|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
جمعه 7 دی 1403
📍(قسمت چهارم) زهیر کیست؟ 💠در مقتل الحسین نوشتند موقعی که فرستاده¬ی ابی¬عبدالله آمد، سفره پهن بود و زهیر با همسر و بچه هایش، در حال خوردن طعام بودند. طبری نقل می¬کند دو گوسفند را سر بریده بودند و کباب کرده بودند و یک سفره¬ی دیگر هم در خیمه¬ای دیگر داشت که خدم و حشم او غذا می¬خوردند. زهیر بسیار مهمان نواز بود. فرستاده¬ی ابی عبدالله را که دید، او را به غذا دعوت کرد. او گفت: من برای پیغام ابی عبدالله آمدم. زهیر تعجّب کرد، گفت: مگر حسین اینجاست؟ گفت: بله، گفت: پیغام چیست؟ گفت: می¬خواهد تو را ببیند، می¬آیی یا بیاید؟ گفت: برو، خودم خبر می¬دهم. ⚡️زهیر ناراحت شد، تا آمد فکر کند، ببینید گاهی خانم¬ها، چقدر اثرگذار هستند. همسر زهیر از خاندان طائی¬ها بود، همان حاتم طائی که به کریم معروف است. تا دید دارد زهیر تأمل می¬کند، گفت: زهیر! به چه فکر می¬کنی؟ پسر رسول خدا تو را خوانده، اگر پسر رسول خدا بیاید، خجالت نمی¬کشی؟ بلند شو، برو، جواب پسر رسول خدا را نمی¬دهی؟! ⭐️لقمه در دست زهیر بود، لقمه را گذاشت، بلند شد، همسرش تا دم خیمه آمد و او را راهی کرد، زهیر رفت، به ساعتی نگذشت، آمد، خوشحال، خندان، بیان کرد: غذایتان را خوردید؟ گفتند: بله، گفت: همه جمع شوید، همه جمع شدند، گفت: خیمه¬هایمان را جمع می¬کنیم، پهلوی خیمه¬ی ابی¬عبدالله خیمه می¬زنیم، از اینجا به بعد من کوفه نمی¬روم. بعد به غلامان و کنیزان و خدم و حشمه¬اش گفت: از همین الان بیعتم را از همه¬ی شما برداشتم، هر که می¬ماند بماند، هر که می¬رود، برود، همسرم و بچه¬هایم را هم ببرد. ❌ادامه دارد...
|
|
|