که در قرآن بالصّراحه به آن اشاره شده مثل زنا، شرب خمر و موارد دیگر.
ابوعلی جبابی میگوید: هر معصیتی مستحقّ نکوهش یا عقوبت نیست و فقط گناهانی مستحقّ عقوبت و نکوهش هستند که کبیره باشند و آن هم از ناحیه پیغمبر باشد.
او آرام آرام پایش را جلوتر میگذارد و میگوید: اگر امام گناه کبیره هم انجام بدهد، اشکالی ندارد.
وقتی او میگوید: آن گناهی مستحقّ عقوبت است که فقط از ناحیه پیامبر باشد، یعنی در مورد امام که جانشین اوست و فقط مروّج آن دین است و خودش دین را نیاورده است، انجام کبیره دیگر هیچ اشکالی ندارد.
همین موارد است که عامل میشود امروزه خود اینها با سران کشورهای غربی علناً مشروب میخورند و تلویزیون هم نشان میدهد. چون به فتوای همین مفتیها، آن چه که قرآن هم گفته حرام است، حرام نیست.
خیلی جالب است! همانطور که گفتیم گناه کبیره آن چیزی است که علنی در قرآن به آن اشاره شده که مثلاً مسکرات حرام است، قمار حرام است، زنا حرام است و ...، امّا اینها میگویند: اشکال ندارد - إنشاءالله بیان خواهیم کرد که بعضی از این نظریات را یهود در دین اسلام وارد کرده است -
بنابراین، اختلافی که بین شیعه و اهل جماعت وجود دارد، از همان گناه صغیره شروع میشود. شیعه قائل به این است که اصلاً نباید گناه صغیره هم باشد؛ چون عاملی برای گناه کبیره میشود و امام باید معصوم باشد؛ چون همانطور که در رساندن وحی نباید به پیغمبر فراموشی رخ دهد و اگر فراموشی برای او به وجود بیاید، طبیعی است ما به حرف او اعتماد پیدا نمیکنیم، در مورد امام هم باید همینطور باشد.
در حالی که اهل جماعت روایاتی دارند که مثلاً پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) دو سه مرتبه حرف خود را عوض کرد، بعد گفت: من از دست شیطان به خدا پناه میبرم، شیطان سه بار مرا فریب داد و من میترسم که آیات ما صحیح نباشد.
یا روایاتی هست که اهل جماعت در تاریخ طبری آوردند که مثلاً عایشه میگوید: بعضی از سُوَر(سورهها) سه برابر این بود، ولی پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به مرور فراموش کرد، بعد هرچه فکر کرد نتوانست آنها را به خاطر بیاورد، گفت: خدایا! ببخش، همین بر امّت بس است!
پس این قرآن، قرآن تحریف شده است، آیا میشود به این قرآنی که به قول همین اهل جماعت اساس آن بر تحریف است و پیغمبرش اهل فراموشی است، اعتماد کرد؟!
پس نه به پیغمبرش میشود اعتماد کرد و نه به کتابش. در مورد امامش هم که میگویند: جایز است حتّی گناه کبیره کند و آرام آرام به جایی میرسند که اصلاً واجب است و اگر گناه کبیره نکند، معلوم میشود این امام یک مشکلی دارد! خوب این دین معلوم است چه دینی از کار در میآید، دینی میشود که استعمار دوست دارد.