زیدبن أرقم نقل میکند که همه مسلمانها معتقدند: «أَوَّلُ مَنْ أَسْلَمَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبِ»اوّلین کسی که به رسول خدا اسلام آورد، علی بن ابی طالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) بود - این مطلب در تاریخ طبری نیز وجود دارد -
همچنین در جلد دوم کتاب طبری، ینابیع الموده و مسند احمدبنحنبل - که اینها کتب اهل جماعت است- نقل شده که پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) اوّل کسی است که ایمان آورده و ایمان او ایمان اکمل است.
باز هم در همین کتب بیان شده که عبّادبن عبدالله میگوید: «قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً یَقُولُ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ وَ أَنَا الصِّدِّیقُ الأکبَرُ لَا یَقُولُهَا بَعْدِی إِلَّا کَاذِبٍ مُفْتَرٍ»شنیدم که امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) گفت: من بنده خدایم، برادر رسول خدایم، صدّیق اکبرم و هر کس این لقب را بعد از من به خودش نسبت بدهد، دروغگو و افترا زننده است، «صَلَّیتُ مَعَ رَسُولِ اللّهِ قَبلَ الناسِ بِسَبع سِنینَ» و من قبل از مردم با رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هفت سال نماز گزاردم.
یکی از مطالب دیگری که ما راجع به عصمت امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) و ائمّه(علیهم صلوات المصلّین) بیان میکنیم، این است که امام میخواهد جانشین رسول و هادی خلق باشد؛ چون بنا نیست بعد از این که ختم رسالت شد، دیگر بحث هدایت مردم نیز از بین برود.
حال اگر این هادی خلق و جانشین رسول، همان خصوصیّاتی که در رسول وجود دارد، یعنی درست همان عصمت، همان اعمال، همان گفتار و همان کردار را نداشته باشد، آیا میتواند مردم را آنطور که رسول میخواست هدایت کند؟ خیر، پس باید خصایص او را داشته باشد.
اصلاً میدانید این که امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) برادر رسول است، یعنی چه؟ یعنی در حقیقت هرچه او دارد، این هم دارد. او عصمت دارد، این هم عصمت دارد و اصلاً خصوصیّت برادر بودن همین است.
پس اگر کسی میخواهد دینی را که آورده است به کسی بسپارد تا سالم بماند، باید به کسی بدهد که همان خصوصیّات خودش را داشته باشد. اگر خصوصیّات خودش را نداشته باشد، نمیتواند پیروز شود....
برادری هم یعنی همفکر بودن. اگر بناست دین بماند، پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) باید همفکر خودش را برای جانشینی انتخاب کند. خود پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) معصوم است، پس باید کسی این دین را تبیین کند که معصوم باشد و غیر معصوم نمیتواند.
از ناحیه باریتعالی هم همینطور است، پروردگار عالم دینی را آورده است که این دین بناست آخرین دین باشد، لذا باید آن را از تحریف حفظ کند....طبق آن قاعده ای که پروردگار عالم در «کُن فَیَکُون» خود، در همان اراده اوّلیّه اش برای خلقت داشت؛ تا یک مرحله و زمان خاصّی نبی فرستاد و دیگر قرار است تمام شود، دیگر این دین باید دین آخر باشد.
اینها در آن تدبیر پروردگار عالم و اراده ذوالجلال و الاکرام معلوم شده است، همانطور که طومار این دنیا یک روزی شروع شد، یک روزی هم باید پیچیده شود، که در اراده پروردگار حتّی ساعت و لحظه اش نیز معلوم است، «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ»
حالا که بناست این پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)، آخرین پیامبر و این کتاب، آخرین کتاب باشد، این سؤال پیش میآید که آیا میشود این آخرین دین هم تحریف شود؟! اگر آخرین دین هم تحریف بشود، سرنوشت مردم چه میشود؟!
پس چون هم کتاب و هم دین او نباید از بین بروند، لذا جانشینان او هم باید همان صفت نبی را داشته باشند، یعنی از عصمت برخوردار باشند تا این دین محفوظ بماند.