به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، نکات مؤثر و تاثیرگزار در بحث تحول در علوم انسانی و استفاده از گزاره های الهی در منابع علوم انسانی و تبیین راهکارها و معضلات فراروی این رویکرد و همچنین تحلیل مسیر پیموده شده در نظام اسلامی در جهت بهره مندی از منویات دینی در منابع آموزشی و پژوهشی و در آخر بررسی جایگاه اندیشه های معارض و نامعتبر در ایجاد و پیگیری طرح تحول درعلوم انسانی، ما را برآن داشت تا با آیت الله دکترروح الله قرهی، استاد و مدیرحوزه علمیه امام مهدی(عج)، گفتگویی ترتیب دهیم که ماحصل آن در ادامه از نظرتان می گذرد.
*استاد؛ آیا تسرب و نفوذ فرهنگ و اندیشه نامعتبر و غیربومی غربی، جامعه ما را به سمت تحول درعلوم انسانی و استفاده از گزاره های دینی و اسلامی در علوم انسانی رهنمون ساخته است، یا انگیزه ها و موارد دیگری در این مقوله مورد نطر بوده است؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت: مسلک و منطق دین مبین اسلام، به طور جامع و کامل، دارای مبانی ونظریه و ایدئولوژی کامل انسانی و بشری است و قابلیت اجرا سازی و کاربردی کردن نظریات و تفکرات جامع خود را دارد. اسلام می تواند تئوری ها و نظریات متقن فکری و نظری و عملی را برای جامعه و انسان تبیین و تعریف نماید. همانگونه که قبلاً نیز بیان کرده بودم، اصولاً اساس علوم انسانی متعلق به اندیشه و باور اسلامی است و این که بیان شود علوم انسانی متعلق به جامعه غرب است و یک بحث و علم وارداتی است، قطعاً درست و صحیح نخواهد بود. جامعه غرب با استفاده از مبانی علوم انسانی حاکم بر دنیای اسلام، تئوری ها و نظریاتی را ارائه کرده است که با توجه به دور بودن از چارچوب اساسی و الهی خود، در عمل نتوانسته است معضلات و مشکلات بشر را رفع و حل و فصل نماید.
اصولاً اساس علوم انسانی متعلق به اندیشه و باور اسلامی است و این که بیان شود علوم انسانی متعلق به جامعه غرب است و یک بحث و علم وارداتی است، قطعاً درست و صحیح نیست
وقتی بشر و جامعه بشری با دریافت ناتوانی و عجز مبانی علوم انسانی غربی، در رفع معضلات مواجه می شود به دنبال یک راه حل درست و منطقی می گردد که در این نقطه است که می بایست جامعه اسلامی با ارائه مفاهیم متقن و کارگشای الهی، بن بست ها و معضلات بشریت را حل و فصل نماید. بنده در یکی از نشست های طرح تحول در علوم انسانی که با حضور اساتید و کارشناسان خبره این علم برگزار شده بود بیان کردم، اصولاً بحث اسلامی سازی علوم انسانی غربی یک معنی و مفهوم نادرست و ناصحیح است، بلکه ما می بایست اساس علوم انسانی را که در منویات اسلامی وارد شده است، استحصال نماییم و در اختیار مجامع علمی و آموزشی قرار دهیم. اساساً منبع اصلی علوم انسانی، قرآن کریم و منویات اسلامی است، چرا این بحث را با عنوان اسلامی سازی علوم انسانی غربی مطرح می کنید؟ علوم انسانی و مؤلفه هایی که مبنایش توحید و معاد باشد کاربردی تر خواهد بود یا علومی که بر مبنای مادی گری و مادی پرستی باشد؟
اساساً منبع اصلی علوم انسانی، قرآن کریم و منویات اسلامی است، چرا این بحث را با عنوان اسلامی سازی علوم انسانی غربی مطرح می کنید؟ علوم انسانی و مؤلفه هایی که مبنایش توحید و معاد باشد کاربردی تر خواهد بود یا علومی که بر مبنای مادی گری و مادی پرستی باشد؟
*به نظر شما، گره اساسی و مشکل مهم در مقوله تحول در علوم انسانی و اسلامی سازی علوم انسانی در چه مؤلفه هایی نهفته است؟
مشکل اصلی و اساسی علوم انسانی اسلامی، بحث تئوری و نظریه نیست، بلکه معضل اصلی این طرح در باورپذیری و اهتمام کارگزاران و مسئولین، در اجرا سازی مبانی علوم انسانی اسلامی، در لایه های مختلف اجتماعی است. متأسفانه با تمامی شعارها و گفته ها، هنوز مورد مشخص و اساسی ای در اجرا سازی تئوری های اسلامی در سطوح مختلف اجتماعی دیده نشده و تا مادامی که یک نظریه و دستاوردی، اجرایی و عملیاتی نگردد، نمی توان به کارگشا بودن و یا تأثیرگزار بودن آن رأی و نظر داد.
متأسفانه با تمامی شعارها و گفته ها، هنوز مورد مشخص و اساسی ای در اجرا سازی تئوری های اسلامی در سطوح مختلف اجتماعی دیده نشده و تا مادامی که یک نظریه و دستاوردی، اجرایی و عملیاتی نگردد، نمی توان به کارگشا بودن و یا تأثیرگزار بودن آن رأی و نظر داد
هنوز برای ارکان اجرایی و سیاست گذاران دولتی این معنی جا نیفتاده است که تنها راه برون رفت از معضلات و مشکلات اجتماعی و انسانی، احکام و مبانی ناب شریعت و اسلام است؛ این گرفتاری ها و معضلاتی که هم اینک جوامع غربی و مادی گرایانه غرب به آن مبتلا هستند، تنها با مراجعه و استفاده از منویات دین و احکام الهی، قابلیت رفع و رجوع خواهند یافت. هم اینک شما می توانید با مراجعه به مراکز دانشگاهی و پژوهشی ببینید که تمامی کتابها و منابع علوم انسانی دانشگاه ها، مثل علوم سیاسی، تماماً منابع و کتابهای غربی و وارداتی هستند که به هیچ وجه با فرهنگ و اندیشه کشور و موقعیت فرهنگی جامعه ما همگون و مناسب نیست.
وقتی هنوز در همین جامعه اسلامی ایران که داعیه الگو و مدل بودن برای سایر جوامع بشری را دارد، اهتمامی به گزاره ها و منابع دینی و اسلامی، گذاشته نمی شود، چطور می توان انگیزه و خواست تحول در علوم انسانی را در مراتب دیگر پیگیری و اجرا نمود؛ به طور نمونه در همین مقوله، در شورای راهبردی جمعیت، که بنده نیز به عنوان یک عضو درآن مشغول هستم، چندی پیش یکی از اعضاء بیان کرد، در ملاقاتی که با مسئولان کشور اندونزی داشتیم مسئولان کشور اندونزی با اعلام نارضایتی از طرح کاستن جمعیت و جلوگیری از فرزندآوری در کشور ایران، بیان کردند که شما با این طرح، هم خود اشتباه کردید و هم کشور اندونزی را به اشتباه انداخته اید.
مسئولان کشور اندونزی بیان کرده بودند، زمانی که شما در«دولت سازندگی»، این موضوع را مطرح کردید که می بایست ازازدیاد جمعیت جلوگیری کرد، ما هم با توجه به روحانی بودن رییس دولت، این طرح را در اندونزی اجرا کردیم و بعد از مدتی متوجه شدیم که کمبود نیروی کار و افراد جوان، جامعه اندونزی رابه شدت تهدید می کند، این نتیجه تأثیرپذیری جامعه اسلامی اندونزی از جامعه اسلامی ایران بود که متأسفانه با توجه به اسلامی بودن، تئوری ها و نظریات غربی را دنبال می کرد.
در همان دوران که این مباحث مطرح شد، عده ای از علما و مراجع، به این طرح اعتراض کردند و مجموعه ای از سخنرانی های بنده نیز وجود دارد که به طور صریح با این عمل مخالفت کردم وآن را باعث تحلیل رفتن قوای انسانی و فکری جامعه ایرانی گوشزه کردم. بنده درهمان دوران مطرح کردم که طرح جلوگیری از فرزندآوری، روزی باعث خواهد شد که ما از مردم و جامعه عذرخواهی کنیم و متأسفانه این پیش بینی تا آنجا پیش رفت که رهبری معظم انقلاب (مدظله) در فرمایشاتی بیان کردند که بنده نیز در اثر القائات و توصیه های نامعقول، اشتباه کردم و از مردم عذر خواهی می نمایم.
چندی پیش یکی ازاعضاء شورای راهبردی جمعیت بیان کرد، درملاقاتی که با مسئولین کشوراندونزی داشتیم مسئولین کشوراندونزی با اعلام نارضایتی از طرح کاستن جمعیت و جلوگیری از فرزندآوری درکشور ایران، بیان کردند که شما با این طرح، هم خود اشتباه کردید و هم کشوراندونزی را به اشتباه انداخته اید
رهبری معظم انقلاب در همان دوران دولت سازندگی و تقریباً بعد از گذشت یکسال از اجرای این طرح، ازرییس دولت خواستند که این طرح را متوقف کنند، ولی متأسفانه این فرامین اجرایی نشد و بلکه بالعکس در جهت تقویت و تثبیت آن نیز گام برداشتند و متأسفانه کار به جایی رسید که رهبری(مدظله) عنوان کردند، بنده از مردم عذرخواهی می نمایم. وقتی شما در مقام اجرا، تئوری های اسلامی را مورد نظر قرارنمی دهید و در مقام اجرا سازی آن گام بر نمی دارید، هرچند که معتقد باشد که نظام سیاسی این کشور، یک نظام الهی و جمهوری اسلامی است، چگونه می توانید اثربخشی و تأثیرگزاری احکام الهی را بسنجید.
شاید در سایر کشورها، مانند پاکستان نیز، نظام سیاسی، یک نظام جمهوری بر مبنای اسلام باشد، پس چه فرقی بین نظام اسلامی ایران با سایر نظام های سیاسی وجود دارد؟ امام راحل و رهبری معظم انقلاب، با این همه تلاش و کوشش در جهت اسلامی شدن جامعه تلاش و مجاهدت کرده اند، ولی گاهی متأسفانه دیده می شود که پاره ای ازکارگزاران و دست اندرکاران نظام، منویات و تعالیم غربی را سرلوحه امور قرار می دهند و اجرا می نمایند که قطعاً این امر جای بسیاری تأمل و درنگ دارد.
*اصولاً این نکته را که شکست علوم انسانی غربی، موجب رجوع به مبانی اسلامی شده است را مورد وثوق می دانید؟ آیا فقط با ارائه طرح و لایحه می توان به طرح تحول در علوم انسانی امیدوار بود؟ آفت های عملیاتی نشدن تئوری ها علوم انسانی اسلامی، به نظر شما چه خواهد بود؟
دراین مقوله که آیا شکست خوردن تئوری ها و نظریات غربی در رفع معضلات بشری ما را به سمت و سوی تحول در علوم انسانی رهنمون کرده است یا خیر؟ باید گفت: به غیر از این نکته، این مطلب وجود دارد که اساساً علوم انسانی در منویات الهی و اسلامی جای گرفته و ما می بایست این گزاره ها را استخراج نماییم تا مورد استفاده قرار گیرند و نتایج اثربخش آن رؤیت شوند.
همان گونه که گفته شد نکته مهم در بحث تحول در علوم انسانی، عملیاتی کردن تئوری های اسلامی است؛ جامعه اسلامی در ارائه تئوری و نظریه مشکل مهم و تأثیر گزاری ندارد؛ مشکل و معضل در اجرا سازی و پیاده سازی منویات دینی در سطوح اجتماعی است. باید اقرار کنیم تا این زمان طرح های اصولی اسلامی اجرایی، نداشته ایم و اگر دولتها و کارگزاران حکومتی اهتمام و توجه ویژه ای به عملیاتی کردن علوم انسانی اسلامی، نمایند می توان به اثر بخشی و تأثیر گزاری منویات دینی نمره داد.
باید همگان در مقام اجرا سازی مفاهیم اسلامی گام بردارند و فقط به دستورالعمل و بخش نامه اکتفا نکنند، باید با تلاش ساعی و مجدانه در جهت اجرا سازی منویات دین گام بردارند که اگر فقط دستورات، در بخشنامه ها و لوایح قرار گیرند و اجرایی نشوند، به مراتب صدمه زننده تر و آسیب زا خواهند بود
بنده در این مقام با صراحت اعلام می نمایم اگر این رویکرد، مورد توجه قرار گیرد، سایر نظام ها و حکومت ها درالگوگیری از نظام اسلامی پیشقدم خواهند شد و نظام اسلامی، الگویی فراگیر برای سایر جوامع بشری خواهد شد. شکوفا شدن عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی، خود زمینه ساز صدور انقلاب و اندیشه های اسلامی به سایر جوامع خواهد شد. اساس واژه اسلام، مترادف دوستی و محبت و «سلم» است و تأثیر گزاری آن بر اندیشه ها و قلوب خواهد بود و در تکثیر انقلاب هرگز احتیاج به وسایل سخت افزاری و جنگ افزاری نخواهد بود.
اسلام می فرماید:«ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه»، یعنی اسلام هم سعادت دنیوی را برای فرد می خواهد هم سعادت اخروی، بنابراین چنین اندیشه ای قطعاً، فراگیر و مورد توجه خواهد بود. باید همگان در مقام اجرا سازی این مفاهیم ناب گام بردارند و فقط به دستورالعمل و بخش نامه اکتفا نکنند، باید با تلاش ساعی و مجدانه در جهت اجراسازی منویات دین گام بردارند که اگر فقط دستورات، در بخشنامه ها و لوایح قرار گیرند و اجرایی نشوند، به مراتب صدمه زننده تر و آسیب زا خواهند بود و این همان نتیجه معکوسی است که عملیاتی نکردن تئوری ها و نظریات، جوامع پیش رونده را تهدید می کند.
انتهای پیام/