مطلبی که در میان اهل جماعت مطرح میشود و آنها هم آن را تبیین کرده و قبول دارند، بحث آیه تطهیر است. آیه تطهیر، عصمت نبیّ مکرّم (عصمت نبوی)، مولی الموالی، امام حسن و امام حسین(صلوات اللّه و سلامه علیهم اجمعین) و در نهایت عصمت بی بی دو عالم(سلام اللّه علیها) را معلوم میکند.
لذا آیه تطهیر که در آن بیان میشود: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»دلیل بر عصمت حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) است.
روایتی از عایشه در تفسیر فخر رازی، صحیح بخاری، صحیح مسلم و صحیح ترمذی و تفسیر کشّاف - که همه از کتب اهل جماعت هستند - بیان میشود که ثعلبه از عایشه روایت میکند که من به چشم خود دیدم که پیامبر عظیم الشّأن(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)، علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم صلوات المصلّین) را زیر عبایی جمع کرد و اینگونه دعا کرد: پروردگارا! اینان را از آلودگی پاک ساز.
من از پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) سؤال کردم: آیا من هم از ایشان هستم؟ پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: خیر، تو خیر و نیک هستی امّا جزء این جمع نمیباشی.
روایت دیگری هم دارند که امّ سلمه آن را نقل کرده - که ما شیعیان هم اعتقاد داریم که این جریان در خانه امّ سلمه اتّفاق افتاده است - در آن روایت بیان میشود: امّ سلمه میگوید بعد از آن که پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) داخل کساء شدند، هر کدام از خاندانشان (مولیالموالی، بیبی دو عالم، امام حسن و امام حسین(صلوات اللّه و سلامه علیهم اجمعین)) نیز وارد کساء شدند تا جمع آنها پنج تن گردید. بعد آیه تطهیر نازل شد: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً».
من نزدیک شدم و عرضه داشتم: یا رسول الله! من هم میتوانم داخل کساء شوم؟ پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: تو خیر و نیکی هستی، امّا مجاز نیستی که در این جمع حضور پیدا کنی (مانند همان سخنی که عایشه گفت، معلوم میشود عایشه این را از امّ سلمه شنیده و به خود نسبت داده است) - این نوع نقل کردن مجدّداً در صحیح مسلم، تفسیر کشّاف و شواهد التّنزیل تبیین شده است -
لذا در اینجا همه آنها قائلند که عصمت برای این پنج تن ثابت است. ولی ما قائل به این هستیم که عصمت فقط برای آن پنج تن نیست بلکه ادامه دارد؛ یعنی متعلّق به آن فرزندان أبی عبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه) که امام هستند نیز میباشد.
البته اهل جماعت در کتابهای خود تضاد زیادی دارند. مثلاً در ابتدا عصمت را قبول ندارند، امّا بعد آیه تطهیر را بیان میکنند و میگویند: عصمت در این پنج تن هست. گرچه جالب است، بعضی از آنها، از این آیات و روایات بهره برداری نمیکنند و میگویند: نمیتوان به این روایت استناد کرد.
از طرفی در «ثلاثیات» احمدبنحنبل و در کتاب «مغنی» ابنخدامه و در «کشف القناع» بیان میکنند: هرکس با روایاتی که در کتابهای صحیح بخاری و صحیح مسلم بیان شده مخالفت کند، با قرآن مخالفت کرده است، چون صحیح بخاری و صحیح مسلم مثل قرآن میمانند و حتّی گفتهاند صحیح بخاری، قرآن دوم است!
ما میگوییم: درست است که در همین صحیح بخاری، چندین روایت ضدّ و نقیض وجود دارد، امّا شما که میگویید: قرآن دوم است و باید تمام روایات آن را قبول کرد، پس چرا نمیگویید عصمت ائمّه(علیهم صلوات المصلّین) را قبول داریم؟! چون در کتب خودتان عصمت را پذیرفتید و در این زمینه روایاتی از خود عایشه یا امّسلمه در آنها نقل شده است، پس باید عصمت را بپذیرید.
پس این مطلبی است که در کتابهای آنها موجود است و ما از کتابهای خودمان نمیگوییم که بگویند: کتابهای شما برای ما قابل استناد نیست و به تعبیر عامیانه، کسی نمیگوید ماست من ترش است.
میگویند: از کتب ما چه مطلبی دارید که بیان کنید؟ ما میگوییم در کتابهای خود شما این مطلب عصمت اثبات میشود.