|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
شنبه 3 آذر 1403
بد نیست نکاتی راجع به این که حقیقتاً چرا نیاز به اخلاق هست بیان کنیم
درس اخلاق
جلسه 45
9/12/85
تمام کننده اخلاق
آخرین جلسه در
این سال شمسی است، بد نیست نکاتی راجع به این که حقیقتاً چرا نیاز به اخلاق هست
بیان کنیم. عرض شد بشر خواسته یا ناخواسته در دنیا با مطالبی به عنوان خلق و خو
برخورد میکند. اخلاق جمع خلق و خو است، آن خلق و خویی که ملاک همه انبیا بوده است،
چون انبیا فرستادگان باریتعالی هستند و آن چه ملاک حضرت عزّوجل است خلق و خوی
کریمانه است. کما این که حضرت پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و
سلم) بیان فرمودند «إِنّی بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِم الأَخلاقِ»، تحقیقاً
بعثت من برای تمام شدن مکارم اخلاق است، یعنی دیگر انبیا هم برای همین آمدهاند و
پیامبر تمام کننده اخلاق است همان گونه که وجود مقدسش خاتم الانبیا است. همه انبیا
یک هدف را داشتند آن هم تزکیه بشر «هُوَ الّذی بَعَثَ فِی الْاُمِّییِّنَ رَسُولاً
مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ
الْحِکْمَةَ» (فی الامیین
یعنی همه امم نه یک امت). اگر کسی بخواهد به تعالی برسد و بر همه علوم حقیقتاً دست
یابد مرحله نخست تزکیه است، یعنی همان اخلاق. اخلاق کریمه همان تزکیه است، همان
چیزی که انبیاء عظام برای او مبعوث شدهاند و پیامبر اعظم تمام کننده همین بعثت
است. لذا اگر بشر بفهمد و درک کند که بعثت انبیا برای همین بوده به همه مطالبی که
عزّوجل در بستر تزکیه برای بشر قرار داده میرسد والّا در مسائل دیگر به صورت ظاهر
میرسد اما به حقیقت نخواهد رسید. بدون تزکیه همه علوم به صورت ناقص به دست بشر
است، کامل آن بدست بشر نیست.
منتظرین حقیقی
عزیزان، سال نو
را که میبینید مردم در تکاپو هستند یک حال دیگری دارند، خرید میکنند و رفت و آمد
میکنند، که بد هم نیست نهایت قضیه این است که صله ارحام در آن است. اما در حقیقت
همین تجدید سال نو به عنوان از دست دادن یک سال عمر بشر است. بعضی از بزرگان موقعی
که بحث سال نو میشد «اللهم یا مقلب القلوب و الابصار» را بیان
میکردند گریه میکردند و میگفتند کی میشود جداً قلوب ما تثبیت در دین شود؟
«یا مقلب
القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حوّل حالنا الی
احسن الحال». اگر کسی بخواهد حالش به بهترین حال تبدیل شود باید بداند
اگر انتظار سال نو را میکشد آیا انتظار آن کسی که همه چیز را برای انسان به
ارمغان میآورد را میکشد؟ همه ما آخر سال که میشود یک حالی داریم، در تکاپوی سال
جدید هستیم. جداً چه موقع شده در تکاپوی این باشیم که وجود مقدس آقا میخواهد
بیاید؟ اگر اینگونه باشد انسان میتواند ادعا کند که منتظر است. مهمترین خصوصیت
منتظرین حقیقی این است: آنها متخلّق به اخلاق الله هستند. عزّوجل خیلی عالی بیان
میفرماید: کسانی که منتظر دیدن وعده الهی هستند صالحیناند. بناست در ظهور آقا
زمین به چه کسانی برسد؟ عزّوجل به صراحت بیان میکند «وَ لَقَدْ کَتَبْنا
فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونُ»
بعد
میفرمایند: «إِنَّ فی هذا لَبَلاغاً لِقَومٍ عابِدینَ»
منتظرین حقیقی اینگونهاند، اگر منتظرند جامعه اصلاح شود، خودشان صالحترین
افرادند. چه کسانی صالحترین افرادند؟ آنهایی که عابدند. در روایات بیان میکنند
کسانی میتوانند صالح باشند که تزکیه نفس کردهاند، اینها بهترین بندگان خدا
هستند.
مولیالموالی
امیر المؤمنین اسدالله غالب علی بن ابیطالب (صلوات الله و سلامه علیه) بیان میفرمایند:
«خَیْرُ
النُّفُوسِ أَزْکَاهَا وَ صالِحینَ مِن عِبادِ اللهِ»،
بهترین
مردم کسانی هستند که تزکیه بکنند و صالحین از بندگان خدا هستند. طبیعی است اگر کسی
انتظار وجود مقدس آقا را میخواهد بکشد باید صالحترین افراد باشد. چرا نیاز به
اخلاق داریم؟ اگر ما ادعا میکنیم منتظر هستیم، منتظر باید صالحترین افراد باشد و
طبیعی است کسی نمیتواند صالح باشد مگر این که تزکیه کند. در یکی از ملاقاتها که
اول مرجع دین مولانا الامام شیخنا الاعظم مفید عزیز (سلام الله علیه) به محضر مقدس
آقا و مولا و صاحب و سالارمان حضرت حجه بن الحسن المهدی (عجل الله تعال فرجه
الشریف و سلام الله علیه) رسیدند حضرت چند نشانه را به عنوان منتظرین واقعی بیان
کردند. یکی از مهمترین مسائلی که بیان فرمودند این است: آنهایی که انتظار ما را
میکشند فعلشان را هم فعل ما میکنند. فعل حضرات معصومین صالح است، اگر بناست
زمین به صالحین برسد، اگر بناست مصلح بیاید باید صالح بشویم تا مصلح بیاید. لذا
عزیزان تا تزکیه نکنیم صالح نمیشویم.
اتفاقاً یکی از
نکاتی که بارها به صراحت بیان کردند این است که اگر کسی مشتاق به زیارت ما هست راه
اصلی آن تزکیه نفس است. اگر کسی تزکیه نفس کند میتواند به آن مقام برسد. چون
پیشوا آن کسی است که خودش در تعلیم به خود بیش از تعلیم دیگران اهل تزکیه بوده و
خودش به عنوان مقام عصمت رسیده، طبیعی است کسانی که میخواهند به آن مقام برسند
اگر میخواهند توفیق زیارتش را داشته باشند، باید به این حالت برسند. لذا این را
مولی الموالی بیان میفرمایند: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً
فَلْیَبْدَأ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعلیمِ غَیْرِهِ»،
مسلم
هر که خود را در مقام پیشوای مردم قرار بدهد باید پیش از تعلیم دیگران به تعلیم
خودش بپردازد، نفس خودش را تزکیه کند، تعلیم نفس، تأدیب نفس، تهذیب نفس. بعد حضرت
میفرمایند: «وَلْیَکُنْ تَأدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قِبْلَ تَأدِیبِهِ بِلِسَانِهِ»،
پیش
از آن که به زبانش تربیت کند باید با رفتار خودش تربیت کند، «وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ
وَ مُؤَدَّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلالِ مِنْ مَعَلِّمِ النّاسِ وَ مُؤدَّبِهِمْ». کسی که
معلم شد و در مقام تعلیم قرار گرفت، اول باید معلم خودش باشد و خودش را تربیت کند
چنین کسی بیشتر سزاوار است که به مقام برسد تا کسی که آموزگار و مربی دیگران باشد.
در جلسه گذشته قضیه پیرمرد قفل ساز بیان شد، حضرت به صراحت به آن عالم گفت نمیخواهد
صدهها بگیری و با علم جفر بدانی ما کجا هستیم! تو خودت را تزکیه کن ما به دیدنت
میآییم. اگر کسی جدی منتظر اصلاح جامعه بشری است و منتظر است یک مصلح بیاید عمده
مطلب این است: جامعه را باید او به اصلاح بکشاند نه اینطور که تصور کند جامعه
باید رو به کجیها و بدیها برود. میدانید اگر جایی هم بیان شده «مُلِئَتْ
ظُلْماً وَ جَوْراً» یعنی اینطوری
میشود که مردم خودشان دیگر خسته میشوند، دوست دارند سمت خوبیها بروند. و
وقتی به سمت خوبیها به سمت تزکیه میروند،
وجود آقا میآید. عزّوجل بیان میفرمایند: یکی از خصائصی که این افراد دارند این
است که اینها اهل تقوی هستند، چون به مقام تقوی رسیدند طبیعتاً عزّوجل مرحمت میکند
و اینها را از این حالات بیرون میبرد. میفرماید: «قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ
اسْتَعینُوا بِاللهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الأَرْضَ للهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ
عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»،
به
هر کدام از بندگانش بخواهد میدهد، اما شرط را بیان میکند «وَ الْعاقِبَةُ
لِلْمُتَّقینَ»، تا کسی به مقام تقوا نرسد طبیعی است وارث زمین نمیشود.
استعانت به خدا و صبری که بیان میفرماید اتفاقاً خیلی عالی است، صبر در مقابل
گناه، صبر در مقابل زشتیها و پلشتیها، چون بالاخره نفس اماره انسان را به سمت
ظواهر دنیا میبرد، لذا اگر کسی دقت کند برسد به آن مقامی که وجود مقدس آقا را
ببیند برای او تمام میشود «تمّت کلمة ربک الحسنی»، منتها
شرطش تقواست، تزکیه نفس است. اگر کسی تزکیه نفس نکند، اگر کسی صالح نباشد، طبیعی
است به این مقام نمیرسد، عزّوجل در سوره نور به صراحت این را بیان میکند. چرا به
اخلاق نیاز داریم؟ بزرگان دین حضرت امام (اعلی الله مقامه الشریف) میفرمودند: در
مقابل یک درس در حوزوات یک درس هم درس اخلاق باید باشد. مثلاً اگر کسی ادبیات میخواند
یک درس دیگرش باید اخلاق باشد، اگر منطق میخواند یک درس دیگرش باید اخلاق باشد، اگر
اصول میخواند یک درس دیگرش باید اخلاق باشد، اگر فقه میخواند یک درس دیگرش اخلاق
باشد، اگر کلام میخواند یک درس دیگرش باید اخلاق باشد، اگر ریاضی میخواند اخلاق
هم باید باشد، با هر درسی اخلاق هم باید بخواند. اتفاقاً مع الأسف هزاران هزار بار
تأسف که حتی دانشگاهها اگر درس معارف و اخلاقی هم دارند به عنوان درسهایی است که
ضروری نیست یا شرکت نمیکنند. متأسفانه در حوزوات هم درس اخلاق کم است، در حالی که
اگر کسی بخواهد جامعه را به سوی اصلاح بکشاند اول باید خودش اصلاح شود. منتظرین
مصلح اول خود را باید اصلاح کنند و الّا نمیتوانند منتظر باشند و راهش هم همین
تزکیه است، راهش هم همین اخلاق است.
شرایط ظهور
عزّوجل میفرمایند
«وَعْدَ
اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ»، خدا وعده کرد به اهل ایمان اولاً «آمَنُوا
مِنْکُمْ» یعنی آنهایی که ایمان آوردند. آیت الله مرعشی نجفی (اعلی
الله مقامه الشریف) بیان میفرمودند: آیت الله میرزاینائینی (اعلی الله مقامه
الشریف) میفرمودند: آدم دوست دارد گاهی بیرون برود داد بزند، فریاد بزند، بگوید
راه این است اما نمیشود. راه این است که انسان خود را اصلاح کند تا جامعه اصلاح
شود، تا بتوانیم مصلح را صدا بزنیم. وقتی گرفتار میشویم نگوییم یابن الحسن.
بدانیم گرفتاریها از دست خودمان است. آنوقت اگر واقعاً کسی اهل ایمان شود و عملش
هم عمل صالح باشد دیگر تمام است. معلوم میشود ما دو نوع ظهور داریم 1- ظهوری است
که عمومی است 2- ظهور شخصی. برای بعضی از بزرگان حضرت ظاهر شده چون دائم به محضرش
میرسند، حضرت هم بندهنوازی میکند حتی به دیدارشان میرود. مگر نبوده علامه
بحرالعلوم، مگر نبوده علامه مقدس اردبیلی، مگر نبوده آن عزیزان بزرگوار که به حضور
حضرت میرسیدند حضرت هم بازدید آنها را پس میدهند. بالاتر از همه مگر نبوده حضرت
شیخنا الاعظم حضرت شیخ مفید (سلام الله علیه)، حضرت ایشان را به عنوان اخ السدید
مطرح میکنند، خیلی مهم است اگر کسی واقعاً منتظر ظهور است، خودش را که اصلاح کند
برای او ظهور است. شیخ الطایفه شیخ طوسی (اعلی الله مقامه الشریف) بیان میکند من
میدیدم بارها که حضرت شیخنا الاعظم دیگران را از منزل بیرون میکرد کأنه مثل کسی
که دائم منتظر است مثل دانهای که روی آتش بیفتد دائم بالا پایین میرفت، معلوم میشد
که آقا میآیند. اگر انسان تزکیه شود برای او ظهور است، وقتی همه اصلاح شوند دیگر
ظهور عمومی است. خیلی مهم است این جاست که عزّوجل میفرمایند «وَعْدَ
اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»، عمل صالح انجام
بدهد، «لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ کَما اسْتَخْلَفَ الّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ
وَلَیُمَکِّنُنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ
بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لایُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ
بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»، اگر
میخواهیم به امنیت برسیم و آرام شویم، اگر میخواهیم دنیا بدست مصلح برسد و آرامش
بیابد، کما این که در زمان حضرت آرامش مطلق است، طوری آرامش است که یک دختر جوان و
زیبا و تنها از یمن به شامات میرود و نه تنها کسی تعرّض نمیکند بلکه نگاه چپ هم
نمیکند، چرا؟ مگر میترسند؟ نه، طی راه که همه جا مأمور نیست، اما مردم به مقامی
رسیدند که خودشان میفهمند که این عمل زشت است، برای چه نگاه کنند؟ اصلاً نگاه
کردن یعنی چه؟ به یک مقام معرفتی میرسند چون اکثراً صالحند و حکومت بدست مصلح است.
دیگران هم صالحند. این را هم بدانید یک قاعده است، حکومت مصلح موقعی بهوجود میآید
که جامعه پذیرش اصلاح را داشته باشد. یعنی چه؟ یعنی خودشان بخواهند و در مرحله
نخست مقدمات را برای اصلاح درست کرده باشند، کما این که علمای اخلاق و عرفان اصلاح
را دو نوع بیان کردهاند: 1- اصلاح اولیه 2- اصلاح تکمیلیه. اصلاح اولیه این است
که کسی خودش را اصلاح کند و متخلق به اخلاق الله شود. اصلاح تکمیلیه این است که آن
حاکم مصلح هم بیاید و دیگر همه جامعه به آن صلاح برسد. آن جاست که دیگر علوم بارور
میشود، آن جاست که بشر به یک چیزهایی میرسد که تازه میفهمد علم یعنی چه. در بحث
جامعیت دین عرض کردم که هنوز هم تسخیر آسمانها و زمین به دست بشر نیست. در همین
زمین نمیداند چه خبر است. طوری میشود که همه آسمانها و زمین در تسخیر او میشود.
اگر بگوییم (که بزرگان بیان کردند) قدرت خلقت را به نوعی پیدا میکند آنهم به طور
اکملش گزافه نیست، اما الآن نمیفهمیم یعنی چه؟ اگر بیان شود که خود خلق به درجه
صنعتی میرسد، همانگونه که بیان فرمودند «نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقَ
بَعْدَ صَنَائِعِنَا» ما
خلقت شده خدائیم اما خلق هم صنعت ما هستند. این را میفهمیم یعنی چه؟ چون خود خلق
هم به درجه صنعتی میرسد. یکی از مراجع که در قید حیات است کسی متوجه شده بود که
ایشان به یک اشاره در بدن روح میدمد، یعنی آنهایی که بچهدار نمیشوند را فقط به
یک اشاره، یک نگاه، کاری میکند اسپرمهایی که زیر صفر است و اصلاً قدرت تولید
ندارد، تولید میکند. تزکیه، بشر را به این مقام میرساند، هیچ نباید شک کرد. بشر
به علومی میرسد که خیلی از مطالب برایش حل شده است. جامعه آن زمان چیزی به نام
ترافیک نخواهد داشت. جامعه زمان حضرت صاحب (روحیله الفداه) چیزی به نام مشکلات
اصلاً نخواهد داشت. چون به قدری علوم در دست اوست که مشکلات در دست بشر خرد میشود.
بشر امروز یک صنعتی را درست میکند، گاه همان صنعت باعث گرفتاری خودش میشود. شما
ببینید آلودگیهای دریا را، «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ
بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ»،
گاهی
دریاچهها خراب میشود، گاهی زبالههای هستهای و یا زبالههای دیگر آلودگی به بار
میآورد. اصلاً در آن زمان چیزی به نام زباله نخواهد بود. الآن بشر این کار را
دارد میکند و تا حدودی میتواند، یعنی بعضی چیزها را بازیافت میکنند اما خیلی کم،
یعنی میشود گفت در مقابل 100 یک هم نیست. آن موقع چیزی نیست که بخواهد بازیافت
شود. یعنی طوری طراحی میشود که ضایعه ندارد. چطور؟ إنشاءالله خواهید دید. علوم
در دست بشر است فقط به خاطر تزکیه «وَ یُزَکّیهِمْ» بعد «وَ یُعَلِّمُهُمُ
الْکِتابَ»، این
کتاب همه علوم را دارد که این را قبلاً به صورت جزئی اثبات کردیم اگر همانها را
بخواهیم توضیح دهیم غوغایی است، نه من متوجه میشوم، نه شما متوجه میشوید، چون
عقول و علوم به آنجا نرسیده. یک عده فقط از زمان جلوترند. حضرت سلطانآبادی سلطان
العارفین گفته بود که وسیلهای میآید به قاعده یک بند انگشت من و شما که با او میبینی
و حرف میزنی و... که همان تلفن همراه است. ایشان به صراحت بیان کرده بود که چنین
چیزی خواهد آمد. اینها از زمان جلوترند. این ظهور شخصی است، ظهور فردی است. ظهور
عمومی آن زمانی است که بشر آماده شود، آن موقع میفهمد، تازه آنجاست که لذائذ
معنی میشود. امروز ما میگوییم ابنسینا، به صراحت بیان میکنم زمانی میرسد که
ابن سینا (به تعبیری عامیانه از ساحت ایشان عذر میخواهم) از لحاظ علمی انگشت کوچک
مردم عادی هم نمیشود. «عبادی الصالحون» عزّوجل میفرماید،
وعده خداست.
حمل علم الهی
اما یک مطلبی که
در آیه قبل بیان میفرمایند این است «قُلْ أَطیعُوا اللهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ»،
این
حمل یعنی چه؟ بار چیست؟ آن باری که به آن حضرت داده شده به شما داده میشود، چیست؟
خود حضرت بیان فرمودند که خیلی چیزها را من حمل میکنم که مردم حمل نمیکنند، که
علم خداست. عزّوجل به صراحت بیان میکنند «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ
ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطیعَوهَ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَی
الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغِ الْمُبینُ». شما هم به این راه هدایت میشوید.
«بلاغ
المبین»، تبیین تبلیغی حقیقی است یعنی، واضح دارد بیان میکند که
همه چیز هست. فرموده بود هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند. دائم
از خدا میخواهند: «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری»، شرح
صدر پیدا کنند، چون گاهی بیان فرموده بودند میخواهیم داد بزنیم، بگوییم راه این
است، از آن طرف از زمان جلوتر است نمیتوانیم بگوییم. زمان خودش نیست، زمان دیگر
است، اما اگر بگوید غوغایی بپا میشود، عالم به هم میریزد، سینه سنگین میشود.
منتظر حقیقی باید مصلح شود، اگر همه این طور شوند و خود را اصلاح کنند مصلح بشوند،
تمام است. دیگر طبیعی است حضرت میآید. وقتی مقدس اردبیلی (اعلی الله مقامه الشریف)
از محضر آقا سؤال کرد ظهور شما چه موقع خواهد بود؟ فرمود وقت که تعیین نیست، اما
ظهور ما بدست شماست. اگر جامعه اصلاح شود او میآید. امروز به اخلاق و تزکیه بیشتر
از همیشه نیاز داریم، چون امروز جاذبههای دنیا هم زیاد است. همین حضرت شیخنا
الاعظم مفید عزیز (روحی له الفدا و سلام الله علیه) بیان فرموده بودند که اگر یک
نفر در زمان شما خوب تزکیه کند برابر با ما و برتر از ماست، چون در زمان ما این
نوع مسائل و مطالب نبود، هرجا میرفتی در شهرها و روستاها تعداد زیادی از عرفا
بودند، تعداد زیادی از کسانی که خود را تزکیه کردند، بودند، آنهم حقیقتاً نه این
که شعاری باشد. بینی و بین الله عرض میکنم من گاهی برای درس اخلاق که میخواهم
بیایم وحشت میکنم. همه فقط خطاب به نفس خودم است. بیان اخلاق از زبان کسی که بیاخلاق
باشد و تزکیه از زبان کسی که خودش را تزکیه نکرده باشد، وامصیبتا! ولو به این که
انسان پیر هم شده باشد مشمول این «الصِّبْیانِ عَلَی الْمَنَابِرِ» میشود،
چون بچهبازی میشود! یک زمانی در همین تهران تا شخص مجتهد نشده بود، تزکیه نشده
بود، منبر نمیرفت. الآن امکان دارد یک کسی به یک درجه علمی ظاهری هم برسد اما
بدون تزکیه است، بعد میخواهد دیگران را هم به تزکیه دعوت کند، وامصیبتا! فرموده بودند:
اگر در این زمان کسی تزکیه شود از ما برتر است، آنزمان همه اهل تزکیه و تقوا
بودند، عرفا بودند، اما الآن دکان و بازار زیاد است. «کَما اسْتَخْلَفَ
الّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»، بعد آنوقت دین، دین پسندیده میشود، «دینَهُمُ
الَّذی ارْتَضی لَهُمْ»، آنوقت شما خوشتان میآید نمیدانید چه
قیامتی است. جامعیت دین را مطرح کردیم، اینکه دین همه چیز را دارد، تازه یکی از آن
علم است، «وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» حکمت
مافوق علم است. هرچه امروز بشر از علوم دارد مثل تسخیر آسمانها و علوم ژنتیک و...
همه این ها یک شقی از علوم ظاهری است، بعد از آن حکمت است، که حکمت چیست، نمیدانیم.
«وَ
یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ»، آنوقت طبیعی
است بعد از خوف به امن تبدیل میشود، «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ
خَوْفِهِمْ أَمْناً». خیلی از آیات دیگر هم این را بیان میکند. پس
عزیزان اگر جدی میخواهیم منتظر باشیم باید تزکیه کنیم. چرا؟ چون حضرت در یک جملهای
بیان میکند: «من برای بهترین نفوس میآیم» مولی الموالی بیان میفرمایند: «الِاشْتِغَالُ
بِتَهْذِیبِ النَّفْسِ أَصْلَحُ»،
پرداختن
به تهذیب نفس صالحترین و سازندهترین چیز است. ما دنبال مصلحیم، اگر این را انجام
بدهیم تمام است، دیگر انسان به همه مطالب میرسد.
سیاست نفس
میرزای شیرازی
یک جمله کوتاه نوشت، سؤال کردند که آقا شما این سیاست را از کجا آوردی؟ چون بعد از
این که بحث حرمت تنباکو را بیان کردند، قلیانها دور ریخته شد، سفیر بریتانیا (انگلستان)
در عراق، وقت ملاقات گرفت، (منزل ایشان در سامرا در یک خانه گلی بود) سفیر
بریتانیا میگوید: وقتی دیدم اتاق ایشان گلی است، تعجب کردم، این شخص برای ما
تعیین تکلیف کرد، با یک فتوا همه چیز را به هم ریخت. چون ایشان میدانست همه سود
تنباکو دست انگلیس میآید، یعنی ایران به انگلستان فروخته میشود، همه زمینها دست
انگلیسها است، حق برداشت برای انگلیسیهاست لذا فرمود حرام است. سفیر بریتانیا به
آقا گفت: ما برای این که در جنگ با عثمانیها پیروز شویم برای حضرت عباس(س) نذر
کرده بودیم، حالا هم میدانیم متولی حقیقی شما هستی، ما این پولها را آوردیم به
شما بدهیم نذرمان ادا شود. دیدند آقا با کمال تعجب پذیرفت. بعد بیان فرمود: من
شنیدم شما در جنگ با عثمانیها خیلی زخمی و مجروح دارید (با این که آنموقع نه
تلویزیون بود، نه روزنامه، نه دستگاه تلگراف) بعد زیر تشکچه ای که نشسته بودند دست
کردند یک کیسه طلا دادند گفت: ما از شما پذیرفتیم شما همه این ها را ببرید و از
طرف ما خرج زخمیها بکنید. سفیر بریتانیا تعجب کرد. گفتند: ما آمدیم میرزا را
بخریم، او ما را خرید. پرسیدند که آقا شما این مطلب را از کجا میدانستید؟ کسی به
شما خبر نداده بود، سیاست عجیبی دارید، این سیاست از کجاست؟ حضرت بیان فرموده
بودند: میخواهید به این سیاست برسید؟ فرمایش مولی الموالی را عمل کنید «سِیَاسَةُ
النَّفْسِ أَفْضَلُ سِیَاسَةٍ» هر کس
نفس خود را سیاست کند به بالاترین سیاستها رسیده. سیاست نفس یعنی تربیت کردن،
برترین سیاستها است. اگر کسی خود را تزکیه کند برترین سیاستها را دارد. اول
انقلاب یک مصاحبه از بی بی سی با مهندس بازرگان که نخست وزیر بود کردند بی بی سی
گفت که حضرت آیت الله خمینی این سیاست را از کجا آورده؟ در حوزوات علمیه که بحث
سیاسی خوانده نمیشود (آنقدر روی این مسئله کار کرده بودند که حتی اگر کسی وارد
سیاست میشد، میگفتند نه این مهذّب نیست) خود مهندس بازرگان گفت: این سیاست از
تهذیب نفس بدست میآید. ایشان هیچ دانشگاهی نرفته مسائل سیاسی را نمیداند، اما این
سیاست از تهذیب نفس است. اگر کسی واقعاً تهذیب نفس کند به همه علوم دیگر تبحر دارد.
منتظر! اگر میخواهی حضرت بیاید تنها چیزی که امروز حضرت از من و شما میخواهد
تزکیه نفس است، اخلاق، که عمدهاش این است. آنوقت براساس این اخلاق انسان کارهای
دیگرش را انجام میدهد.
|
|
|