بسمه تعالی
گزیدهای از سخنرانی حضرت آیتالله قرهی(مدّ ظلّه العالی)
در شب میلاد با سعادت حضرت ختمی مرتبت، محمّد مصطفی(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
و حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(علیه الصّلاة و السّلام)
تاریخ: 26/09/94
قاعده پروردگار عالم، به جهت رها نکردن انسان
پروردگار عالم، خودش بر خودش فرض کرد که انسانها را یله و رها نگذارد و برای آنها، هادیان الهی بفرستد. لذا قبل از هبوط فرمودند: «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً»[1]، البته شرط هم گذاشتند و فرمودند: «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون».
لذا پروردگار عالم هادیانی را به عنوان انبیاء، اصفیاء و اولیاء قرار داد. هدف همهی اینها هم در یک راستا هست: این که مردم با آوای خوش وحی که از لسان انبیاء عظام و بعد اصفیاء الهی تبیین میشود، به توحید و بندگی خدا دعوت شوند، راه را گم نکنند و گرفتار فجور و نفس دون و شیطان لعین و رجیم نشوند.
نقشه شیطان، برای انحراف انسان
از آن جا که هم دشمن درونی (نفس دون) و هم دشمن بیرونی (شیطان) نمی خواهند انسان به آن مقام انسانیّت خودش - که أحسن تقویم و خلیفة الله و مسجود ملائکة الله - است، برسد، طبعاً او را منحرف می کنند.
یکی از انحرافات هم این است که اعلان می کند انبیاء الهی، دروغ هستند. لذا شیاطین با انبیاء مبارزه می کنند و در مرحله ی أولی اگر بتوانند آن ها را از بین می برند، «یقتلون النبیین بغیر الحق».
شیطان، مجاهدی نستوه!!!
مردم هم به دنبال نشانه ی نبوت از جانب این افرادی که مدّعی نبوت هستند، می باشند. چون ایادی شیطان برایشان شبهه انداختند.
شیطان، سپاهش را از انسان ها گرفته است «من الجِنّة و النّاس». ما با جنّیان کاری نداریم، امّا همین انسان ها در سپاه دشمن رفتند. چون شیطان قسم خورده که همه، به جز مخلَصین را به اغوا بکشاند. حداقل بر این قسم خود هم ایستاده است.
بسیاری از عرفای عظیم الشّأن فرمودند که دو مورد را از شیطان باید بگیریم:
1. شیطان، مجاهد نستوه و خستگی ناپذیر است. او هیچ وقت خسته نمی شود و تا لحظه ی مرگ هم سراغ ما می آید.
2. شیطان، همّت بالایی دارد و میخواهد حتّی به اولیاء و انبیاء هم دست یابد. گرچه نمی تواند امّا از آن ها هم نمی گذرد.
دلیل معجزه آوردن انبیاء
پس شیطان که سپاهش را از انسان ها برگزیده، به وسیله این سپاهش در بین مردم شک و شبهه می اندازد که به رسولان الهی بگویند: از کجا معلوم که شما، انبیاء هستید؟ چه کسی گفته که از جانب خدا هستید و نمی خواهید دکّان و بازار راه بیاندازید؟ و ... .
لذا انبیاء چیزی به نام معجزه می آوردند. معجزه هم چیزی است که دیگران از انجام آن در زمان خودشان، عاجز باشند. البته بحث اعجاز هم علمی است، امّا انسان آن زمان، به آن مرحله نرسیده است و از انجام آن، عاجز می باشد.
اعجاز وجود مقدّس عیسی بن مریم، این بود که در گهواره سخن بگوید. یا شفا دادن یک فرد اعمی با کشیدن دستی بر روی چشم آن. زنده کردن مرده و ... . کما این که طفلی در آغوش مادر، شهادت داد که زلیخا دروغ می گوید و یوسف نبی، راست می گوید. ید بیضاء موسای کلیم، اژدها شدن عصا و ... . امام جواد(ع) نیز تصویر شیر را به حیّ تبدیل کرد که تمام این موارد از معجزات است و بشر قادر به انجام آن ها نیست.
ارهاص؛ معجزات قبل و هنگام ولادت انبیاء
به معجزاتی که قبل و هنگام ولادت انبیاء رخ داده است، ارهاص می گویند. ارهاص در لغت به معنی محکم کردن است. یعنی خداوند می خواهد با این مطالب، دین افراد را محکم کند.
حضرت موسی بن عمران، در رحم مادر، با او سخن می گوید و او را آرام می کند. چون مادر ایشان می ترسید که فرزندش پسر باشد و توسط حکومت فرعون، کشته شود.
ائمّه اطهار هم همین طور بودند و وقتی در رحم مادرانشان بودند، با آن ها سخن می گفتند. حضرت آمنه هم می گویند: پیامبر هم همین طور بودند. خدیجه کبری در مورد حضرت زهرا نیز همین را بیان می کنند.
ارهاصات نبیّ مکرّم
برای پیامبر عظیم الشّأن ما هم اعجازهایی قبل و هنگام ولادت ایشان رخ داده است.
امیرالمؤمنین(ع) مهم ترین آن اعجازها را بیان کردند. البته این روایت را امام صادق(ع) از پدرانشان نقل می کنند تا این که به امیرالمؤمنین می رسد، لذا به نوعی روایت سلسلة الذهبیّه است و از لحاظ علم الرجال هم بسیار عالی است.
1. ممانعت از ورود ابلیس به آسمان
فرمودند: ابلیس ملعون تا هفت آسمان بالا می رفت و گاهی مسائلی از مطالب غیبی را می شنید. وقتی حضرت عیسی متولد شد، ابلیس از سه آسمان منع شد و فقط می توانست تا آسمان چهارم بالا برود. وقتی وجود مقدّس پیامبر اکرم، محمّد مصطفی(ص) به دنیا آمدند، ابلیس از تمام آسمان ها منع شد و شیاطین با تیرهای شهاب از آسمان رانده می شدند.
ابلیس همه ی شیاطین را جمع کرد و گفت: خبری دردناک به شما بدهم که آن کسی که بالاترین رسولان است، به دنیا آمد.
2. از رو بر زمین افتادن تمام بت های عالم
بعد از آن، بتهای عالم (در هر جایی که بودند، نه فقط در مکّه)، از رو به زمین افتادند.
3. افتادن 14 کنگره ایوان کسری
معجزه دیگر، لرزش ایوان کسری در مدائن بود که چهارده کنگره ی آن افتادند. منظور از کنگره، ستون های بسیار با عظمت است که هنوز هم آثار آن وجود دارد.
امام راحل عظیم الشّأنمان فرمودند: ای بسا مراد از این چهارده کنگره که افتاده، آن چهارده قرنی است که از آن زمان به بعد، مطالب ظهور است. همان طور که امام المسلمین نیز فرمودند: انشاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت. همه ی ای ها دلالت بر همین نزدیکی ظهور است. یکی از مطالب دیگر هم این است که برخی از اولیاء و عرفای عظیم الشّأن فرمودند: بعد از قرار گرفتن 14 در 14 باید لحظه شماری کرد؛ یعنی اتّفاقات عجیبی می خواهد رخ دهد. ما الآن در 1400 قمری هستیم، وقتی 1400 شمسی هم بیاید، 14 در 14 می شود. انشاءالله که باشیم و ببنیم و پروردگار عالم ظهور را در عمر ناقابل ما قرار دهد.
3. خشک شدن دریاچه ساوه
امیرالمؤمنین می فرمایند: در آن روز، دریاچه ساوه که مدتها آن را می پرستیدند، فرو رفت و خشک شد. هنوز که هنوز است آثار آن نمایان است.
4. جاری شدن آب در وادی سماوه
وادی سماوه که سال ها، خشک بود و کسی آب در آن ندیده بود، آب در آن جاری شد.
5. خاموش شدن آتشکده فارس
آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود و شعله ور بود، در آن شب خاموش شد.
در تاریخ آمده که سالانه یک بار، مثل ما که حج می رویم، روزی در شهریور، همه ی کسانی که آتش پرست بودند، به آن جا می رفتند و نذورات خود را انجام می دادند. صدها هزار جمعیّت برای تبرّک یافتن می رفتند و هزار سال خاموش نشده بود، امّا در روز هفدهم ربیع سال عام الفیل خاموش شد.
6. شکسته شدن طاق کسری
طاق کسری از میانش شکست و دو قطعه شد که الآن هم مشخص است.
7. انتشار نور
نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید، تا اینکه به مشرق رسید.
8. سرنگونی تخت پادشاهان
جالب این است که در آن صبح، تخت همه پادشاهان وقت، سرنگون شده بود. بعضی ها ترسیدند و دستور دادند وزرای اعظم خود را بکشند. چون فکر می کردند آن ها این کار را انجام دادند.
9. لال شدن تمام پادشاهان
در آن روز، همه پادشاهان، وقتی آمدند و دیدند که تخت هایشان افتاده، تا نصف روز لال شده بودند و نمی توانستند سخن بگویند.
10. باطل شدن سحر ساحران
در آن روز، علم کاهنان از بین رفت و سِحر ساحران باطل شد. هر چه می خواستند ببینند دلیلش چیست، نمی توانستند. پادشاهان می پرسیدند چرا تخت ما سرنگون شده، امّا ساحران هر چه تاس می انداختند و کارهایی را که همیشه از آن نتیجه می گرفتند، انجام می دادند، نتوانستند چیزی بگویند و متوجّه دلیل آن شوند. لذا هر کس می خواست سحری در آن روز انجام دهد، نمی توانست.
11. نوری که حضرت آمنه دید و صدایی که شنید
یکی از مواردی که هم ما داریم و هم اهل جماعت دارند، این است که حضرت آمنه (ع) مادر گرامی حضرت رسول (ص) گفت: والله که چون پسرم متولد شد، دستهایش را بر زمین گذاشت و سر به سوی آسمان بلند کرد و به اطراف نظر کرد، پس از او نوری ساطع شد که همه چیز را روشن کرد و به سبب آن نور، قصرهای شام را دیدم و در میان آن روشنی، صدائی شنیدم که می گفت: بهترین مردم را به دنیا آوردی، پس او را «محمّد» نام کن و این مطلب را چند مرتبه بر من تأکید کردند.
البته اینها معجزات رسالت نیست، معجزات ولادت ایشان، همان ارهاص است.
12. چگونگی اطّلاع شیطان از ولادت بهترین پیغمبران
در روایت وارد شده که شیطان، همه ی فرزندان خود را جمع کرد و گفت: حتّی مریضی هم نماند و همه بیایند.
فرزندان گفتند: چه چیز تو را اینچنین پریشان کرده است؟ گفت: وای بر شما! از اوّل شب تا به حال احوال آسمان و زمین را متغیّر مییابم، حادثه عظیمی در زمین واقع شده است که از وقتی که عیسی (ع) به آسمان رفته، مثل آن واقع نشده است، بروید و بگردید و تفحّص کنید که چه امر غریب حادث شده است.
پس متفرّق شدند و گردیدند و برگشتند و گفتند: چیزی نیافتیم.
شیطان گفت که تحقیق این امر، کار من است. رفت و هر چه تلاش کرد، به نتیجه ای نرسید. آمد و گفت: من را تنها بگذارید، هر چه هست، امروز از انجام آن ناتوان هستم.
فردای آن روز وقتی می خواست بالا برود، دید نمیتواند به آسمان وارد شود. فهمید که دیگر به آسمان نمی تواند وارد شود. پس در دنیا جولان کرد تا به حرم (محدوده حرم در سرزمین وحی که بدون احرام نمیشود وارد آنجا شد) رسید، دید که ملائکه اطراف حرم را گرفتهاند، چون خواست که داخل شود، ملائکه بانگ بر او زدند، پس برگشت و مانند گنجشکی کوچک شده و از جانب کوه حِرا داخل شد، جبرئیل گفت: برگرد ای ملعون! گفت: ای جبرئیل، سؤالی دارم، بگو امشب چه اتفاقی افتاده؟
جبرئیل گفت: محمّد (ص)، بهترین پیغمبران، امشب، متولّد شده است.
پرسید که آیا مرا در او بهرهای هست؟
گفت: نه.
پرسید که آیا در امّت او بهره دارم؟
گفت: بلی.
ابلیس گفت: راضی شدم.
یکپارچگی در حقی ناخوشایند، بهتر از پراکندگی در باطل خوشایند
لذا ابلیس فهمید که نمی تواند به پیامبر دست بیابد، آن هم پیامبری که اشرف مخلوقات و خاتم الانبیاء است، آن که خداوند فرمود: لو لاک لما خلقت الافلاک. اما بر امّت او می تواند دست یابد.
در آیه ی 103 سوره ی آل عمران آمده: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَ کُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، پس به تحقیق او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، وبه برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.
هم کلمات و هم نکات این آیه بسیار عجیب است که گذرا بیان می کنم:
«اعتصام» از عصم است. عصم یعنی دستاویزی که اگر انسان به آن چنگ بزند، دیگر رها نمی شود. مانند چسب هایی که دیگر جدا نمی شود.
«حبل» یعنی آنچه که جز نور خدا در آن نباشد و انسان بتواند از آن، منفعت بگیرد.
الفت یعنی گره خوردن در یکدیگر و یکی شدن. یعنی نه تنها کینه ای نیست، بلکه عشق و محبّت دائمی است.
«فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً»، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! برادر شدن، یعنی یکی شدن. حتّی در عقد اخوّت داریم که برادر میتواند دست در جیب برادرش کند و در همه چیز إلّا ناموس، با هم یکی باشند.
وجود مقدّس امیرالمؤمنین ذیل این آیه می فرمایند: «ایّاکُمْ وَ التَّلَوُّنَ فى دینِ اللّه ِ فَاِنَّ جَماعَةً فیما تَـکْرَهونَ مِنَ الْحَقِّ خَیْرٌمِنْ فُرْقَةٍ فیما تُحِبّونَ مِنَ الْباطِلِ وَ اِنَّ اللّه َ سُبْحانَهُ لَمْ یُعْطِ اَحَدا بِفُرْقَةٍ خَیْرا مِمَّنْمَضى وَ لا مِمَّنْ بَقىَ»؛ از چند رنگى و اختلاف در دین خدا بپرهیزید، چون یکپارچگى در آنچه حق است که شما آن را ناخوش مى دارید، از پراکندگى در آنچه باطل است اما خوشایند شما مى باشد، بهتر است. خداى سبحان به هیچ یک از گذشتگان و باقى ماندگان بر اثر تفرقه و جدایى، خیر و خوبى عطا نکرده است.
لذا حضرت به خاطر همین مطلب که اصل دین از بین نرود، حتّی با خوارج مدارا می کنند. «ان هؤلاء قد تمالؤوا علی سخط امارتی، و ساصبر ما لم اخف علی جماعتکم، فانهم ان تمموا علی فیاله هذا الرای انقطع نظام المسلمین» این گروه (خوارج) به خاطر نارضایتی از حکومت من، به یکدیگر پیوسته اند و من تا هنگامی که بر اجتماع شما خوفناک نگردم، صبر خواهم نمود. چه اینکه آنان اگر بر این افکار سست و فاسد باقی بمانند و بخواهند اهداف خود را عملی کنند، نظام جامعه اسلامی از هم گسیخته خواهد شد.
پیامبر(ص) فرمودند: الجماعة رحمة و الفرقة عذاب. جماعت و وحدت، مایه ی رحمت است و تفرقه، موجب عذاب.
ابلیس چگونه بر امّت پیامبر دست می یابد؟
لذا شیطان، راه دست یابی بر امّت را تفرقه انداختن قرار داد. امیرالمؤمنین به خاطر حفظ اصل نظام سکوت می کند و ائمّه هدی هم همین کار را می کنند. امروز هم همین طور است، اگر کسی با پیامبر مکاشفه کند و از ایشان بپرسد امروز چه چیزی برای شما اهمیّت دارد، به یقین می فرمایند: وحدت.
ما می بینیم که دشمن هم روی همین مطلب زوم کرده است. چند سال پیش مشاور اوباما گفت: ما یادمان رفت که در ایران، اقوام وجود دارد، ترک، عرب، لر، فارس، سیستانی و ... . ایران یکپارچه توانست در طی هشت سال از سرزمین خود دفاع کند و بایستد. بالاترین جنگی که در تاریخ ایران، آن ایران بزرگ، داشتیم، حدود دو سال بوده است. امّا این بار هشت سال دفاع کردیم. دو عامل بود: یک ولایت، ولیّ فقیه، امام راحل عظیم الشّأنمان. دوم مردم امّت بودند. اگر عامل اوّل در آن زمان می بود، عامل دوم هم موجودیّت داشت. منتها عامل اوّل نبود.
لذا برای همین یکپارچگی و امّت بودن نقشه کشیدند. اگر جلوی این کار را نگیریم، فردا فتنه ی بزرگی رخ می دهد. کما این که ما می بینیم متأسّفانه با یک فوتبال، بحث ترکی، خلیج عربی و ... درمی آورند و موقع قرآن خواندن، زوزه می کشند و ... . اگر جلوی این موارد از الآن گرفته نشود، خطر است. کسانی که دنبال این مطالب می افتند و مثلاً پرچم آذربایجان را به دست می گیرند، متوجّه نیستند. باید جلوی سران آن ها گرفته شود. آذربایجانی هم که الآن رفته باید به مام میهن برگردد. إن شاءالله یک روزی هم به خودمان بر می گردد. حالا یک عدّه می خواهند آذربایجان ما به آن اضافه شود و یک کشور شود، اگر این طور باشد فردا کردستان، خوزستان و ... هم می گویند ما می خواهیم این طوری شویم و ... . یعنی همان چیزی که دشمن می خواهد. بعضی ها غلط های زیادی می کنند که باید جلویشان را گرفت. کسانی که به دنبال این ها راه می افتند، احمق هستند و نمی فهمند. اما جلوی کسانی که عامد هستند را باید گرفت و اگر نگیریم، فتنه می شود.
اصلاً ترک و فارس نداریم، رهبر عزیزمان ترک هستند، خیلی از وزرا ترک هستند و ... . باید وحدت را حفظ کنیم. لذا علاوه بر این که ما باید بین مسلمین وحدت را مدّنظر قرار دهیم، باید بین خودمان هم وحدت ایجاد کنیم و وحدت خودمان را یادمان نرود که دشمن شاد نشویم.
این وحدت هم صورت نمی گیرد مگر در بحث امام و امّت. من از اساتید می خواهم روی این مطلب کار کنند. وحدت زمانی ایجاد می شود که بدانیم یک امام بیشتر نداریم و همه امّت هستند. حتّی مرجع تقلید هم از امّت است. یک امام بیشتر نداریم. رئیس جمهور و رئیس مجلس و ... از امّت هستند و این باید عملیّاتی شود.
«یَا أَبَا الْقَاسِمِ یَا رَسُولَ اللَّهِ یَا إِمَامَ الرَّحْمَهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلاَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ»
«یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ أَیُّهَا الصَّادِقُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلاَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا»