بسمه تعالی
شب دوم ماه محرم الحرام 1445_حضرت
آیت الله قرهی(مد ظله العالی)
حسینیه ماه مدینه_1402/4/28
عزاداری ابا عبدالله، سنت معصومین
شب گذشته دو سؤال و جواب آنها را بیان کردیم، یکی اینکه چرا
شما زودتر از موعد عزاداری میکنید؟ در حالی که مکروه است حتی در محضر کسی که در
حال احتضار است مشکی بپوشند و گریه کنند؛ مطالبی را در جواب بیان کردیم و بعد سوال
دوم، بحث اینکه آیا شیعیان واقعا در کربلا همان هایی که دعوت نمودند، بودند؟ و اینکه بیان میشود
کوفیان بی وفا هستند، چه کسانی بودند؟
در جواب سوال اول عرض شد، چون محرم آغاز سال نو است، ما می خواهیم
بگوییم سال نویی که با شهادت ابی عبدالله قرین شود، سال نو نیست و جشن نداریم. از
آن طرف هم خواستیم مثل غدیر از بین نرود، غدیری که همه بودند، فراموش شد اما قضیه
شهادت ابی عبدالله در یک صحرای برهوت زود فراموش می شد، اما به واسطه عزاداری ها
فراموش نشد بلکه زنده ماند.
حالا شاید این سؤال به وجود بیاید که آیا این عزاداری ها سنت
خود حضرات هم بوده یا بعدها علما، بزرگان یا عرفایی این را شروع کردند؟
در جواب می گوییم این سنت سنتی است که خود حضرات معصومین
علیهم صلوات مصلین برپا کردند. اول کسی که توانست علن این کار را انجام دهد، ثامن
الحجج بود، بخاطر اینکه به ظاهر مأمون که حیله گر عجیب و مکاری بود، یک روزنه ای
باز کرده بود و حضرت اولین کس بود که علن عزاداری انجام دادند، اما غیر علن، خود
زین العابدین در مدینه، امام باقر در مدینه، امام صادق در مدینه عزاداری داشتند.
این روایت را دقت کنید در امالی شیخ صدوق اعلی الله مقامه
الشریف است که وقتی به وجود مقدس حضرت ثامن الحجج گفتند: آقا شما چرا علن عزاداری
می کنید؟ فرمودند: چون ماه محرم می رسید هیچکس پدرم موسی بن جعفر صلوات الله و سلامه
علیه را خندان نمیدید، چنان که غم و اندوه بر وجود او چیره می شد و غلبه پیدا می کرد،
این ده روز همین حال را داشتند، روز دهم دیگر حضرت مصیبت، اندوه، گریه ی فراوان
داشتند و میفرمودند: امروز آن روزی است که ابی عبدالله را به شهادت رساندند.
در روایت دیگری آمده است وجود مقدس حضرت صادق القول والفعل،
امام جعفر صادق صلوات الله علیه به برپا داشتن عزا امر می کردند و یک پرده ای میکشیدند
و بعد امر میکردند به اینکه مصیبت بخوانند روضه بخوانند و همین مطالب را بگویند و
زیاد گریه میکردند تا جایی که صدای زن ها هم میآمد.
میدانید هیچگاه
هیچکس صدای زن های حضرات معصومین را نمیشنید. ابی بصیر میگوید: هیچ گاه کسی صدای
اهل بیت پیامبر، اهل بیت امام صادق را نمی شنید، الّا در محرم که آن ها گریه میکردند،
این مخدرات کنار چادر مینشستند و گریه میکردند.
پس این از ناحیه معصوم است؛ اینطور نیست که کسی تصور کند از
طرف دیگران باب شده است. چون دیدم بعضی جاها می گویند که مثلا صفویه این عزاداری را
راه انداخت، خیر، منتهی در زمان صفویه لطف خدا شامل ایران شد و چون همه شیعه شدند،
این دسته جات و این عزاداری ها همه بر شیعه علنی شد.
یهود یا کوفیان بی وفا؟
اما در باب سؤال دوم، شب گذشته بحث کردیم که قاتلان
اباعبدالله شیعیان نبودند و نکاتی را بیان کردیم، از جمله این که خود حضرت فرمودند:
شیعه آل اباسفیان، یا طبق کتب خود اهل جماعت، تعداد شیعیان نسبت به پانزده الی
بیست هزار نفر جمعیت کوفه، هزار الی دو هزار نفر بود، مابقی شیعه نبودند.
پس کسانی که باعث شهادت ابی عبدالله شدند، چه کسانی بودند؟ یقینا
نقش یهود بوده. به اثبات تاریخ، به فضل و کرم الهی در این شبها بیان خواهیم کرد که
چه کسانی یهودی زاده بودند و مسلمان شدند و این ها نقششان در جریان به شهادت
رساندن ابی عبدالله چه بود. کما اینکه نقش این ها در سقیفه ، نقش بسیار پررنگی بود،
که این ها را با سند هایی که اهل جماعت دارند در کتبشان بیان می کنیم.
اینکه بعضی ها تصور میکنند کوفیان بی وفا هستند، به فضل الهی
اگر رسیدیم بیان می کنیم اصلا چرا حضرت با این که بی وفایی این ها را هم در مقابل
مولی الموالی، اسد الله الغالب، علی بن ابی طالب صلوات الله و سلامه علیه دیده بود
و هم در مقابل برادرش امام حسن مجتبی صلوات الله و سلامه علیه، دعوتشان را پذیرفت؟
با اینکه دید کوفیان با مولی الموالی چه کردند، با وجود مقدس برادرش سبط اکبر حضرت
امام حسن مجتبی صلوات الله و سلامه علیه، چگونه رفتار کردند تا جایی که نه در سپاه
مقابل، بلکه از سپاه خود امام مجتبی، ضربه بر ران مبارک حضرت زدند و چنان عمیق بود
که تا شهادت حضرت بود.
آیا این فقط به خاطر همین دعوت است؟ ان شاء الله اگر رسیدیم
نکات بسیار عالی بیان می شود که معلوم می شود. معصوم علیه الصلوة والسلام با آن
حکمتی که دارد، می داند چه می شود و در آینده چه قضایایی رخ می دهد، آن ها علم خدا
هستند، علم الله هستند و الّا مسلم است این ها بی وفا هستند. حتی می دانید مختار ثقفی
که بعد ها به انتقام ابی عبدالله قیام کرد در سپاه امام مجتبی نیامد، برای اینکه
به زعم خودش، احساس کرد - چون قضایای کوفیان را دیده بود - حضرت نعوذ بالله اشتباه
می کند؛ چون کوفیان بی وفا هستند و بعد هم که حضرت را ضربه زدند خیلی ناراحت شد و
گفت من که گفتم این ها اینطور هستند. حالا این ها را توضیح خواهیم داد که درست
تصور می کرد یا نه، علی ای حال پشت سر این قضایا یهود است.
مطیع محض
اصلا ما دو جبهه در عالم بیشتر نداریم، یکی جبهه الله است و
یکی هم به ظاهر شیطان. ابلیس به خاطر اینکه رجیم شد، قسم خورد: فَبِعِزَّتِکَ
لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ، خدا! حالا که من از بهشت رانده شدم، همه را فریب
می دهم. شش هزار سال عبادت، شش هزار سال دنیوی باشد زیاد است، اگر اخروی باشد که
قیامت در قیامت، چون یک روز اخروی را قرآن می فرماید: یک روزش پنجاه هزار سال
دنیاست! شما همین شش هزار سال دنیا را بگویید، مگر ما چقدر عمر میکنیم؟ خیلی یک
نفر عمر کند، به ظاهر دعا هم بکنیم، مثلا کار خیری جوانی انجام بدهد میگویند ان
شاء الله صد ساله شوی، کسی دیگر عمر نمیکند، الان بخصوص در این زمانه، حالا قدیم،
عمرهای طولانی هم بوده، الان که شصت هفتاد، دیگر کسی هشتاد سالش بشود، بعضی اصلا می
گویند چرا مانده؟ فکر می کنند جای آنها را تنگ کرده! انتظار دارند برود چرا مانده
است اصلا؟ تازه طعنه هایی گاهی میزنند، مثلا می گویند جوان است وقتی هم مرد می
گویند چند سالش بود؟ مثلا هشتاد و خورده ای، عجب! جوان مرگ شد بنده خدا، فکر می کنند
عمریه هشتاد سال.
ابلیس ششهزار سال عبادت کرده، به یک سجده نکردن تمام است. این
یک نکته است برای من و شما عزیزان! ما باید مطیع پروردگار عالم باشیم، هزار عمل
آنجام بدهیم یکیش را بگوییم نه، تمام است. آقا یک نفر بگوید اصلا قلب سلیم می خواهم،
دلت پاک باشد، روزه می گیرد اما نماز نمی خواند، آقا من پاک پاکم، حق الناس ندارم،
حجاب ندارم، این را قبول ندارم، همین میشود. شیطان هم یک چیز را قبول نکرد. انسان
بیچاره میشود، عزیزم !
آن که مطیع فرمان پروردگارعالم شد، اگر به مقام معرفتی رسید،
دیگر باید سمعا و طاعتا باشد؛ اگر فهمید خدا خداست و میداند همه چیز به یدالله
است و همه چیز تحت قدرت آن قادر متعال است، مطیع محض میشود.
اما شیطان مطیع نشد، بیان کرد: لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم
المخلصین. الّای حصریه است یعنی یک عده خاصی، مخلصین عالم و الّا همه در اغوا و فریب
اند، باید مواظب باشند؛ از من طلبه کوچک در اغوا تا خیلی از آن بزرگان، باید مواظب
باشند، تمام میشود یک لحظه است.
تصور کسی شدن!
این نکته ی عجیبی است عزیز دلم! بارها عرض کردم و خوب است هر
روز خطاب به نفس خودمان بکنیم، هر روز با همین سبک هم بگویید که از بزرگان رسیده و
آن هم این است که «هر کس ولو به لحظه ای تصور کند کسی شده است، همان لحظه، لحظه
سقوط اوست. » یک بحثی در منطق داریم به نام تصور و تصدیق، کسی تصور کند کسی شده
است همان لحظه، لحظه سقوط اوست.
آیت الله العظمی بهاءالدینی اعلی الله مقامه الشریف، آن مرد
الهی و استاد عظیم الشأنمان میفرمودند: گاهی میبینید یک نفر بیست سال پیش سقوط
کرده است؛ الان صدایش در میآید. من تمثیل زدم این پله منبر را می بینید، از اینجا
کسی بیافتد، طوری نمی شود، شاید یک خراش کوچک، یکی از طبقه اول بیافتد معلوم است،
طبقه دوم، سوم...، حالا حساب کنید کسی از برج میلاد بیافتد، رسیدن به پایین طول می
کشد، اما دیگر تکه تکه است، به تعبیر عامیانه تکه بزرگش گوشش است. ایشان میفرمود:
کسی بیست سال پیش سقوط کرده الان صدایش در آمده، چرا؟ چون تصور کرده کسی شده است.
شیطان تصور کرد کسی
شده است؛ خودش هم گفت: «خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ» من از
آتش هستم، آتش گرم است، گرما دارد، نور دارد. دیدید گاهی در صحرا ماندند، جاهایی
که الان GPS هم نگیرد،
مجبور هستند دیگر آتش روشن میکنند، هم معلوم بشود، هم از گرما و نور استفاده بشود،
گفت: خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ گفت خاک سرد است نوری ندارد،
اما فراموش کرد، امر، امر خداست و اذ قلنا، ما خواستیم. به تعبیر بعضی از ادبای حکیم،
اذ، اذ تنبیهه و تاکییدیه است و اذ قلنا للملائکة.
بهترین دعا
حسادت هم باعث این کار او شد. دید باید به یک تازه به دوران
رسیده ای مثل آدم که او از خاک است من هم از آتش که شش هزار سال عبادت کردم، سجده
کنم!
بعضی ها دیده اید حسادت میکنند؟ این حسادت خیلی چیز بدی است
عزیزم! این که انسان از خدا بخواهد دیگران دارند من هم داشته باشم، مادی و معنوی عیبی
ندارد، اما حسادت بد است. انسان گرفتار نفس و در درون آتش غضب است و خودش را هم نابود
میکند.
غبطه چیز دیگری است، غبطه یعنی او دارد، نوش جانش، خدا بیشترش
کند، می خواهد معنوی باشد، علم هست یا... خدا بیشتر به او بدهد؛ اما اینکه بگوید
این چرا دارد؟ آن چرا آنطور است؟ چرا این اینقدر پول دارد؟ چرا این دست به هر چی
میزند طلا می شود؟ من دست می زنم فلان میشه! خدا را نمی فهمد.
یک نکته ای به شما بگویم دلتان آرام شود، ضمن این که همه این
ها در روایت هست که آزمایش است؛ مهم این است که انسان عاقبت به خیر شود، علمش
آزمایش است، ثروتش آزمایش است، فقرش آزمایش است، خانه نشینی اش آزمایش است، جهادش
آزمایش است، فقط اینکه کسی از آزمایش الهی درست بیرون بیاید مهم است. اینکه انسان
عاقبت به خیر شود و بهترین دعایی که از بچگی به ما یاد دادند همین است. از بس
شنیدیم فکر می کنیم دعای کمی است؛ دنبال دعاهای دیگر هستیم ، نه! بالاترین دعا
همین است. شیطان عاقبت به خیر نشد، ابلیس عاقبت به خیر نشد. 6 هزار سال عبادت کرد
ولی عاقبت به خیر نشد.
یهود، دشمن شیطانی
حالا شیطان چه کرد؟ آمد از خود بنی آدم استفاده کرد. این سوره
ای که از بچگی یادمان دادند، حفظ هم می کنیم، چقدر هم تاکید میشود خوانده شود، اصلا
در همین سور کوچک خیری هست نکات و تاکیداتی دارد. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ
الرَّحِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿۱﴾ مَلِکِ النَّاسِ ﴿۲﴾ إِلَهِ النَّاسِ ﴿۳﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ
الْخَنَّاسِ ﴿۴﴾ الَّذِی
یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵﴾
مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿۶﴾.
آن وسوسه گر خناس کیست؟ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵﴾ در سینه انسان ها وسوسه می کند،
گرفتار میکند.
دیدید تمام این فتنه ها و آشوب ها، همه وسوسه گری است دیگر.
وسوسه میکنند، اینطور میشود. جز وسوسه گری نیست. یک عده جوان که دنبال فضای مجازی
هستند، این بیچاره ها را وسوسه می کنند، خودشان یک جای دیگر نشستند، دلارهایشان را
میگیرند، همین خناس ها الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿۶﴾ که معمولا جن با ما کاری
ندارد، از ناس هست.
پس جبهه، دو جبهه است؛
الله و شیطان، شیطان هم از خود انسان ها است.
حالا که شیطان دید اینطور هست، گفت من هم بلدم، گروهی از خود
انسان ها را دشمن برخی دیگر کرد، دشمن درست کرد. یکی از این کارها چه بود؟ همین
بحث یهود!
یهود می دانست چه خبر هست. در باب پیامبر آخر الزمان، ببینید با
هاشم جد اعلای پیامبر چه کردند! ان شاالله بیان خواهیم کرد که مطلّب، فرزند هاشم
را به عنوان عبد بیاورد که بعد بشود عبدالمطلب، یعنی غلام، که کسی متوجه نشود.
یهود دنبال پیامبر آخرالزمان بودند که او را بکشند.
یهود و ازبین بردن
دین
یک خصوصیت یهود این است که هر دینی آمد، خواست در نطفه آن را خفه
کند. قرآن کریم و مجید الهی در سوره آل عمران آیه 21 اینگونه می فرماید: «إِنَّ
الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ
حَقٍّ وَیَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ
فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» خیلی عجیب است! آنان که وقتی آیات الهی و نشانه
های خدا می آمد، اول کاری که می کردند، یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ، بعد چه می
کردند؟ می خواستند در نطفه خفه کنند، در نطفه خفه کردن چیست؟ آن حجتی که من الله
تبارک وتعالی، آن نبی که من الله آمده است و مردم را به پروردگار عالم دعوت می
کند، می کشتند.
پس یکی از کارهای یهود در مرحله اول این است: یکفرون بآیات
الله و بلافاصله و یقتلون النبیین بغیر حق، و کشتن دیگرانی که یأمرون بالقسط من
الناس، کسانی که می گویند عادل باش، این کار را نکن. اصلا کار یهود ملعون همین
هست.
الان نگاه کنید در فلسطین اشغالی اینطور نیست؟ به یکباره می
ریزند، جوانهای بیچاره و مردم بیچاره را می کشند، خانه هایشان را ویران می کنند،
الان هم شهرک سازی های جدیدی که انجام می دهند که در آن خانه های مردم را تخریب می
کنند، خانه می سازند و بعد چند وقت دیگر جای دیگری را شروع می کنند. خیلی راحت!
برایشان مهم نیست دیگر! و بشرهم بعذاب الیم . یکی از کارهایشان این است.
یهودی ها دو گروه هستند یک گروهشان قائل به این هستند که آقا
نباید ما کشور تشکیل بدهیم، چون هر وقت کشور تشکیل بدهیم برای ظهور موسی و همچنین
حضرت داوود، کار را تنگ کردیم؛ آنها هم قائل به منجی آخر الزمان هستند.
دیدید رؤسای جمهور ما که آمریکا می رفتند، بعضی از خاخام های
آنها می آمدند و می گفتند ما با ساخت فلسطین اشغالی (اسرائیل) مخالفیم.
البته به شما بگویم، اینها فکر نکنید که خیلی آدم های سلام
اللهی هستند؛ خیر! اینها قائل به این هستند که ما قوم برتریم و الان نباید کار
خودمان را خراب کنیم و الّا با مسلمان ها دوست نیستند.
یه عده دیگرشان هم همین صهیونیست ها هستند که با هم اختلاف
دارند. یکی از همین خاخام ها، به اعتراض به همین صهیونیست ها بیان می کند: کاری
نکنید که با ستاره داودی که با آن، داود خود ما را لعن کرده است، آبروی خودمان را
ببریم. معلوم می شود این که خدا در آیه 79 سوره مائده می فرماید: «لُعِنَ الذین
کفروا من بنی اسراییل عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ۚ ذَٰلِکَ
بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ» در کتبشان هست. در کتاب انجیل هم هست، همه ی
این ها یکی است. لا نفرق بین احد من رسله، همه ی انبیاء یکی هستند، حضرت احد، احد
است؛ الله جل جلاله، همه ی انبیاء را فرستاده است برای یک مسیر، معلوم می شود در کتب
تحریف شده ی خودشان هم هست.
لعنت شده به لسان خود انبیا
پس این ها از طرف خود انبیاء هم لعن شدند. «لُعِنَ الذین
کفروا من بنی اسراییل عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ۚ ذَٰلِکَ
بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ» چرا؟ چون این ها همیشه سرپیچی میکردند و همیشه
هم تجاوز به حقوق دیگران می کردند. یعتدون؛ عداوت و دشمنی و حمله ور شدن است. در
لغت عرب یعنی کسی که به کسی حمله ور می شود. همین الآن صهیونیست ها را میبینیم که
انگار آیه برای همین الآن است. اصلا قرآن کهنه نمیشود، همین است.
در آیه 82 سوره مائده پرودگار عالم اینگونه بیان میفرماید: «لَتَجِدَنَّ
أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا»
یقینا ل، ل تحقیقیه و تعلیقیه است یعنی فقط متعلق به این گروه است و تحقیقا هم هست.
لام بر سر تَجِدَنَّ که خود آن تَجِدَنَّ عنوان سخت ترین که باز اشد عنوان افعل و
تفضیل، یعنی شدید ترین است. چقدر قرآن تاکید می کند خیلی محکم هم تاکید میکند که
بدانید دشمن ترین دشمنان برای اهل ایمان فقط یهود است. نه فقط برای مومنین بلکه
برای همه انسان ها اینطورند. در بین مردم بگردی فقط و فقط این یهود ملعون است و
والذین اشرکو تابعین هستند که ان شاء الله فردا شب اشاره خواهم کرد که با مشرکین پیمانی
بستند و بعد یهودی ها آمدند بت را سجده کردند گفتند بت های شما برتر است از دین
محمد صلی الله علیه و آله و سلم! یعنی یهود حاضر است یک جاهایی دست از اعتقاد خودش
بردارد برای اینکه دین نباشد. خب این خود شیطان است.
نفوذ در دین
اتفاقا جالب است اعتقادشان هم همین است که انسانها خدا را
نپرستند. خواسته یا ناخواسته ایادی شیطان اند، من الجنة و الناس. عرض کردم که جن
با ما کاری ندارد، شیطان از ناس انتخاب می کند و قسم هم خورده همه را به اغوا می کشد
جز یک عده خاص و دست هم بر نمی دارد.
خدا رحمت کند آن کنز خفی الهی، حضرت مولوی قندهاری که به قول
معروف تا پدر صاحب بچه را در نیاورد دست بردار نیست. اینطور است شیطان. فکر میکنید
من و شما را رها میکند؟ خیر، خیلی باید مواظب باشید. بخاطر همین عرض کردم بهترین
دعا عاقبت بخیری است.
دشمن ترین دشمنان همین یهود هستند. وقتی قرآن اینطور بیان می کند،
برای همین پیغمبر بیان فرمودند: یهود به عدد انگشتان دست مسلمان نمی شوند؛ یعنی هر
کدام به ظاهر مسلمان شدند برای نفوذ، مسلمان شدند. اول تکفیر، دوم تقتیل سوم نفوذ.
دیدند نمی شود کاری کنند، دارد رشد می کند، نفوذ می کنند و در دین انحراف به وجود
می آورند.
چقدر روایات داریم اصطلاحا میگویند اسرائیلیات که بنده می گویم
یهودیات. در کتب اهل جماعت، یکی مثلا کعب الاحبار است روایت نقل می کند. کعب
الاحبار کیست؟ یک یهودی زاده است که مسلمان شد. چه زمانی مسلمان شد؟ زمان عمر
مسلمان شد؛ یعنی حتی زمان پیغمبر هم مسلمان نشد. آن وقت این کعب الاحبار چقدر حدیث
و روایت نقل میکند. این کعب الاحبار را جلو انداختند، حدیث سازی از پیامبر کند.
آن وقت این فرد شد عالِم مسلمانان. الله اکبر! نفوذ اینطور است.
این یک بحث شیرین و تاریخی است و می رسیم ان شاءالله به اینجا
که عاشورا را چطور انجام دادند.
لینک کانال یاوران امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/emammahdy81